رهبر معظم انقلاب: رفع ناترازی ها با نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد
سرانجام پس از یک دوره جنگ انتخاباتی که افول دموکراسی آمریکایی را آشکارتر ساخت، ترامپ به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا سوگند یاد کرد. آنچه ترامپ در سخنرانی ابتدایی بر زبان آورد در کنار برخی رفتارهای تبلیغاتی برگرفته از اصرار وی بر ادامه مبارزات انتخاباتی جهت کنار زدن دموکراتها و سایر رقبا برای حداقل یک دوره چهار ساله است، بیانگر حقایقی از وضعیت درونی و بیرونی آمریکاست که میتواند مولفهای برای تصمیم گیری سایر کشورها در مواجه به آمریکای دوران ترامپ باشد.
تقلا برای احیای ملی گرایی
یکی از مهمترین محورها و برداشتها از سخنان ترامپ، تقلای وی برای احیای ملیگرایی آمریکایی و یا همان میهمن دوستی و تحقق شعار آمریکا برای آمریکاییهاست بوده است. در سخنان ترامپ در مراسم تحلیف و نیز در فرامین اجرای نخستین روز کاری جملات و برنامههای مشاهده میدهد که رنگ و بومی راست افراطی یا همان ملی گرایی خودبرترپندارانه را دارد.
ترامپ، در فرمانهای اجرایی که در نخستین روز کاریاش امضا کرد نام «خلیج مکزیک» را به «خلیج آمریکا» تغییر داد در عین آنکه نام «کوه دنالی» واقع در ایالت آلاسکا را نیز به کوه «مککینلی» تغییر داد. او مدعی شد که در مرز جنوبی وضعیت اضطراری ملی وضع میکنم. تمامی ورودهای غیرقانونی فورا متوقف میکنم و روند اخراج میلیونها بیگانه را آغاز میکنم و سیاست «در مکزیک بمانید» را بازمیگردانم. سربازان آمریکایی را به مرز جنوبی و برای دفاع از خود در مقابل حمله میفرستم و کارتلها را به عنوان تروریست خارجی معرفی میکنم.
در چارچوب همین رویکرد مقابلهای با مهاجران به عنوان یک خواست ملی، او همچنین فرمانی مبتنی بر حذف حق خودکار شهروندی آمریکا برای نوزادان متولد خاک این کشور امضا کرده تا به موجب آن فقط نوزادانی شهروند آمریکا محسوب شوند که به هنگام تولد دست کم یکی از والدین آنها آمریکایی یا به طور قانونی مقیم این کشور باشد.
با تمام این تفاسیر سخنان ترامپ مبنی بر اینکه علیرغم همه خیانت هایی که اتفاق افتاده است از امروز افول آمریکا به پایان خواهد رسید و آزادی و بزرگی کشور ما بیش از این مورد بی توجهی قرار نخواهد گرفت نشان میدهد که رفتارهای ترامپ بخشی از رفتار ساختار حاکم بر آمریکا برای تقویت ملیگرایی در جامعه آمریکاست تا از فاصله گرفتن بیشتر مردم از ساختار جلوگیری گردد؛ بویژه اینکه نظر سنجیها نشان میدهد اکثریت مردم این کشور دیگر اعتمادی به ساختار حاکم ندارند.
وضعیت مدیریت آمریکایی
یکی دیگر از ابعاد مهم سخنان و فرامین اجرایی ترامپ مربوط به وضعت مدیریتی درون آمریکا می باشد. هر چند که بخشی از سخنان ترامپ ادامه راه مبارزات انتخاباتی با دموکراتها بوده است اما سخنانی همچون سیستم آموزشی ما دانش آموزان را از آنچه هستند شرمسار میکند، نظام بهداشتی آمریکا در هنگام فاجعه کارآیی ندارد، نمودی از حقایقی است که گزارشهای منتشره از سوی نهادهای آموزشی و بهداشتی آمریکا به آن اذعان کردهاند. در همین حال ترامپ بدون نام بردن از دولت بایدن، مدیریت بحرانهای داخلی، بهویژه آتشسوزیهای کالیفرنیا و خدمات بهداشتی را ناکارآمد توصیف کرد و وعده اصلاح نظام خدماترسانی به عنوان بخشی از تلاش او برای ترمیم اعتماد عمومی و بازسازی جایگاه دولت در میان شهروندان را مطرح کرد.
وی در اعترافی قابل توجه در باب وضعیت نابسامان مدیریتی حاکم بر آمریکا، گفت که:« در سالهای گذشته با چالشهایی روبرو شدم که هیچ رییس جمهوری در تاریخ ۲۵۰ ساله آمریکا این چالش ها را نداشته است». این سخنان بیانگر این حقیقت است که آمریکایی که روزی خود را تنها تصمیم گیر جهان مینامید امروز به نقطهای رسیده است که حتی توان مدیریت شرایط داخلی خود را ندارد بگونهای که عالیترین مقام این کشور مجبور شده است تا به این زوال اذعان نماید.
