براساس گزارشهای منتشره از طرفهای ایرانی و آمریکایی، مذاکرات غیر مستقیم دو کشور در عمان برگزار خواهد شد. در همین راستا نیز «عراقچی» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و «استیو ویتکاف»، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه با نقش آفرینی طرف عمانی در رویکردی راستی آزمایه پیرامون صداقت مذاکراتی آمریکا در چارچوب لغو تحریمها و مسائل هستهای گفت و گو خواهند داشت.
این نشست در حالی برگزار میشود که رفتار شناسی آمریکاییها در استانه مذاکرات نشان میدهد که آنها برآنند تا با جنگ روایتها و بهرهگیری از فضای رسانهای میز مذاکره را بر اساس یک جانبه گرایی زیاده خواهانه آمریکایی و تسلیمسازی ایران چینش نمایند تا به زعم خویش پیروزی زودهنگام و بزرگی را در کارنامه ترامپ ثبت کنند.
در این چارچوب دو رویکرد قابل توجه است نخست برجسته سازی و اصرار برکلید واژه دروغین و نادرست مذاکره مستقیم است چنانکه همراستا با ادعای ترامپ به رغم اظهارات مقامات ایرانی، «کارولین لیویت»، سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری ادعا کرد که مذاکراتی که این هفته با ایران برگزار میشود، «مستقیم» خواهد بود. در همین راستا نیز در یک خبرسازی که برگرته از نقش رسانه در پیشبرد اهداف زیاده خواهانه آمریکاست، واشنگتنپست گزارش داده که ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه از طریق عمان پیامهایی با محور ترغیب ایران به مذاکره مستقیم فرستاده است. بر اساس این گزارش، «اگر گفتگو مستقیم نباشد ویتکاف احتمالا به عمان نمیرود.»
بازی آمریکاییها با کلید واژه مذاکره مستقیم در قبال تاکید مقامات ایرانی مبنی بر غیر مستقیم بودن این مذاکرات، دارای یک حلقه تکمیلی نیز میباشد و آن جایگزین کردن واژه نشست به جای مذاکره از سوی آمریکاییهاست. در همین راستا خانم «تمی بروس» سخنگوی جدید وزارت خارجه آمریکا به خبرنگاران گفت: ر«وز شنبه تنها دیدار با ایران انجام خواهد شد و این، مذاکره نیست.»
آمریکا به دنبال چیست؟
در باب چرایی این بازی رسانهای و ادراکی آمریکاییها چند نکته قابل توجه است:
1-اصرار بر روایت سازی ترامپ
ترامپ همواره بر آن بوده تا بازی تبلیغات را در دست گرفته و خود را محور روایتها قرار دهد تا از آن برای تثبیت موقعیت خود در داخل بهره گیرد. اقدام ترامپ در اعلام مذاکره ایران و آمریکا در دیدار با نتانیاهو گواهی بر این رویکرد است. ترامپ که خودشیفتگی و تابو شکنی را اقدامی را شهرت میداند در روایتی دروغین ادعای مذاکره مستقیم با ایران را مطرح کرده است. این روایت سازی در جنگ ادراکی با تکرار همراه تا در نهایت به مخاطب صحت ادعای ترامپ القا گردد. این سناریو در روزهای آیند نیز تکرار میشود و هر شخصیت و یا رسانه نزدیک به کاخ سفید بر آن اصرار خواهد کرد.
آمریکاییها اکنون با این ادعا که شرط حضور در عمان مستقیم بودن مذاکرات است از یک سو برآنند تا برگزاری مذاکره را پیروزی آمریکا و عقب گرد ایران از مذاکره غیر مستقیم القا سازند تا پیروز جنگ روایتها باشند و از سوی دیگر در صورت مطلوب نبودن روند مذاکرات بر اساس زیاده خواهی آمریکایی، در سیاست مقصر نمایی ایران را مقصر شکست مذاکره عنوان نمایند.
2-تکرار سناریوی مقصر نمایی
رفتار شناسی آمریکاییها نشان میدهد که آنها همواره به دنبال مقصرنمایی، تحقیرسازی و باج خواهی در قبال سایر کشورها هستند. ترامپ با ارسال نامه به ایران به دنبال اجرای این سناریو بود که درایت ایران منبی بر مذاکره غیر مستقیم این حربه را ناکام ساخت. به نظر میرسد آمریکاییها اکنون با این ادعا که شرط حضور در عمان مستقیم بودن مذاکرات است از یک سو برآنند تا برگزاری مذاکره را پیروزی آمریکا و عقب گرد ایران از مذاکره غیر مستقیم القا سازند تا پیروز جنگ روایتها باشند و از سوی دیگر در صورت مطلوب نبودن روند مذاکرات بر اساس زیاده خواهی آمریکایی، در سیاست مقصر نمایی ایران را مقصر شکست مذاکره عنوان نمایند. به عبارتی دیگر آمریکاییها به دنبال بازی دو وجهی هستند که براساس آن در هر شرایطی آمریکا بتواند خود را پیروز و ایران را متهم و مقصر جلوه دهد.
