همه چیز آن قدر زود اتفاق افتاد که کسی باورش نمیشد به این راحتی خاندان بشار در سوریه سقوط کند. خاندانی که بارها و بارها حوادث و کودتاهای فراوانی را پشت سر گذاشته بودند این بار در کمتر از یازده روز سرنگون شدند. آن هم بدون هیچگونه مقاومت جدی.
البته علت عدم مقاومت را باید در ضعف ارتش سوریه جستجو کرد. علاوه بر آن حزب بعث سوری، در سالهای اخیر درگیر جنگهای متعدد با نیروهای داخلی و بیگانگان بود. خستگی و فرسایش ارتش و عدم همراهی جدی مردم عاملی بود که نشان داد دیگر توان و اراده بیش از این و تحمل سایه جنگ وجود ندارد. اما نقش پشت پرده و بسیار مهمی که از آن غفلت شده است نقش ایالات متحده آمریکا در این تحولات کنونی است.
جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، در یک سخنرانی تلویزیونی، از سقوط اسد ابراز خرسندی کرده و گفته است: «در حالی که همه ما به این سوال فکر میکنیم که چه چیزی در آینده رخ میدهد، ایالات متحده با شرکای خود و سهامداران در سوریه همکاری خواهد کرد تا به آنها کمک کند تا از فرصتی برای مدیریت خطر استفاده کنند.»
ترامپ این موضع را اتخاذ کرده است که سوریه مشکل آمریکا نیست. اما ترامپ شدیداً طرفدار اسرائیل است و برای همین هیچ مشکلی با حملات اسرائیل در سوریه نداشته و نخواهد داشت.
اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در یادداشت خود با عنوان تعارض در سوریه مینویسد: «آنچه با اعتراضات علیه رژیم رئیسجمهور اسد در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، به سرعت تبدیل به جنگی تمام عیار بین دولت سوریه - با حمایت روسیه و ایران - و گروههای شورشی ضد دولتی - با حمایت ایالات متحده و تعدادی از متحدان ایالات متحده، از جمله فرانسه، انگلستان، ایتالیا، عربستان سعودی، ترکیه، اردن و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) شد.».
اما اینها آتش زیر خاکستری بود که سالها توسط رژیم صهیونیستی و ایالات متحده در آن دمیده شد و پس از دهها سال ثمره آن توجه بازماندگان داعش که اینبار خود را تحریرالشام مینامیدند چیده شد.
ایالات متحده از چندین جهت در سوریه دخالت داشته است. اول اینکه سالهاست که ایالات متحده آمریکا حدود ۹۰۰ نیروی نظامی در برخی مناطق دورافتاده سوریه مستقر کرده است. دوم، ایالات متحده بیش از یک میلیارد دلار کمک نظامی به گروههای مسلح که در برابر کنترل دولت اسد مقاومت میکردند، داده است. بخش اعظم این کمکها به نیروهای سوریه دموکراتیک، نیروی نظامی به رهبری کردها، یک گروه قومی اقلیت که شمال شرق سوریه را کنترل میکند و در عین حال مخالفت خود را با اسد حفظ کرده، داده است. سوم، ایالات متحده تحریمهای مالی سنگینی را علیه دولت سوریه اعمال کرده است که به سال ۲۰۱۱ بازمی گردد. هیئت تحریر الشام یا HTS، گروهی که سرنگونی اسد را رهبری کرد، در برخی مناطق سوریه حکومت کرده است.
اندیشکده آمریکایی بروکینگز مینویسد: خروج اسد، فرصتی را برای پیادهسازی طرحی که در ژنو در ژوئن ۲۰۱۲ برای "بدنه دولت انتقالی با اختیارات اجرایی کامل" در سوریه، فراهم میآورد. کوفی عنان، نماینده ویژه مشترک سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه، رهبری گروه اقدام را بر عهده داشت که وزرای خارجه ایالات متحده، فرانسه، بریتانیا، روسیه، چین، ترکیه، عراق، کویت و قطر و همچنین رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دبیرکلهای سازمان ملل و اتحادیه عرب در آن حضور داشتند. بیانیه نهایی این گروه، اصول و راهکارهایی برای یک انتقال رهبری تحت هدایت سوریه مطرح کرد که اسد آن را به شکست کشاند. در دسامبر ۲۰۱۵، شورای امنیت سازمان ملل دوباره این بیانیه ژنو ۲۰۱۲ را در قطعنامه ۲۲۵۴ تأیید کرد.»
