بصیرت: در زمان جنگ دانشگاه ما نباید دنبال ساختن اسید سیتریک نوشابه باشد
بصیرت: تجربه نشان داده که اگر بخواهند همکاری کند و پشتیبانیشان را متمرکز کنند و جنگ را به عنوان مسئله اساسی قرار بدهند هرگز دانشگاه دنبال ساختن اسیدسیتریک برای پپسی کولا نمیرود و وزارت صنایع سنگین توان صنعتی خود را برای آفتابه سازی در این کشور بکار نمیگیرد
بسم الله الرحمن الرحیم از حضور برادران تشکر می کنم. واقعیت این است که ما باید ابراز تأسف بکنیم از اینکه امروز که سال هفتم جنگ است و سال ششم جنگ را سپری کردهایم چنین کمیتهای در جمهوری اسلامی تشکیل شده است. این کمیته شش سال از جنگ عقب است و نظام هم از نظر مقابله تسلیحاتی صد سال، طبیعتا مجموعه قطبهای صنعتی کشور به هر نحوی که شده باید شش سال بدوند تا انشاءالله بتوانند جبران کنند . البته واقعیت این است که این موضوع در حاشیه کار برادران قرار خواهد گرفت، منهای وزارت سپاه، که تلاش صنعتی خوبی در آن میبینیم، برای بسیاری از وزارتخانههای این کار، یک کار حاشیهای است. در تحریکات و موجها خوب می توانند عکس العمل نشان بدهند ولی استمرار و برنامهریزی برای حل این مشکلات وجود خارجی ندارد.
در واقع امروز و جنگ حکم رهنمودهای ولی فقیه را برای تصمیم گیران این مملکت دارد که بعضا در تصمیمگیری آنها تنش ایجاد میکند. در نظام صنعتی ما نیز جنگ برنامه نمی دهد بلکه بعضی از نیازمندیهای مقطعی را با فشار و تلفن و زور و نظایر آن ممکن است حل کند یا حل کرده است. این برخورد ریشهای با جنگ نیست. البته خیلی از کارهای جمهوری اسلامی به همین مشکل است مثلا در همین انقلاب فرهنگی ما آمدیم روحانی به دانشگاهها گذاشتیم، اما آیا انقلاب فرهنگی در دانشگاهها ایجاد کردیم؟ حالا اینکه چه محصولی شش سال دیگر دانشگاه ها میدهد بماند. در نظام صنعتی کشور نیز هنوز یک اقدام اساسی در ارتباط با جنگ انجام نشده است. البته برادران تلاش کردهاند، اما این تلاشها مبتنی بر نیازمندی جنگ و تجارب جهانی نبوده و نیست.
اگر روی کشورهایی که سری در کارهای نظامی و صنعتی دارند مطالعه کنیم، اکثرا آنها جنگ جهانی دوم را نقطه خیزشی برای رشد و شکوفایی صنعتی خود قرار دادند که هم شامل دانشگاهها و هم مراکز صنعتی آنها شده است. خوشبختانه یا بدبختانه هم عناصر شکست خورده و هم عناصر پیروز از این نقاط استفاده کردند و هر دو از آن مبانی بالاترین توان نظامی ممکن را برای این زمان بدست آوردهاند. اگر وضع اقتصادی و توان صنعتی آنها را قبل از جنگ بررسی کنیم چیزی بیشتر از ما نداشتند در حالی که در جامعه ما خصلتهایی وجود دارد که هرگز آن خصلتها در آن جوامع وجود نداشته و ندارد.
