رابطه میان تئوری و عمل در اروپا وآسیا دقیقا برعکس یکدیگر است.به عبارت دیگر،در اروپا ما با کثرت تئوریهای بازدارنده با همگرایانه و قلت عمل کنندگان به این تئوریها روبه رو هستیم،اما این جریان در آسیا وارونه است.در آسیا اراده همگرایی بر اصول تئوری آن چربش دارد .همین مسئله سبب شده است تا ما با دو مجموعه کاملا متفاوت روبرو باشیم:یکی اتحادیه اروپا که به دلیل تضاد نگرش اعضای آن نسبت به مقوله قدرت و ذات توسعه طلب تروئیکای اروپایی و از همه مهم تر تاثیر پذیری این مجموعه از دیالکتیک آمریکا و روسیه عملا نمی توان از ایجاد وحدت و همگرایی پایدار در آن سخن گفت.این در حالیست که انواع مدلهای همگرایانه در اتاقهای فکر و موسسات پژوهشی اروپایی تدوین شده و در اختیار سیاستمداران غربی قرار می گیرد.این طرحها به ظاهر کارآمد از قدرت انقباض و انبساط قابل تحسینی برخوردار هستند اما در مرحله عمل به نقطه اجماع بازیگران اروپایی تبدیل نمی شوند.ناکامی چندین ساله اتحادیه اروپا بر سر تدوین قانون اساسی اروپای واحد نمونه ای بارز از کثرت موجود میان 27 عضو اتحادیه اروپاست.با وجود اینکه قانونگذاران اروپایی حاضر شدند در راستای برداشتن گامی حداقلی به سوی اروپای واحد از تصویب پیمان مذکور توسط ملتهای اروپایی خودداری نموده و مستقیما آن را توسط پارلمانهای خود تصویب نمایند،هنوز نتوانسته اند این گره را بگشایند.
اما در آسیا ما با مجموعه ای از کشورها روبرو هستیم که بسیاری از آنها پیوندهای مذهبی، زبانی،قومی،تاریخی،دینی وجفرافیایی زیادی با یکدیگر دارند و ضریب همگرایی و فعالیت جمعی در آنها چندین برابر اروپاست.در آسیا کشورهایی مانند ایران،هند و چین نماد تمدن و تاریخی هستند که به صورت سلسله وار دیگر کشورهای آسیایی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است.از سوی دیگر،شکستهای متوالی اعراب در سه جنگ مختلف با رژیم صهیونیستی نشان داد که زمینه های شکل گیری ناسیونالیسم در آسیا (به عنوان سمی مهلک برای اتحاد جمعی) عملا از بین رفته است.پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز توان تزریق تفکرات چپ گرایانه و مارکسیستی به درون سنتهای آسیایی عملا از بین رفته است.خصوصا اینکه بخش اعظم این سنتها ریشه در دین مبین اسلام دارد و استحکام وپویایی آنها بلاانکار است.اما در آسیا ما با کمبود “مدلهای همگرایی “روبرو هستیم.این مدلها قهراً نمی تواند ماهیتی وارداتی داشته باشد زیرا در آن صورت متضمن توسعه ای اقلیمی و قاره ای با اتکا بر ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی اعضای آن نخواهد بود.بسط توسعه در آسیا مرهون ارائه مدلی کارآمد و وضع ضمانتهای اجرایی و حقوقی لازم برای آن است.
برگزاری نشست شورای اجرایی مجمع مجالس آسیایی در تهران گامی به جلو برای همگرایی کشورهای آسیایی محسوب می شود.مجمع مجالس آسیایی در سال 2006 با هدف آماده سازی آسیا جهت همگرایی تاسیس شده است.در خصوص برگزاری نشست اخیر در ایران لازم است دو نکته مهم را مدنظر قرار دهیم:
-1تا کنون سه جلسه اجرایی از سوی مجمع مجالس آسیایی در تهران برگزار شده است .همچنین دو نشست مجمع عمومی با حضور روسای مجالس کشورهای آسیایی در راستای تقویت همگرایی میان مجالس کشورهای آسیایی تشکیل شده است.دراین نشستها شاهد طرح و بررسی دغدغه های مشترک اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی و سیاسی کشورها بودیم.هرچند در مجمع مجالس آسیایی )APA( بیشتر جنبه های فرهنگی و اقتصادی اصالت دارد اما با توجه به تشدید دغدغه های سیاسی در آسیا،این مجمع مکان مناسبی جهت طرح و بررسی بحرانهای موجود خواهد بود.
