صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۳  ، 
کد خبر : ۳۸۳۹۷۱

پایان تعطیلی‌های ادامه‌دار آمریکا، پایان بحران است؟

تعطیلی چهل روزۀ آمریکا که طولانی‌ترین تعطیلی بودجه‌ای در تاریخ این کشور محسوب می‌شود، بیش از هر چیز نمایانگر فرسودگی ساختاری است. چنانچه رسانه‌ها از کشوری که خود را رهبر مطلق جهان می‌دانست و اکنون در بحران مشروعیت به سر می‌برد، به عنوان «پایان یک افسانه» نام می‌برند.
پایگاه بصیرت / شیرین زارع‌پور

تعطیلی چهل روزۀ آمریکا که طولانی‌ترین تعطیلی بودجه‌ای در تاریخ این کشور محسوب می‌شود، بیش از هر چیز نمایانگر فرسودگی ساختاری در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی است. چنانچه رسانه‌ها از کشوری که خود را رهبر مطلق جهان می‌دانست و اکنون در بحران مشروعیت به‌ سر می‌برد، به عنوان «پایان یک افسانه» نام می‌برند.

اکنون پس از چهل روز، گروهی از سناتور‌های دموکرات میانه‌رو که پیش‌تر در ۱۴ نوبت جلوی پیشبرد لایحۀ مورد اختلاف را گرفته بودند، خسته از ادامه بن‌بست سیاسی، با جمهوری‌خواهان همراه شده‌اند تا مصوبه موقت مجلس نمایندگان موسوم به «قطعنامه استمرار تأمین بودجه» در سنا به جریان بیفتد. 

آمریکایی که در قرن هجدهم، با طرح بیانیه ارزش‌های آمریکایی مانند آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، برابری، پیشرفت و... در قانون اساسی خود، استقلال خویش را از انگلیس اعلام کرد، از همان ابتدا در مجموعه‌ای از اشتباهات و محاسبات غلط خود گرفتار شده بود. 

«نقش جهانی آمریکا در قرن بیست‌ویکم چیست و آمریکا چگونه می‌تواند آن را ایفا کند؟ معضلات آمریکا در ایفای این نقش چیست؟ آیا ایالات متحده می‌تواند از نقش جهانی خود دست بکشد؟ اگر نه؛ هدف غائی این نقش چیست؟ متحد استراتژیک آمریکا در این راه کیست؟ چگونه می‌توان میان امنیت ملی، دموکراسی، جهانی‌شدن، فرهنگ جهانی و هژمونی تعادل برقرار کرد؟» شاید آن روزی که برژینسکی این پرسش‌های به‌ظاهر ساده را در کتاب "انتخاب، سلطه یا رهبری" مطرح می‌کرد، سردمداران آمریکای محصور در مشکلات، باور نداشتند کشورشان در حال کاهش قدرت است. امروز نظریه‌پرداز‌های آمریکایی معتقدند که ضعف‌های ساختاری موجب شده تا آمریکا بیش‌تر از قبل در عرصه جهانی به سمت نظامی‌گری پیش برود و این نظامی‌گری موجب هدر رفت منابع آمریکا شده است.

سال‌هاست که تحلیلگران آمریکایی از افول آمریکا و یا افول جایگاهش در دنیا سخن می‌گویند. برخی پا را فراتر از این گذاشته و به فروپاشی احتمالی آمریکا از درون پرداخته و اعتقاد دارند وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ایالات متحده به‌گونه‌ای است که این تمدن نیز مانند همه‌ی تمدن‌های دیگری که روزی در اوج بوده‌اند و روز دیگر به افول و زوال رسیده‌اند، نشانه‌هایی از زوال و افول را از خود بروز داده است. این تحلیل مسلماً به‌معنای فروریختن و فروپاشی سریع ایالات متحده نیست؛ امّا نشان‌دهنده‌ی یک «روند» است که به قدرت‌رسیدن رؤسای جمهوری همچون جو بایدن و ترامپ آن را تشدید کرده است.

چارلز کوپچان یکی از اساتید دانشگاه جرج تاون در شهر واشنگتن است. او در کتابی به نام "پایان عصر آمریکا" با ارائه تئوری خود در زمینه پایان اقتدار حکومت‌ها در چرخه‌های منظم تاریخی، از پایان عصر حاکمیت آمریکا در جهان صحبت رانده و این پایان را اجتناب‌ناپذیر قلمداد می‌کند. استفان کوهن از اندیشمندان برجسته آمریکایی و عضو اندیشکنده بروکینگز بر این باور است که ایالات متحده قدرت و نفوذ خود را از دست خواهد داد و بازگشت نفوذ آمریکا غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود. بنا بر گفته کوهن، استاندارد‌های زندگی در آمریکا در مقایسه با کشور‌های توسعه یافته و در حال توسعه رو به کاهش است و رؤیای لیبرالیسم رو به پایان است. فرانسیس فوکویاما نظریه‌پرداز مشهور علوم سیاسی نیز تأکید دارد که پایان دوران آمریکا از خیلی قبل‌تر شروع شده است و منابع ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی است تا خارجی. وی بر این باور است که آمریکا برای سال‌های زیادی یک قدرت بزرگ باقی می‌ماند، اما تأثیرگذاری این کشور به توانایی آن در رفع مشکلات داخلی و نه سیاست خارجی بستگی دارد. پایان عصر حاکمیت آمریکا در تعطیلی چهل روزه، نمود بیش تری به خود گرفت.

