تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۷  ، 
کد خبر : ۳۸۱۳۵۴

بمبارانی که موازنه را شکست: قطر در آستانه چرخش به شرق

حمله بی‌سابقه اسرائیل به دوحه صرفاً تلاشی برای حذف رهبران حماس نبود؛ این حمله تعادل شکننده قطر میان غرب و شرق را نشانه گرفت. کشوری که سال‌ها میان میزبانی بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا و همکاری راهبردی با چین، روسیه و ایران تعادلی ظریف ایجاد کرده بود، اکنون در برابر پرسش سرنوشت‌سازی قرار گرفته است: ادامه هم‌پیمانی با غرب یا چرخش قاطع به شرق؟
در یک روز به ظاهر عادی در سپتامبر 2025، جت‌های اسرائیلی از فضای هوایی قطر عبور کردند و به یک مکان در دوحه حمله کردند و مقامات ارشد حماس را هدف قرار دادند. این حمله که مصداق بارز و تام «تروریسم دولتی» بود (که رژیم اسراییل در آن استاد است) سریع، وحشیانه و بی سابقه بود؛ اما هدف واقعی ممکن است چیزی بسیار بزرگتر باشد: سیاست خارجی چندوجهی قطر. برای دهه‌ها، دوحه تلاش کرد به یک «تعادل» در دیپلماسی غربی-شرقی دست یابد—میزبانی بزرگ‌ترین پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه در حالی که روابط گرم با ایران، چین و روسیه را حفظ می‌کند. حالا، آن تعادل در معرض خطر است. این فقط یک تشدید دیگر خاورمیانه نیست، بلکه این یک نقطه عطف ژئوپلیتیک است. راهبرد «تعادل» قطر از نظر اندازه کوچک است، اما از نظر نفوذ بسیار بزرگ است. این کشور سومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد، شبکهٔ رسانه‌ای ذینفوذ الجزیره را اداره می‌کند و خود را به عنوان واسطه ضروری-بین ایالات متحده و طالبان، ایران و غرب، اسرائیل و حماس، قرار داده است. استراتژی قطر به نوعی "ابهام استراتژیک" بوده است: همکاری با ایالات متحده و ناتو در حالی که عمیقاً با قدرت‌های شرقی در تعامل است. اما حمله تروریستی رژیم صهیونی به رهبران حماس در خاک قطر، شکنندگی این ابهام را آشکار کرده است. وقتی یک متحد غربی قلمرو حاکم را نقض می‌کند و پاسخ سایر متحدان خاموش است، به اصطلاح «کالیبراسیون مجدد» اجتناب ناپذیر می‌شود.

جذابیت شرقی: چیزی بیش از گاز

آیندهٔ اقتصادی قطر به طور جدایی ناپذیری با شرق پیوند دارد. چین بزرگ‌ترین مشتری LNG قطر است که با توافقنامه‌های عرضه بلند مدت که دهه‌ها طول می‌کشد. هماهنگی روسیه و قطر در مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GECF) هم نکته دیگری است. هم‌زمان، ایران بزرگ‌ترین میدان گازی جهان (میدان شمالی/پارس جنوبی) را با قطر به اشتراک می‌گذارد و وابستگی متقابل ایجاد می‌کند که فراتر از سیاست است. اما موضوع فقط در مورد انرژی نیست، بلکه به ساختار مناسبات بازمی گردد. قطر بخشی از ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) است، در مورد «وضعیت ناظر» آن در سازمان همکاری شانگهای (SCO) بحث شده است و در حال تعمیق مشارکت‌های نظامی و فناوری با پکن و مسکو است؛ در واقع، بلوک شرقی چیزی را به قطر ارائه می‌دهد که غرب نمی‌تواند: مشارکت بدون شرط و اما و اگر سرمایه گذاری بدون انتقاد و سلاح بدون قید و بند بر سر راه استفاده از آن (مانند همین حمله تروریستی رژیم صهیونی که عملاً سرمایه‌گذاری ده‌ها میلیاردی قطر نتوانست جلوی تعرض به خاک و حاکمیت ملی آن را بگیرد، چرا که ظاهراً اختیار استفاده از این تسلیحات گران‌قیمت در دست قطری‌ها نیست).خطایی که غرب، «بی‌اجبار» مرتکب شد
 
