در میان هیاهوهای بسیار و در حالی که افرادی همچون ترامپ با تبلیغات بسیار بر آن بودن تا خود را گیرنده نوبل صلح معرفی نمایند، اما به ناگاه نام ماریا کورینا ماچادو؛ چهره اپوزیسیون ونزوئلا از گردونه خارج شد. رسانههای غربی در تشریح سوابق او چنین عنوان میکنند:« ماریا کورینا ماچادو، مهندس صنایع و رهبر اپوزیسیون ونزوئلاست که سالهاست در برابر دولتهایهای چاوز و مادورو ایستاده است. او بنیانگذار گروه مدنی «سوماته» و رهبر حزب «ونته ونزوئلا» است و بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ عضو مجلس ملی بود، اما از شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۳ محروم شد. با وجود تعقیب قضایی و ممنوعیت خروج از کشور، همچنان از مخفیگاه خود مبارزه میکند. ماچادو در سطح بینالمللی نیز مورد توجه است؛ او در فهرست ۱۰۰ زن بیبیسی (۲۰۱۸) و تایم ۱۰۰ (۲۰۲۵) قرار گرفته و برندهی جوایز حقوق بشری واسلاو هاول و ساخاروف است. این انتخاب سوال برانگیز با انتقادهای جهانی بسیاری همراه شد، چرا که او در کارنامهاش اقدامی برای صلح ندارد و بیشتر بر هم زننده امنیت اجتماعی و سیاسی ونزوئلا بوده، بویژه آنکه خواستههای اقتصادی او از غرب برای تحریم ونزوئلا مشکلات بسیاری برای مردم از جمله در حوزه دارویی و بهداشتی ایجاد کرده است.
ترامپ و دستانی که به نوبل نرسید
ترامپ از همان دوران مبارزات انتخاباتی خود را لایق جایزه نوبل در دوره اول ریاست جمهوری اش به خاطر صلح آبراهام میدانست. شروع کارش در دور دوم را نیز با همین رویکرد آغاز کرد. او مدعی بود که در چند هفته به جنگ اوکراین، بحران غرب آسیا بویژه جنگ غزه و نیز پرونده هستهای ایران پایان خواهد داد. این ادعا در حالی ابتدا خوش بینیهایی را در جهان ایجاد کرد، اما سیاستهای عملی او علیه مهاجرین، اعمال تعرفهها علیه سایر کشورها، زدن زیر میز دیپلماسی با روسیه و افزایش حمایتهای نظامی از کی یف، ارسال میلیاردها دلار تسلیحات برای رژیم صهیونی و وتو کردن قطعنامه شورای امنیت و حتی رویارویی مستقیم با یمن، جنگ 12 روزه آمریکا و رژیم صهیونی به ایران، در حالی که دیپلماسی و مذاکره در جریان بود، تحریم نهادهای بشر دوستانه و حقوق بشری برای حمایت از رژیم صهیونی، تغییر نام وزارت دفاع به وزارت جنگ و.... همه و همه دست در دست هم داد تا تئوری صلح از طریق جنگ ترامپ راه به جایی نبرده و دست او به نوبل نرسد. اکنون ترامپ را می توان قربانی دوگانگیهای رفتاری اش دانست که در عمل و گفتار یکسان نبوده و با سیاست دو پهلو گویی و رفتارهای تروریستی جهانی پر آشوب را رقم زده و تهدیدی برای امنیت بین الملل شده است.
نوبل بار دیگر به جای رفتار حرفهای، بازی سیاسی را اجرا کرده است که در پس پرده آن اهداف سیاسی غرب نهفته است که اساس آن را نیز جریانسازیهای کاذب در سایر کشورها بویژه با تحریک احساسات زنان تشکیل میدهد. انتخابی که نشان میدهد غرب همچنان به دنبال کودتاهای رنگی و برهم زدن امنیت اجتماعی کشورها با بهره گیری از ظرفیت سازیهای مصنوعی است.
برنده نوبل یا جاده صاف کن ترامپ
نکته قابل توجه آن است که برنده صلح نوبل در حالی معرفی شده است که از یک سو تابعیت این زن، یعنی ونزوئلائی بودنش جای تأمل دارد و از سوی دیگر فعالیت وی نه در راستای تعامل و برقراری گفتمان صلح، بلکه در چارچوب برهم زدن ثبات و یکپارچگی ونزوئلا بوده که نتیجه آن نیز درگیریهای خیابانی و برهم خوردن ثبات این کشور بوده است. مجریان نوبل در حالی او را لایق جایزه صلح مینامند که یک ابهام بزرگ در آن وجود دارد و آن تحرکات هفتههای اخیر آمریکا علیه ونزوئلاست که در لوای ادعای مقابله با مواد مخدر صورت می گیرد. ترامپ در حالی که کشورش بزرگترین کارتل مواد مخدر جهان است لشکر کشی نظامی در کارائیب و سواحل ونزوئلا داشته و حتی اهدافی را نیز بمباران کرده است. به نظر می رسد معرفی سرکرده اپوزیسیون ونزوئلا به عنوان برنده صلح نوبل بی ارتباط با سیاست آمریکا مبنی بر کودتا و برهم زدن ثبات ونزوئلا نباشد. این سناریو مطرح است که آمریکا که سلاح نظامیاش علیه کاراکاس کند شده است و بهانه مواد مخدر نیز دیگر پاسخگو نیست، بخواهد از این جایزه نوبل از یک سو برای توجیه حملات بعدی به ونزوئلا بهره گیرد و از سوی دیگر با دمیدن در آتش اختلافات داخلی و تقویت اپوزیسیون به دنبال شکستن وحدتی است که علیه آمریکا ایجاد شده است. در اصل این جایزه اسب تروای ترامپ برای نفوذ و برهم زدن ثبات داخلی ونزوئلاست تا در نهایت طرح سرنگونی سازی مادورو و سلطه آمریکا بر این کشور و در گام بعدی کل آمریکای لاتین را محقق سازد. این جایزه می تواند به دو دستگی میان حامیان و مخالفان ونزوئلا در آمریکای لاتین منجر شود، بویژه آنکه اخیرا نیروهای آمریکایی مجوز حضور نظامی در اکوادور و آرژانتین را نیز دریافت کردهاند. این امر زمانی بیشتر نمود مییابد که ترامپ در سخنرانی خویش عنوان میکند که برنده نوبل با او تماس گرفته و به خاطر کمکهای آمریکا تشکر کرده است و واشنگتن آماده است تا کمکهای بیشتری به او داشته باشد. این سخنان می تواند پیش زمینهای برای اقدام تحریک آمیز علیه ونزوئلا باشد.
سیاسی کاری آفتی برای نوبل
نوبل صلح در حالی به خانم ماریا کورینا ماچادو داده شده است که او عملا کارکردی برای صلح و امنیت نداشته است و انتخاب او چندان با اساسنامه نوبل همخوانی ندارد، حال آنکه افراد بیشماری دیگری در صحنه جهانی بودهاند که میتوانستند از این انتخاب برخوردار شوند. خانم فرانچسکا آلبانیز، گزارشگر سازمان ملل در فلسطین که بارها به نسل کشی غزه اذعان کرده و خواستار حمایت از غزه شده و در نهایت از سوی آمریکا تحریم شده از جمله این افراد است. در این شرایط به نظر می رسد که نوبل بار دیگر به جای رفتار حرفهای، بازی سیاسی را اجرا کرده است که در پس پرده آن اهداف سیاسی غرب نهفته است که اساس آن را نیز جریانسازیهای کاذب در سایر کشورها بویژه با تحریک احساسات زنان تشکیل میدهد. انتخابی که نشان میدهد غرب همچنان به دنبال کودتاهای رنگی و برهم زدن امنیت اجتماعی کشورها با بهره گیری از ظرفیت سازیهای مصنوعی است. گذر زمان نشان خواهد داد که این جایزه تا چه میزان بر اساس معیارهای صحیح و تا چه میزان نشأت گرفته از سیاسی کاریهای تحمیل شده از سوی نظام سلطه به بانیان نوبل است.
شواهد نشان میدهد، خانم ماریا کورینا ماچادو به مهرهای برای اهداف یک جانبه گرایانه غرب مبدل گردد که اساس آن نیز بر هم زدن امنیت داخلی کشورها در قالب کودتای رنگی و هنجارشکنیهای اجتماعی میباشد که راه را برای تجاوزگری نظامی، تروریسم اقتصادی و تکرار استفاده از ابزار فشار حقوق بشر و بی ثباتی اجتماعی علیه سایر کشورها را باز می سازد. این نوع انتخابها ماهیت نوبل را زیر سوال برده است که لازمه خروج از این وضعیت شفاف سازی در باب نحوه و معیار انتخابهاست در غیر این صورت نوبل را باید نه گامی برای صلح که سلاحی در دست جنگ افروزان دانست.