«مرا شتابزده وارد یك اتومبیل پلیس كردند و با سرعت به راه افتادیم. این صحنه غمانگیز و در عین حال مسخره بود. از وقایعی كه در فیلم های جیمزباند میتوان دید. در داخل اتومبیل، مأمورین سیا و اف.بی.آی نشسته بودند و چند كامیون با نام یك شركت رختشویی كه پر از مأمورین امنیتی بود، ما را احاطه كرده بودند. پادشاه را نیز با وضعی مشابه به فرودگاه آورده بودند... به محض پیاده شدن از هواپیما، بدون كلمهای توضیح و خوشامد، ما را به درون یك آمبولانس نشاندند و آمبولانس با چنان سرعت و خشونتی به حركت در آمد كه چند بار به این طرف و آن طرف پرتاب شدیم... بالاخره اتومبیل ایستاد... یك نفر در را باز كرد و ما توانستیم پناهگاه جدیدمان را ببینیم: ساختمان بیماران روانی در بیمارستان نظامی. پادشاه را در اطاقی جای دادند كه جلوی پنجره هایش دیوار كشیده شده بود. مرا در اطاق پهلویی كه درش فقط از بیرون باز و بسته میشد و دستگیره نداشت و در روی سقفش یك دستگاه ضبط صدا قرار داشت، جای دادند. دیوانه شده بودم و باورم نمیشد.» این بخشی از یک قصه، داستان و رمان نیست؛ بلکه برشی از کتاب خاطرات فرح دیبا، همسر محمد رضا پهلوی است که استقبال آمریکاییها از پادشاه ایران و همسرش را در روزهای آوارگیشان روایت میکند! آنچه دو روز قبل در کاخ سفید رخ داد و رئیس جمهور اوکراین با خفت و خواری در جلسهای علنی که صدها میلیون نفر به صورت زنده آن را میدیدند، مورد تحکم و توهین مقامات آمریکایی قرار گرفت و از آنجا اخراج شد، نه اولین مورد از این جنس بوده و نه آخرین آن خواهد بود! به آمدن ترامپ و رفتن بایدن هم ربطی ندارد، بلکه این نظام حاکم بر ایالات متحده است که حاکمان کشورهای دست نشانده و وابسته خود را تا زمانی حمایت و پشتیبانی میکنند که تاریخ مصرفشان تمام نشده و میتوانند منافع آنها را تأمین کنند. پس از آن هیچ تعهد و تضمینی برای پشتیبانی و حتی میزبانی از آنها ندارند! سرنوشت محمد مصدق در ایران، میخاییل گورباچف در شوروی، صدام حسین در عراق، معمر قذافی در لیبی، حسنی مبارک و محمد مرسی در مصر و دهها نفر از حاکمان و گروههای سیاسی و نظامی در جهان و نمونه عینی آن زلنسکی در اوکراین آیینه عبرتی است که عاقبت شوم اعتماد و اتصال به شیطان بزرگ را نشان میدهد. این نوع رفتار باید درس و عبرتی برای کسانی باشد که راه چاره همه مشکلات را در رابطه و مذاکره با آمریکا میبینند. رهبر حکیم انقلاب درباره اعتماد به غرب و آمریکا میفرمایند: «اگر چنانچه ما خواستیم عقلانیّت را در سایه اعتماد به شیطانها به کار بگیریم، آنجا جور دیگری خواهد شد. آیه قرآن در سوره مبارکه نور میفرماید که «اَعمالُهُم کَسَرابٍ بِقیعَةٍ یَحسَبُهُ الظَّمئانُ مآءً»؛ مثل سراب، انسان تشنه، زمین خشک را از دور [شبیه] آب می بیند؛ بعد که نزدیک میشود، میبیند «لَم یَجِدهُ شَیئًا وَ وَجَدَ اللهَ عِندَه»، میبیند هیچ چیز نیست. امید بستن به شیطانها این است.»