بن‌بست سیاسی: 
کشوری که ادعای «حکومت دموکراسی!» دارد، حالا به خاطر شدت گرفتن اختلافات حزبی، ۷۰۰ هزار کارمند فدرال را بدون حقوق گذاشته و ۴۲ میلیون شهروند را در معرض گرسنگی بیش‌تر قرار داده است. تعطیلی از اول اکتبر ۲۰۲۵ آغاز شد؛ زمانی که کنگره نتوانست بر لایحه بودجه موقت به توافق برسد و دونالد ترامپ، بر کاهش بودجه برنامه‌هایی، چون خدمات اجتماعی و افزایش بودجه دفاعی (حدود ۸۶۰ میلیارد دلار) تأکید داشت. ظاهر قضیه این است که نمایندگان دموکرات این کاهش را خیانت به طبقات ضعیف می‌دانستند و شرط بازگشایی دولت را تمدید یارانه‌ها قرار دادند. مجلس نمایندگان تحت کنترل جمهوری‌خواهان از ۱۹ سپتامبر در تعطیلی کامل به‌سر می‌برد و سنا نیز تجربه ۱۴ رأی‌گیری ناموفق داشته است. رهبر اکثریت سنا، جان تون، در ۴ نوامبر عنوان کرد: «مذاکرات «بهینه» هستند، اما هیچ تضمینی برای دستیابی به توافق وجود ندارد.» پیشنهاد حذف فیلباستر (ابزار اقلیت برای مسدود کردن قوانین) نیز از سوی ترامپ مطرح شد، اما در میان جمهوری‌خواهان میانه‌رو با مقاومت رو‌به‌رو گردید.

اقتصاد در آستانه فروپاشی:

بدهی، نابرابری، ورشکستگی و تعطیلی دولت آمریکا تنها یکی از آثار فروپاشی اقتصادی آمریکاست. آمریکا با ۳۶ تریلیون دلار، رکورددار بدهی ملی در جهان است.

ارتش در ضعیف‌ترین وضعیت:
ارتش آمریکا که پیش از این چهرۀ شکست‌خورده‌اش در حمله به عراق و افغانستان نمایان شد، حالا حتی نمی‌تواند حقوق کارمندان خود را تامین کند. 

با رسیدن تعطیلی دولت به ششمین هفته، حقوق هزاران نفر از کارکنان پایگاه‌های ارتش آمریکا در اروپا هم قطع شده. این در حالی است که ارتش آمریکا ضعیف‌ترین وضعیت خود را در ده سال اخیر سپری می‌کند تا جایی که سربازان آمریکایی به نمایش‌های درَگ (نمایش مردانگی، زنانگی یا دیگر اشکال بیان جنسیت) روی آورده‌اند. گزارش‌ها نشان می‌دهند حدود ۷۰٪ از سربازان دچار بیماری‌های مزمن هستند و روحیه کلی ارتش پایین است.

فلج خدمات عمومی و حمل‌ونقل: 

گرسنگی در جایی که سرزمین فرصت‌ها خوانده می‌شود، زندگی میلیون‌ها آمریکایی را مختل کرده و ۴۲ میلیون شهروند را در معرض بحران غذایی قرار داده است. بیش از ۵۸،۶۰۰ کودک کم‌درآمد در ۱۳۴ مرکز آموزشی (در ۴۱ ایالت) از ۱ نوامبر بدون بودجه مانده‌اند. بیش از ۳.۲ میلیون مسافر هوایی با تأخیر یا لغو پرواز مواجه شده‌اند. درخواست وام‌های اضطراری کارمندان فدرال ۲۰۰% افزایش یافته است. این تصاویر، سرزمین فرصت‌ها را به سرزمین صف‌های نان تبدیل کرده است.

زنجیره تأمین: 

وابستگی به تایوان و چین، آمریکا را آسیب‌پذیر کرده است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد تا سال ۲۰۳۵، آمریکا فقط در سرگرمی رقابتی خواهد بود. این به معنی پایان مدل سرمایه‌داری آمریکایی در جهان است.

قطب‌بندی اجتماعی: 
نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد حدود ۷۹ درصد آمریکایی‌ها معتقدند کشور در حال فروپاشی است و تنها ۲۵ درصد باور دارند که کارکرد سخت ممکن است منجر به موفقیت شود. شکاف عمیق اجتماعی، نه تنها نشان بحران مشروعیت نهاد‌های دولتی، بلکه بستر بالقوه یک «انقلاب داخلی» است و همچنان این جمله در شبکه‌های اجتماعی وایرال می‌شود: وقتی کشوری نمی‌تواند نان شب شهروندانش را تأمین کند، چه کسی هنوز به «رهبری جهانی» آن باور دارد؟

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات