بصیرت تصویرسازی اصلاحطلبان از مشکلات خودساخته و تکرار آدرس مذاکره را بررسی میکند
راه عبور از مشکلات نه در مذاکره از موضع ضعف، بلکه در عمل از موضع توانایی است، همان چیزی که شهید رئیسی با نگاه انقلابی و مردممحور اثبات کرد.
در هفتههای اخیر، مواضع مبتنی بر سلب مسئولیت از سوی جریان اصلاحطلب افزایش یافت. این طیف تلاش دارد خود را از شرایط اقتصادی کشور جدا کند. این در شرایطی است که بسیاری از چهرههای اصلاحطلب در لایههای مختلف اجرایی، مدیریتی و تصمیمگیری حضور دارند اما اکنون و در شرایطی که تورم، رکود و چالشهای معیشتی مردم نیازمند پاسخگویی و چاره است، بخشهایی از این جریان با نوعی فاصلهگذاری از دولت، قصد دارند مسئولیت کارنامه خود را بر عهده نگیرند.
در همین حال، این طیف از مشکلات خودساخته تصویرسازی و القای بنبست میکند. آنان با همین مقدمات، آدرس مذاکره تسلیممحور در برابر دشمن را میدهند. این طیف همچنین با سانسور دستاوردها و برجستهسازی مشکلات در افکار عمومی، ناچاری و ضعف را پمپاژ می کنند. این رویکرد بر محور ایجاد نارضایتی در کشور و پراکندن ناامیدی میچرخد.
عملکرد دو رویکرد؛ مدیریت جهادی در مقابل نگاه منفعل غربگرا
وجود بنبست در کشور عاری از واقعیت است. کافی است دستاوردهای دوره شهید رئیسی را که با تفکر انقلابی و مدیریت جهادی، ناممکنها را ممکن ساخت، کنار فجایع دوره روحانی قرار دهیم و کارآمدی رویکرد مردمی و انقلابی را ثابت کنیم.
دولت شهید رئیسی روند خروج از تعلیق و وادادگی در برابر غربِ عهدشکن و مسیر پیشرفت با فعالسازی ظرفیتهای ملی را آغاز کرد و دستاوردهای خیره کننده داشت. نتایج این دوره عبارتاند از: جبران کسری بودجه 480 هزار میلیاردی بدون استقراض از بانک مرکزی، احیای ۸۰۰۰ کارخانه تعطیل شده، کنترل رشد نقدینگی از 46 درصد به 26 درصد، کاهش تورم از 60 درصد به 35 درصد، افزایش رشد اقتصادی نزدیک صفر درصد به حدود 6 درصد، تسویه حجم بزرگی از بدهیها و تعهدات دولت قبل، تولید گسترده واکسن و مهار کرونا، حل مشکل قطع پیدرپی برق، افزایش تولید و اشتغال، جلوگیری از اضافه برداشت موسسات مالی، افزایش دهها برابری همکاری شرکتهای دانشبنیان با وزارتخانههای اقتصادی و صنعتی، جبران بخش قابل توجهی از ناترازی در بخش آب، برق و گاز، توزیع بودجه و اعتبارات بر اساس آمایش سرزمینی و کاهش قابل توجه نرخ بیکاری در دو سوم استانهای کشور، شفافسازی اطلاعات و آمار از جمله در زمینه تشکیلات بانکی و بدهکاران بزرگ، کوتاه کردن دست برخی رانتخواران و نجومیبگیران از شرکتهای بزرگ دولتی، مبارزه با فساد و بستن گلوگاههای فساد، اقدامات گسترده در خنثیسازی تحریمها، عضویت ایران در پیمان شانگهای و بریکس، انعقاد قرارداد سوآپ گازی با ترکمنستان و آذربایجان، آغاز اجرای سند همکاری ۲۵ ساله میان ایران و چین، پیگیری همکاری بلندمدت با روسیه، اجرای طرح جهش تولید مسکن، حمایت از تولیدکنندگان داخلی و دستور محدود کردن واردات دارای مشابه داخلی، رشد صادرات به همسایگان
این طیف همچنین با سانسور دستاوردها و برجستهسازی مشکلات در افکار عمومی، ناچاری و ضعف را پمپاژ می کنند. این رویکرد بر محور ایجاد نارضایتی در کشور و پراکندن ناامیدی میچرخد.
