صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۵:۲۰  ، 
کد خبر : ۳۷۵۰۶۷

اینکه برخی از نیروهای نزدیک به دولت از سرمایه گذاری آمریکا در پساتوافق صحبت می کنند چقدر صحیح است؟ آیا اصلا امکان سرمایه گذاری 1000 میلیاردی آمریکا آن گونه که برخی رسانه‌ها نوشتند وجود دارد؟

هرچند موضوع سرمایه‌گذاری از سوی آمریکایی‌ها در ایران از سوی برخی مقامات دولتی و یا چهره‌های سیاسی نزدیک به دولت مطرح شده، اما در پاسخ به سوال ابتدا باید نسبت به تحقق یک هزار میلیارد دلار سرمایه گذاری آمریکا در ایران، امکان سنجی نمود. بر این اساس چند نکته مهم مورد تاکید است:

نکته اول: توان اقتصادی آمریکا: حجم تولید ناخالص داخلی آمریکا چیزی حدود ۲۹ تریلیون دلار می‌باشد. بنابراین در ظاهر این رقم برای آمریکایی‌ها مبلغ چندانی نیست. اما مسئله این‌جاست که حتی دولت‌هایی که نزدیک‌ترین روابط اقتصادی را دارند، سرمایه‌گذاری مستقیم ۱۰۰۰ میلیارد دلاری انجام نمی‌دهند، چه برسد به دولت‌هایی که روابط خصمانه دارند. مگر این که دست نشانده بوده یا به نوعی شکل اخاذی باشد. در خصوص خود دولت امریکا، تاکنون در هیچ کشور به صورت مستقیم این حجم از سرمایه‌گذاری را در کوتاه مدت انجام نداده است.

نکته دوم: مانع تحریم‌ها: تحریم‌ها مانع مهم بر سر سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران است. ترامپ ممکن است ساختارشکن باشد اما قانون‌شکن نیست و اساسا به دلیل نظارت‌کنگره نمی‌تواند هم باشد. قوانین تحریمی همچون تار عنکبوت در ساختار قانونی کنگره و سنا پیچیده است و به راحتی امکان عبور از آنها نیست‌. همچنان که بعد از برجام شرکت‌های هواپیمایی آمریکا به علت همین قوانین قادر به فروش محصول به ایران نبودند.

نکته سوم: ظرفیت اقتصادی ایران: کل تولید ناخالص داخلی ایران ۴۰۰ میلیارد دلار است. این اقتصاد با چنین مشخصاتی قادر به جذب چنین سرمایه‌ای در کوتاه مدت نیست. برای مقایسه خوب است بدانید که چینی‌ها در قرارداد ۲۵ساله با ایران نهایتا ۴۰۰ میلیارد دلار پيش‌بيني کرده‌اند.

نکته چهارم: چالش مطلوبیت شرایط داخلی برای سرمایه‌گذاری خارجی: پیش‌فرض مدعیان چنین گزاره‌ای این است رفع تحریم، شرط کفایی است، یعنی اگر تحریم‌ها رفع شود، امکان ۱۰۰۰م.د سرمایه‌گذاری در داخل کشور فراهم می‌شود. این در حالی است که عامل عدم موفقیت ایران در جذب سرمایه خارجی، تنها ریسک سیاسی و تحریم‌ها نیست. اتفاقا مانع مهم‌تر بی‌ثباتی و ناپایداری سیاست‌ها و قوانین داخلي، عدم شفافیت، صعوبت فضای کسب و کار، تودرتویی نهادی، امنیت سرمایه و ... است. بنابراین با فرض کاهش تحریم‌ها، شرایط داخلی کشور، وضعیت مطلوبی برای ایجاد اطمینان در سرمایه‌گذار خارجی ندارد. توجه شود که گام اول در جذب سرمایه خارجی، مطلوب بودن شرایط و فضای کسب‌وکار در داخل کشور است. لذا با این شرایطِ فضای اقتصادی در داخل کشور، امکان ورود این حجم از سرمایه به کشور متصور نیست.

نکته پنجم: موانع هویتی، سیاسی و لابی‌گری صهیونیستی: به جز واقعیت‌های اقتصادی، تناقضات هویتی و ماهیتی آمریکا با ملت ایران و موانع مهم سیاسی و لابی‌های صهیونیستی در کشور آمریکا به گونه‌ای است که نخواهد گذاشت تا این حجم از سرمایه وارد ایران شود. خود ترامپ بارها بایدن را برای برداشتن موانع فروش نفت ایران شماتت کرده و مدعی او شده که چرا به ایران تنفس اقتصادی داده است؛ اکنون چگونه امکان دارد خود او بانی ثروتمند شدن ایرانیان شود؟

نکته نهایی اینکه؛ با این تفاصیل، کاملا مشخص است که ادعای سرمایه گذاری ۱۰۰۰میلیارد دلاری امریکا، از جنس گلابی‌های برجام است. اما سخنی مهم با مدعیان چنین گزاره‌های نادرست، این است که دولت و جریانات سیاسی داخل کشور، اگر به خوش‌بینی مفرط، پیرامون فضای مذاکرات دامن بزنند و در ادامه عاملان مشروع و غیر‌مشروع اقتصادی، مابه‌ازای میدانی مذاکرات را حس نکنند، در این صورت انتظارات سیاسی، به سرعت و با امواج سهمگین از گذشته بر می‌گردد و همه سقف‌های گذشته را یکی پس از دیگری طی نموده و به سهولت سقف‌های جدیدی را تشکیل خواهند داد. و در این صورت منافع ملی در مقابل منافع حزبی، ذبح می‌گردد.

این خاصیت پروسه مذاکرات است که در شرایط عدم مدیریت انتظارات سیاسی و تهییج افکار عمومی، منجر به خروج رابطه اقتصاد و سیاست از حالت تعادل می‌گردد. این را هم توجه کنیم که وقتی نرخ ارز در اقتصادی به بیرون(مذاکرات) مشروط شد، هیچ سرمایه‌گذاری به آن اقتصاد اطمینان نخواهد کرد. بنابراین، رسالت مهم جریانات سیاسی، کنترل فضای انتظارات سیاسیِ حاکم بر مذاکرات است، نه اینکه با مواضعی نادرست(مثل سرمایه‌گذاری ۱۰۰۰م.د آمریکا در ایران) حس خوش‌بینی و ذوق‌زدگی ایجاد کنند. اینکه رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان(26/1/1404) با جمعی از مسئولان ارشد سه قوه تاکید فرمودند: «سعی کنید مسائل کشور را به این گفتگوها گره نزنید؛ این تأکید من است. اشتباهی که در برجام کردیم، اینجا تکرار نشود» در همین راستای مدیریت فرآیند مذاکرات است تا دشمن با وارونه‌نمایی و اغواگری و دروغ‌بافی نتواند اقتصاد کشور را به مذاکره و نتیجه آن هر چه که باشد، مشروط و منوط نماید.

منبع: پرسمان هفته شماره 2 سال 1404

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات