وعدههای صادق 1 و 2 نشان داد که ایران اهل کوتاه آمدن در برابر هیچ متجاوزی نخواهد بود و وعده صادق 3 نیز آماده اجراست و هر زمان تهران اراده نماید محقق خواهد شد که قطعا نتیجه آن برای صهیونیستها ویرانگر خواهد بود.
ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در گفتوگو با خبرنگاران ابراز امیدواری کرد که مسائل ایران بدون آنکه نیازی به حمله اسرائیل باشد حل شود؛ او همچنین در مصاحبه با فاکس نیوز گفت تنها چیزی که درباره ایران بر آن اصرار دارد این است که سلاح هستهای نداشته باشد. دونالد ترامپ، در مصاحبهای با شبکه فاکس نیوز از اظهارنظر درباره اینکه آیا از حمله پیشدستانه به تاسیسات هستهای ایران حمایت میکند یا خیر، خودداری کرد اما گفت که ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد. وی مدعی شد که در پایان دوره اول ریاست جمهوریاش یک هفته تا رسیدن به توافق هستهای با ایران فاصله داشت. ترامپ افزود: اگر توافقی حاصل شود راههایی برای اطمینان قطعی از آن وجود دارد. و باید ۱۰ بار راستیآزمایی کرد.او در پاسخ به سوال دیگری درباره احتمال انتخاب استیو ویتکاف نماینده خود در خاورمیانه به عنوان مسئول استراتژی در قبال ایران اعلام کرد که او را مسئول پرونده ایران نخواهد کرد اما او را مذاکره کنندهای عالی توصیف کرد.
این سخنان از سوی ترامپ در حالی مطرح میشود که یک شباهت و یک تفاوت در مواضع او مشاهده میشود. از یک سو او ابزار مقابله با ایران را فشار اقتصادی یا همان فشار حداکثری که در دوران بایدن با نام فشار هوشمند اجرا میشد قرار داده است. از سوی دیگر وی در دور اول روی میز بودن گزینه نظامی را مطرح می کرد اما اکنون این مسئولیت را به رژیم صهیونیستی سپرده و مدعی شده است که امید دارد که نیازی به حمله نظامی اسرائیل به ایران نباشد. با توجه به این مولفهها در رفتار شناسی ترامپ میتوان چند اصل اساسی را مشاهده کرد.
اولا آنکه ترامپ همچنان در تصورات گذشته مبنی بر برچیدن تمام غنی سازی ایران است و عملا تغییری در ماهیت اهدافی او ایجاد نشده است در حالی که سیاست فشار حداکثری بویژه در حوزه اقتصادی را اساس رفتار خود دارد. سخنان ترامپ در زمان تحلیفش که مدعی میشود ایران ضعیف شده است را میتوان زمینه ساز این طراحی دانست بویژه اینکه برخی عملکردهای داخلی ایران در حوزه اقتصادی از جمله اصرار بر بزرگنمایی ناترازیها و نیز افزایش نرخ ارز و تاکید برخی مسئولان مبنی بر گره زدن حل مشکلات کشور به مذاکره بر این توهم ترامپ دامن زده است.
ثانیا، واگذاری گزینه نظامی به رژیم صهیونیستی در کنار آنکه نوعی خوش خدمتی به صهیونیستها برای پنهان سازی شکستهای سنگینشان در برابر جبهه مقاومت و تن دادن آن به آتش بس غزه و لبنان با ادعای قدرت نظامی این رژیم علیه ایران است، بیانگر این حقیقت است که ترامپ نیز همچون سایر مقامات آمریکایی به خوبی از توان نظامی و موقعیت منطقهای ایران آگاه است و میداند که ورود به جنگ با ایران قطعا پایانش با خواست آمریکا یکی نخواهد بود. برگزاری رزمایشهای نیروهای مسلح ایران در هفتههای اخیر و نیز شهرک زیر زمینی نیروی دریایی جمهوری اسلامی توهمات گذشته نظامی ترامپ را برهم زده است. به عبارتی دقیقتر رفتار ترامپ بیانگر ناتوانی و ضعف آمریکا در گزینه نظامی علیه ایران است بگونهای که حتی ترامپ نیز حاضر به زیر بار مسئولیت هیچ گونه تقابلی با ایران نمی رود.
ترامپ با این تصورات در حالی به موضعگیری دو پهلوی مذاکره و فشار در قبال ایران پرداخته است که از یک سو کارنامه دو دهه تحرکات آمریکا علیه فعالیت های هستهای ایران نشان میدهد که هر چند از بوش گرفته تا اوباما و ترامپ هر کدام روش متفاوتی داشتهاند اما در نهایت استراتژی واحدی به نام نابودسازی تمام فعالیتهای هستهای ایران، برچیدن توان موشکی و پهپادی و نقش آفرینی منطقهای ایران را دنبال کردهاند چنانکه حتی اوباما که برجام را امضا کرد رسما عنوان میکند اگر میتوانستم پیچ و مهرههای هستهای ایران را باز میکرد. امروز ترامپ در حالی ژست یک ابر قهرمان میگیرد که تکرار رویه گذشته قطعا جز شکست نتیجهای در کارنامهاش ثبت نخواهد کرد چنانکه در دور اول ریاست جمهوریاش نیز نتوانست زیاده خواهیهایش را به ایران تحمیل کند. ایران تحت زور مذاکره نمیکند و از جنگ نیز هراسی ندارد.
از سوی دیگر وعدههای صادق 1 و 2 نشان داد که ایران اهل کوتاه آمدن در برابر هیچ متجاوزی نخواهد بود و وعده صادق 3 نیز آماده اجراست و هر زمان تهران اراده نماید محقق خواهد شد که قطعا نتیجه آن برای صهیونیستها ویرانگر خواهد بود. بر این اساس اقدام ترامپ مبنی بر واگذاری گزینه نظامی برای این رژیم بیشتر به نمایش تبلیغاتی بدون پشتوانه عملی است.
نکته مهم آن است که این روزها گروسی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی و گوترش دبیر کل سازمان ملل مدعی نگرانی از فعالیت هستهای ایران و رویکرد سازنده به مذاکره شدهاند حال این سوال مطرح است که آنان چگونه نگران امنیت هستهای و کاهش تنش در منطقه میشوند در حالی که هیچ موضعی درباره تهدیدات آمریکا و حتی اعتراف بایدن به سپردن گزینه نظامی به رژیم صهیونیستی نمیکنند؟!! چگونه است که این افراد مدعی تلاش برای صلح و امنیت جهان هستند اما هیچ پروندهای علیه فعالیت هستهای رژیم صهیونیستی و تجاوزگری آن در منطقه صورت نمیدهند؟!! سکوت این افراد در برابر سخنان ترامپ و تهدیدات نظامی رژیم صهیونیستی، ابهامات بسیاری را در صداقت ادعایی آنها مبنی بر نگرانی امنیت هستهای و ثبات و صلح در غرب اسیا ایجاد میکند که میتواند به تضعیف جایگاه جهانی محل خدمتشان یعنی آژانس و سازمان ملل منجر گردد.