تجربه یمن شاید آمریکا را به بازنگری در استراتژی خود وادار کند. شاید واشنگتن به جای تکیه بر گزینه نظامی، به سمت راهحلهای دیپلماتیک یا مسیرهای جایگزین مانند حملونقل زمینی برای تأمین لجستیک نظامی حرکت کند. اما یک چیز مسلم است و آن اینکه ناکامی یک میلیارد دلاری در یمن، درسهای گرانقیمتی برای آینده سیاست آمریکا در خاورمیانه به همراه خواهد داشت.
گزارش اخیر نیویورکتایمز درباره عملیات نظامی آمریکا علیه انصارالله در یمن، پرده از ناکامی استراتژیک واشنگتن در مهار این گروه یمنی برداشته است. عملیاتی که با هدف بازگرداندن امنیت به مسیرهای تجاری دریای سرخ و تنگه بابالمندب آغاز شد، نهتنها به نتیجه مطلوب نرسید، بلکه پرسشهای جدی درباره کارآمدی رویکرد نظامی آمریکا در خاورمیانه ایجاد کرده است.
بر اساس گزارش نیویورکتایمز، آمریکا در این عملیات بیش از هزار بمب و موشک، از جمله موشکهای کروز دوربرد JASSM و تاماهاک، به کار برد. هزینه این حملات در کمتر از یک ماه به یک میلیارد دلار رسید، اما نتیجه چه بود؟ تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد از توان نظامی حوثیها مختل شد. این گروه با وجود فشار سنگین، نهتنها تسلیم نشد، بلکه با سرنگون کردن چندین پهپاد MQ-9 Reaper و ادامه حملات به کشتیهای نیروی دریایی آمریکا، از جمله یک ناو هواپیمابر، قدرت خود را به رخ کشید. در این میان، سقوط دو جنگنده F/A-18 Super Hornet به ارزش ۶۷ میلیون دلار از ناو هواپیمابر آمریکایی، نمکی بر زخم این ناکامی بود.
این عملیات که در واکنش به حملات حوثیها به کشتیهای تجاری و نظامی پس از عملیات طوفانالاقصی آغاز شد، بخشی از تلاش گستردهتر آمریکا تحت عنوان عملیات Prosperity Guardian بود. اما گزارشها نشان میدهد که این عملیات، با وجود حضور ناوگروه عظیمی مانند USS Eisenhower، پس از ۹ ماه ناکامی و خسارات سنگین به پایان رسید. مقامات پنتاگون به نیویورکتایمز اذعان کردند که حملات نتوانست برتری هوایی بر حوثیها ایجاد کند و این گروه همچنان تهدیدی جدی برای ناوبری در دریای سرخ است.
نکته قابلتوجه، استفاده حوثیها از تاکتیکهای نامتقارن است. یمنیها با بهرهگیری از پهپادها و موشکهای ارزانقیمت، هزینههای هنگفتی به نیروی دریایی آمریکا تحمیل کردند. این موضوع نگرانیهایی را در فرماندهی هندوپاسیفیک آمریکا (INDOPACOM) برانگیخته است؛ چرا که تسلیحات دوربردی که آمریکاییها در این نقطه استفاده کردند برای سناریوهای احتمالی جنگ با چین حیاتی بودند! مصرف این تسلیحات در یمن، آمادگی نظامی آمریکا در اقیانوس آرام را تضعیف کرده و نشاندهنده ضعف برنامهریزی استراتژیک واشنگتن است.
اما این ناکامی چه تأثیری بر سیاست خارجی آمریکا، بهویژه در قبال ایران خواهد گذاشت؟ انصارالله بهعنوان یکی از گروههای مورد حمایت ایران، با مقاومت خود نشان داد که گروههای نیابتی تهران میتوانند با هزینهای اندک، تأثیرات استراتژیک بزرگی ایجاد کنند. برخی تحلیلگران معتقدند که این تجربه، دولت دونالد ترامپ را در استفاده از گزینه نظامی علیه ایران محتاطتر خواهد کرد. مذاکرات هستهای جاری با ایران از طریق عمان نیز ممکن است تحت تأثیر این تحولات قرار گیرد. وبسایت واشنگتن انستیتو هشدار داده است که تداوم تهدید حوثیها میتواند لجستیک نظامی آمریکا در خاورمیانه را مختل کند، زیرا دریای سرخ مسیر کلیدی برای انتقال تجهیزات نظامی است.
این وضعیت همچنین سؤالاتی درباره اتحادهای منطقهای آمریکا مطرح میکند. کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی و امارات، که خود تجربه جنگ ناکام علیه حوثیها را دارند، ممکن است به توانایی آمریکا در مهار تهدیدات ایران و گروههای وابسته به آن تردید کنند. از سوی دیگر، انصارالله با اعلام ادامه مبارزه با رژیم صهیونی، خود را بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار در محور مقاومت تثبیت کرده است.
تجربه یمن شاید آمریکا را به بازنگری در استراتژی خود وادار کند. شاید واشنگتن به جای تکیه بر گزینه نظامی، به سمت راهحلهای دیپلماتیک یا مسیرهای جایگزین مانند حملونقل زمینی برای تأمین لجستیک نظامی حرکت کند. اما یک چیز مسلم است و آن اینکه ناکامی یک میلیارد دلاری در یمن، درسهای گرانقیمتی برای آینده سیاست آمریکا در خاورمیانه به همراه خواهد داشت.