صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۸۷ - ۰۸:۵۶  ، 
کد خبر : ۵۳۹۷۰

وظیفه خطیر خواص در دوران رهبری دوم انقلاب*

نگران آقا دو چیز هست:یکی خواصی که همواره کشور را بحرانی جلوه می دهند و می گویند به دشمن تهاجم نکنید. دشمن ما دیوانه است و چنین و چنان می کند و آاقا هم همواره می فرمایند وضع کشور بحرانی و اضطراری نیست چرا دل مردم را خالی می کنید. دومین نگرانی آقا این است که صبر مردم تحت تاثیر آن جنگ روانی کم می شود یعنی داشته ها را فراموش کنند و هزینه ها را سنگین ببینند، در حالی که داشته ها و موفقیت و پیروزی های ما اصلا قابل مقایسه با هزینه ها نیست.

بصیرت:درک حضور نخبگان و فرهیختگان در عرصه هدایت سیاسی مجموعه سپاه و بسیج برای حقیر توفیقی است که خدا را بر آن شاکرم. بحثی که در محفل شما مطرح می کنم در زمینه رفتارشناسی خواص می باشد تا ببینیم رفتار خواص چه در دوران نبوت و امامت و چه دوران فقاهت چگونه قابل ارزش یابی است، در این خصوص لازم است به چند محور اشاره شود: 1- اینکه لایه ها و عوامل نقش آفرین در انقلاب های توحیدی چند مورد است؟ معمولا در انقلاب ها سه لایه را مورد توجه قرار می دهند: رهبری انقلاب، خواص، مردم
در واقع خواص واسطه بین لایه اول و سوم هستند2.- جایگاه و نقش خواص به عنوان واسطه بین رهبری و مردم خواص، کسانی هستند که دارای استعداد، سنخیت و شأنیت بوده و به همین سبب به رهبری انقلاب مرتبط می شوند و به لحاظ همان استعداد و دانش و فرهیختگی که دارند نقش واسطه بودن را بین رهبری و مردم برعهده می گیرند و از چهار مشخصه برخوردارند:
1- هدایت افکار عمومی، 2- ترجمان اندیشه های رهبری، 3- تجسم و تبلور اندیشه ها و تفکر رهبری (یعنی نوع سلوک و عملکردشان تجسمی است از اندیشه ها و تفکرات رهبری)، 4- برخورداری از قداست و محبوبیت رهبری (یعنی به جهت ارتباطشان با رهبری، به تدریج دارای محبوبیتی می شوند که گاهی اوقات همین محبوبیت مشکل آفرین می شود)
3- مقاطع حساس حرکت خواص چیست؟ و چه مراحلی را برای تحقق یا استقرار یا باروری انقلاب طی می کنند؟
اولین مرحله ای که خواص طی می کنند همراهی با رهبری است در شکل گیری هسته های اولیه انقلاب و آماده سازی جامعه جهت پیروزی در عرصه های مختلف و به سقوط کشاندن نظام سیاسی حاکم. در دوران صدر اسلام هم این را مشاهده کرده ایم از زمانی که پیامبر اعظم (ص) مامور شدند به ابلاغ رسالت خصوصی تا زمان اعلام علنی و فتح مکه، خواصی شکل می گیرند که از نفرات اولیه آن خدیجه (س) و امیرالمومنین (ع) و بعد سلمان ،ابوذر ابوبکر و عمر و بسیاری از افرادی که آرام آرام به هسته اولیه پیوستند، هستند که زمینه ارتباط مردم را با رهبری فراهم نمودند. در دوران انقلاب خودمان هم شاهد بودیم که از سال 42 خواص به حضرت امام (ره) وصل شدند و زمینه ارتباط مردم را با رهبری فراهم کردند. امام (ره) در ترکیه و نجف که بودند عده ای از خواص اندیشه ایشان را به جامعه و مردم منتقل می کردند. در مرحله اول برای خواص کمترین مشکلی وجود دارد یعنی دوران طلایی آنهاست (دوران شکل گیری انقلاب) که می توانیم بگوییم دوران تفاهم و هماهنگی کامل خواص است و هنوز دوران پاسخگویی و تقسیم غنایم فرا نرسیده است. نقاط مشترکی که در این دوران دارند یکی اطاعت از رهبری است و دوم شکست دشمن مشترک که فی المثل در دوران موسی، فرعون نقطه اشتراک بود و در عصر پیامبر اسلام (ص) جامعه جاهلیت و حکومت ابوسفیان و در زمان ما نیز حکومت شاه و طاغوت نقطه مشترک بود.
مقطع دوم، پیروزی انقلاب است که در آن زلزله ای برای خواص به وجود می آید و در وضعیت خواص خیلی موثر است.
چهار متغییر بعد از انقلاب در وضع خواص تاثیرگذار است:
متغیر اول: حذف دشمن مشترک
متغیر دوم: عملیاتی شدن اندیشه رهبری
متغیر سوم: رقابت در تصدی پست ها
متغیر چهارم: رقابت در دستیابی به غنایم
اینکه تعبیر به زلزله کردیم به همین علت است که تا دیروز این مسائل نبود ولی حالا با پیروزی انقلاب رقابت ها شروع می شود. آیا در مقطع دوم صحنه های تکان دهنده ای برای خواص پیش می آید یا نه؟ عرض می کنیم که بله زلزله به وجود می آید، زلزله ای که ریشتر آن بالاست. اولین ریزشی که در جامعه خواص اتفاق می افتد، در مرحله دوم است یعنی: پیروزی انقلاب.
یعنی عده ای تا دیروز نسبت به رهبری سر سوزنی تردید نداشتند ولی از امروز با توجه به متغیرها اختلافات شروع می شود و مهم ترین و خطرناک ترین زاویه ها زاویه خواص با رهبری انقلاب است که معمولا قرآن نیز روی این مسئله تاکید فراوان دارد. شما ببینید در انقلاب حضرت موسی بن عمران (ع) چه کسانی بعد از پیروزی انقلاب دچار چالش شدند. «بلعم با عورا» یک مبلغ و انقلابی است که همراه موسی بن عمران بوده. اما بعد از پیروزی انقلاب دچار چالش شد چون درک درستی از انقلاب نداشت.
قرآن در سوره اعراف آیه 175 می فرماید: «و اتل علیهم نبا الذی اتیناه ایاتنا فانسلخ منها...» «عالم، روحانی و خواصی که ما آیاتمان را به او عطا کردیم و کسی که مستجاب الدعوه بود از آن آیات و نشانه ها فاصله گرفت و شیطان دنبال او حرکت کرد و از گمراهان قرار گرفت تا بالاخره از هوی و هوس اطاعت کرد»
وقتی هم که اغواگران به سراغ او آمدند و نسبت به رهبری به او ذهنیت دادند او نیز پذیرفت و تحت تاثیر قرار گرفت و حتی او را وادار کردند که علیه رهبری انقلاب نفرین کند که در اینجا خداوند اختیار را از دست او گرفت و می فرماید داستان او داستان سگ است که اگر به او حمله کنید یا اگر رهایش کنید در هر دو صورت پارس می کند این یک نمونه از خواص است که بعد از انقلاب دچار چالش شد و از گردونه خواص ساقط شد. در عهد پیامبر (ص) نیز تا زمان پیروزی انقلاب مشکلی نبود اما بعد از انقلاب در برابر پیامبر (ص) ایستادند.
امروز وقتی می بینیم برخی افراد موضع دارند تعجب نکنید این موضع ها در برابر پیامبر (ص) نیز وجود داشت و با تدابیر و انتصابات پیامبر (ص) مخالفت می کردند. پیامبر (ص) وقتی اسامه را منصوب می کند مخالفت و سرپیچی کردند و کار به جایی رسید که سر پیامبر (ص) را می خواستند کلاه بگذارند و توجیه کردند که شما بیمار هستید و کسالت دارید ما دلمان نمی آید که شما را تنها بگذاریم و به جنگ برویم. تا جایی که پیامبر (ص) نیز در یک جمله ای فرمود: «لعن الله من تخلف عن جیش الاسامه» اگر مردم همین کد را توجه می کردند دچار اشتباه نمی شدند اما موضع سلمان و ابوذر ، زهرا (س) و خدیجه (س) را ببینید. امیرالمومنین (ع) می فرمایند: مثل بچه شتری که دنبال مادرش می دود دنبال پیامبر دویدم. فهم و درک علی (ع) خیلی بالا بود اما آنقدر خودش را کوچک می کند که می فرماید مثل بچه شتر دنبال پیامبر دویدم چون نباید جایگاهش در عرض پیامبر (ص) قرار بگیرید ولو علم و دانش علی (ع) در عرض پیامبر (ص) باشد، در طول رهبری باید حرکت کند نه در عرض رهبری، زهرای (س) باید در طول رهبری باشد نه در عرض رهبری، سلمان هم همین طور. اما آزمایش سختی را ابوذر داد. ابوذر واقعا مقام بالایی داشت. پیامبر (ص) فرمودند ابوذر ظرفیت تو بالا نیست، هیچ مسئولیتی را به تو نمی سپارم ابوذر مسئولیت هم نپذیرفت این سخن پیامبر (ص) کوچکترین اثر منفی بر روی ابوذر نگذشت. حالا اگر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به یک مسول بنویسند که اگر خلاف کردی حکم شما را بر می گردانم، چه کار می کند، آیا تحویل می دهد و می رود.
خدا هم با پیامبر (ص) این برخورد را داشته و به پیامبر می فرماید، پا کج بگذاری رگ گردنت را قطع می نمایم، پیامبر (ص) اعتراض نکرد که این چه برخوردی است. آنهایی که قبل از انقلاب با امام بودند بعد از انقلاب چه کردند؟ سازمان مجاهدین خلق خودش را با امام می دانست، جبهه ملی و نهضت آزادی همین طور، آقای لاهوتی، منتظری و... صدها افراد مثبت و منفی با امام همراه بودند اما ببینید بعد از انقلاب عملکرد کدامیک با امام منطبق بود.
نکته بعدی، تدریجی بودن ریزش ها است. عده ای بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب فاصله می گیرند و عده ای چند سال بعد. اولین جریانی که موضع گرفت سازمان مجاهدین خلق(منافقین) و جبهه ملی بودند که در برابر اندیشه های امام ایستادند اما نهضت آزادی هنوز تا چند ماهی پابرجا بود و مرحله بعد اینها هم از اردوگاه انقلاب خارج شدند. آخرین روزهای عمر امام بود که آقای منتظری در برابر امام ایستاد. بله ممکن است حتی یک فردی حاصل عمر امام باشد ولی نتواند دوام بیاورد. انقلابی ماندن مهم تر از انقلابی بودن است، تداوم انقلاب و وفادار بودن به آرمان های آن به مراتب مهم تر از انقلابی بودن است. در مورد زبیر این تعبیر وجود دارد که پیامبر (ص) فرمودند: لکل نبی حواری؛ برای هر پیامبری یاران خاصی است و زبیر حواری امت من است اما تداوم پیدا نکرد. حالا برخی برمی گردند و می گویند فلان آقا از امام حکم دارد، این که ملاک نیست، اگر ملاک این باشد که ما باید زبیر را تبرئه کنیم و او باید مادام العمر در قداست به سر ببرد اما این مقطعی است، شیطان هم مقطعی بود. ابلیس به قدری عبادت کرده بود و مقدس شده بود که جزء ملائکه بود، اما در برابر حکم پروردگار مقاومت کرد، توحید در فاعلیت را قبول داشت، توحید در رازقیت و ذات را قبول داشت اما چیزی که قبول نداشت حکم تشریعی ذات باری تعالی بود، اینکه در برابر آدم سجده کند. این را قبول نداشت.
مرحله سوم در روند هر انقلاب انتقال رهبری نسل اول به نسل بعدی است که به نظر می رسد این جا زلزله سنگین تر و مهیب تر است، چرا اینجا سنگین تر است؟ چون انتخاب رهبری در بین خواص انجام می گیرد و امکان انتخاب شدن فقط برای یک نفر وجود دارد معمولا خواص در مرحله اول خود را مدیون رهبری می دانند لذا می گویند بله شأن او بالاتر از ماست و در آن بحثی نیست. اما در مرحله دوم رهبری از بین خواص انتخاب می شود و تحمل این برای کسانی که همراه و هم عرض بوده اند خیلی مشکل است. دیگر اینکه نوع و ماهیت انتخاب فرق می کند. در انتخاب قبلی، انتخاب با خدا و جمهور مردم بوده است اما در اینجا بنا است که خواص انتخاب کنند. در مورد پیامبر (ص) ، خدا او را انتخاب کرده است اما در مورد امیرالمومنین (ع) پیامبر (ص) می خواهد او را انتخاب کند. لذا نقل می کنند سه بار پیامبر (ص) از خداوند خواست که او را معذور بدارد در قبال رسالت و معرفی امیرالمومنین (ع). لذا مقطع سوم بسیار سخت تر و حساس تر ست . در انقلاب موسی بن عمران چه اتفاقی افتاد؟ رهبری قرار بود یک مدت به میقات برود و در غیاب موسی (ع) هارون عهده دار اداره جامعه شد. که در این مدت خواص بساطی را به راه انداختند! آیا اختیارات رهبری موقت، مانند رهبری موسی (ع) است؟ آیا اصلا موسی حق چنین کاری را دارد یا نه؟ آیا رهبری دوم در موضوعات است یا در احکام؟
در بین خواص رهبری به چالش کشیده شد و یکی از پیش کسوتان در جریان مبارزه یعنی سامری، دست به یک اقدام خطرناکی زد و جامعه را تبدیل به یک جامعه گوساله پرست کرد، هارون در پاسخ به اعتراض حضرت موسی (ع) گفت: ببین که این خواص با جایگاه و اعتبار من چه کردند و خلق الله هم راه خودشان را گرقتند و دنبال سامری رفتند و وقتی از مردم سوال کرد که چرا گرفتار این مخمصه شدید گفتند ما با میل و رغبت این را نپذیرفتیم. یعنی تهاجم فرهنگی آمد و به مردم شبیخون زد ولی مردم متوجه نشدند. گاهی پوسته انقلاب می ماند اما ماهیت آن ممکن است به باد فراموشی سپرده شود. اینکه رهبر معظم انقلاب در جمع خبرگان می فرمایند: چرا از اصولگرایی دفاع نمی کنید و غفلت کرده اید. از یک دولتی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب گفتمان امام را احیا کرده است حمایت می فرمایند در جهت تداوم اصول و مبانی انقلاب اسلامی است بنابراین مرحله سوم هم انقلاب و وفاداری خواص به اصول و مبانی انقلاب بسیار مهم است. در روایت داریم : «ارتد الناس بعدالنبی الا ثلاثه» مردم بعد از فوت پیامبر (ص) مرتد شدندالاسه نفر) سلمان، مقداد و ابوذر) ارتداد از چه چیزی؟ آیا نماز نمی خواندند، مکه نمی رفتند ، توحید را قبول نداشتند فاعلیت رازقیت خدا را قبول نداشتند؟ نه همه اینها را قبول داشتند ارتداد آنها از ولایت بود. مردم از ولایت فاصله گرفته بودند. مشابه همین مسئله در مورد امام حسین (ع) وجود دارد. مرحوم شیخ مفید در اختصاص از امام صادق (ع) نقل می کند: «ارتد الناس بعدالحسین (ع) الا ثلاثه: ابوخالد الکابلی، یحیی بن ام طویل و جبیر بن مطعم» بعد از امام حسین (ع) مردم مرتد شدند جز سه نفر.
ارتداد از اصل دین، از نماز یا از ولایت ؟ عدم توجه به ولایت ارتداد است. البته اینها قابل بحث است که چه طبقه ای ، از کدام جامعه و کدام قشری مرتد شده اند.
بعد از رهبری امیرالمومنین (ع) وضع طلحه و زبیر چه شد؟ اینها حتی در اوایل خلافت امیرالمومنین (ع) و حتی هنگامی که حضرت را به مسجد می بردند مخالفت کردند و زبیر به شدت با این جریان مقابله کرد، اما در بستر زمان دچار تزلزل شد و باقی نماند.
