* چگونه میشود تهیهکننده فیلمهای دفاع مقدس شد؟
** تهیهکنندگی را با جیب خالی هم میشود شروع کرد منتهی باید مدیریت خوب در جذب اسپانسر داشت و رمز موفقیت من در وجود حامیان من است.
* چه عاملی باعث شد که به سینما علاقهمند شوید؟
** این علاقه به دوران کودکی و نوجوانی برمیگردد. روبه روی کوچه ما، سینما «شاهرخ» بود که البته در حال حاضر به خاطر اوضاع نابسامان سینماها، بسته است. یادش به خیر، من و دوستانم هفتهای دو شب به سینما میرفتیم. البته چون پول نداشتیم، به مدیر سینما التماس میکردیم و با هزار خواهش و التماس دلش را به دست میآوردیم تا ما را بدون بلیت به داخل بفرستد.
البته تا ما التماس میکردیم و او راضی میشد، کلی وقت میبرد و همیشه به آخر فیلم میرسیدیم، بعد هم که ما را سمج دید، گفت: حق دارید از این به بعد، فقط سکانس آخر فیلمها را ببینید، نمیدانید با چه شوق و اشتیاقی همان یک سکانس را میدیدیم. حضور در سینما و دیدن پرده فیلم، تمام شادی زندگی ما را تشکیل میداد، اما داغ این که یک فیلم را کامل ببینیم در دلمان مانده بود.
* از آن به بعد در موقعیتی قرار نگرفتید که مدیر آن سینما را ببینید؟
** اتفاقاً زمانی که مدیر امور سینمایی وزارت ارشاد اسلامی بودم، مدیر آن سینما به دفتر کارم آمد و به من گفت: در منطقه محروم تهران سینمایی دارم؛ درخواست کمک به سینمایش را داد، چون با مشکلات زیادی مواجه بود. گذاشتم که تمام حرفهایش را بزند و سپس به او گفتم که من همان کسی هستم که شبها گردن کج میکردم و تو اجازه میدادی که سکانس آخر فیلمها را ببینم.
* مشکلش را حل کردید؟
** یادم نمیآید.
* پس درخواستش را قبول نکردید؟
** همیشه تا جایی که در توانم بوده به کسانی که به من مراجعه میکنند، کمک میکنم و کم پیش میآید که دست کسی را به دلایلی رد کرده باشم.
* از آن سکانسهای آخر، چیزی هم به یاد میآورید؟
** همه صحنهها، بزن، بزن و اکشن بود. اکثر آن صحنهها در ذهنم باقی مانده، طوری که وقتی جنگ شد و به جبهه رفتم گاهی آن سکانسهای آخر برایم تداعی میشد، پس از جنگ، احساس کردم که تعهد دارم فیلمهای دفاع مقدس بسازم و بالاخره گویی آن سکانسها یقه ما را گرفته است. احساس میکنم نباید وقتم را به بطالت بگذرانم و باید فیلمی بسازم که دارای آرمانی متعالی باشد.
* از دیدگاه شما چه فیلمهایی ارزشی هستند؟
** فیلمهایی که تنها به گیشه فکر نکند و به تماشاگر فکر، دغدغه و اندیشهای اهدا کند.
* برگردیم به سوال پیشین، از محله و دوستانتان که به اتفاق به دیدن فیلم میرفتید، بگویید؟
** همیشه خاطرات شیرین آن زمان در ذهن من هست و هر وقت از محله «خزانه بخارایی» رد میشوم، همان احساسات در من زنده میشود.
کوچهای که در آن زندگی میکردم، یک کوچه هشتمتری بود که هشت شهید دارد و سر کوچه ما یک تابلو ششمتری است که عکس امام و شهدا را روی آن نقاشی کردهاند. شانزده سال است که آن تابلو سرکوچه نصب است و من همیشه با دیدن آن تابلو، یاد آن رفقا و امام(ره) میافتم.
* کوچه شما چه نامی دارد؟
** کوچه شهید بستانچی است. شهید بستانچی در هفده شهریور شهید شد و اولین شهید آن کوچه بود.
* چه خاطراتی از زمان پیش از انقلاب دارید؟
** روبه روی کوچه ما، کارخانه برق بود و ما به نوبت، روی پشت بام خانهمان نگهبانی میدادیم تا در کارخانه خرابکاری نکنند. حتی یک مدت بعد از بیستودوم بهمن نیز نگهبانی میدادیم و یک اسلحه داشتیم که بین بچهها دست به دست میشد و یک هیات هم داشتیم که بچهها در آن جا فعالیت میکردند از جمله نوار، عکس و اعلامیههای حضرت امام(ره) را تکثیر و پخش میکردیم.
بعد از انقلاب هم انجمنی به اسم «ندای اسلام» تشکیل دادیم که منافقان به آن جا حمله کردند و اطلاعیه میدادند که دست از فعالیت برداریم و آنجا را تحویل دهیم. این انجمن چند سالی فعال بود تا این که کمیته آمد و آنجا را گرفت؛ ولی دوباره آن هیات تشکیل شد و اسم آن هیات به «مکتب الائمه» تغییر کرد و هنوز هم دایر است. اکثر بچههای آن محله و هیات امروز از مسئولان نظام هستند و هر پنجشنبه جمع میشوند و جلسات قرآن برگزار میکنند.
* امکان دارد کمی از بچههای آن جمع که در حال حاضر از مسئولان مملکتی هستند بگویید؟
** نه، من اجازه ندارم شاید راضی نباشند.
* چه کسانی به بچهها خط فکری میدادند؟
** میتوانم از شیخ اصغری نام ببرم که به ما خوراک فکری میداد. از لحاظ فکری، اعتقادی و احکام به ما آموزش میداد، اما هنوز هم به این فعالیت خود ادامه میدهد. فردی بسیار با فکر و با مطالعه است و توانسته جوانان بسیاری را جذب هیات کند.
* شما برای فرهنگ این جوانان چه تدبیری اندیشیدهاید؟
** نسل سوم ما از راه رسیده است در حالی که نسل اول را از دست دادهایم، این نسل، نسلی است که خیلی فرار است. اگر دوره نوجوانی ما بود معلوم نبود که این اتفاق میافتاد یا نه؟! که مثلاً بتوانیم جنگ را تحمل کنیم، چون نسل سوم، دست نشانده همه دنیاست. زرق و برق دنیا از یک طرف، نداشتن الگوی اعتقادی درست و از طرف دیگر ماهوارهها عوامل مهمی هستند.
خانوادهها هم به علت مشکلات مالی از فرزندان خود دور شدهاند و در چنین شرایطی دشمن به سراغ آنها میآید. باور کردن نسل سوم برای ما سخت شده، این نسل، نسل رها شده است، کنترل آن برای ما خیلی سخت است، همه مسئولان و سیاستمداران باید به نسل سوم رو کنند و آنها را به سمت خود بکشانند، چون آینده این نظام در دست این نسل است. اگر این نسل رها شود پایههای نظام سست میشود.
* چه باید کرد؟
** به هر حال ما باید همراهی کنیم و مستقیم نمیتوانیم به این نسل بگوییم که مقصری، من خیلی هم به این باور اعتقاد ندارم. ما چه چیزی به این نسل دادهایم؟ چه خوراک فکری به آنها دادهایم؟درمدارس ما چه میگذرد؟ معلمان ما به آنها چه یاد میدهند؟ هجده میلیون دانشآموز چه میکنند؟ اینها چیزهایی هستند که به ما برمیگردد خانوادهها هم دغدغه شان، دغدغه نان است.
اعتقاد من این است که باید خدا کمک کند که این نسل رها نشود در ضمن این که ما باور داریم که آنها انسانهای قابل اعتماد، با اعتقاد و با انگیزهای هستند اما نیاز به تربیت و برنامهریزی دارند. نسل جنگ هم بخش اعظمشان میزنشین شدند و بخشی از آنها دنبال نان رفتهاند و یک بخشی هم مراقب خانواده خودشان هستند.
* بخش دیگری که شامل جنابعالی هم می شود الگوسازی است حتماً به فکر الگوسازی از شخصیتها و سرداران برجسته دفاع مقدس افتادهاید؟ آیا در روند الگوسازی شبیه سازی از قهرمانان دفاع مقدس را مدنظر قرار می دهید؟
** ما باید اسطورهسازی کنیم و لازم نیست که به اسم و یاد شهید خاصی فیلم بسازیم. اما زندگی شخصیتها، باید به گونهای در فیلم دیده شود که بیننده تصور کند که این زندگی حاج احمد متوسلیان، همت و باکری است.
* چرا بعضی از سرداران خاص، مدنظر و توجه است؟
** زیرا زندگی بعضی از آن سرداران آمیخته با ماجراهای گوناگونی است که نیاز به تحقیق، شناسایی و به تصویر کشیدن دارد مثل زندگی شهید چمران که زندگی نامه این شهید به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، در دست تهیه است.
* فکر میکنید ساخت این گونه فیلمها، چقدر جوانان را جذب میکند؟
** ببینید، در حال حاضر زمان و موقعیت الگوسازی برای جوانان در کشور احساس میشود. زیرا در هشت سال دفاع مقدس بسیجیان ما آن قدر حماسه آفریدند که به فرموده مقام معظم رهبری «ما از این هشت سال دفاع مقدس گوهری به دست آوردیم که تا هشتاد سال میتوانیم بهره و استفاده ببریم.» نسل امروز باید متوجه این آرامش و امنیتی که در کشور است بشود و بداند مدیون چه چیزی است و یکی از موثرترین راهها، بحث فیلمسازی است.
* چرا سینمای دفاع مقدس، بیننده عام ندارد؟
** زیرا سینمای دفاع مقدس در هر دوره و عصری با توجه به سیاستگذاری که در امر فرهنگ میشود، دچار چالشها، فراز و فرودهایی خاص میشود. مثلاً یک دورهای به نظر میرسد که پر مخاطبترین سینمای ما، سینمای دفاع مقدس بوده، یک دورهای به نظر می رسد که گل سرسبد جشنوارههای ما، فیلمهای دفاع مقدس بوده و در دورهای هم تنها یک فیلم، با موضوع ادبیات ودفاع مقدس ساخته شده است. به طور کلی، مظلومیت سینمای دفاع مقدس، مثل مظلومیت خود دوران دفاع مقدس است.
* چرا مظلومیت؟ چه کسی مسئول است؟
** این وظیفه بر عهده مسئولان و متولیان فرهنگی است که باید حمایت جدی از سینمای دفاع مقدس و سینمای ارزشی داشته باشند، زیرا در همه جای دنیا مرسوم است که سینمای جنگ کشورشان را مورد حمایت قرار میدهند، طبیعی است که سینمای دفاع مقدس نیاز به حمایت مسئولان نظام دارد زیرا ساخت فیلمهای دفاع مقدس امکانات، تجهیزات و بودجه خاص خودش را میطلبد در ضمن، در این نوع سینما، از یکسری ویژگیهایی که برای جذب مخاطب مورد توجه است نمیشود کار کرد. عمل دیگر، این است که این سینما به دلیل مشکلات خاصی که دارد معمولاً تهیه کنندگان خصوصی کمتر رغبت پیدا میکنند که فیلم دفاع مقدس را حمایت کنند.
* چقدر موفق بوده اید؟
** تلاش کردیم که موفق باشیم.
* به خاطر وقتی که در اختیار ما قرار دادید ممنونیم.