1. انتقاد بخشی از اصلاح طلبان مانند جلایی پور، مطهری و ... از این بیانیه نشان می دهد که این بیانیه مورد قبول همه طیف های اصلاح طلبان نیست.به عبارتی دیگر می توان این بیانیه را متنی از طرف برخی افراد و طیف های رادیکال اصلاحات مانند حزب اتحاد ملت دانست.
2. اما این بیانیه را می توان از نگاه های مختلف مورد نقد قرار داد. برای مثال این بیانیه از حیث منطق موجود در متن با اشکالات ذیل مواجه است:
2.1. جبهه اصلاحات همواره بر اصلاح از درون تأکید کرده است. معنای این رویکرد، پذیرش قواعد بازی درونسیستمی است؛ یعنی تلاش برای تغییرات تدریجی در چارچوب امکانات موجود. اما محتوای این بیانیه بهویژه در بندهای پایانی، بیشتر شبیه خواستههای یک نیروی سیاسی برون سیستمی و برانداز است؛ آزادی همه زندانیان سیاسی، حذف نظارت استصوابی، انحلال نهادهای موازی، بازگرداندن نظامیان به پادگانها ، آغاز مذاکره مستقیم با آمریکا و ... ،
2.2. در حالیکه چین، روسیه، هند و حتی کشورهای عربی، در حال بازتعریف موقعیت خود در نظم جهانیاند و همزمان بازدارندگی نظامی و قدرت منطقهای ایران به نمایش گذاشته شده، اما زبان و منطق بیانیه براساس یک فهم ایستا و قدیمی، گرفتار تصورات نظم تکقطبیِ لیبرالِ دهه 90 میلادی است،
2.3. این بیانیه در حالی منتشر شده که کمتر از یک ماه از تجاوز آشکار دو ضلع استکبار جهانی به خاک ایران و از سر گذراندن یکی از مهمترین تجربههای دفاعی تاریخ معاصر کشور میگذرد اما براساس این فهم ایستا و قدیمی که در قسمت قبل تاکید شد تجویزاتی ارائه می شود که خالی از فهم امروزین از شرایط داخلی و نظام بین الملل است،
2.4. براساس این فهم اشتباه، نویسندگان بیانیه، در ادامه همان راهبرد شکستخورده «اعتمادسازی یکطرفه»، تعلیق داوطلبانه فعالیتهای هستهای و ... را به عنوان گامی برای گشایش معرفی کردهاند، بی آنکه به تجربههای عینی و تلخ منطقهای توجه کنند،
2.5. انقطاع بیانیه از عینیات موجود باعث شده است که بیانیه نویسان تجربیات تاریخی را لحاظ نکنند. برای مثال جولانی رئیس جمهور خودخوانده سوریه که به طور کامل تسلیم شد، هم امتیاز داد، هم حمایت رسمی آمریکا را پشت خود داشت، هم از زبان ترامپ، ظاهراً از زیر تحریمها خارج شد؛ اما امروز، دقیقاً زیر آتشبار رژیم صهیونیستی است، بی آنکه قدرت بازدارندگی یا حمایت بینالمللی موثری در اختیار داشته باشد،
2.6. این بیانیه نمی تواند افسانه و توهم ذهنی خود را به صورت واقعی بیان کند که چگونه تعلیق، عقبنشینی و آشتیطلبی یک طرفه از سوی نظام، به امنیت و توسعه ختم میشود،
2.7. بیانیه موسوم جبهه اصلاحات، در ظاهر از منافع ملی میگوید، اما در عمل بسیار سیاست زده است و نمی تواند از مرزهای جناحی و نگاه طبقهمحور خود عبور کند. بر این اساس پیشنهادهای یازدهگانه آن، بیشتر دل مشغولی جریان خاص سیاسی است نه اکثریت محروم و آسیبدیده از جنگ، تحریم و بحرانهای اقتصادی چند ساله. که بخشی از آن هم حاصل دهه 90 و تجویزهای بخشی از همین نویسندگان بیانیه است،
3. به علت منطق اشتباه و ایستایی که گفته شد در بند یازدهم بیانیه، با لحنی مبهم از «همگرایی منطقهای»، «بازسازی تصویر ایران» و «صلح پایدار» سخن میگوید؛ گویی ایران تا امروز عامل بحران و تنش در منطقه بوده و اکنون باید با عذرخواهی و نرمخویی، چهرهای صلحطلب از خود بسازد. این تحریف آشکار واقعیت است. این در حالی است که ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز، برخلاف بسیاری از قدرتهای جهانی و منطقهای، هرگز آغازگر جنگی نبوده و همواره از گفتمان صلح عادلانه، استقلال ملتها، و مبارزه با اشغالگری و تروریسم دولتی دفاع کرده است. این ایران بود که در برابر تجاوز صدام ایستاد، در سوریه به دعوت دولت قانونی حضور پیدا کرد، در لبنان و فلسطین از ملتهای تحت اشغال و بمباران دفاع کرد و در یمن خواستار گفتوگوهای بینالمللی شد، نه بمباران مردم بیدفاع.
3.1. استفاده از عباراتی مبهم و تبلیغاتی مانند «فرصت طلایی تغییر»، «فردا دیر است»، «بازگشت به مردم» و ... ، بدون ارائه راهکار اجرایی نشان می دهد که بیانیه صرفا یک متن تبلیغاتی و سیاست زده است و به راه ایجابی نمی اندیشد.
4. اما از حیث زمانی این بیانیه دارای دو خصیصه زمانی است:
4.1. همزمان شدن این بیانیه با سایر بیانیه هایی مانند پیشنهاد مجلس موسسان، تغییر پارادایم و ... نشان می دهد این بیانیه ها براساس یک طراحی سیاسی نگاشته می شود،
4.2. نکته دوم از حیث زمانی این است که زمانی که پس از جنگ 12 روزه تحمیلی کشور و دولت برآمده از اصلاحات، کشور و دولت نیازمند آرامش است این بیانیه نوشته می شود که نشان از وقت نشناسی و تلاش برای رسیدن به اهداف سیاسی در بحران هاست.
4.3. به نظر می رسد طراحی طیف رادیکال و تندرو استفاده از زمان های چالشی و بحرانی، برای چانه زنی و رسیدن به اهداف سیاسی جناحی است و بیانیه های رادیکال اخیر را می توان در این محیط ، تحلیل نمود.
منبع: پرسمان سیاسی هفته شماره 20