اینجاست که عظمت قمر بنی هاشم (ع) را می توان در وفاداری به ولایت یافت . در روایتی خواندم که حضرت زهرا (س) و امیرالمومنین (ع) به محشر می آیند و حضرت علی (ع) از زهرا(س) سوال می کنند آیا یک امانتی یا وسیله ای در این روز حساس دارید؟ و حضرت زهرا (س) می فرمایند دو دست بریده فرزندمان قمر بنی هاشم (ع) برای ما کافی است. می گوییم عباس (ع) که پسر زهرا (س) نیست پسر ام البنین (س) است، بله ولی کسی که تابع ولایت شد فرزند زهرا (س) می شود و می تواند بگوید یا اماه ادرکنی برای اینکه زهرا (س) ام الامه و ام الائمه و ام ابیها است. در عصر ما هم این وضعیت وجود دارد منتها ریزش ما خیلی کمتر است. در غدیر پیامبر (ص) چه اتفاقی افتاد. غدیر انقلاب روز چهارده خرداد سال 1368 که رهبری بعد از امام را تعیین کردند چه کسانی پیروی می کردند و چه کسانی موضع گرفتند؟ معیار پیروی از خط امام صددرصد برمی گردد به پیروی از رهبری بعد از ایشان. اگر کسی از رهبری بعدی پیروی نکرد از ولایت پیروی نکرده. در یک روایتی دیدم می فرمود مثل کسانی که ولایت علی (ع) را نپذیرفتند مثل شیطان است که در برابر آدم سجده نکرد و مثل آنانکه ولایت علی (ع) را پذیرفتندمثل فرشتگانی است که برآدم سجده کردند چون ولایت ائمه در طول ولایت الهی است. خواص نه خودشان را باید عرض رهبری قرار دهند و نه دیگران آنها را در عرض رهبری قرار دهند خواص در صورتی بار ارزشی دارند که در طول رهبری و همراه رهبری باشند. ستون فقرات، محور، شاخصه و مشروعیت نظام به ولایت فقیه است. باید به گذشته نگاه کرد و دید با چه چالشها و مشکلاتی مواجه بودیم و چه کسانی در جریان اصلاحات در برابر رهبری ایستادند. تبعیت از رهبری دارای ابعادی است، صدها نفر از اصحاب همراه پیامبر (ص) بودند آیا همه آنها با هم یکسان بودند و میزان ارتباط امیرالمومنین (ع) با پیامبر (ص) به اندازه دیگران بود؟
ما باید این میزان ها را تشخیص دهیم و بدانیم یکی از محورها میزان ارتباط است. بنده سه سخنرانی را از آقا گوش کردم که خیلی برایم تعجب آور بود. یکی سخنرانی ایشان در جمع دولت مردان در هفته دولت بود و آنجا بحث اصولگرایی را مطرح کردند و چندین شاخصه را برشمردند و بحث تخریب دولت را که فرمودند این کار را نکنید.در جمع خبرگان نیز بحث دفاع از اصولگرایی را مطرح نمودند. به نظر می رسد و در جمع کارگزاران در ماه رمضان نیز مفصلا بحث صبر را مطرح نمودند. آقا نگران دو چیز هستند - یکی خواصی که همواره کشور را بحرانی جلوه می دهند و می گویند به دشمن تهاجم نکنید. دشمن ما دیوانه است و چنین و چنان می کند و آاقا هم همواره می فرمایند وضع کشور بحرانی و اضطراری نیست چرا دل مردم را خالی می کنید. دومین نگرانی آقا این است که صبر مردم تحت تاثیر آن جنگ روانی کم می شود یعنی داشته ها را فراموش کنند و هزینه ها را سنگین ببینند، در حالی که داشته ها و موفقیت و پیروزی های ما اصلا قابل مقایسه با هزینه ها نیست، آیا می ارزد که پیامبر (ص) در شعب ابوطالب سه سال بماند و خدیجه و عبدالمطلب را از دست بدهد؟ بله برای پیروزی های بعدی می ارزد، باید صبر کرد. ملتی که پرچمدار دفاع از مستضعفین و مبارزه با مستکبرین است باید هزینه پرداخت کند. اداره کردن کشوری مثل مالزی و امثال آن خیلی آسان است، اما کشوری که بخواهد در همه عرصه ها گام بردارد و در عین حال کانون هدایت افکار عمومی جهان باشد این کار آسانی نیست و هزینه می خواهد. سرلوحه و مبنای حرکت ما دفاع از اصولگرایی است. سپاه باید در قله اصولگرایی باشد و از هر اصل اصولگرایی حمایت کند. ما از این مسئله ابایی نداریم و به هیچ عنوان دنبال حمایت از احزاب و گروه ها نیستیم اما حاضر هم نیستیم کوچکترین خدشه ای به انقلاب وارد شود. ما باید در همه عرصه ها حضور داشته و ترجمان اندیشه های رهبری باشیم منتهی با هنرمندی و تدبیر، وقتی رهبری از اصولگرایی با همه وجود حمایت می کنند و گفتمان امام را از شاخصه های دولت کریمه می دانند ما باید از رهبر انقلاب پیروی کنیم، منتهی باید دقت کرد. در حال حاضر آنچه را که بنده به شما عرض می کنم مبنا و حرکت در راستای تقویت اصولگرایی است نه یک جریان و یک حزب خاص ما باید شاخصه های اصولگرایی را تبیین کنیم. هر دولتی، هر کسی که این شاخصه ها را داشت ما از او حمایت می کنیم. اگر از ما سوال کردند باید جواب دهیم. بنابراین تلاش و آرزوی ماست که اصولگرایان به یک تابلوی واحد برسند تا مردم متدین و انقلابی تکلیف خود را بدانند.

برچسب ها: خواص
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات