اردوغان در طول ریاستجمهوریاش، تلاش کرده است که تصویری از دولت خود به عنوان مدافع فلسطینیها بسازد. از این رو سخنرانیهای اردوغان به طور فزایندهای تحریکآمیز شده و اسرائیل را به عنوان یک دولت تروریستی معرفی کرده و رهبران آن را به دیکتاتورهای تاریخی تشبیه کرده است، در حالی که اقدامات دولت او نسبتاً کنترلشده باقی مانده که فاصله بین لفاظیهای آتشین و سیاست واقعی را نشان میدهد. به عبارت دیگر، این سخنان جسورانه اردوغان بیشتر برای مخاطبان داخلی بوده و کارکردی در سیاستهای اعمالی این کشور در قابل اسرائیل نداشته است. بارزترین مثال این فاصله بین گفتار و کردار، تجارت ترکیه با اسرائیل است. با وجود ادعاهایی مبنی بر اینکه ترکیه تجارت خود را به نشانه اعتراض به اقدامات اسرائیل در غزه متوقف کرده است، واقعیتها نشان میدهند که تجارت بین دو طرف به طور کامل متوقف نشده است. چنانکه ادعاهایی مطرح شده مبنی بر اینکه پسر اردوغان پس از ۷ اکتبر با اسرائیل تجارت کرده است. در واقع، کالاهای ترکیهای همچنان به اسرائیل میرسند، اغلب تحت این پیشفرض که به سمت فلسطین ارسال میشوند. دولت اردوغان همچنین در برخورد با اعتراضات داخلی علیه اسرائیل محتاط بوده است. در حالی که اعتراضاتی در سراسر ترکیه به وجود آمده و خشم عمومی را نسبت به اسرائیل منعکس کرده، دولت تلاش کرده تا کنترل این تظاهرات را حفظ کند. چنانکه اعتراضات تنها تحت نظارت سختگیرانه دولت مجاز بودهاند که نشاندهنده نیت واضحی برای جلوگیری از ناآرامیهای مدنی غیرقابل کنترل است که میتواند منجر به تظاهرات گستردهتر علیه خود دولت شود.
از این و زمانی که اعتراضات خارج از این چارچوب کنترلشده رخ دادهاند، مانند زمانی که معترضان مستقل از تجمعات سازماندهیشده دولتی عمل کردهاند، مقامات مداخله کرده و حتی اقدام به دستگیری معترضان ضداسرائیل کردهاند.برای آنکارا، این اعتراضات بیشتر به منظور شکلدهی یک تصویر برای جامعه بینالمللی بود تا مخالفت واقعی با اسرائیل، که رویکرد دوگانه اردوغان را برجسته میکند: حفظ موضع حمایت از فلسطین برای راضی نگه داشتن پایگاه سیاسی در داخل. بر این اساس، رهبران ترکیه در رویکرد خود نسبت به جنگ نظامی اسرائیل علیه حماس، خطی باریک را دنبال میکنند که در آن به شدت کابینه بنیامین نتانیاهو را مورد انتقاد قرار میدهند، اما معمولاً از اتخاذ اقداماتی که ممکن است به رابطه دوجانبه آسیب بزند، خودداری میکنند.