ایناندیشکده آمریکایی ادامه میدهد: «سرنگونی اسد میتواند تبعات زیادی برای دیگر درگیریهای منطقهای داشته باشد. عدم توانایی یا بیمیلی روسیه و ایران به کمک به اسد، قدرت حزبالله در لبنان، حوثیها در یمن و گروههای شبهنظامی شیعه در عراق را تضعیف میکند و میتواند موجب تغییر داینامیکهای قدرت در هر یک از این زمینهها شود.
این یک ضربه به پادشاهیهای عرب خلیجفارس است که تلاش داشتند رژیم اسد را به رسمیت بشناسند. این کشورها اکنون احتمالاً نفوذ سیاسی خود را از دست خواهند داد، در حالی که ترکیه، که از مخالفان سوری حمایت میکند، قرار است به سود این تغییرات برسد».
نکته مهم دیگری که از آن غفلت شده مفاد توافقنامه آستانه است که براحتی زیر پاگذاشته شد. بر اساس توافق نشست آستانه که در ژوئیه سال ۲۰۱۷ انجام شد مقرر شده بود که ایران، روسیه و ترکیه به عنوان کشورهای ضامن صلح در سوریه، تلاش کنند که چهار منطقه امن ایجاد کنند. اما اختلافات آغاز شد و در سال ۲۰۱۸ سه منطقه به کنترل ارتش سوریه درآمد و منطقه چهارم یعنی استان ادلب در شمال غربی سوریه، بخشی از لاذقیه، حماه و حلب در دست تحریرالشام (جبهه النصره) باقی ماند. پس از حوادث اخیر نیز ترکیه علی رغم تعهد خود مفاد نشست را زیر پا گذاشت و از شورشیان حمایت کرد.
اینجا آغاز مشکلات جدید بود و پس از خستگی ارتش و مردم سوریه از جنگ، این مسأله کار را به آنجا رساند که گروههای شورشی منطقه چهارم از غفلت نیروها استفاده کنند و با اعلام جنگ علیه بشار کار او را یکسره کنند.
روابط بین تهران-دمشق در طی سالهای متوالی همواره حسنه بود. حافظ اسد پدر بشار تنها حامی ایران در جنگ تحمیلی بود و این کشور تنها راه ارتباطی ایران با لبنان و فلسطین محسوب میشد و با تصرف دمشق، ارتباط زمینی ایران با لبنان بصورت کامل قطع شد. بشار هم حمایتهای مختلفی از ایران و جبهه مقاومت انجام داده بود.
واشنگتنپست هم در همین باره نوشته بود اسد قبل از سرنگونی، توافق با آمریکا را رد کرد. واشنگتن از دمشق خواستار «توقف کمکهای لجستیکی سوریه به ایران برای تجهیز مقاومت لبنان در ازای برداشته شدن تحریمها به مرور زمان» شده بوده که توسط اسد رد شده است.
اگر بخواهیم واقع بینانه به شرایط کنونی سوریه بنگریم حضور بشار خیلی بیشتر از محمدالشرع به نفع جبهه مقاومت بالاخص شاخه شیعی آن است.