حمله تروریستی اسراییل به دوحه، فقط یک تصمیم اسرائیلی نبود. این تصمیم، توسط فناوری نظامی غربی و سکوت سیاسی و حتی چراغ سبز آن امکان‌پذیر شد. پاسخ ایالات متحده که کاملاً محتاطانه و مبهم بود، نشان داد که حاکمیت ملی قطر از نظر واشنگتن قابل مذاکره است. فشارهای اروپایی بر قطر برای منحرف کردن صادرات گاز از چین و کاهش تولید LNG به دلیل نگرانی‌های آب و هوایی، روابط دوحه با پایتخت‌های اروپایی را تنش‌آلود کرده است. حالا اما ضمانت امنیتی، یعنی سنگ بنای روابط آمریکا و قطر، بی ثبات به نظر می‌رسد.این زمزمه اکنون در محافل سیاسی دوحه قابل‌شنیدن است که:"اگر آن‌ها امروز بتوانند ما را بمباران کنند، چه چیزی فردا مانع از انجام دوباره آن می‌شود؟"معضل نظامی پایگاه هوایی الودید-مقر فرماندهی مرکزی ایالات متحده در منطقه هم به اصطلاح «بیمه» قطر و هم «قفس» آن است. اخراج ارتش آمریکا از خاک قطر، یک گزینه اساسی است، اما همگان (از جمله قطری‌ها) می‌دانند که مرد چنین اقدامی نیستند! اما تنوع بخشیدن به شرکای امنیتی اکنون یک گزینه قابل قبول و قابل اندیشیدن است. شاید در صورت جدی‌شدن چنین گزینه‌ای باید منتظر قرائنی چون افزایش خرید هواپیماهای بدون سرنشین چینی، سیستم‌های دفاع هوایی روسیه و تمرینات دریایی مشترک با ایران بود، گرچه سیطره‌ای که قطر همه این سال‌ها، به طور خودخواسته، برای آمریکا در خاک خود ایجاد کرده، قطعاً دست و پای آن را برای چنین چرخشی به شدت در بند کرده است و چنین چرخشی بدون تاوان نخواهد بود.
 
به هر روی، سه سناریو برای آیندهٔ راهبرد «تعادل» قطر برقرار است: 1. تداوم موازنه سنتی: قطر ممکن است با وجود حمله اسرائیل، به دلیل وابستگی‌های اقتصادی و نظامی به غرب، همچنان به حفظ موازنه بین شرق و غرب ادامه دهددر این سناریو، قطر روابط خود با چین و روسیه را گسترش می‌دهد، اما از قطع کامل روابط با غرب خودداری می‌کند.2. چرخش تدریجی به شرق: قطر ممکن است به تدریج و با افزایش همکاری‌های اقتصادی و امنیتی با چین، روسیه و ایران، به سمت بلوک شرق متمایل شود. این چرخش ممکن است شامل انعقاد قراردادهای جدید انرژی با چین، همکاری‌های امنیتی با ایران و کاهش همکاری‌های نظامی با غرب باشد.3. چرخش سریع و قاطع: در صورتی که غرب حمله اسرائیل را به طور قاطع محکوم نکند، اقدام عملی برای جلوگیری از تکرار آن صورت ندهد و حتی فشارهای خود بر قطر را ادامه دهد، ممکن است قطر به سرعت به سمت بلوک شرق چرخش کند. این سناریو شامل برچیدن پایگاه‌های نظامی غرب از قطر و انعقاد پیمانهای امنیتی با ایران و روسیه خواهد بود.

نتیجه‌گیری

حمله اسرائیل به خاک قطر یک نقطه عطف در روابط این کشور با غرب محسوب می‌شود و احتمال چرخش قطر به سمت بلوک چین-روسیه-ایران را افزایش داده است.اگرچه وابستگی‌های اقتصادی و نظامی قطر به غرب مانع از چرخش کامل می‌شود، اما بی اعتمادی ناشی از حمله اسرائیل و انگیزه‌های اقتصادی برای همکاری با شرق، ممکن است موازنه سنتی قطر را به نفع شرق تغییر دهد.ادامه فشارهای غرب بر قطر و عدم محکومیت قاطع حمله اسرائیل، ممکن است این چرخش را تسریع کند. در مقابل، اگر غرب بتواند با اعطای امتیازات اقتصادی و امنیتی، قطر را نسبت به تداوم روابط متقاعد کند، ممکن است این کشور به رویه موازنه سنتی خود ادامه دهد.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات