راوی آگراوال، سردبیر نشریه فارن پالیسی به مناسبت پایان سال، مصاحبهای با فرید زکریا، روزنامهنگار و نویسنده آمریکایی داشته تا نگاهی به آینده و سال ۲۰۲۵ باشند. اکوایران این متن کامل این مصاحبه را در دو بخش ترجمه کرده که در ادامه بخش اول آن را میخوانید:
راوی آگراوال: خوب، بیایید از ژانویه شروع کنیم. ۲۰ ژانویه اولین روز مجمع جهانی اقتصاد در داووس است. اما تمام نگاهها در واقع به کاخ سفید و مراسم تحلیف رئیسجمهور منتخب، دونالد ترامپ، خواهد بود. به نظر شما بزرگترین تفاوتی که جهان با ورود ترامپ به کاخ سفید با آن مواجه خواهد شد چیست؟
فرید زکریا: تفاوت اساسی این است که ایالات متحده، از سال ۱۹۴۵ به بعد، نگرشی نسبت به جهان داشته که بر پایه سخاوت و تلاش برای ایجاد یک نظام بینالمللی باز بوده است. برای مثال، دونالد ترامپ درست میگوید وقتی میگوید بیشتر روابط تجاری ایالات متحده با کشورهای دیگر نامتقارن است. ما نسبت به کالاهای دیگر کشورها بازتر هستیم تا آنها نسبت به کالاهای ما. این بهعمد در اواخر دهه ۴۰ میلادی انجام شد، چون دولت ترومن باور داشت که برای بازسازی اقتصاد جهانی، جهان نیاز به دسترسی به بزرگترین اقتصاد دنیا دارد.
این رویکرد ادامه پیدا کرد، حتی زمانی که این تفاوتها کمتر شد، چون همیشه این حس وجود داشت که ایالات متحده سعی دارد مطمئن شود همه از این اقتصاد جهانی سود میبرند. این کار انگیزههای سیاسی برای همکاری ایجاد کرد و ثبات بیشتری را به همراه داشت. همچنین در دوران جنگ سرد علیه اتحاد جماهیر شوروی به ما کمک کرد.
هشت دهه بعد، ایالات متحده در این نظام بسیار موفق عمل کرده است. اقتصاد آمریکا در سال ۲۰۰۸ هماندازه اقتصاد اروپا بود. اکنون دو برابر اقتصاد منطقه یورو است. دستمزدهای آمریکا این روزها تقریباً دو برابر اروپا هستند. اما ترامپ با دیدگاهی بسیار محدود و خودمحورانه به این قضیه نگاه میکند. برای مثال، آیا ایالات متحده میتواند از مکزیک یا کانادا امتیاز بیشتری بگیرد؟ آیا میتواند از اروپاییها امتیاز بگیرد؟ و بله، احتمالاً میتواند. اما در این روند، حسن نیت و منفعت سیستمیک ایجاد یک نظام که همه در آن احساس مشارکت و موفقیت کنند را از دست میدهد.
علاوه بر این، واقعیت این است که ترامپ بسیار فرصتطلب است. او معتقد است اگر باعث نشود شما رنج ببرید، پس برنده نشده است. در ذهن او چیزی به نام برد-برد وجود ندارد. تنها برد-باخت وجود دارد. او میخواهد برنده باشد و میخواهد شما بازنده باشید، حتی اگر طرف بازنده بریتانیا، فرانسه یا سوئیس باشد.
ترامپ احمق نیست
راوی آگراوال: یکی از مواردی که ترامپ آن را به عنوان اصلاحاتی در جهت پیروزی خود میبیند، تعرفههاست. حتی اگر بخواهیم استدلال اقتصادی درباره تعرفهها را بپذیریم - اینکه آنها درآمد زیادی ایجاد میکنند، تولید داخلی را تشویق میکنند، و امکان کاهش مالیات را فراهم میآورند - همه اینها در بلندمدت تحقق مییابد. اما واقعیت این است که ترامپ فردی کوتاهمدتنگر است و تعرفهها اثرات تورمی دارند، که ترامپ از آن خوشش نخواهد آمد. اگر بازارهای سهام دچار وحشت شوند، ترامپ از آن هم خوشش نمیآید. به نظر شما این موارد چگونه با هم جمع میشوند؟
فرید زکریا: ترامپ احمق نیست و در این مسائل هوش عملی دارد. به وضوح، بخش زیادی از این موضوع چانهزنی است و او سعی میکند دیگران را به توافقات بهتر با خود وادار کند. اما فکر میکنم تا حدی تعرفهها اعمال خواهند شد، چون او واقعاً به این مسائل باور دارد. او واقعاً فکر میکند که تعرفهها برای آمریکا خوب هستند و مالیاتی بر مصرفکننده محسوب نمیشوند. این مسئله نمایشی نیست. او به درستی استدلال اقتصادی متعارف درباره تعرفهها پی نمیبرد؛ بنابراین فکر میکنم تا حدی تعرفهها اعمال خواهند شد.