اما دولت روحانی که به مذاکره با غرب و آمریکا دل بست، خسارتهای سنگینی به کشور وارد کرد. پیامدهای بزرگ این رویکرد از این قرار بود: تحمیل توافق هستهای فاقد تضمین و فاقد ضمانت و اجرای بی قید و شرط آن، دو برابر شدن تحریم و بر باد دادن فرصتهای گشایش اقتصادی، معطل گذاشتن کشور و تعلیق توانمندیهای ملی پای اعتماد به غرب و بهانهجوییهای دشمن، شرطیسازی اقتصاد کشور، 8 برابر کردن نقدینگی (انفجار نقدینگی)، 14 برابر کردن بدهیهای دولت به بانک مرکزی، رکود تورمی بیسابقه، شکستن رکورد تورم در تاریخ چند دهساله کشور، ناترازی سنگین در تامین گاز و برق و آب، منفی بودن خزانه، انتشار ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پول بیپشتوانه، وابستهتر کردن اقتصاد به درآمد نفتی، حذف سهمیهبندی بنزین و وارد کردن خسارت 144 هزار میلیارد تومانی به اقتصاد کشور، دپو شدن میلیونها تن کالای اساسی در گمرکات و بنادر، کاهش شرکای تجاری ایران، شش پله پسرفت ایران در رتبه بندی اقتصاد جهان، کسری بودجه 480 هزار میلیارد تومانی، بدهی انباشته 1500 هزار میلیارد تومانی، و سررسید اصل و سود اوراق به میزان 532 هزار میلیارد تومان، افزایش ضریبجینی (شکاف طبقاتی) از رقم کاهشیشده 365 در سال 92 به رقم 409 در سال 97، اصرار بر تحمیل رکود به بخش مسکن به مدت حداقل پنج سال، کوتاهی در اصلاح نظام بانکی تورم ساز، فساد ده ها هزار میلیارد تومانی در واگذاری و زدن چوب حراج به برخی شرکت ها و کارخانه ها(کشتوصنعت مغان، نیشکر هفتتپه، ماشینسازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی، پالایشگاه کرمانشاه و...)، غارت صندوق ذخیره فرهنگیان، دپو شدن میلیون ها تن کالای اساسی در گمرکات و بنادر، حقوق های نجومی، کاهش شرکای تجاری ایران، کوتاهی در حمایت از تولید و صادرات، اتخاذ سیاست های ضدشفافیت و مسبب قاچاق (حذف کارت سوخت، ایران کد، شبنم و...)، کوتاهی در تامین و اخذ مالیات از فعالیت های غیرمولد و اقشار پردرآمد و پرمصرف و نابودی 18 میلیارد دلار و 60 تن طلا از ذخایر استراتژیک.
القای مذاکره و تسلیم در برابر فشار؛ سیاست موردخواست دشمن
این اوصاف، سندی است بر این مدعا که نه تنها بنبستی وجود ندارد بلکه با نگاه انقلابی و مردمی و اعتماد به ظرفیتهای ملی میتوان پیشرفتهای عظیم رقم زد و تحول آفرید. راه عبور از مشکلات نه در مذاکره از موضع ضعف، بلکه در عمل از موضع توانایی است، همان چیزی که شهید رئیسی با نگاه انقلابی و مردممحور اثبات کرد.
وقتی از دل دو تجربه متفاوتِ اعتماد به غرب و تکیه بر مردم و توان داخلی این نتیجه روشن بیرون آمده است که هرگاه مدیریت جهادی و روحیه انقلابی جایگزین نگاه منفعل و غربزده شود، پیشرفت ملموس و عزت ملی حاصل میگردد، روشن است، اصلاحطلبانی که امروز از مذاکره سخن میگویند، در عمل مسیر مورد خواست دشمن را هموار میکنند؛ زیرا سیاست تسلیم در برابر فشار، دقیقاً همان چیزی است که آمریکا و متحدش اسرائیل به دنبال آن هستند.
نکته دیگر اینکه، حملات همزمان رژیم آمریکا و رژیم اسرائیل به مواضع ایران و ترورهای سازمانیافته علیه فرماندهان و دانشمندان هستهای، گویای آن است که مذاکره برای آنان ابزار براندازی و سلطه است و جریان سیاسی که خود را در چارچوب نظام معرفی میکند، نمیبایست در تکاپو برای تأمین منافع دشمن باشد.