کسی این بیانصافی را نباید به جامعه ما تزریق کند که جامعه فقط خوب خون میدهد، خوب خط نگه میدارد، تن با هواپیما میجنگد، تن با تانک میجنگد نه، اگر از جامعه ما و از امکانات آن، بدون هیچ همیت سازمانی، وزارتخانهای، سپاهیگری و ارتشیگری درست استفاده شود قطعا میتواند در حد توان خودش نیازمندی جنگ را بازپس دهد و حتی بیشتر از توانی که الان دارد بازده بدهد. اینها واقعیتهایی است که باید برای آن تاسف خورد اما با حرکتی که شروع شده است، و نیز اگر قرار است فرمان مداوم حضرت امام در ارتباط با جنگ را اجرا کنیم چارهای جز این نداریم که خود را منطبق کنیم، اگر نکنیم طبیعتا زمان را از دست دادهایم و در آینده تمام کسانی که در این رابطه مسئولیت داشتند و میتوانستند جلوی این خونها را بگیرند در قطرات خون قطعا شریک هستند.
در ارتباط با جنگ لازم است خدمت برادران عرض کنم که دشمن و مجموعه کسانی که اهرم داخلیش هستند یا از بیرون به او خط میدهند، انتظار داشتند که از مجموعه اقداماتی که بعد از عملیات بیتالمقدس در اداره جنگ انجام داده بودند، در پایان سال 64 برداشت محصولی بکنند. دشمن بعد از عملیات بیتالمقدس یک خط نظامی و جنگی مشخص را ترسیم کرد که قطعا منتظر بود چنین سالی این محصول و این بذر به ثمر بنشیند و از آن برداشت کند. الحمدا... با نامگذاری سال 64 به عنوان سال مقاومت و کار و تلاش، تمام کسانی که توانستند کاری کنند و بیشتر و مهمتر از همه اینها با لطف و عنایت خدا، نه تنها دشمن نتوانست برداشت محصول بکند بلکه وقتی امروز جمعبندی میکند به این نتیجه میرسد که آنچه را که ترسیم کرده بود، در تمام محورهایش شکست خورده است.
بعد از عملیات بیتالمقدس دشمن خطی رسم کرد مبنی بر «دفاع در زمین، هجوم در همه جا» استکبار نیز در زمینههای پدافندی هم طرح، هم امکانات و هم فکر لازم را در اختیار عراق گذاشت تا مرز 1200 کیلومتریش را بپوشاند. استکبار اعلام کرد که تو اگر در زمینت خوب دفاع کنی و در همه جا هم خوب هجوم کنی و ما هم سه محور اساسی انقلاب (اسلامی) ایران (رهبری _ مردم_ مکتب) را، که بعد از کالبدشکافی به دست آوردیم، خوب تضعیف کنیم، قطعا ایران یا مجبور است صلح را بپذیرد یا اینکه چارهای غیر از شکست نخواهد داشت.
دشمن این کار را شروع کرد. شما وقتی بررسی کنید و مثلا میادین جنگ را ببینید ، متوجه می شوید که بعد از عملیات بیتالمقدس، دژ، کانال آب، بمب ناپالم، فوگاز، سیم خاردار و میادین وسیع مین را به میزان خارج از توانایی خود به کار گرفته است. عراق، بعد از عملیات بیتالمقدس، جنگی را شروع کرد که اسمش را صلح گذاشت و مرتب با حربه صلحطلبی و با برچسب جنگطلبی ما را منفعل کرد. در سیاست و دیپلماسی عراق مهاجم بود و ما مدافع. در هوا و دریا و در جنگ شهرها نیز عراق مهاجم بود. در تنها نقطه ای که عراق مدافع بود، زمین بود.
به طور نمونه عملیات رمضان، بدر، خیبر، والفجر مقدماتی و یک و دو و خود والفجر در عراقیها و تمام کسانی که استکبار این «خط» را برایشان ترسیم کرده بود، این احساس را به وجود آورد که این «خطی» موفق شده و ایران دیگر توان عبور و نفوذ اساسی به عراق را ندارد زیرا زمین محکم شده است.
در عملیات والفجر مقدماتی، بدر و خیبر همین کسانی عمل کردند که امروز نیز در فاو عاشقانه و نه عاقلانه، جنگیدند و این خطرات را پذیرفتند. لطف خدا هم که الحمدا... جاری بود. موضوع این است که برای تکمیل آن تلاشها چیز هایی لازم بود که کسی آن را تهیه نکرد... من صراحتا به شما میگویم، که در یک محاسبه عادی اگر این [نامفهوم] را ما در عملیات «خیبر» داشتیم هرگز عقبنشینی نمیکردیم. حال آنکه هیچ جهش فکری و انقلابی در برادرهایی که سازنده اینها هستند و نیز در صنایع ما صورت نگرفته است که در عرض این دو سال [نامفهوم] تولید شده باشد.
دشمن بعد از ترسیم این خط ، اقداماتی را شروع کرد و ما هم تلاشهایی را داشتیم، ولی آنها (دشمنان انقلاب) برداشت امیدوار کنندهای از این تلاشها داشتند. همپای این اقدامات در جبههها، یک سری کارهای دیگر هم کردند و امیدواریهای دیگری نیز در ارتباط با نفت و عدم حضور مردم و بسیج داشتند. دشمن کلیه اقدامات تبلیغاتی خود را با توسل به اشاعه فساد، تهدید و ارعاب مردم در جریان بمباران شهرها، همه را روی این محور، متمرکز کرد تا پایه اساسی جنگ را که مردم باشند تضعیف کند یا از بین ببرد. امیدوار هم بودند که چون امام هشتاد و چند ساله است و عمری نخواهد کرد، در نبود ایشان میتوانند خیلی بهتر این استراتژی را پیش ببرند که الحمدا... در همه اینها یکی پس از دیگری تیرشان به خطا رفت و این شکست در سال 64 به وضوح روشن است.
آنها وقتی جمعبندی کردند به این نتیجه رسیدند که امام که الحمدا... زنده است ضمن اینکه محکم میگوید: «بکلی حزب بعث نظامش الحادی است»، شعار «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» نیز میدهد. اضافه بر این انتخابات مجلس خبرگان هرگونه روزنه امیدی که احتمالا دشمنان ما داشتند ر ا به یاس تبدیل کرد. همچنین حضور مردم در کاروان کربلا، با توجه به اینکه مرتب داد می زدند ایران دیگر قادر به انجام عملیات وسیع نیست را به هم زد. مسایل نفتی هم به همین شکل.
در ارتباط با زمین نیز عملیات والفجر 8، الحمدا... توانست مشکل دفاع در زمین را حل کند. ولی این هم کار نیست، یعنی درست است که استراتژی عراق شکست خورده و از امروز باید یک استراتژی دیگر را ترسیم کند، اما، ما که این «خط» را شکست دادیم اگر آن را استمرار ندهیم و از این فرصت به دست آمده استفاده نکنیم خود ما مثل کسانی میشویم که باید در زمین هم دفاع کنیم. یعنی ضمن اینکه در همه میادین دیکر مدافع بودیم اگر سریع نجنبیم در زمین هم مدافع میشویم و این بدترین شکل جنگ است. ما پنجاه روز است به زمینی که گرفتهایم چسبیده ایم تا آن را از دست ندهیم، اما در عرض این پنجاه روز اگر امکانات مهندسی را از قبل پیشبینی میکردیم و پای کار میآوردیم می توانستیم یک کار پدافندی درست و حسابی بکنیم و با حداقل توان بایستیم و مجددا توانمان را در جای دیگری به کار بگیریم که هم عامل تثبیت این خط است و هم عامل انهدام بیشتر دشمنی است که هیچ روحیه رزمین دارد و توان اساسیش ضربه دیده است.
در این شبها این عراق است که برای ما تعیین تکلیف میکند. برادران! میدانید که در جنگ هر کس تعیین تکلیف کند، پیروز است. زمانی بود که عراق دور خودش سیم خاردار میکشید اما در حال حاضر این ما هستیم که دور خودمان سیم خاردار میکشیم. ما باید شب بخوابیم ببینیم خب آیا پاتک شد یا نشد، صبح چه میشود؟ یعنی منتظر این هستیم که ببینیم دشمن با ما چکار میکند و این تحمیل همان «خط» و این بدترین وضعیت نبرد است که البته به راحتی قابل شکست است. یعنی ما با این زمینهای که حضرت امام دادهاند ما باید بسیج بشویم . پنجاه روز، پنجاه و پنج روز را از دست دادهایم ولی بسیج بشویم که یک خط را به نحوی بدون نیرو یا با حداقل نیرو نگه داریم و برویم و جبهه جدیدی باز کنیم.