3-کوچکسازی دستاوردهای ایران
نکته مهم در جنگ ادراکی آمریکاییها بیان واژه نشست به جای مذاکره است. این واژه سازی در حالی صورت میگیرد که از یک سو ایران توانست نظر خود را مبنی بر معرفی عمان به جای امارات به طرف مقابل تحمیل نماید و از سوی دیگر خواست ایران مبنی بر غیر مستقیم بودن مذاکرات آن هم صرفا در قالب هستهای و لغو تحریمها، به کرسی نشسته است. در این شرایط آمریکاییها با واژه نشست برآنند تا این دستاوردهای ایران و اقتدار ایران در پیگیری حقوق و منافع ملیاش را اهمیت زدایی کرده تا از آشکارتر شدن توان و اراده ایرانیان که شکست ادعای تضعیف ایران را نشان میدهد، جلوگیری نماید. رفتاری که خود سندی بر هراس آمریکا از ظرفیتهای ایران و جایگاه و اقتدار جهانی آن است.
4-شرطی سازی بازار
از سیاستهای غرب در لوای واژه مذاکره شرطی سازی بازار ایران با محوریت جلوگیری از روند بهبود است. پس از اعلام مذاکرات تغیراتی مثبت در اقتصاد ایران از جمله در حوزه ارزی مشاهده شده است حال آنکه این روند عملا مطلوب غرب و فشار حداکثری نمیباشد. آنها با سیاست مذاکره برای مذاکره و نیز ابهام سازی حتی در سطح برگزاری یا برگزار نشدن مذاکرات به دنبال استمرار شرطی سازی و خود تحریمی در بازار ایران هستند. به عبارتی دیگر این رفتارها را در قالب جنگ اقتصادی و فشار حداکثری می توان تعریف کرد که خود سندی بر غیر قابل اعتماد بودن آمریکاست. حلقه تکمیلی این رویکرد را در در سخنان کریس رایت وزیر انرژی آمریکا می توان مشاهد کرد که با تکرار ادعاهای واشنگتن مدعی شد: اگر ایران با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا در خصوص برنامه هستهای خود به توافق نرسد، میتواند انتظار تحریمهای سختتر را داشته باشد.
5-آخرین بخت آزمایی برای دستاوردسازی
واقعیت آن است که رویکرد ایران به مذاکره غیر مستقیم و ابتکار عمل در برابر جنگ روایتها، مانع از تحقق اهداف تلیغاتی ترامپ شده است. به نظر می رسد آمریکایی ها با واژگانی همچون لغو سفر نماینده آمریکا به عنوان در صورت غیر مستقیم بودن مذاکرات در حالی که همزمان نیز مدعی گزینه نظامی میشوند، برآنند تا جامعه جهانی را به اعمال فشار بر تهران برای پذیرش مذاکره مستقیم سوق دهند تا بخت خود را برای دستاوردسازی در اخرین لحظهها بیازمایند. به عبارتی دیگر آمریکاییها با ترساندن جهان از لغو مذاکرات به دنبال باجخواهی هستند که محور آن را نیز فشار برای تغییر نگاه ایران از مذاکره غیر مستقیم به مستقیم تشکیل میدهد.
6-برهم زدن آرامش
نکته بسیار مهم که در جنگ ادراکی و بازی رسانهای آمریکا باید در نظر داشت تقلای آنها برای برهم زدن انسجام فکری و تمرکز تیم ایرانی در مذاکرات است. آمریکاییها با دروغ پردازی مذاکره مستقیم به جای مذاکره غیر مستقیم، ادعای نیامدن نماینده آمریکا به عمان در صورت مستقیم نبودن مذاکرات، طرح ادعاهای رسانهای برای زیر سوال بردن روایت ایران از روند مذاکره، تحریک افکار عمومی با نمایش محور بودن آمریکا در روایت گویی و ادعای پنهان کاری ایرانیان، طرح ادعاهای ساختگی در باب محور مذاکرات و.... برانند تا از یک سو تیم ایرانی را در مسیر پاسخگویی دائمی به رسانهها و از سوی دیگر آن را در تحرک در چند محور قرار دهند تا در نهایت تمرکز و انسجام فکری آن را به چالش بکشند. به عبارتی دیگر بخشی از جنگ ادراکی آمریکاییها علیه تیم هستهای است که توجه رسانهها و افکار عمومی به این مسئله و ایجاد فضای آرامش برای تیم نمایندگان ایران راهکاری برای مقابله با این طراحی است. اعتماد و اطمینان به میهن پرستی، اشراف و آگاهی آنها به منافع و اهداف ملی و استواری آنها در پیگیری اهداف ارامانی و ارزشی ایران ضرورت دوران کنونی است که باید در قبال تیم هستهای صورت گیرد تا توطئه دشمنان برای هدف قرار دادن و برهم زدن ارامش و تمرکز آنها خنثی گردد.