واقعیت این است که در کوتاهمدت تعرفهها چندان گران و تورمزا نیستند، بسته به نحوه اعمال آنها. تعرفهها در حال حاضر در جهان صنعتی به طور میانگین حدود ۳ درصد هستند، در حالی که در دهه ۱۹۷۰ این میزان ۱۵-۱۶ درصد بود. اگر از ۳ درصد به ۴ درصد برسید، که احتمالاً میانگین تغییر خواهد بود، این یک شوک بزرگ نیست. این یک تغییر ساختاری در اقتصاد جهانی نیست. خطر این است که این تعرفهها به تدریج افزایش پیدا کنند و شما در طول ۱۰-۱۵ سال متوجه شوید که در محیطی بسیار بستهتر نسبت به گذشته قرار گرفتهاید.
اما ممکن است تعرفههای محدودی اعمال شوند که درآمدی به همراه بیاورند. احتمال اینکه این درآمدها به اندازهای باشد که بتوان کاهش مالیات عمدهای انجام داد بعید به نظر میرسد، اما میتواند بخشی از کاهش مالیات را تأمین کند. اگر این تعرفهها به طور متوسط اعمال شوند، احتمالاً به اندازهای که مردم فکر میکنند مخرب و تورمزا نخواهند بود.
بخش دیگری که ترامپ درباره آن زیاد صحبت کرده است، اخراج مهاجران غیرقانونی است. این احتمالاً اثرات تورمی خواهد داشت، به ویژه اگر حتی نزدیک به سطحی که او درباره آن صحبت کرده باشد. او در کمپینش درباره اخراج ۲۴ میلیون نفر صحبت کرده است. سپس گفت که این بزرگترین اخراج در تاریخ ایالات متحده خواهد بود. این کار بسیار دشوار خواهد بود. یکی از دلایلی که فکر میکنم تورم به سرعت کاهش یافت این است که تعداد زیادی از این کارگران غیر قانونی در حال کار با دستمزدی زیر یا نزدیک به حداقل دستمزد هستند. این کار احتمالاً بسیار پیچیدهتر خواهد بود.
خاطرات بد از اوکراین
راوی آگراوال: حالا بیایید به اوکراین بپردازیم و نگاه کنیم که در ۲۰۲۵ چه چیزی ممکن است رخ دهد. کییف در واقع از بایدن رضایت کامل نداشت و احساس میکرد که او به آنها به اندازه کافی کمک میکند تا زنده بمانند، اما نه برای پیروزی. فکر میکنید اوکراین درباره ترامپ چگونه فکر میکند؟ و مهمتر از آن، ترامپ درباره راهحلی برای این بحران چگونه فکر میکند؟
فرید زکریا: اگر من جای کییف بودم، نگران میشدم. ترامپ اوکراین را دوست ندارد. اوکراین موضوع اولین استیضاح او بود. او سعی کرد از رئیسجمهور اوکراین باجخواهی کند. اوکراین برای ترامپ خاطرات بدی دارد. نمیتوانم باور کنم که این موضوع برای او هیچ اهمیتی نداشته باشد. با این حال، فکر میکنم ترامپ به اندازه کافی به عنوان یک معاملهگر هوشمند است که بفهمد اگر بخواهد یک توافق ایجاد کند، و همانطور که مدام میگوید میخواهد جنگ را پایان دهد، مسئله اصلی این است که چگونه میتوان [ولادیمیر]پوتین را متوقف کرد، نه [ولودیمیر]زلنسکی را.
