در آستانه برگزاری اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، تصمیم ایالات متحده مبنی بر لغو ویزای «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و بیش از ۸۰ نفر از اعضای هیئت همراه او، واکنشهای سیاسی و دیپلماتیکی را در سطح جهانی به همراه داشت.
ظاهراً پیشتر ویزای این هیئت صادر شده بود، اما پس از تحریم سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیلات خودگردان فلسطین در ۳۱ ژوئیه (۹ مرداد) از سوی وزارت خارجه آمریکا، این وزارتخانه طی یادداشتی درخواست لغو ویزای این هیئت را صادر کرده است. این اقدام در حالی صورت گرفته که عباس قصد داشت در این اجلاس تاریخی، گام مهمی در مسیر اعلام رسمی استقلال فلسطین بردارد. اکنون با محروم شدن هیئت فلسطینی از حضور در این تریبون جهانی، پرسشهای جدی درباره مشروعیت، پیامدها و انگیزههای پشت این تصمیم مطرح شدهاند.
سازمان ملل متحد به منزله نهادی بینالمللی، موظف است امکان حضور نمایندگان کشورهای عضو و ناظر را در نشستهای خود فراهم کند. فلسطین از سال ۲۰۱۲ به عنوان «دولت ناظر غیرعضو» در سازمان ملل شناخته میشود و حضور نمایندگان آن در اجلاسهای رسمی، امری پذیرفتهشده و رایج بوده است. تصمیم آمریکا برای لغو ویزا، از منظر حقوق بینالملل، با اصول دیپلماسی در تضاد است و میتواند نقض تعهدات میزبان سازمان ملل تلقی شود. این اقدام نهتنها مانع از مشارکت فلسطین در روندهای دیپلماتیک جهانی میشود، بلکه زمینهساز شکایتهای حقوقی و افزایش تنشهای دیپلماتیک خواهد شد.
البته واشنگتن در توجیه این تصمیم، به نگرانیهای امنیتی و سیاسی اشاره کرده و رفتارهای اخیر تشکیلات خودگردان را به عنوان دلایل اصلی مطرح کرده است؛ از جمله پیشرفت نداشتن در مذاکرات صلح با رژیم صهیونی، اتهامات مربوط به تحریک خشونت و عدم اصلاحات داخلی در ساختار حکومتی فلسطین. با این حال، بسیاری از ناظران این تصمیم را در راستای حمایت بیقید و شرط آمریکا از رژیم صهیونی و تلاش برای جلوگیری از هرگونه پیشرفت دیپلماتیک فلسطین در عرصه بینالمللی ارزیابی میکنند. جلوگیری از اعلام استقلال در تریبون سازمان ملل میتواند بخشی از راهبرد فشار بر حکومت خودگردان فلسطین برای بازگشت به میز مذاکرات تحت شرایط مطلوب واشنگتن و تلآویو باشد.
بنا بر اخبار موجود، عباس قصد داشت با استفاده از فضای اجلاس سازمان ملل، حمایت کشورهای عضو را برای اعلام رسمی استقلال فلسطین جلب کند. این اقدام اگرچه نمادین بود، میتوانست به تقویت جایگاه حقوقی و سیاسی فلسطین در نهادهای بینالمللی منجر شود. محرومیت از حضور در این اجلاس، نهتنها این فرصت را از بین برد، بلکه ممکن است روند اعلام استقلال را با تأخیر مواجه کند یا حتی موجب تضعیف آن شود. از سوی دیگر، این مانعتراشی میتواند انگیزهای برای فلسطینیها باشد تا مسیرهای جایگزین را دنبال کنند، از جمله مراجعه به دادگاههای بینالمللی یا تقویت روابط با کشورهای مخالف سیاستهای آمریکا.
اما تصمیم آمریکا با واکنشهای گستردهای از سوی کشورهای عربی، اسلامی و برخی دولتهای اروپایی مواجه شده است. بسیاری این اقدام را به منزله تلاش برای خاموش کردن صدای فلسطین در عرصه جهانی محکوم کردهاند. برخی کشورها نیز خواستار بررسی نقش آمریکا در جایگاه میزبان سازمان ملل شدهاند و پیشنهاد دادهاند که نشستهای آتی در مکانهای جایگزین برگزار شود. این بحران دیپلماتیک به تضعیف اعتبار آمریکا در نهادهای بینالمللی منجر خواهد شد و شکافهای جدیدی در روابط واشنگتن با متحدان سنتیاش ایجاد خواهد کرد.
در داخل فلسطین هم، این تصمیم آمریکا میتواند به افزایش نارضایتی عمومی از وضعیت فعلی و تقویت گفتمان مقاومت منجر شود. برخی گروههای سیاسی ممکن است از این محرومیت به عنوان نمادی از بیعدالتی جهانی بهرهبرداری کنند و خواستار تغییر رویکرد دیپلماتیک تشکیلات خودگردان در روند سیاسی و همراهی با غرب، به ویژه آمریکا شوند. همچنین، این اتفاق میتواند به بازنگری در راهبردهای سیاسی محمود عباس و تیم او منجر شود، بهویژه در زمینه تعامل با قدرتهای جهانی و نهادهای بینالمللی.
اقدام آمریکا در صادر نکردن ویزا برای هیئت فلسطینی، فراتر از یک تصمیم اداری، حامل پیامهای سیاسی و دیپلماتیک عمیقی است. این تصمیم نهتنها مانع از تحقق یک لحظه تاریخی برای فلسطین شد، بلکه شکافهای موجود در نظام بینالملل را آشکارتر کرد. در جهانی که ادعای حمایت از حقوق ملتها و دیپلماسی چندجانبه دارد، چنین اقدامات یکجانبهای اعتماد عمومی به نهادهای بینالمللی را تضعیف میکند. در کنار اینها نکته مهم این است که محمود عباس و تیمش باید بدانند مماشات با دشمنان فلسطین، یعنی آمریکاییها که دو سال است چشمان خود را بر نسلکشی و جنایت علیه بشریت در غزه بستهاند، نه تنها برای دیگر گروههای فلسطینی وقعی نمینهند؛ بلکه حتی مخالف استقلال یک بخش از خاک فلسطین و اجرای سیستم دو دولتی هستند. در یک کلام نتیجه سالها سازش و اعتماد بیپشتوانه به آمریکا و رژیم صهیونیستی، چیزی جز تحقیر دیپلماتیک و بیاعتنایی به حقوق ملت فلسطین نبوده است. تجربه نشان داده است، هر بار رهبران فلسطینی با امید به حمایت بینالمللی، به میز مذاکره با واسطهگری واشنگتن نزدیک شدهاند، دستاوردی ملموس نداشتهاند و با اقدامات یکجانبهای، مانند صادر نشدن ویزا، قطع کمکها یا حمایت از شهرکسازیهای غیرقانونی مواجه شدهاند. این برخوردها گواهی است بر اینکه اعتماد به قدرتهایی که منافع خود را در تثبیت اشغال و تضعیف مقاومت میبینند، نهتنها راهحل نیست، بلکه خود بخشی از مشکل است.