حال طبیعی است که برای باز کردن چنین راهی ، هر سال یک بار عملیات اساسی انجام میدادیم.این ناشی از فقدان توان نبود، بلکه ناشی از فقدان یک استراتژی مدون در اداره جنگ بود.
حتی شاید استراتژی مدون در اداره جنگ بوده است اما توان اعمال این استراتژی وجود نداشت. حالا خود دشمن به ما تحمیل کرده است و طبیعت امر هم همین است که چنانچه ما خود از قبل برای خودمان تعیین تکلیف نکنیم دشمنان ما تعیین تکلیف میکنند و ما در یک عکسالعمل وادار به عملی می شویم که اگر درست اداره نشود به نفع دشمن است. برای به بار آوردن توافق یک شبه که نمیشود این کار را کرد. البته ما حرکتهایی در این جهت داشتهایم ولی متاسفانه به دلیل عدم پشتیبانی و سیاسی کردن جریانات نتوانستهایم شویم. هم حضور مردم را میخواهیم و هم امکانات و طرح عملیاتی؛ تطبیق این عمل انشاءا... با لطف خدا موجب پیروزی اسلام و انقلاب است. ما طرح داریم، هم الان هم آماده است؛ اینکه باید چکار کنیم، نه برای یک جا بلکه برای چند جا طرح داریم. عراق هم که به راحتی ضربهپذیر است. مردم را هم که حضرت امام انشاءا... بسیج کرده است.
... ما پنجاه روز است که از یک کار عادی مهندسی متوقف ماندهایم و توان تکان خوردن را نداریم حالا هم امیدوار به این نیستیم مگر اینکه یک تلاش اساسی، در جهت تامین امکاناتی که میتواند جبهههای جدیدی را برای عراق بسازد،صورت بگیرد. ما هرگز همین حالا دنبال امکاناتی که نوانیم بکار بگیریم، نیستیم و در نظر نداریم امکانات جدیدی بسازیم که متناسب با توانمان نباشد.
واقعیت این است که نمیتوانیم از تانک خوب استفاده کنیم، این هم امری طیعی است چون ما نمیخواهیم به قیمت از دست دادن زمان به دنبال ساخت وسایل پیچیدهای برویم.بر فرض کهتانک تی - 62 را هم بکار بگیریم ، عراق تی - 72 دارد که نقطهای میزند. اگر از این تانک غنیمت بگیریم باز اصلا نمیتوانیم آنرا بکار بگیرم چون تانک که فقط مسئله رانندگیش نیست.اگر ما بخواهیم توان خودمان را فقط متوجه کار کیفی بکنیم زمان را از دست میدهیم. در انقلاب نیز فقط در برخورد کمی با دشمن کیفی و زمان ندادن به دشمن است که میتواند پیروزی به ما ارمغان آورد.اگر عراق مجموع گاز شیمیایی که بکار گرفت در وضعیتی غیر از انقلاب بکار میگرفت، با توان نظامی که در این منطقه داشته میتوانست همه را نابود کند. در روز سوم جنگ ،عراق در محاصره ، 1000 بمب شیمیایی زد با دویست و پنجاه پرواز، هر بمب شیمیایی 60 لیتر ماده شیمیایی دارد حداقل 6000 گلوله زده است و هر گلوله توپ 3 لیتر بمب شیمیایی دارد، 18000 و 60000 هزار می شود 78000 لیتر. 50 لیتر برای آلوده کردن هر کیلومتر مربع کافی است بنابراین طبق این معادله،عراق تا اندازه بیش از یک بار منطقه عملیاتی ما را به طور کامل آلوده به مواد شیمیایی کرده است.در یک محاسبه نظامی،ارتشی که در این فضای جنگ فاقد کارآیی هم در دفاع و هم در ادامه رزم است.دشمن سلاحی را به کار گرفت که با کمیتها برخورد کند. اما الحمدالله معادلهای که برای مقابله با ما در فاو بکار گرفت، معادله تخصصی نبود، معاملهای بود تا بتواند ضعف خود را بپوشاند و عراق دید که ما ایستادگی کردیم. این را بدون شک می گویم عراق با این توان شیمیای که بکار گرفت، اگر در موقعیت قبل از انقلاب با هر یک از کشورهای منطقه بکار میگرفت قطعا ارتشی برای رزم در منطقه باقی نمیماند و عراق این محاسبه را کرده بود.
ما باید فکری کنیم که دستگاه صنعتی مولدمان نیازمندیهای فوری جنگ را پاسخ بدهد و برای آینده جنگ برنامهریزی کند،آینه اساس جنگ است زیرا الان که خط روشن است یعنی اگر قرار است ما دستورات رهبری را اجرا کنیم، رهبری مشخص کرده است. امام، منهای یک مقطع که فرمود:« جنگ، جنگ تا پیروزی»، مدتهاست که میفرمایند:« جنگ، جنگ تا رفع فتنه» این سیاست هم به هر حال کار اساسی می خواهدکه یک قسمتش مربوط به مجموعه برادران است. ما دیشب با بچهها که صحبت میکردیم از نارنجک تفنگی ما به ذله آمده است. ما همین حالا سلاح پیاده قویتری که میتواند کارآیی بیشتری نسبت به نارنجک تفنگی داشته باشد،مدتهاست که طرح آن نیز خدمت برادران ارائه شده اما در آنجام متوقف مانده است. جدا اگر ما آن سلاح [نامفهوم] را داشتیم، عراق که مثلا دویست متر جلو آمده بود قطعا قادر به انجام آن نمیشد؛ چون این سلاح، یک سلا بسیجی است و راحت بکار گرفته میشود، به هیچ تکنیکی هم نیاز ندارد و با حداقل مدت زمان آموزشی بالاترین کارآیی را خواهد داشت . حجم آتش بالا و ترکش فراوانی هم دارد ما باید در تولیداتمان فکر عاجلی بکنیم ضمن اینکه غافل هم نباید باشیم.
باید در جنگ شهرها توانی پیدا کنیم که عراق جرات موشک زدن به شهرها را پیدا نکند.در جنگ شیمیایی نیز باید توانی را پیدا کنیم که عراق جرات بکارگیری بمب شیمیایی را نداشته باشد و ما میتوانیم این کارها را انجام دهیم.
این مائیم که مشخص میکنیم جنگ تا کجا پیش برود. درست است که شعار ما « یک نفر تا آخرین خانه» است اما اگر ما نخواهیم با این کسی که این شعار را داده است مکاری کنیم فردای تاریخ خواهند گفت، کسی دنبالش نیامد، توان صنعتی مملکت نیامد، نیروهای مردمی نیامدند، سپاه نجنگید و خب تنها شد و مجبور شد که[سکوت]، بنابراین این مطلب در مورد تمام توانی بود که برادرهای دستاندر کار مسائل صنعتی میتوانند در اختیارقرار بدهند و تجربه نشان داده که اگر بخواهند همکاری کند و پشتیبانیشان را متمرکز کنند و جنگ را به عنوان مسئله اساسی قرار بدهند هرگز دانشگاه دنبال ساختن اسیدسیتریک برای پپسی کولا نمیرود و وزارت صنایع سنگین توان صنعتی خود را برای آفتابه سازی در این کشور بکار نمیگیرد.
اگر ما مردم را اینگونه توجیه کنیم که امروز کارخانه تراکتورسازی تبریز به این دلیل تراکتور تولید نمیکند که می خواهد به جای آن تانک بسازد هرگز آن ها به دنبال تراکتور نخواهند رفت.کما اینکه دیدیم ساختن آن پلها، چیزهایی که استفاده هم نکردیم و شبیه گاری بود به هر حال،آن خیلی در راس مملکت سر و صدا کرد ولی هیچ فشاری به مردم نیامد که حالا منجر به اعتصاب،تحصن یا اعتراض شود. اگر به مردم بگوییم که این کار را صرف جنگ داریم میکنیم قطعا میپذیرند و بدتر از این را هم میپذیرند .اصلا باید به مردم بگوئیم که در جنگ جهانی دوم در فلان شهر صابون و پودر نجاری را قاطی میکردند و به عنوان نان میخوردند، این شهر در محاصره بوده و اینقدر مقاومت کرده .باید اینها را به مردم بگوئیم اگر بخواهیم مردم را بر اساس منش رفاه طلبانه پرورش دهیم و تربیت کنیم و عمو نوروز و نمیدانم این تیپ افراد الگوی شخصیتی مردم ما بشوند خوب طبیعتا ممکن است ضرباتی هم بخوریم.
اگر مسائلمان را با وضعیت جنگی هماهنگ کنیم، براحتی قادر به پاسخگویبی مسائل جنگ با عراق هستیم ، چون عراق بشدت ضربهپذیر است کما اینکه در این عملیات دیدیم چگونه آن اسطورهای که در ذهن ما داشت شکل میگرفت و لشکر گارد برای ارتش عراق اسطوره شده بود شکست خورد.
دیروز یکی از اسرا میگفت:« در روز سوم عملیات 30، 40 آیفا و تانک دیدم که مملو از نیرو به سمت خط میرفتند. آنها هلهله می کردند، تنبک میزدند، شعار میدادند که میرویم میشکنیم، سرهای ایرانیها را له می کنیم؛ بعد از 8 ساعت از مجموع آنها سی و پنج نفر برگشتند. همه آنها یقور بودند و لباس کماندویی پوشیده بودند و با بهترین تجهیزات مجهز بودند.او گفت که با دیدن این وضعیت من هم ناامید شدم و با خود گفتم:« دیگر ارتش عراق شکست خورد و آمدم تسلیم شدم».پس این اسطورهها را میشود به راحتی شکست داد.
مردم ما جدا بالاترین توانی که میتوانستند در خدمت این نظام قرار بدهد، خون بود، که قرار دادند خیلی خوب هم قرار دادند لکن قبل از اینکه این نسل پیر شود انشاالله باید امکانات رزم و زمینه فرهنگ آنرا نیز برایشان فراهم کردو باید با استفاده از جنگ در زمینه تفکرات جامعه در ابعاد مختلف آن و همچنین نوع بکارگیری امکانات در تمام زمینهها تعدیل لازم صور گیرد انشاء الله بتوانیم والفجر 9،10،11 موفقی داشته باشیم چرا که اگر چند بار ضربه درست و حسابی به عراق وارد شود شکست نهایی را خواهد خورد.
البته ما باید یک برنامهریزی بیست ساله داشته باشیم چون اگر قرار است آدم بگوید «جنگ، جنگ تا یک پیروزی» به همان اندازه هم توشه برمیدارد و میترسد از اینکه حالا یک کارخانه را بخواباند. اما اگر اخیرا قرار است «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» باشد باید برای همه امکاناتمان انشاالله یک جوری برنامهریزی بکنیم که توشه درازمدتی را فراهم کرده باشیم. در حال حاضر نیز با توجه به این موفقیت و پیروزی که از عنایات و الطاف الهی بوده است باید کمال استفاده را بکنیم انشاالله این هماهنگیها بیشتر و به کاردهی و کارخواهی تبدیل بشود.ما باید بدون رودربایستی با قاطعیت انشاءالله به پیش برویم و اسلام را در منطقه عزت ببخشیم. والسلام علیکم و رحمت الله