پشت پرده جنگ اقتصادی
ترامپ در حالی با به خدمت گرفتن میلیاردرهایی همچون ایلان ماسک ساختار نیون الیگارشی سرمایه داری را در رقابت با قدیمیهایی همچون راکفلرها، مرداکها، سوروسها و... در پیش گرفته است که عملکردها و مواضع وی بیاتگر حقیقتی به نام هراس ساختار حاکم بر آمریکا از افول جایگاه ایالات متحده در اقتصاد جهانی است. ترامپ در سخنانش چنین عنوان میکند:« برای ثروتمند کردن شهروندان خود، بر کشورهای خارجی تعرفه و مالیات وضع خواهیم کرد. برای این منظور، ما در حال ایجاد ERS (سرویس درآمد خارجی) هستیم. ما همچنین یک وزارت کارآمدی دولت (DOGE) ایجاد خواهیم کرد.» همچنین در حوزه انرژی، ترامپ با اعلام وضعیت اضطراری، تمرکز خود را بر کاهش قیمت انرژی و گسترش حفاری برای سوختهای فسیلی قرار داد.
این رویکرد اقتصادی تا بدانجاست که آمریکا اصول ادعایی آزادی کسب و کار را نیز کنار گذاشته است چنانکه او با بیان اینکه آمریکا باید مالک نیمی از ارزش شرکت سازنده نرمافزار «تیکتاک» باشد، به وزارت دادگستری این کشور دستور داد تا ۷۵ روز آینده علیه این نرمافزار اقدامی نکند.
اشغالگریهای منطقهای ترامپ مبنی بر تسلط بر پاناما و گرینلند، و حتی الحاق کانادا به آمریکا بعد دیگر این جنگ اقتصادی است که رسما در راستای مقابله با چین و بریکس صورت میگیرد. در همین راستا نیز ترامپ با انتقاد از نحوه مدیریت کانال پاناما، این کشور را به نقض توافقات بیطرفی متهم کرد و مدعی شد چین بهطور غیرقانونی کنترل این کانال را در دست گرفته است.
باجخواهی جهانی در عین کم کردن هزینههای جهانی آمریکا در قالب خروج از پیمانهای جهانی، بعد دیگر رفتار اقتصادی ترامپ است چنانکه یکی از نخستین فرمانهای اجرایی که ترامپ امضاء کرد، خروج مجدد آمریکا از پیمان تغییرات اقلیمی پاریس بود.یکی از دستوراتی که ترامپ امضا کرد، شروع فرآیند خروج آمریکا از سازمان جهانی بهداشت، دبلیو اچ او، است.او گفت سهمی که آمریکا برای اداره این سازمان پرداخته در مقایسه با سایر کشورها غیرعادلانه بوده است. وی پیش از این نیز خواستار آن شده بود تا اروپا 5 درصد تولید ناخالص ملی خود را به ناتو اختصاص دهد.
رفتار شناسی ترامپ نشان میدهد که اکنون رویکرد جهانی آمریکا در قالب امنیت اقتصادی تعریف شده است حال آنکه پیش از این محور ادعای آمریکا اقدام برای امنیت جهان بوده است. این تغییر رویکرد سندی بر افول جایگاه اقتصادی آمریکا در جهان است چنانکه ترازهای جدید تجاری در جهان نیز از رتبه برتر چین حکایت دارد.
دست به عصا شدن جهانی
هر چند که ترامپ در هفتههای گذشته رویکردی تند در صحنه جهانی داشت اما مواضع وی و نزدیکانش در مراسم تحلیف نشانگر دست به عصا شدن او در مواجه به چالشهای جهانی دارد. ترامپ از یک سو از مذاکره با پوتین و پینگ روسای جمهور روسیه و چین میگوید در حالی که در حوزه جنگ اوکراین اکنون صحبت از مشخص نبودن زمان تحقق طرح وی برای پایان جنگ با روسیه مطرح می شود.
در باب غرب آسیا نیز ترامپ هر چند سعی دارد تا خود را زمینه ساز آتش بس غزه معرفی کند و حتی در راستای جلب نظر لابی صهیونیستی تحریمهای دولت بایدن علیه شهرکنشینان صهیونیست که در کرانه باختری مرتکب خشونت شده بودند را لغو کرد، اما سخنان احتیاط آمیز وی درباره آینده منطقه و این حقیقت که وی با بودن نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستها نمیتواند طرح سازش عربی را اجرایی سازد، نشانگر دست به عصا شدن وی در منطقه و نظام بینالملل است، هر چند که با هوچی گری به دنبال باجخواهی جهانی است.
کلام پایانی
ترامپ هر چند نخستین سخنرانی خود را طوفانی اجرا کرد تا نشانگر اراده و اقتدار وی برای انجام وعدههایش باشد، اما عبارات و مسائل مطرح شده از سوی او بیش از آنکه رنگ و بوی اقتدار داشته باشد حکایت از حقایقی داشت که در عالیترین سطح ایالات متحده دیگر توان کتمان آن را ندارند.
با توجه به آنچه از سوی ترامپ در مراسم تحلیف و نیز دستورات اجرایی مشاهده شد، میتوان گفت که سخنان ترامپ بیش از آنکه نشانه اقتدار آمریکا و سیاستهای وی باشد، نشانهای بر وضعیت نابسامان داخلی و جهانی آمریکاست. سخنان ترامپ را باید شاخصهای بر این مهم دانست که آمریکا دیگر آن ابرقدرت ادعایی نیست و تشدید رویکرد جهانی به چند جانبه گرایی عادلانه میتواند با سرعت بیشتری زمینهساز مقابله با رفتارهای بحرانساز این کشور در صحنه بینالملل گردد.