اندیشکده فایننشیال تایمز مینویسد: تهران رویکرد محتاطانهای در پیش گرفته و منتظر ارزیابی نیات حاکمان جدید سوریه است. وزارت خارجه ایران خواستار احترام به "تمامیت ارضی" سوریه شده و تمایل خود را برای همکاری با سازمان ملل برای رسیدگی به این بحران نشان داده است. بازگرداندن نفوذ در سوریه و لبنان وظیفه بزرگی برای تهران خواهد بود. در سوریه در حملات هوایی اسرائیل در سال گذشته دست کم ۱۹ فرمانده ایرانی را شهید و تأسیسات حیاتی برای عملیات منطقهای تهران را هدف قرار دادند. در لبنان، حزبالله - قدرتمندترین نیابت منطقهای آن - از حملات اسرائیل و ترور رهبران ارشد و حمله به زیرساختها، تسلیحات و وابستههای غیرنظامی متاثر شد. تهران به همان اندازه نگران کشیده شدن احتمالی این تحولات به عراق، همسایه غربی خود است، جایی که شبهنظامیان شیعه محور اصلی سیاست منطقهای ایرانن در آن جا هستند.»
رهبر معظم انقلاب هم در سخنرانی خود در جمع مردم فرمودند: همه امکانات برای کمک به سوریه فراهم بود، اما راه آسمان و زمین توسط رژیم صهیونیستی بسته شد بود. انگیزهها اگر چنانچه در داخل آن کشور به حال خود باقی میماند و میتوانستند در مقابل دشمن حرفی داشته باشند دشمن آسمانشان را هم نمیتوانست ببندد، راه زمینی را هم نمیتوانست ببندد. میشد بهشان کمک کرد.»
برخلاف تصور اخوانیهای شاخه فلسطین و گروه مقاومت اسلامی حماس، این مسئله به نفع فلسطین هم نخواهد بود. چرا که هیات تحریرالشام علی رغم حملات گسترده رژیم صهیونیستی علیه دمشق تاکنون حتی یک گلوله هم از جانب جولانی به ارتش رژیم اسرائیل اصابت نکرده است که به نظر میرسد توافقاتی بین رژیم و هیات تحریرالشام اتفاق افتاده باشد. همچنین حرکت سریع جولانی برای تصرف نقاط مختلف سوریه، یک روز پس از آتش بس در لبنان نیز موید این مسئله است.
جولانی اخیرا گفته است که در پی نوسازی و توسعه سوریه است و دیگر وارد جنگ نخواهد شد؛ که با توجه به عدم پاسخ به بیش از ۳۰۰ تجاوز رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا در حمله به زیرساختهای سوریه، مشخص است که قصدی برای پاسخگویی هم وجود ندارد.
از آنجا که این گروههای معارض سوری عقبهای در القاعده و جبهه النصره دارند اینها شیعیان نظیر ایران را دشمن نزدیک و رژیم صهیونسیتی را دشمن بعید خود میدانند.
قطعا آتش این فتنه در سوریه متوقف نخواهد شد و سرنوشت برخی کشورها نظیر اردن و مصر و عراق و سایر کشورهای عربی و حتی ترکیه را نیز ممکن است دچار تغییرات جدی کند و با بروز چالشهای متاثر از حضور دستهای بیگانه در منطقه، آتش جنگ در منطقه برافروخته شود.
ایران نیز بدلیل جلوگیری از تغییرات ژئوپلیتیک منطقهای و سرایت ناامنی به نقاط دیگر منطقه و بالاخص به نزدیکی مرزها تاکنون در سوریه حضور داشته و با این کار توانسته است برای مدت طولانی حضور داعش را در نزدیکی مرزها به تعویق بیندازد. اما اکنون به نظر میرسد با تغییر استراتژی خود بنا دارد از نهضتها در عوض دولتها حمایت کند و این به معنای تغییر استراتژی ایران است و نوعی عقبنشینی تاکتیکی برای خیز جدید محسوب میشود.
امید است جوانان سوری و نیروهای دفاع ملی این کشور بار دیگر به خودشان بیایند و مسئله حضور بیگانگان را یکبار برای همیشه به دست خودشان حل کنند و بار دیگر سوریه را به آغوش محور مقاومت بازگردانند.
منابع:
https://www.cfr.org/global-conflict-tracker/conflict/conflict-syria
۲ https://www.brookings.edu/articles/the-assad-regime-falls-what-happens-now/
۳ https://www.ft.com/content/۰۳۱۱cae۹-f۳۵b-۴e۷a-۹۵۲b-e۲۶aba۸۷۰۵۴۹