تحولات فلسطین و به تبع آن غرب آسیا شاهد تحولاتی است که نه تنها برای امروز بلکه بر آینده معادلات نیز تاثیرگذار خواهد بود. در این چارچوب دو تحول مهم قابل ارزیابی است:
نخست آنکه در حوزه درونی فلسطین «حازم قاسم»، سخنگوی جنبش حماس، در گفتوگو با الجزیره مباشر اعلام کرد: این جنبش سه شرط اساسی برای مذاکرات تعیین کرده که شامل تبادل اسرا، خروج کامل نیروهای اشغالگر از نوار غزه و تعهد تل آویو به عدم بازگشت به تجاوزات خواهد بود.سخنگوی حماس همچنین تصریح کرد: این جنبش تمدید مرحله اول توافق آتشبس را رد میکند و مخالفت خود را به میانجیگران اعلام کرده است.قاسم افزود که حماس آمادگی دارد در مرحله دوم توافق، فرآیند تبادل اسرا را با چارچوبهای جدید انجام دهد.وی همچنین تأکید کرد: حماس مشکلی با دیدار با نمایندگان دولت آمریکا ندارد، چرا که واشنگتن توانایی اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی را دارد. در همین راستا نیز در تحولی نادر سخنگوی کاخ سفید در پاسخ به سوالی درباره مذاکرات آمریکا با حماس و مغایر بودن آن با سیاست دیرینه واشنگتن به خبرنگاران گفت: «آدام بوهلر، نماینده ویژه آمریکا در امور گروگانها، اجازه دارد با هر کسی صحبت کند.» سخنگوی دولت ترامپ اضافه کرد: نماینده ویژه آمریکا در امور گروگانها «این اجازه را دارد که با هر کسی در تلاشهایش برای تضمین پایان جنگ در غزه صحبت کند.»
دوم آنکه پس از پایان مهلت 4 روزه در نهایت سخنگوی نیروهای مسلح یمن بامداد چهارشنبه گفت که بار دیگر مانع تردد کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی از دریاهای سرخ، عرب و تنگه بابالمندب میشوند.
سرتیپ «یحیی سریع» سخنگوی نیروهای مسلح یمن از اجرای دوباره ممنوعیت تردد کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی توسط این کشور خبر داد.سریع طی بیانیهای ویدئویی گفت: «تصمیم گرفتهایم ممنوعیت تردد کشتیهای صهیونی در دریای سرخ، دریای عرب و تنگه بابالمندب را از سر بگیریم».این مقام نظامی یمن با بیان اینکه این ممنوعیت از هماکنون اجرایی است، توضیح داد: «هر کشتی اسرائیلی که بخواهد این ممنوعیت را زیر پا بگذارد، در منطقه عملیاتی اعلام شده هدف قرار خواهد گرفت». سریع همچنین افزود: «ما به مردم ثابت قدم فلسطین در نوار غزه و کرانه باختری درود میفرستیم و تاکید میکنیم که در کنار مقاومت دلیرانه فلسطینیها ایستادهایم».
اهمیت تحولات در چیست؟
این دو رویداد مهم در حالی صورت میگیرد که در باب هر کدام از آنها مباحثی چند قابل توجه است.
اولا در حوزه غزه رژیم صهیونیستی بر این ادعا بوده که با 15 ماه نسل کشی و ترور و به شهادت رساندن فرماندهان بزرگ مقاومت همچون شهید هنیه و شهید سنوار بسیار مقاومت را جمع کرده است. آمریکاییها و شخص ترامپ نیز مدعی بودند که دیگر در غزه حماس جایی ندارد و در نهایت دو میلیون ساکنون غزه باید این سرزمین را ترک کرده و همه چیز را به آمریکا بسپارند.
تاکید حماس بر عقب نشینی نکردن از شروط مذاکراتی و تن ندادن به تمدید دور اول آتش بس و نیز رویکرد اجباری آمریکا به مذاکره مستقیم با حماس نشان میدهد که نه تنها ادعای نابودی حماس یک دروغ و فریب بوده بلکه اقتدار مقاومت چنان است که در نهایت تعیین کننده روند مذاکراست و حتی آمریکا نیز نیز جز رویکرد مذاکراتی به آن گزینهای ندارد. به عبارتی دیگر مذاکره آمریکا با حماس نه به معای سازشکاری غزه بلکه نشات گرفته از ناتوانی آمریکاییها و صهیونیستها برای نابودسازی مقاومت است که آنها را به رویکرد مذاکرات اجباری سوق داده است هر چند که در نهایت نمیتوان انتظار پایبندی آمریکا به نتیجه این دیدارها داشت اما در نهایت این رویکرد خود اقتصاد و نقش تعیین کننده مقاومت در معادلات منطقه را نشان میدهد.
ثانیا در باب یمن نیز آمریکاییها در کنار حملات نظامی از یک سو تحریمهای جدیدی را علیه یمن وضع کردند که مانع از رسیدن کمکهای بشر دوستانه به این منطقه میشود از سوی دیگر یمن را نیز در لیست گروههای تروریستی قرار دادهاند. آمریکا بر این ادعا بود که توانسته است قدرت انصارالله را مهار نموده و از معادلات خارج سازد.
یمنیها نشان دادند که تضعیف مقاومت یک توهم و خیال پوچ است که هرگز محقق نخواهد شد و در نهایت این مقاومت است که سرنوشت تحولات را رقم خواهد زد.
آنچه اکنون توسط یمنیها از حوزه تهدید در قالب محاصره در برابر محاصره به مرحله اجرا درآمده است بیانگر شکست سنگین آمریکا صهیونیست ها در برابر مقاومت یمن است. مسئلهای که برگرفته از روحیه ایمان و اتحاد مردمان این سرزمین و عزم و اراده آنها در دست یابی به توان نظامی بومی است. یمنیها نشان دادند که تضعیف مقاومت یک توهم و خیال پوچ است که هرگز محقق نخواهد شد و در نهایت این مقاومت است که سرنوشت تحولات را رقم خواهد زد.
عملکردهای حماس در غزه و مقاومت یمن بیانگر این حقیقت آن است که هیچ سازشکاری نمیتواند دستاوردی برای فلسطین و منطقه به همراه داشته باشد و در نهایت دشمنی که صرفا زبان زور را میفهمد ظرفیت مذاکره و گفتمان را ندارد چنانکه نشست های کشورهای عربی در مصر و اردن و یا نشست سازمان همکاری اسلامی در عربستان و نیز سفر مقامات آمریکایی با ادعای دیپلماسی هیچ کارکردی برای پایان نسل کشی غزه نداشته است. فرایندی که توجه به مقاومت به عنوان تنها راه نجات منطقه از اشغالگری صهیونیستها و سلطه گری آمریکا را بیش از پیش الزام آور می سازد.