تا کنون 8 کارگروه فرعی از سوی دبیرخانه مجمع تعریف و با حضور کارشناسان خبره تشکیل شده است.این کارگروه ها “تشکیل بازار یکپارچه انرژی”،”محیط زیست”،”مبارزه با فقر”،”کاشت یک میلیارد درخت در آسیا”و”صندوق آسیایی پول”و...را شامل می شود.همان گونه که قابل مشاهده است هر یک از این کارگروه های فرعی تبیین کننده شمای اقتصادی و از آن مهم ترو تعیین کننده تراز انرژی در بازارهای آسیایی هستند.تشکیل بازار یکپارچه انرژی در آسیا به خودی خود بر محاسبات انرژی در نظام بین الملل تاثیرگذار خواهد بود.هم اکنون با وجود تمرکز فراوان انرژیهای فسیلی ،نفتی و گازی در آسیا،بازار انرژی جهان تاثیر همان تاثیرپذیری سنتی خود را از آمریکا و اروپا حفظ نموده است.اما زمانی که سخن از بازار یکپارچه انرژی به میان می آید مسئله کاملا با قبل متفاوت خواهد بود.
همچنین دخالت موثر آیا در خصوص مسائل مربوط به محیط زیست،گرمایش زمین و گازهای گلخانه ای می تواند مولد پیمانهای جمعی جدید در خصوص حفظ بستر طبیعی جهان باشد.پیمانهایی که به مراتب از پیمان کیوتو تاثیرگذار تر و جامع تر باشند.
در نشست اخیر تهران خروجی کارگروه های فرعی ذکر شده به بحث گذاشته می شود.همچنین کمیته های فنی تازه ای درحال حاضرتاسیس شده اند و برغم نوپا بودن مجمع، خوشبختانه برای قبول مسئولیت 5 کمیته، 5 کشور اعلام آمادگی کرده اند. روسیه مسئولیت کمیته انرژی، اندونزی مسئولیت کمیته کاهش فقر، بحرین مسئول کمیته معاهده دوستی، سوریه مسئول کمیته محیط زیست و کره جنوبی مسئولیت کمیته تنوع فرهنگی را تا کنون پذیرفته اند.
-2در نشست تهران دستور کار نشست بعدی مجمع مجالس آسیایی در جاکارتا تعیین می شود.آنچه مسلم است اینکه نقشه راه همگرایی کشورهای آسیایی باید دیر یا زود توسط کشورهای این قاره پهناور تاسیس می شد.البته در این میان نقاط آسیبی وجود دارد که باید آنها را مورد آنالیز دقیق قرار داد.به عنوان مثال ،مسئله فقر و درآمد کشورهای مختلف آسیایی از جمله موضوعاتی است که تفاوت های بسیاری را میان آنها ایجاد کرده و این قبیل مسائل تحقق یکپارچگی بین آنها را با مشکلاتی مواجه می سازد؛ در این خصوص به عنوان مثال توجه به درآمد سرانه ژاپن با کشوری چون لائوس قابل توجه است.از این رو مجمع مجالس آسیایی باید فعالیت خود را در بستری از “نظم اجزا” ایجاد کند و نه “تساوی”آنها.هرچنددر میان کشورهای آسیایی توسعه طلبی موجود در بین کشورهای اروپایی از جمله آلمان،فرانسه،ایتالیا،انگلستان،اسپانیا و لهستان دیده نمی شود اما باید با پی ریزی طرحهای مناسب و کلان مانع از بروز اختلافات توسعه طلبانه در آسیا شد.در این خصوص لازم است تعریف مشخصی از توسعه در آسیا ارائه شود و پس از تعیین الگوی توسعه ،نسبت ظرفیتهای هر کشور با آن مدل مشخص شود.سپس می توان “آسیای واحد” را بر مبنای جمع این ظرفیتها در یک مجموعه مستعد عینیت بخشید.
در نهایت اینکه برگزاری نشست مجمع مجالس آسیایی در تهران را باید گامی در مسیر تشکیل آسیای واحد ارزیابی نمود.مسلما تشکیل این مجموعه بسیاری از بحرانهای اقتصادی و سیاسی آسیا و نظام بین الملل را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.مسئله ای که برای واشنگتن و برخی قدرتهای توسعه طلب اروپایی حکم یک کابوس سخت را دارد.