دلایل قرآنی و دینی: امری فراتر از سیاست، استکبارستیزی ریشه در متن وحی و سنت پیامبر(ص)دارد. قرآن کریم بهصراحت میفرماید: «وَلاَ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ؛ به ستمگران تمایل پیدا نکنید که آتش دوزخ به شما رسد». این آیه شریفه، هرگونه سازش و گرایش به مستکبران ظالم را نهی میکند. در جای دیگر، داستان موسی(ع) و فرعون بهعنوان نماد مبارزه مستمر توحید با طغیان و استکبار ترسیمشده است. رهبر معظم انقلاب با استناد به این مبانی تأکید میکنند: «استکبارستیزی یک شعار سیاسی نیست، یک تکلیف الهی است.» حمایت بیقیدوشرط از مستضعفان در برابر مستکبران، که در قرآن بارها بر آن تأکید شده، سیره عملی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نیز بوده است.
دلایل عقلی: ضرورت بقا در نظام سلطه از منظر عقلانی، استکبار جهانی را ذاتاً توسعهطلب و هژمونیک کرده است. از همین رو، نظام سلطه و مستکبر به دنبال انحصار ثروت و قدرت است. در چنین منظومهای، قدرتهای کوچک و مستقل تنها دو گزینه پیشرو دارند: یا تسلیمشده و استقلال و منابع خود را تقدیم کنند، یا با مقاومت، هزینه سلطهگری را برای مستکبر افزایش دهند. عقل سلیم حکم میکند که تسلیم، نهتنها به معنی از دست دادن حاکمیت ملی است، بلکه امنیت و موجودیت نظام را نیز به مخاطره میاندازد. تجربههای متعدد ازجمله فشارهای آمریکا پس از برجام، نشان داد که مماشات، اشتهاى نظام سلطه را بیشتر میکند. بنابراین، عقلانیت انقلابی، استکبارستیزی را بهعنوان تنها راه «عزتمندانه» برای حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی تشخیص میدهد.
دلایل تجربی و تاریخی: درسهای عبرتآموز تاریخ معاصر ایران و جهان،گواه صادقی بر ضرورت استکبارستیزی است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت ملی مصدق، که با دخالت مستقیم استکبار جهانی (آمریکا و انگلیس) صورت گرفت، بهوضوح نشان داد که مستکبران حتی با حکومتهای مستقل اما غیرمعترض نیز سر سازش ندارند. در نقطه مقابل، پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و سپس دفاع مقدس هشتساله، نمونههای عینی از پیروزی یک ملت استکبارستیز در برابر تمامی قدرتهای جهان بود. این تجربه بهروز، در منطقه نیز تکرار شده است؛ مقاومت موفقیتآمیز حزبالله لبنان و نیروهای مقاومت در فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی - بهعنوان یکی از مدرنترین ابزارهای نظام سلطه - مصداق بارز اثربخشی استکبارستیزی در عصر حاضر است. این موفقیتها در حالی حاصلشده که کشورهای سازشکار منطقه، نهتنها به امنیت و منافع ملی نرسیدند، بلکه به حیات خلوت استکبار جهانی تبدیل شدند.
نتیجه اینکه استکبارستیزی بر سه پایه استوار است: «تکلیف دینی» که از متن قرآن و سنت برمیخیزد، «ضرورت عقلی» که بقای عزتمندانه یک تمدن را تضمین میکند، و «درس تجربی» که تاریخ پرفرازونشیب معاصر آن را به اثبات رسانده است. این دلایل سهگانه، استکبارستیزی را از یک گزینه تاکتیکی به یک استراتژی اجتنابناپذیر و هویتساز برای نظام جمهوری اسلامی تبدیل کرده است.
منبع: پرسمان سیاسی شماره 21
