دو نگاه در پاسخ به این زمینه وجود دارد:
1. نگاه خوش بینانه که معتقد است با به ثمر رسیدن مذاکرات، سرمایهگذاری خارجی افزایش پیدا کرده و منجر به رشد اقتصادی داخلی خواهد شد.
2. نگاه واقع بینانه این است که با این که احتمال موفقیت مذاکرات و افزایش سرمایه گذاری خارجی را محتمل است اما چند نکته را به عنوان آسیب تلقی مینماید:
2.1. تاکید بیش از حد بر پروسه مذاکرات همانطور که ما را از ضعف های خود غافل می سازد، باعث می شود تا ظرفیت های داخلی و منطقه ای کشور ( مثل کریدورها) در میان رقابت های شدید جهانی، مغفول و معطل بماند.
2.2. این نگاه معتقد است که مذاکره در بطن خود یک بده- بستان دارد. در بخشی از مذاکره با خواسته های جدید روبرو خواهیم شد. این خواسته ها در نهایت با کشف مبادی دور زدن تحریمها، فشار دشمن را افزایش می دهد و ممکن است تاثیر آنچنان مثبتی بر افزایش سرمایهگذاریها نداشته باشد.
2.3. این نگاه تاکید دارد که مذاکره یک پروسه است که شروع آن مشخص و پایان آن برای تحقق خواستههای دشمن نامعلوم است. از این منظر، شروع مذاکرات با امریکا اگرچه از حیث انتظارات تورمی، تنفسی مصنوعی به اقتصاد میدهد اما طرف مقابل(امریکا) در حین مذاکرات این قدرت را دارد که به طرق مختلف ریسک سرمایهگذاری خارجی را (در ایران) مرتبا افزایش دهد.
2.4. پروسه مذاکرات میتواند به خروج رابطه اقتصاد و سیاست از حالت تعادل منجر شود؛ به عبارتی، اقتصاد به سیاست شرطی شود و با هر نوسانی در مذاکرات، نرخ ارز و شاخصهای کلان فرو میپاشند. این امر موجب فرار سرمایه به جای افزایش سرمایهگذاری میشود.
در نگاه واقعبینانه هر چند بر مذاکرات تاکید میشود ولی به برخی از راهکارهای افزایش سرمایهگذاری در داخل تاکید میشود که مهمترین آنها عبارتند از:
1. افزایش ثبات در قوانین و سیاست گذاریها،
2. ارتقای شفافیت،
3. تسهیل فضای کسبوکار ،
4. افزایش امنیت سرمایه،
5. کاهش فشار و هزینههای بنگاهداری(بهینه سازی مصرف، ارتقای بهرهوری و ممانعت از شوک ارزی)،
6. اصلاح ناترازی در نظام بانکی ،
7. اصلاح تودرتویی نهادی،
8. اصلاح روند قاچاق در کشور.
منبع: پرسمان هفته شماره 3