سفر روز دهم اسفندماه زلنسکی به آمریکا با شکست کامل روبهرو شد. قصه از کجا شروع شد؟ پس از تماس تلفنی ترامپ و پوتین و ملاقات وزرای خارجه دو کشور روسیه و آمریکا، ادبیات ترامپ نسبت به زلنسکی تندتر شد و در سخنان مکرر خود اعلام کرد، ما ۳۵۰ تا ۵۰۰ میلیارد دلار به اوکراین در جریان جنگ کمک کردهایم و زلنسکی باید این هزینهها را برگرداند. همچنین ترامپ تأکید داشت، اوکراین باید توافق آتشبس را با روسیه قبول کند. در جای دیگر، ترامپ گفت که زلنسکی یک دیکتاتور است و بیش از چهار درصد در بین مردم کشورش محبوبیت ندارد و باید در این کشور انتخابات برگزار شود. همچنین، اوکراین باید هزینههای آمریکا برای این کشور را بپردازد و نیمی از معادن اوکراین را در اختیار آمریکا قرار دهد و از مناطق روسنشین اوکراین هم که در کنترل روسیه است، چشمپوشی کند. وسعت این مناطق بیست درصد خاک اوکراین است. اروپا هم از گزند ترامپ در امان نماند و ترامپ گفت که اروپا باید پنج درصد تولید ناخالص ملی کشورهای عضوش را برای ناتو اختصاص دهد. این رقم در حال حاضر حدود دو و نیم درصد است، اروپا را هم از جریان مذاکرات صلح با روسیه خارج کرد.
«جیدیونس» معاون رئیسجمهور آمریکا هم در کنفرانس مونیخ در سخنانی با ادبیات تحقیرآمیزی اعلام کرد، آمریکا دیگر قادر به تأمین امنیت اروپا نیست و این کشورها باید خود به فکر امنیت خودشان باشند. زلنسکی که به شدت مستأصل شده بود، در این داستان دست به دامان اروپا شد و از آنها خواست که بین اوکراین و اروپا و آمریکا نقش میانجی را بازی کنند. در اولین اقدام مکرون برای دیدار ترامپ به واشنگتن رفت. از همان برخورد اول مشخص شد که این سفر نتیجهای ندارد؛ زیرا ترامپ حتی به خود زحمت نداد که به استقبال مکرون در خارج از کاخ سفید برود. مکرون در این سفر سعی کرد تضمینی برای تأمین امنیت اروپا و اوکراین از ترامپ بگیرد و همچنین به دنبال این بود که از توافقات مربوط به بهرهبرداری از منابع اوکراین سهمی هم به فرانسه داده شود؛ ولی ترامپ به هیچ کدام از این درخواستها پاسخ مثبت نداد و در زمان سفر مکرون به واشنگتن آمریکا تعرفههای ۲۵ درصدی بر واردات فولاد و ۱۰ درصدی بر آلومینیوم را برای اروپا اعمال کرد. مکرون در بازگشت از آمریکا در سخنانی گفت ما نباید در مقابل آمریکا از خود ضعف نشان دهیم و باید با آنها مقابله کنیم. البته اروپا باز هم ناامید نشد و دست به دامان بزرگترین متحد اروپایی آمریکا، یعنی انگلستان شد. نخستوزیر انگلستان بعد از مکرون سفری به آمریکا داشت که در جریان آن مشخص شد، انگلستان به صورت مخفیانه قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید قرارداد بهرهبرداری از معادن اوکراین را با زلنسکی امضا کرده است. ترامپ همان برخوردی که با مکرون داشت، با «کی یر استارمر» داشت و گفت تمام پولهای هزینه شده در اوکراین را خواهد گرفت و گفت اروپا هم دروغ میگوید که کمکهایش بلاعوض بوده و آنها هم پول خود را از این کشور میگیرند. با وجود این برخورد آمریکا با اروپا، این کشورها از زلنسکی خواستند برای گرفتن تضمینهای امنیتی بعد از آتشبس با روسیه و تهیه یک طرح میانه در بهرهبرداری از معادن اوکراین به واشنگتن سفر کند، ولی این سفر بدتر آن چیزی که فکر میکردند، شد و کاخ سفید تحقیرآمیزترین رفتار ممکن را با رئیسجمهور یک کشور داشت. ترامپ به زلنسکی گفت که هیچ راهی ندارد جز اینکه به خواستههای آمریکا تن دهد و آمریکا هیچ تضمین امنیتی به اوکراین نمیدهد و زمانی که زلنسکی درخواست کرد که گفتوگوها در فضای بهتری ادامه یابد، او را از کاخ سفید اخراج کردند. ترامپ بعد از این در پیامی در شبکه ایکس گفت: «زلنسکی تا زمانی که آمریکا در کنارش باشد احساس میکند، برتر است. این برتری را من نمیخواهم. من صلح میخواهم به نظر میآید که او آماده این موضوع نیست و او در دفتر رئیسجمهور آمریکا به آمریکا توهین کرد پس هر زمان او آماده صلح بود میتواند به اینجا برگردد.»
این سخنان بیانکننده آن است که اروپا خود باید مشکلش را با روسیه حل کند. به قول «جفری ساکس» تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه دشمنی با آمریکا خطرناک است و دوستی با آمریکا کشنده. بهتر است اروپا به جای کییف به مسکو برود و برای منافعش با روسیه مذاکره کند.