«خطای محاسباتی» به معنای ندیدن عنصر یا عناصری است که سبب خطای اساسی در دیدن شیء میشود. در واقع، در اینجا شیء دیده نمیشود؛ در حالی که بیننده گمان میکند آنچه میبیند، همان شیئی است که باید دیده شود. در چنین وضعیتی، احکامی که ذهن ـ دستگاه محاسباتی ـ صادر و احیاناً به اقداماتی وادار میکند، بدون تردید خطا خواهد بود.
خطای محاسباتی رژیم غاصب در مواجهه با کنش و واکنش نظامی ایران چیست؟
اول اینکه، بهنظر میآید پیش از اقدامات مستقیم و علنی نظامی ایران علیه رژیم غاصب، عناصر زیر از جمله شکلدهنده به دستگاه محاسباتی رژیم صهیونیستی بوده است؛
۱ ـ ایران یک قدرت نظامی منطقهای متوسط در اندازه ترکیه است؛
۲ ـ ایران در عین اینکه توان ضربهزدن دارد، بهدلیل ضربهپذیربودن زیرساختهای اقتصادی آن، در اعمال قدرت نظامی علیه دشمنان خود بسیار محتاط است؛
۳ ـ تئوری ایران برای پیشبردن سیاستهای خود در منطقه، تکیه به همپیمانهای خود است و از اینرو پروژههای دفاع از منافع خود را واگذار میکند و اگر ناگزیر به ورود مستقیم به دفاع از منافع خود شود، این ورود بسیار محدود خواهد بود.
رژیم غاصب با این دستگاه محاسباتی در مواجهه با ایران به این رویکرد رسیده است؛
۱ ـ میتوان بهصورت محدود با ایران وارد درگیری نظامی شد بدون آنکه این درگیری از کنترل خارج شده و به جنگ گسترده ـ با ایران یا با منطقه ـ منجر شود؛
۲ـ درگیری محدود با ایران، ابهت نظامی آن را از بین میبرد و نقطه اتکای جنبشها و دولتهای انقلابی ـ مقاومتی را از بین میبرد؛
۳ ـ با گرفتن نتایج اولیه از درگیری محدود با ایران، میتوان اتحادی را که بهدلیل ترس علیه ایران بهوجود نیامده است، به وجود آورد؛
۴ـ موفقیت درگیری محدود علیه ایران، آمریکا را که بهدلیل آسیبپذیربودن نیروها و پایگاههایش تمایلی به ورود به درگیری نداشته است، به تجدیدنظر در سیاست نظامیاش نسبت به ایران وادار خواهد کرد.
دستگاه محاسباتی رژیم صهیونیستی از مقدمات غلط، نتیجه غلط ارائه کرده است. در علم منطق میگویند نتیجه تابع اخس مقدمتین است.
دستگاه محاسباتی رژیم غاصب، ایران را یک قدرت نظامی متوسط منطقهای ارزیابی کرده است؛ در حالیکه در سطح بینالملل و نه فقط منطقه، ایران برترین قدرت نظامی منطقه و یک قدرت نظامی مطرح بینالمللی خوانده میشود.
دوم اینکه، اگر بحث ضربهپذیری زیرساختهای اقتصادی باشد، تأسیسات اقتصادی رژیم به دلیل مجتمع بودن در یک محدوده حدود ۶۰۰۰ کیلومتر مربعی ضربهپذیرتر از تأسیسات اقتصادی ایران است که در جغرافیای حدود ۱/۶ میلیون کیلومتر مربعی است. از سوی دیگر، ضربه به زیرساختهای اقتصادی و تجاری، رژیم صهیونیستی را با مشکل بقا مواجه میکند؛ چرا که کل معیشت آن را به خطر میاندازد و این در حالی است که ضربه متقابل به بعضی زیرساختهای مالی و تجاری، ایران را با خسارتهای قابل ترمیم مواجه میگرداند. نکته دیگر در این میان این است که زیرساختهای اقتصادی رژیم به طور کامل الکترونیک و به صورت یک زنجیره به هم پیوسته است که اخلال در یک جزء به اخلال در کل آن منتهی میشود؛ در حالی که زیرساختهای تکنولوژیک ایران، ترکیبی از تأسیسات مدرن و سنتی است و عمدتاً کارکردی زنجیروار ندارد. موضوع دیگر در این باب این است که تأسیسات مالی و تجاری رژیم، به کشورهای پیشرفته صنعتی وابسته است و لذا رفع آسیبهای آن به حمایت کشورهای مزبور مربوط است و هزینهبر و نیز زمانبر خواهد بود؛ در حالی که تأسیسات اقتصادی و تجاری ایران خودبنیاد و خوداتکاست و لذا بازسازی آن در زمانی به مراتب کوتاهتر و با هزینه بسیار کمتر امکانپذیر است؛ بنابراین در صحنه تبادل درگیری، طرفی که ناچار است دست به عصا راه برود، «رژیم صهیونیستی» است.
سوم اینکه، برخلاف تحلیل صهیونیستها، ایران هیچ گاه دفاع از جمهوری اسلامی را به دوستان خود در منطقه و بینالملل واگذار نمیکند و خود مستقیماً به تهدید علیه خود پاسخ میدهد و البته مانع پاسخ همزمان یا غیر همزمان دوستان به شرارت دشمن علیه جمهوری اسلامی هم نخواهد شد. تردیدی نیست که قدرت واکنش جمهوری اسلامی به شرارتها علیه خود از تک تک و از مجموع دوستانش در منطقه بیشتر است کما اینکه عمق ایران هم از عمق همه آنان بیشتر است.
پس این انگاره دشمن که پاسخ خود ایران به شرارتهایی که علیه آن میشود، محدود خواهد بود، غلط است. کما اینکه عملیات «وعده صادق ۲» بزرگتر از اقدام روز شنبه رژیم در زدن بعضی از مراکز ایران بود.
چهارم اینکه، هیچ تضمینی برای رژیم صهیونیستی وجود ندارد که درگیری با ایران به یک جنگ در منطقه علیه آن منجر نمیشود. رژیم صهیونیستی از مرکز، جنوب، شرق و شمال در محاصره عملیاتی اضلاع مقاومت است که همان طور که تا کنون نشان دادهاند، وحدت جبهه دارند. این در حالی است که هیچ یک از اضلاع مقاومت در چنین حصاری قرار ندارند.
پنجم اینکه، خود درگیری نظامی ابهتزا یا ابهتزدا نیست و نتیجه آن ابهتزا یا ابهتزداست. ورود به درگیری برای رقم زدن نتیجه به نفع خویش است؛ بله هیچ کشوری هر چند بسیار قدرتمند از حمله به خویش استقبال نمیکند؛ ولی آنگاه که مورد حمله قرار گیرد، کمترین تردیدی در واکنش سنگین به خود راه نمیدهد مخصوصاً وقتی که طرف مقابل وقیح باشد و پاسخ ندادن به شرارتی که مرتکب شده است، به حساب ضعف بگذارد.
ششم اینکه، رژیم صهیونیستی پیش از جنگ اخیر و مشخص شدن ضعفهای فاحش آن در حمله و دفاع هم با وجود سعی بسیار نتوانست اتحادی حول محور خود پدید بیاورد. اکنون که دستش به خون کودکان عرب و مسلمان در غزه و در لبنان آغشته است، چگونه قادر به ایجاد اتحادی عربی ـ اسلامی علیه کشوری است که از آغاز تجاوز رژیم غاصب به غزه و لبنان در کنار این دو ملت عربی ـ اسلامی قرار گرفته است؟
هفتم اینکه، آمریکا کماکان خود را در موقعیت آسیبپذیر در برابر ایران و در برابر اضلاع جبهه مقاومت میبیند؛ از این رو بلافاصله پس از اقدام متجاوزانه رژیم صهیونیستی علیه ایران، طی نامه رسمی به مسئولان ایرانی یادآوری کرد که نقشی در اقدام اسرائیل نداشته است. این موضع هر چند ریاکارانه و دروغ است، در عین حال از نگرانی ایالات متحده در زمینه واکنش جبهه مقاومت علیه خود هم پرده بر میدارد.