نشریه اخبار و تحلیل ها 31 خرداد 1404

 pdf

word

▼ حرف روز  

       جنگ فرسایشی، کابوس صهیونیسم

رژیم صهیونی در سحرگاه 23 خرداد تهاجم جدید خود را با ترور تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هسته ای و کشتار مردم مظلوم ایران آغاز کرد. این رژیم در تعرض خود بر اساس دکترین نظامی اش که بارها نیز به صورت عملی نشان داده است، یک عملیات سریع و غافلگیرانه انجام داد. این رژیم در جنگ 6 روزه با اعراب، جنگ را با بمباران کامل فرودگاه های مصر و از بین بردن نیروی هوایی اعراب آغاز کرد و اعراب نتوانستند در این جنگ بیش از 6 روز دوام بیاورند. همچنین جنگ غزه را با ضربات سنگین به ملت فلسطین و بمباران بیمارستان معمدانی و قتل عام حدود 1000 نفر آغاز کرد. جنگ با لبنان را هم با انفجار پیجرها و ضربه سنگین به حزب الله آغاز کرد. در جنگ با ایران هم جنگ با ضربه سنگین به کادر فرماندهی نظامی ایران آغاز شد. اما در ایران بر خلاف جنگ های پیشین، این غافلگیری، نتیجه نبرد را مشخص نکرد. اگرچه ایران از نظر تاکتیکی در شروع حمله رژیم صهیونیستی غافلگیر شد اما از نظر راهبردی نه تنها غافلگیر نشد بلکه دشمن را غافلگیر کرد. ایران توانست در کمتر از 12 ساعت ضمن جایگزینی فرماندهان شهید، عملیات پشیمان کننده خود را آغاز کند و در طول سه روز صحنه جنگ را عوض کند. رژیم صهیونی نمی تواند جنگ طولانی را مدیریت کند؛ این رژیم عمق سرزمینی ندارد و امکان مدیریت ساکنین این رژیم وجود ندارد. همچنین تأمین الزامات اولیه زندگی از قبیل انرژی و کالاهای اساسی را برای بلند مدت ندارد. امکانات نظامی این رژیم اساسا برای جنگ های طولانی طراحی نشده است. این رژیم طی جنگ های گذشته صرفا با گروه های مقاومت می جنگید که نه پدافندی در اختیار داشتند و نه موشک هایی با سرهای جنگی بزرگ؛ اما در تجاوز به ایران با یک کشور بزرگ مواجه است، دارای سامانه های پدافندی متعدد و گاها ناشناخته به گونه ای که تا کنون برای اولین بار در دنیا چندین هواپیمای فوق پیشرفته F35 را سرنگون کرده است. پدافندهای سیال ایران سبکی جدید از پدافند را ارائه کرده که امکان نابودی آنها را از بین برده است؛ با کشوری که قدرت موشکی بومی با شگفتانه های آشکار نشده دارد؛ حمایت کم نظیر مردم ایران از فرماندهان نظامی و مسئولان کشور که تبلور انسجام مثال زدنی ملت ایران است. ایران امروز متحدتر از دیروز و با صلابت تر از همیشه در مقابل متجاوز ایستاده است و این روحیه تاب آوری جامعه را بالا برده است. درخواست رژیم موقت صهیونی برای مداخله آمریکا و یا صحبت سران این رژیم از دیپلماسی برای پایان جنگ مؤید این نظر است که رژیم صهیونی توان جنگ طولانی را ندارد. بنابراین ادامه این جنگ و فرسایشی شدن آن رژیم صهیونی را در مقابل مشکلات لاینحل و به سمت اضمحلال پیش خواهد برد.(علی کارگر)

▼ گزارش روز  

         درک هم‌افزایی میدان و دیپلماسی

سید عباس عراقچی وزیر خارجه کشورمان به درخواست وزرای خارجه آلمان، فرانسه و انگلیس، دیروز راهی ژنو شد تا ضمن دیدار با  وزیران تروئیکای اروپایی و کایا کالاس مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مواضع و خواسته های جمهوری اسلامی ایران را در زمینه های مربوطه، بیان و ابلاغ کند‌.تا همین چند وقت پیش، این سه کشور اروپایی در حالی که توسط آمریکایی ها تحقیر شده بودند، به درخواست ایران برای مذاکره پیرامون مسائل هسته ای پاسخ منفی می دادند. اینکه اکنون خودشان برای مذاکره پیش قدم شده اند و پیشنهاد می دهند حکایت از یک موضوع مهم  دارد؛ آنها  دست بالای ایران را در میدان نبرد مشاهده می کنند و می بینند اگر جریان جنگ به همین منوال پیش برود، درماندگی و بیچارگی رژیم صهیونی بسیار نزدیک خواهد بود. لذا می خواهند آنچه را که در جنگ تحمیلی نتوانسته اند کسب کنند با فشار دیپلماتیک و از طریق صلح تحمیلی به ملت ایران قالب کنند‌ و همزمان رژیم خبیث را نیز نجات دهند.در آن سوی ماجرای این گفتگوها  نکته مهم دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه، حضور وزیر امورخارجه در میز مذاکره با سه کشور اروپایی، به منزله  بخشی از مقاومت در برابر جنگ تحمیلی و در جهت تحقق منافع ملت ایران است. همیشه  میدان و دیپلماسی در تکامل هم و به مثابه‌ دو بال یک پرنده هستند. میدان باید بر روی زمین  دستاوردهای ملموس  ایجاد کند‌. اما جایی که این دستاوردها را تبدیل به تحقق اهداف کلان می کند، دیپلماسی است. دیپلمات ها چکی را که از میدان گرفته اند می برند و بر روی میز مذاکره نقد می کنند. در اینجا تیم هوشمند و انقلابی وزارت امور خارجه کشورمان همچون نیروهای مسلح، نه در قامت تصمیم گیر بلکه مجری سیاست های نظام و سربازان ملت نقش آفرینی می کنند.بدیهی است که حضور در میدان دیپلماسی به اندازه حضور در میدان نبرد اهمیت دارد. اهمیت حضور در میدان دیپلماسی در بیان مظلومیت و حقانیت ملت مقاوم ایران است. همچنان که رهبر معظم انقلاب در دومین پیام تلویزیونی خود فرمودند:«این حادثه زمانی رخ داد که  مسئولان ما سرگرم مذاکره غیرمستقیم با آمریکا بودند و هیچ نشانه‌ای از حرکت تند و نظامی و سخت از جانب ایران وجود نداشت.... من از صاحبان فکر و بیان و قلم بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان انتظار دارم این معانی و مفاهیم را تبیین کنند و اجازه ندهند دشمن با تبلیغات فریبکارانه خود، حقیقت را دگرگون جلوه دهد.»اگرچه متوحشین کراوات بسته غربی که دستشان به خون کودکان  از ایران تا یمن و غزه آلوده است،  اما مدیریت افکار عمومی دنیا و کنترل کلان روایت ها، ذیل دیپلماسی سیاسی و عمومی، تأثیر عمیق خود را بر دولت مردان و وجهه کشورها خواهد گذاشت و در نهایت، تا اندازه ای مانع از حرکت های بیجای دولت ها برای کمک به رژیم خواهند شد.روشن است که  روابط بین الملل نه  مبتنی بر قواعد انسانی و اخلاقی بلکه مبتنی بر استعمار و استثمار غرب و زورگویان عالم می باشد. با این وجود میدان دیپلماسی و افکار عمومی جهانی نیز جبهه‌ای تعیین‌کننده در این نبرد هستند. لذا ایران، تلاش دارد موقعیت خود را به‌عنوان بازیگری مسئول، منطقی و مدافع ثبات منطقه‌ای تثبیت کند. این رویکرد ، موجب تقویت جایگاه ایران در محافل بین‌المللی، جلب حمایت افکار عمومی جهانی و خنثی‌سازی تبلیغات غرب علیه آن می‌شود؛ چراکه در چنین میدانی، دست بالا تنها با قدرت نظامی به‌دست نمی‌آید، بلکه با مشروعیت سیاسی و حقانیت در افکار جهانی نیز تقویت می‌شود.(علی محمدی)

▼ خبر ویژه 

        مجسمه خیانت به وطن!

«عبدالکریم سروش» در یادداشتی جالب توجه به عمق فساد «رضا ربع پهلوی» اشاره کرده و نوشت:«رضا پهلوی این روزها با ذوقی کودکانه و ابلهانه به یمین و یسار می‌رود و چون شغالی در پوستین ببر چنگ و دندان می‌نماید و سرخوش از رؤیای تاج و تخت و دل‌سپرده به وعده‌های غاصبان قصّاب، می‌کوشد تا مشتی وحوش حلقه بگوش را گرد آورد.من بحقیقت مسخره‌تر و مضحکه‌تر و فرومایه تر از این شخصیّت نالایق و نادان و این مجسّمة خیانت به وطن در عمرم ندیده‌ام. اگر کسی را بتوان «جاهل مرکّب» خواند هم اوست که نمی‌ فهمد و نمی‌ فهمد که نمی‌ فهمد..مالیخولیای قدرت او را چنان مست کرده که از تهی‌مغزی و یاوه‌گویی خود خبر ندارد.پدربزرگش را استعمارگران آوردند و بردند. پدرش هم که خادم همان مخدومان بود به خلق جفا کرد و از خلق قفا خورد و در غربت با خفت مُرد و این یکی فقط خورده و خوابیده ولی هنوز نمُرده! و اکنون زهی سفاهت و بلاهت که این پیرکودک بی‌فرهنگ می‌خواهد در رکاب سرجوخه های اسرائیلی آفاق را درنوردد و پا بر خاک ایران نهد و طاوس علّیین و سلطان مشرق زمین شود.والله چنین اوهامی در خواب مستان خراب هم نمی‌گنجد و نمی‌دانم با کدام افسون و افیون وی را چنین مست و مجنون کرده‌اند که تب کرده و کف بر لب آورده و خواب پنبه دانه می‌بیند.»