در آستانه سالگرد سقوط دولت بشار اسد و به قدرت رسیدن ابو محمد الجولانی، سوریه همچنان در شرایطی شکننده و پرچالش قرار دارد.با وجود استقبال نسبی غرب و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از جولانی و تلاشهای آمریکا برای بازگرداندن دمشق به جامعه بینالمللی، وی نتوانسته وعدههای اولیه خود از جمله پیوستن به توافقنامههای ابراهیم را عملی کند و حتی ثبات داخلی را برقرار سازد.
کنترل حکومت مرکزی بر حدود ۶۰ درصد خاک کشور محدود شده و مناطق باقیمانده تحت نفوذ بازیگران متنوعی است: کردها در شمال شرقی که اکثر میادین نفتی را در اختیار دارند، قبایل عرب در صحرای سوریه، و دروزیها به رهبری حکمت الهجری در جنوب. این پراکندگی قدرت، حاکمیت ملی سوریه را تضعیف کرده و شکافهای قومی و مذهبی را عمیقتر ساخته است. کردها خواستار حفظ خودمختاری هستند، دروزیها پس از خشونتهای چند ماه اخیر به سمت رژیم صهیونی گرایش یافتهاند و علویها نیز پس از کشته شدن حدود ۱۷۰۰ تن از اعضای خود در غرب سوریه، بیاعتمادی عمیقی به حکومت جدید پیدا کردهاند.
در سطح منطقهای اما، حضور و مداخلات بازیگران خارجی به بیثباتی افزوده است. رژیم صهیونی حضور نظامی خود را در کوه هرمون و السویداء گسترش داده و عملیاتهایی تا نزدیکی دمشق انجام داده است. ترکیه نیز با حمایت ضمنی آمریکا به تأمین مالی و سازماندهی جنگجویان خارجی ادامه میدهد و تلاش دارد خود را به عنوان قدرت اثرگذار در سوریه معرفی کند. این نقشآفرینی خارجی، در کنار خلأ قدرت داخلی، امکان شکلگیری حکومت متمرکز و پایدار را منتفی کرده است.
چشمانداز امنیتی سوریه نیز شکننده است؛ منطقه السویداء تحت محاصره قرار دارد و احتمال درگیری مستقیم بین نیروهای الشرع و رژیم صهیونی محتمل است. اصرار جولانی بر توافق امنیتی با رژیم صهیونی و شکست مذاکرات با دروزیها همراه با گسترش بیاعتمادی در میان علویها، نشاندهنده عمق شکافهای اجتماعی و ناتوانی دولت در ایجاد وحدت داخلی است.
در مجموع، سوریه یک سال پس از رفتن اسد، با بحران چندلایه حاکمیتی، قومی، امنیتی و منطقهای مواجه است. کنترل ناکامل بر خاک کشور، ناتوانی در جلب اعتماد اقلیتها و مداخلات خارجی، ثبات بلندمدت این کشور را تهدید کرده و سناریوهای فروپاشی و تجزیه را از حالت نظری خارج ساخته است.به نظر می رسد با تداوم شرایط موجود، سوریه در چرخه بیثباتی و خشونت باقی خواهد ماند.