جمهوری اسلامی ایران با اتکا به مؤلفههای قدرت ملی خود، از جمله انسجام داخلی در برابر تهدیدات خارجی، توانمندیهای دفاعی و بازدارندگی پیشرفته، عمق استراتژیک منطقهای، دیپلماسی فعال و چندجانبه، و مهمتر از همه، استقامت و پایداری ملت بزرگ ایران، قادر خواهد بود از این گردنه سخت نیز عبور کند.
در حالی که غبار خوشبینی محتاطانه برخاسته از دور نخست مذاکرات هستهای در مسقط، پایتخت عمان، هنوز در فضای دیپلماتیک منطقه و جهان پراکنده است و نگاهها به دور آتی گفتوگوها در رم، پایتخت ایتالیا، دوخته شده، واقعیتی انکارناپذیر در پسزمینه این تعاملات جریان دارد: هم تهران و هم واشینگتن، در عین پیگیری مجدانه مسیر دیپلماسی و تأکید بر اراده خود برای رسیدن به تفاهم، نیمنگاهی جدی به سناریوهای پسا-بنبست احتمالی مذاکرات دارند و خود را برای مواجهه با شرایطی آماده میکنند که در آن، زبان دیپلماسی جای خود را به منطق بازدارندگی و مدیریت بحران میدهد. این دوگانگی راهبردی، که در آن امید به توافق با آمادگی برای تقابل همراه شده، نشاندهنده حساسیت مقطع کنونی و درک عمیق هر دو طرف از پیچیدگیها و مخاطرات بالقوهای است که آینده روابط دوجانبه و به تبع آن، ثبات منطقهای و بینالمللی را تهدید میکند. این وضعیت، بیش از آنکه نشانهای از بیاعتمادی صرف باشد، بازتابی از واقعگرایی استراتژیک در جهانی پرآشوب امروز است، جایی که قدرتهای بزرگ و بازیگران منطقهای مؤثر، نمیتوانند سرنوشت خود را تنها به یک مسیر گره بزنند و ناگزیرند برای تمامی احتمالات، هرچند نامطلوب، برنامهریزی کنند!
روند مذاکرات در مسقط، هرچند با جزئیات محدود منتشر شده، حامل نشانههای مثبتی بود. نفس برگزاری این گفتوگوها، پس از دورهای طولانی از تنش فزاینده و بنبست دیپلماتیک، خود گامی رو به جلو محسوب میشود. گزارشها حاکی از آن است که هر دو طرف با جدیت و تمرکز بر یافتن راهحلهای عملی وارد مذاکره شدهاند و توانستهاند فضایی حرفهای و کاری را، هرچند با واسطه و غیر مستقیم، ایجاد کنند. طرح موضوعاتی چون چگونگی بازگشت متقابل به تعهدات برجامی، رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران، تضمینهای لازم برای پایبندی طرف مقابل به توافق احتمالی، و همچنین بررسی نگرانیهای ادعایی آمریکا در خصوص برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان، نشاندهنده گستردگی و عمق چالشهای پیش رو است.
کشورمان، همانطور که مقامات عالیرتبه کشور خصوصاً رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور بارها تأکید کردهاند، با حسن نیت و اراده سیاسی لازم وارد این گفتوگوها شده و آمادگی دارد در صورت مشاهده جدیت، انعطاف و واقعبینی از سوی طرف مقابل، به یک توافق خوب، پایدار و قابل راستیآزمایی دست یابد؛ توافقی که حقوق مسلم هستهای کشورمان را تضمین کرده و منافع اقتصادی ملموسی برای مردم به ارمغان آورد. اشاره وزیر امور خارجه کشورمان به آمادگی برای تعامل جدی با هدف دستیابی به توافق در آستانه دور دوم مذاکرات در رم، به شرط کنار گذاشتن تهدید نظامی و زبان زور از سوی آمریکا، گواهی بر این رویکرد سازنده است. خوشبختانه سران سیاسی کشورمان به خوبی نشان دادهاند که کشورمان هرگز مرعوب فشار و تهدید نخواهد شد و مذاکره تحت سایه تهدید را برنمیتابد، اما همواره از دیپلماسی عزتمندانه استقبال کرده است.
با این حال، در کنار این تلاشهای دیپلماتیک، اظهارات و اقدامات طرفین نشان میدهد که آنها به خوبی از احتمال بنبست این مسیر آگاهند و در حال ارزیابی و آمادهسازی خود برای چنین وضعیتی هستند. ایالات متحده آمریکا، به ویژه با توجه به فضای سیاسی داخلی و فشار لابیهای صهیونی و ضدایرانی و همچنین متحدان منطقهای خود، از جمله رژیم صهیونی، همواره گزینه فشار و حتی تهدید نظامی را به عنوان اهرم چانهزنی یا گزینه نهایی روی میز نگه داشته است. سخنان مقامات آمریکایی مبنی بر اینکه تمام گزینهها در قبال ایران مطرح است، و همچنین تأکید بر لزوم آمادگی برای سناریویی که در آن دیپلماسی به نتیجه نرسد، نشاندهنده این رویکرد دوگانه است. آنها از سویی با فرستادن نماینده ویژه برای مذاکره و ابراز تمایل به توافق، چراغ سبز نشان میدهند و از سوی دیگر، با تکرار تهدیدات و ادامه سیاست فشار حداکثری به شکلهای دیگر، سعی در مرعوب ساختن کشورمان و تحمیل خواستههای خود دارند. این تناقض ذاتی در رویکرد آمریکا، یکی از موانع اصلی در مسیر پیشرفت مذاکرات بوده و هست و نیازمند هوشیاری و دقت نظر تیم مذاکرهکننده ایرانی است تا ضمن پیگیری منافع ملی، در دام بازیهای روانی و فشارهای نامشروع گرفتار نشود.
در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نیز با درک عمیق از تاریخچه بدعهدیهای آمریکا، به ویژه خروج یکجانبه دولت پیشین این کشور از برجام، و با آگاهی از پیچیدگیهای سیاست داخلی آمریکا که میتواند هر توافقی را در آینده شکننده سازد، صرفاً به مسیر دیپلماسی اتکا نکرده است. کشورمان در سالهای اخیر، ضمن تأکید بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چارچوب پادمان، توانمندیهای خود را در این حوزه به شکل قابل توجهی ارتقا داده است. این پیشرفتها، که در واکنش به فشارهای خارجی و به عنوان اهرمی برای بازگرداندن توازن در مذاکرات صورت گرفته، امروز به یکی از مؤلفههای اصلی قدرت چانهزنی کشورمان تبدیل شده است. علاوه بر این، کشورمان با تقویت توانمندیهای دفاعی متعارف خود، به ویژه در حوزه موشکی و پهپادی، و همچنین تعمیق نفوذ منطقهای خود از طریق محور مقاومت، یک سپر بازدارندگی قدرتمند در برابر تهدیدات بالقوه ایجاد کرده است. آمادگی نیروهای مسلح و پیامهای روشنی که در رزمایشهای مختلف و در پاسخ به تحرکات تهدیدآمیز دشمنان ارسال میشود، نشاندهنده این واقعیت است که کشورمان هرگونه اقدام خصمانه را بیپاسخ نخواهد گذاشت و قادر است هزینههای سنگینی را بر هر متجاوزی تحمیل کند. بنابراین، سخن گفتن از آمادگی برای شرایط پسا-شکست مذاکرات از سوی کشورمان، نه به معنای تمایل به تقابل، بلکه نشانی از بلوغ راهبردی و اتخاذ یک رویکرد واقعبینانه برای صیانت از امنیت و منافع ملی در برابر تمامی سناریوهاست.
سناریو
|
اقدامات آمریکا و متحدان
|
واکنشهای ایران
|
پیامدهای احتمالی
|
بازگشت فشار و مقاومت حداکثری
|
- تشدید تحریمها (حقوق بشر، موشکی، منطقهای) - فشار بر کشورها برای محدودیت تعامل با ایران - افزایش تحرکات نظامی در منطقه - ادامه/تشدید اقدامات خرابکارانه و ترور توسط رژیم صهیونیستی
|
- توسعه برنامه هستهای (افزایش غنیسازی) - تقویت همکاری با چین و روسیه - حمایت از محور مقاومت - دیپلماسی فعال برای خنثیسازی انزوای بینالمللی
|
- تداوم جنگ سرد و بیثباتی منطقهای - افزایش هزینههای اقتصادی برای ایران و آمریکا - تقویت گفتمان مقاومت در منطقه
|
درگیری نظامی محدود
|
- حمله محدود به تأسیسات هستهای ایران توسط آمریکا/اسرائیل - عملیات نظامی علیه نیروهای نیابتی ایران - تشدید تحریمها
|
- پاسخ نظامی گسترده (پایگاههای آمریکا، اسرائیل، خلیج فارس) - تسریع برنامه هستهای برای بازدارندگی - بسیج داخلی و افزایش انسجام ملی
|
- جنگ منطقهای گسترده با پیامدهای فاجعهبار - شوک به اقتصاد جهانی (نفت، امنیت انرژی) - افزایش هزینههای انسانی و مالی برای طرفین
|
نه جنگ و نه صلح
|
- تداوم تحریمها همراه با مذاکرات پراکنده - فشار دیپلماتیک و رسانهای - اقدامات فرامرزی کنترلشده (مانند حملات سایبری)
|
- مقاومت فعال (توسعه موازی هستهای و اقتصادی) - دیپلماسی چندجانبه (چین، روسیه، همسایگان) - تقویت توان بازدارندگی غیرنظامی و نظامی
|
- وضعیت فرسایشی با عدم قطعیت بالا - امکان تغییر موازنه قوا با گذشت زمان - مدیریت بحران با حداقل درگیری مستقیم
|
سناریوهای پسا-بنبست مذاکرات ایران و آمریکا
سناریوهای پسا-بنبست مذاکرات
با عنایت به آنچه بیان شد، اگر مسیر دیپلماسی به بنبست برسد، سناریوهای پیش روی ایران و آمریکا را میتوان به شرح ذیل در نظر گرفت:
۱- بازگشت فشار و مقاومت حداکثری
اولین و محتملترین سناریو، بازگشت به وضعیت تشدید فشار و مهار است. در این حالت، آمریکای ترامپ احتمالاً تلاش خواهد کرد با استفاده از ابزارهای تحریمی باقیمانده، اعمال تحریمهای جدید به بهانههای مختلف (حقوق بشر، برنامه موشکی، فعالیتهای منطقهای)، و همچنین فشار بر سایر کشورها برای محدود کردن تعاملات اقتصادی با کشورمان، حلقه محاصره اقتصادی را تنگتر کند. همزمان، ممکن است شاهد افزایش تحرکات نظامی آمریکا و متحدانش در منطقه با هدف نمایش قدرت و ایجاد بازدارندگی در برابر کشورمان باشیم. رژیم صهیونی نیز احتمالاً به اقدامات خرابکارانه و ترورهای هدفمند علیه دانشمندان و زیرساختهای هستهای و نظامی کشورمان ادامه خواهد داد یا آن را تشدید خواهد کرد. در مقابل، کشورمان نیز احتمالاً به توسعه برنامه هستهای خود، از جمله افزایش سطح و میزان غنیسازی اورانیوم، ادامه خواهد داد تا اهرم فشار خود را حفظ کند و هزینههای عدم توافق را برای طرف مقابل بالا ببرد. همچنین، کشورمان میتواند با تقویت همکاریهای اقتصادی و راهبردی با قدرتهای شرقی مانند چین و روسیه و کشورهای همسایه، تلاشهای آمریکا برای انزوای خود را خنثی کند. در عرصه منطقهای نیز، کشورمان احتمالاً به حمایت خود از محور مقاومت ادامه داده و از این ظرفیت برای پاسخ به فشارهای آمریکا و متحدانش استفاده خواهد کرد. این سناریو، هرچند از درگیری مستقیم نظامی اجتناب میکند، اما به معنای تداوم و تشدید جنگ سرد میان دو کشور، با تمام هزینهها و مخاطرات آن برای ثبات منطقه و جهان خواهد بود. در این سناریو، کشورمان با تکیه بر توان داخلی، دیپلماسی فعال منطقهای و بینالمللی و قدرت بازدارندگی خود، قادر خواهد بود این دوره از فشار را نیز مدیریت کرده و ضمن حفظ استقلال و پیشرفت خود، منتظر فرصتهای آتی برای تغییر شرایط باشد.
۲-«درگیری نظامی محدود»
سناریوی دوم، که خطرناکتر و البته با احتمال کمتر (هرچند غیرصفر) است، حرکت به سمت درگیری نظامی محدود یا گسترده است. همانطور که تحلیلگران غربی نیز هشدار دادهاند، حتی اگر هیچیک از طرفین خواهان جنگ تمامعیار نباشند، مجموعهای از اشتباهات محاسباتی، اقدامات تحریکآمیز از سوی بازیگران ثالث (مانند رژیم صهیونی)، یا واکنشهای کنترلنشده به حوادث پیشبینینشده، میتواند به طور ناخواسته طرفین را به سمت درگیری بکشاند. حمله به نیروها یا منافع آمریکا در منطقه توسط گروههایی که غربیها ادعا میکنند مورد حمایت کشورمان هستند (هرچند کشورمان همواره بر استقلال تصمیمگیری این گروهها تأکید کرده)، یا حمله مستقیم اسرائیل به تأسیسات هستهای کشورمان، میتواند جرقهای برای چنین آتشی باشد. یک حمله نظامی محدود آمریکا یا اسرائیل به تأسیسات هستهای کشورمان، همانطور که برخی تحلیلگران پیشبینی کردهاند، بعید است بتواند برنامه هستهای کشورمان را به طور کامل نابود کند، زیرا این برنامه دارای عمق استراتژیک، پراکندگی جغرافیایی و دانش بومی تثبیتشده است لذا چنین حملهای نه تنها نمیتواند دانش هستهای را از بین ببرد، بلکه ممکن است عزم کشورمان را برای حرکت به سمت بازدارندگی هستهای جزمتر کند و بیشازپیش انسجام نیروهای حامی نظام حول محور مقابله با دشمن خارجی فراهم آورد. مهمتر از آن، کشورمان به طور قطع به چنین حملهای پاسخ خواهد داد و این پاسخ میتواند ابعاد گستردهای داشته باشد؛ از هدف قرار دادن پایگاهها و منافع آمریکا در سراسر منطقه گرفته تا حملات گسترده به عمق خاک رژیم صهیونی و اخلال در مسیرهای حیاتی انرژی در خلیج فارس. این وضعیت، به سرعت میتواند به یک جنگ منطقهای تمامعیار تبدیل شود که پیامدهای فاجعهباری برای همه طرفهای درگیر و اقتصاد جهانی خواهد داشت. آمریکا نیز به خوبی از هزینهها و خطرات چنین جنگی آگاه است، به ویژه در شرایطی که منابع و توجه خود را به رقابت با چین و جنگ اوکراین معطوف کرده است. در این رابطه ذکر این نکته لازم است که بر اساس برآورد برخی اندیشکدههای غربی هزینه تهاجم هر چند محدود آمریکاییها به کشورمان بالغ بر 1.2 میلیارد دلار خواهد بود! بنابراین، هرچند این سناریو یک احتمال است، اما عقلانیت راهبردی حکم میکند که هر دو طرف از افتادن در چنین ورطهای اجتناب کنند. کشورمان، با وجود تمام تهدیدات، با اتکا به قدرت بازدارندگی خود و آگاهی از آسیبپذیریهای طرف مقابل، نشان داده که قادر است هزینه هرگونه ماجراجویی نظامی را به شدت بالا ببرد و از تمامیت ارضی و منافع حیاتی خود دفاع کند. حتی در صورت وقوع چنین سناریوی ناگواری، تصویر کشورمان، تصویری از ملتی مقاوم و ایستاده در برابر تجاوز خواهد بود که قادر است ضربات سختی به دشمن وارد کرده و در نهایت، با وجود خسارات احتمالی، بقا و استقلال خود را تضمین کند.
۳-«نه جنگ و نه صلح»
سناریوی سوم، که میتوان آن را ترکیبی از دو سناریوی قبلی یا حالتی بینابینی دانست، ادامه وضعیت «نه جنگ، نه صلح» همراه با مذاکرات پراکنده و بینتیجه است. در این حالت، ممکن است شاهد دورههایی از تنش و آرامش نسبی باشیم. مذاکرات ممکن است به طور کامل قطع نشود، اما پیشرفت ملموسی نیز حاصل نگردد. هر دو طرف سعی میکنند با استفاده از ابزارهای مختلف (تحریم، فشار دیپلماتیک، اقدامات محدود نظامی یا نیابتی، پیشرفت هستهای) موازنه قوا را به نفع خود تغییر دهند، اما از عبور از خطوط قرمزی که منجر به درگیری تمامعیار شود، خودداری میکنند. این وضعیت فرسایشی، اگرچه از جنگ جلوگیری میکند، اما عدم قطعیت بالایی را به همراه دارد و چالشهایی را پیش دو کشور در جمیع حوزهها قرار میدهد. با این حال، کشورمان در طول چهار دهه گذشته نشان داده که توانایی بالایی در مدیریت چنین شرایط پرتنشی دارد. با تکیه بر راهبرد «مقاومت فعال»، کشورمان میتواند ضمن خنثیسازی فشارها، به تقویت بنیههای داخلی خود ادامه دهد و با صبر استراتژیک، منتظر تغییر شرایط منطقهای و بینالمللی به نفع خود بماند. عادیسازی روابط با کشورهای مهم منطقه مانند عربستان سعودی، که با ابتکار دیپلماتیک کشورمان و میانجیگری چین صورت گرفت، نمونهای از توانایی کشورمان برای تغییر بازی و بهبود موقعیت راهبردی خود حتی در شرایط فشار است.
اما فارغ از اینکه کدام سناریو در صورت شکست مذاکرات محقق شود، جمهوری اسلامی ایران با اتکا به مؤلفههای قدرت ملی خود، از جمله انسجام داخلی در برابر تهدیدات خارجی، توانمندیهای دفاعی و بازدارندگی پیشرفته، عمق استراتژیک منطقهای، دیپلماسی فعال و چندجانبه، و مهمتر از همه، استقامت و پایداری ملت بزرگ ایران، قادر خواهد بود از این گردنه سخت نیز عبور کند. تاریخ معاصر کشورمان گواه آن است که این کشور در برابر شدیدترین فشارها و تهدیدات، نه تنها تسلیم نشده، بلکه راه خود را به سوی پیشرفت و استقلال با قدرت بیشتری ادامه داده است. مسیر دیپلماسی همچنان گزینه اول و ارجح کشورمان است، زیرا جنگ و تنش، هزینههای جبرانناپذیری برای همه طرفها دارد. اما اگر این مسیر به دلیل زیادهخواهی و عدم واقعبینی طرف مقابل به بنبست برسد، کشورمان گزینههای متعددی برای حفاظت از منافع و امنیت ملی خود در اختیار دارد و با هوشمندی و اقتدار، آیندهای پایدار و موفق را برای خود رقم خواهد زد. تصویر نهایی کشورمان در هر یک از این سناریوها، تصویری از کشوری مستقل، مقاوم و تأثیرگذار در عرصه منطقهای و بینالمللی خواهد بود که سرنوشت خود را به دست بیگانگان نمیسپارد و با عزمی راسخ، مسیر توسعه و تعالی خود را میپیماید.