او در برابر زلنسکی اهرم فشار دارد. او میتواند به زلنسکی بگوید: «من ارسال تسلیحات به شما را متوقف میکنم.» این یک اهرم بسیار قوی است. اما با پوتین چه اهرم فشاری دارید؟ او باید این را بفهمد.
دو راه برای این مسئله وجود دارد. یکی اینکه میتوانید تحریمها را افزایش دهید. میتوانید تسلیحات بیشتری به کییف ارسال کنید. میتوانید کارهای مختلفی انجام دهید که زندگی پوتین را بسیار سختتر کند؛ و میتوانید درباره کاهش تحریمها صحبت کنید. او ابزار فشار (چماق) دارد و ابزار تشویق (هویج). اگر هوشمندانه فکر کند، فشار بر پوتین را افزایش میدهد، وعدههایی برای کاهش فشار به او میدهد، او را به میز مذاکره میآورد و سپس زلنسکی را تحت فشار قرار میدهد.
به نظر من توافق واضح است: خطوط نبرد در همانجا که هستند باقی میمانند. هیچکس تغییرات سرزمینی را به لحاظ قانونی نمیپذیرد. اوکراینیها میگویند آن مناطقی از اوکراین که توسط روسیه ضمیمه شدهاند، ضمیمهسازی غیرقانونی است. روسها میگویند این ضمیمهسازی قانونی است. بقیه جهان، از جمله غرب، این ضمیمهسازیها را نمیپذیرند. برخی کشورهای دیگر ممکن است بپذیرند، اما ارزش اشاره به این را دارد که حتی هند هم این ضمیمهسازیها را نپذیرفته است.
سپس، در ازای پذیرش تقسیم بالفعل کشورش، زلنسکی ضمانتهای امنیتی دریافت میکند. شما سعی میکنید دایره را با روسها تکمیل کنید و بگویید این عضویت در ناتو نیست، بلکه ضمانت امنیتی از ناتو است که متفاوت است. دیپلماسی همین است - یافتن این فرمولها که در آن همه بتوانند ادعا کنند که چیزی به دست آوردهاند. ترامپ میتواند معاملهگری باشد که چنین چیزی را ممکن میکند. اما او باید بر خصومتش نسبت به اوکراین غلبه کند و بفهمد که مسئله کلیدی فشار بر پوتین است، کسی که بیشتر از هر کس دیگری میتواند این مسئله را حل کند.
راوی آگراوال: امیدوارم که او گوش کند. وقتی به افرادی که برای پستهای کلیدی معرفی شدهاند نگاه میکنید - مارکو روبیو برای وزارت امور خارجه یا مایک والتز برای مشاور امنیت ملی - نظر شما درباره تأثیر آنها بر سیاست خارجی ایالات متحده چیست؟ آیا ممکن است وفاداری به ترامپ به حدی مهم باشد که آنچه ترامپ فکر میکند، بهعنوان راهنمایی برای آنچه واقعاً اتفاق میافتد عمل کند؟
فرید زکریا: طبیعت ترامپ و پیروزیاش به این معناست که همه تسلیم او هستند؛ بنابراین من انتظار قهرمانبازی از هیچیک از اعضای کابینه یا کارکنان کاخ سفید او ندارم. آنها بهطور مطیعانه تابع ترامپ خواهند بود. این تنها ماهیت جنبش «MAGA» و حزب جمهوریخواه است. این یک ساختار کاملاً سلسلهمراتبی و از بالا به پایین است.
در این چارچوب، آنچه برای من قابل توجه است این است که در سیاست اقتصادی و سیاست خارجی، بیشتر افراد منطقی و عاقل هستند.
جالب اینجاست که جاهایی که او افراد ایدئولوژیک واقعی دارد، وزارت دادگستری و وزارت دفاع هستند. به نوعی، اینها جاهایی هستند که قدرت سخت دولت اعمال میشود. موضوع قانون و اسلحهها است. اما شاید اینها جاهایی هم باشند که او بیشترین کنترل ایدئولوژیک را میخواهد، به دلیل تجربیاتی که در مبارزه قانونی و قضایی داشت. به همین دلیل است که همیشه فکر میکردم دموکراتها با وارد شدن به این مبارزات قضایی اشتباه کردند.
ادامه دارد...