واقعیت آن است که ترکیه از ابتدا نسبت به اقدامات اسرائیل در غزه سکوت نکرد و در مراحل مختلف جنگ، بهویژه در آغاز بحران، انتقادات تند و تیزی را مطرح کرد. با این حال، بیشتر بیانیههای دولتی و لفاظیهای مقامات سیاسی، بهگونهای دقیق تنظیم شده بودند تا نتانیاهو را بهطور شخصی سرزنش و شرمنده کنند و نه اسرائیل را.برای مثال، وزارت امور خارجه ترکیه در ۱۵ نوامبر، نتانیاهو را متهم کرد که «با سرکوب و کشتارهایی که علیه مردم فلسطین انجام شده، وارد صفحات تاریک تاریخ شده است.» رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه نیز عمدتاً این خط را دنبال کرد، مانند زمانی که در ۲۹ نوامبر نتانیاهو را «قصاب غزه» نامید. به نظر میرسد آنکارا با اتخاذ این رویکرد معتقد است نتانیاهو در نهایت از مقام خود برکنار خواهد شد، که این امر به ترکیه اجازه میدهد با جانشین او بهطور ایمن همکاری کند و انتقادات سخت دوران جنگ را بهعنوان نتیجه سیاستهای نتانیاهو تلقی کند. با این حال به نظر میرسد سیاست دوگانه ترکیه در ماههای اخیر دچار چالش ها جدی شده است. چهار رویداد در این خصوص تاثیرگذار بودهاند:اول آنکه، دولت بایدن از تعیین زمان برای سفر اردوغان به کاخ سفید خودداری کرده است. این امر برای دولت ترکیه بسیار گران تمام شده است. دوم آنکه، آنکارا قبلاً بر این باور بود که بحران غزه طی چند ماه پایان خواهد یافت؛ اما اکنون فکر میکند این بحران به سمت یک درگیری بدون پایان در حال حرکت است.
سوم آنکه، آنکارا نگران است که نتانیاهو ممکن است بیشتر از آنچه انتظار میرفت در صحنه بماند؛ حتی اگر او در انتخابات زودهنگام شکست بخورد، رهبران ترک معتقدند که او ممکن است در انتخابات زودهنگام بعدی مجددا به قدرت بازگردد.چهارم آنکه، حزب عدالت و توسعه اردوغان در انتخابات محلی ۳۱ مارس شکستهای چشمگیری را در شهرهای بزرگ مانند استانبول، آنکارا و ازمیر متحمل شد. این حزب برای اولین بار در دو دهه گذشته به جایگاه دوم در نظرسنجیهای ملی سقوط کرد. وضعیت نگرانکنندهتر برای اردوغان و روابط ترکیه با اسرائیل، ظهور حزب رفاه نوین است که نزدیک به ۷ درصد از آراء را به دست آورد که همگی از سبد رای اردوغان کسر شدهاند.
حزب رفاه نوین بهشدت ضد اسرائیلی است و با توجه به آنکه افکار عمومی ترکیه به طور گستردهای در کنار فلسطینیها ایستاده و خواهان سیاستهای سختگیرانهتری نسبت به رژیم صهیونی هستند، این حزب می تواند آلترناتیو خوبی برای حزب عدالت و توسعه باشد. به خصوص که حزب رفاه نوین، خود را به عنوان نسخهای جدیدتر و واقعاً اسلامی نسبت به حزب اردوغان معرفی کرده و آماده است تا علیه اسرائیل مواضع قویتری اتخاذ کند.با توجه به رکود اقتصادی و عدم اقدام مؤثر اردوغان در مورد غزه، بسیاری از رأیدهندگان او به دنبال یک تشکل سیاسی جدید هستند و احتمالاً به حزب رفاه نوین روی خواهند آورد. در حال حاضر تغییرات گفتمانی اردوغان را نمیتوان بدون در نظر گرفتن محدودیتهای داخلی و بینالمللی که رئیس جمهور ترکیه با آنها مواجه است، درک کرد. در پاسخ به بحران خاورمیانه، اردوغان با یک معضل بزرگ روبرو است: او باید پایگاه سیاسی خود در داخل کشور را که تمایلات اسلامی و حمایت قوی از فلسطین دارد، راضی نگه دارد و در عین حال از مخدوش کردن کامل روابط با اسرائیل جلوگیری کند. زیرا ترکیه روابط ژئوپولیتیکی و اقتصادی قابل توجهی با رژیم صهیونی دارد. در عین حال، اردوغان به دنبال فرصتی است تا خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در سیاستهای خاورمیانه و یک میانجی بالقوه در بحران فعلی معرفی کند.