ایران باید طرحی ایجابی و فراگیر ارائه دهد که با همکاری کشورهای قدرتمند، بر اساس واقعیتهای اقتصاد سیاسی منطقه، هر توطئهای را عقیم کند. لحظهای که ایران به چنین همکاری راهبردی دست یابد، جهشی تاریخی در انتظارش خواهد بود. هوشیاری و اقدام بهموقع، کلید پیروزی است!
کریدور داوود، همان زنگ خطری است که در پسِ حملات اخیر رژیم صهیونی به دمشق و تنشهای فزاینده در سویدای سوریه به گوش میرسد. این کریدور که از شمال شرق سرزمینهای اشغالی آغاز شده و از جنوب سوریه به مناطق تحت کنترل کردهای قسد در شمال شرق این کشور امتداد مییابد، ظاهراً هدفی فراتر از اقلیم کردستان عراق دارد. فرضیهای جسورانه اما نگرانکننده مطرح است و آن اینکه: آیا این کریدور میتواند از طریق ترکیه و زنگزور به کریدور لاجوردی در آسیای میانه متصل شود و به حیفا در سرزمینهای اشغالی ختم گردد؟ چنین طرحی، اگر محقق شود، رژیم صهیونی را به لولای اقتصادی و امنیتی منطقه تبدیل خواهد کرد؛ جایی که کالاهای چین و هند برای رسیدن به اروپا ناچار به عبور از حیفا هستند!
از جمله شواهدی که در این فرضیه رخنمایی میکند، همکاریهای نزدیک رژیم صهیونی با آذربایجان، مذاکرات سطح بالای ترکیه و رژیم بر سر سوریه، و دیدارهای جولانی با طرفهای صهیونی در امارات و آذربایجان است که هرکدام از این موارد، نشانههایی از یک پازل پیچیدهاند. تحرکات نظامی آذربایجان در مثلث مرزی ایران–ارمنستان–آذربایجان نیز احتمال تلاش برای گشایش زنگزور را تقویت میکند. حتی در ترکیه، گمانهزنیهایی درباره همکاری با رژیم برای جلوگیری از تهدیدات بعدی مطرح شده است. آیا اردوغان حاضر است بخشی از نفوذ خود را به نفع این کریدور فدا کند؟
اما چرا این کریدور برای رژیم صهیونی حیاتی است؟ پاسخ کاملاً روشن است: تسلط بر شریانهای اقتصادی منطقه. کریدور داوود در کنار کریدور آمریکایی (از هند به حیفا) و کریدور لاجوردی (از چین به حیفا)، رژیم را به دروازهبان تجارت جهانی تبدیل میکند. این یعنی قدرت چانهزنی بینظیر با قدرتهای شرق و غرب و تضعیف رقبایی چون ایران و روسیه. با این حال، این طرح چالشهای بزرگی نیز دارد: سوریه چندپاره، فاقد امنیت لازم برای یک کریدور اقتصادی است؛ زنگزور هنوز محقق نشده و ایران و روسیه با تمام قوا در برابر آن ایستادهاند؛ ترکیه نیز بعید است بهراحتی از مسیر بالکان خود به نفع حیفا صرفنظر کند.
با این حال، این فرضیه برای ایران هشداری جدی است. کریدور داوود میتواند به محمل جدیدی برای تضعیف ژئوپلیتیکی و امنیتی ایران تبدیل شود. حملات اخیر رژیم به ایران، شاید بخشی از استراتژی تضعیف تهران برای جلوگیری از مداخله در مناقشات زنگزور باشد. اما ایران، با تکیه بر قدرت نظامی و مزیتهای ژئوپلیتیکی بینظیر خود، آمادهی خنثیسازی این توطئه است. گفتوگوهای جدی با ترکیه برای جلوگیری از همکاری این کشور با رژیم صهیونی، ضروری است. همچنین، ایران باید طرحی ایجابی و فراگیر ارائه دهد که با همکاری کشورهای قدرتمند، بر اساس واقعیتهای اقتصاد سیاسی منطقه، هر توطئهای را عقیم کند. لحظهای که ایران به چنین همکاری راهبردی دست یابد، جهشی تاریخی در انتظارش خواهد بود. هوشیاری و اقدام بهموقع، کلید پیروزی است!