تصمیم به مذاکره با آمریکا، محصول خرد جمعی در مجموعه حاکمیت است. باید مراقب دو قطبی سازیهای کاذب دشمنان آگاه و دوستان دلسوز ناآگاه بود.
برخلاف هیاهوی مقامات آمریکایی و صهیونیستی، رسانه های غربی، جریان ضدانقلاب وغرب گرایان داخلی مرعوب واداده، مبنی بر اینکه ایران در موضع ضعف قرار دارد و باید بر همین اساس، در مذاکرات برای رسیدن به توافق با آمریکا از خود نرمش به خرج دهد، واقعیت صحنه چیز دیگری است؛ واقعیت این است که ترامپ بر خلاف رجزخوانیها و گرد و خاک به پاککردنها، قادر به تحقق بخشیدن به بسیاری از آنچه میگوید، به دلایل مختلف نیست.
تجربه همین چند ماه، انباشتی از ناکامیهایش را در مقابل لافزنیهای از سر قلدری و کیش شخصیت، به نمایش گذاشته است. او به محض ورود به کاخ سفید با توهم داشتن جایگاه خدایی، فرمانها و دستورات اجرایی در موضوعهای مختلف برای کنفیکون هر آنچه در مخیله دارد را، یکی پس از دیگری صادر کرد. حرفهایش در خصوص کانادا، کانال پاناما، جنگ غزه و موضوع یمن، پایان بخشی آنی به جنگ اوکراین، تصرف جزیره گرینلند و آقایی اقتصادی با وضع تعرفههای بیحساب و کتاب برای بسیاری از کشورها بر خلاف قواعد تجارت آزاد و نظریه جهانی شدن، همگی از حیث نتیجه نیازمند به بازخوانی دارد.
همین سبک رجزخوانیهایش در موضوع ایران، با رویکرد عملیات روانی و اهداف سهگانه مرعوبسازی، مأیوسسازی و اختلافافکنی میان ایرانیان، عدهای را در داخل کشور تحت تاثیر قرار داد. او با صراحت مبتنی بر همان توهم تکیه داشتن بر کرسی خدایی، وظایف و تکالیفی را هم برای جمهوری اسلامی جهت پذیرش تحت پوشش مذاکره و توافق اعلام کرد و با همان صراحت نیز، نتیجه سرباز زدن ایرانیها از توافق را، بمباران ایران دانست.
بر خلاف عملیات روانی دشمن، آنچه موجب شکلگیری مقدمات مذاکره شده، عقبنشینی ترامپ زیادهخواه، از فهرست بلند و بالای تکالیف تعینی برای ایران و بسنده کردن به اینکه، ما میخواهیم مطمئن شویم ایران به سمت ساختن بمب اتمی نمیرود! بنابراین برخلاف هیاهوی رسانهای، طرفی که از مواضع قبلی اعلامیاش عدول کرده، نه ایران، بلکه ترامپ است
در چنین شرایطی رهبر حکیم انقلاب اسلامی هم، با شناخت دقیق این صحنه، در چندین نوبت ضمن رد مذاکره با دولت کنونی آمریکا، از سیلی محکم و ضربه متقابل محکم در صورت هرگونه خباثت و اقدام نظامی، سخن گفتند. در نهایت با رد و بدل شدن پیامهای مکتوب میان آمریکا و ایران، توافق بر انجام مذاکره غیر مستقیم با واسطهگری عمان در مسقط از روز شنبه ٢٣ فروردین ماه میان دو کشور حاصل شد.
در این خصوص توجه به نکاتی از سوی همگان، برای داشتن روایتی منطقی از آنچه گذشته، آنچه در حال جریان است و آنچه در آینده امکان پدیدایی دارد؛ از قبیل موارد زیر لازم است:
1-بر خلاف عملیات روانی دشمن، آنچه موجب شکلگیری مقدمات مذاکره شده، عقبنشینی ترامپ زیادهخواه، از فهرست بلند و بالای تکالیف تعینی برای ایران و بسنده کردن به اینکه، ما میخواهیم مطمئن شویم ایران به سمت ساختن بمب اتمی نمیرود! بنابراین برخلاف هیاهوی رسانهای، طرفی که از مواضع قبلی اعلامیاش عدول کرده، نه ایران، بلکه ترامپ است.
٢-اگر ایران مذاکره را با آمریکا به صورت غیرمستقیم پذیرفت، دلیلش اولاً عقبنشینی ترامپ از آن زورگوییهای قلدرمابانه بود، ثانیاً مذاکره با این مختصات با دولتهای اروپایی به صورت مستقیم و با دولت آمریکا به صورت مستقیم و غیر مستقیم در دولتهای قبلی و از جمله دولت شهید رئیسی دارای سابقه است وثالثاً، این نوع مذاکره برای شفافسازی ماهیت صلح آمیز برنامه هستهای ایران بر اساس فتوای رهبر حکیم انقلاب اسلامی با هدف رفع اتهامات از یک سو و تلاشی برای رفع تحریمهای ظالمانه از دیگر سوی میباشد. البته در خصوص رفع تحریمها، تجربه نشان داده دل بستن به رفع تحریمها از طریق مذاکره به دلایل مختلف، نتیجهای جز فرصتسوزی ندارد؛ لکن چون تصور بخشی از جامعه نتیجه بخش بودن مذاکره برای برداشته شدن تحریمها میباشد، به طور قطع حاکمیت با حفظ خطوط قرمز، به چنین مذاکرهای صرفا در موضوع هستهای و آن هم با هدف اثبات ماهیت صلحآمیز فعاليتهاي خود در این خصوص تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، رضایت میدهد.
٣-تصمیم به مذاکره با آمریکا، با توجه به نکات پیش گفته، محصول خرد جمعی در مجموعه حاکمیت است. باید مراقب دو قطبی سازیهای کاذب دشمنان آگاه و دوستان دلسوز ناآگاه بود.
۴-وقتی ایران موضوع مذاکره(فقط هسته ای)، محل مذاکره وکشور میانجی را برخلاف خواسته طرف مقابل تعیین میکند و او هم میپذیرد، معنایش دست برتر ایران از یک سو، و نیاز طرف مقابل به اصل مذاکره فارغ از نتیجه در مقطع فعلی است. بنابراین مردم، رسانههای داخلی و مسئولان به ویژه تیم مذاکره کننده، باید پیش از مذاکرات، در حین و پس از مذاکرات، مراقب عملیات روانی دشمن حیلهگر باشند. بر همین اساس، لازم است سخنگوی تیم مذاکره کننده ایرانی، بههنگام روایتهای اولیه از نتایج مذاکره با در نظر گرفتن منافع ملی، به اطلاع مردم کشورمان برساند.
۵-نکته پایانی آن است که، مذاکره از موضع قدرت و عزت است. این مهم هم، محصول همان خرد جمعی در حاکمیت است. این یک صدایی را باید پاس داشت. هدف مذاکره سودمند به ویژه برای حفظ صنعت هستهای به صورت قطعی و رفع تحریمهای ظالمانه به صورت احتمالی است. روی این اهداف باید ایستادگی کرد. مردم ایران عزیز که میدانند، دشمن و همه دنیا هم بداند که، میدان و قدرت نظامی جمهوری اسلامی، پشتوانه قابل اعتماد واتکای دیپلماسی ایرانی و تیم مذاکره کننده در مسقط است. نه از تهدیدهای دشمن و خط و نشان کشیدنها و چنگ و دندان نشان دادنهایش ترسی وجود دارد، و نه در صورت حماقت و انجام خباثت، به نتیجه دلخواه میرسد. البته دشمن هم این مهم را میداند که رویارویی با ملت عاشورايی و امام حسینی ایران، چه آثار، نتایج و پیامدهای وحشتناکی را برایش در منطقه راهبردی غرب آسیا، در پی خواهد داشت.