تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۷:۳۴  ، 
کد خبر : ۷۴۳۴۱

ازبکستان و حرکت به سوى غرب


در سال ۲۰۰۹ ازبکستان در میان کشورهاى آسیاى مرکزى سیاست مستقلى در زمینه نزدیکى به غرب را اتخاذ کرده و از همکارى هاى منطقه اى فاصله خواهد گرفت. به گزارش ایران شرقى زمانى که در آستانه سال جدید ۲۰۰۹ تعدادى از نمایندگان ارشد سیاسى دولت هاى اوکراین و گرجستان در واشنگتن مشغول آماده سازى سازش نامه همکارى راهبردى با آمریکا بودند، یکى از مقامات ارشد وزارت امور خارجه آمریکا چنین گفته بود: «اوکراین و گرجستان دو کشور مهم هستند که از بدنه جامعه همسود جدا شده اند. اکنون باید در فکر آن باشیم که کشورهاى دیگر نیز براى نزدیکى و همکارى با آمریکا تمایل نشان دهند و از تلاش هاى آنان باید حمایت به عمل آید.» فعلاً مهم نیست که در فهرست کشورهاى جامعه همسود کدام جمهورى تمایل بیشتر براى نزدیکى با آمریکا نشان خواهد داد. اما اصل بحث این است که در تغییر توازن سیاسى منطقه اى، سیاست کشورهایى که به هدف نزدیکى با غرب گام خواهند برداشت، تأثیر قابل ملاحظه اى خواهند گذاشت. بدون شک یکى از چنین کشورهایى که در سال جارى در زمینه فاصله گرفتن از سازمان ها و ساختارهاى منطقه اى اقدام خواهد کرد ازبکستان خواهد بود. به نظر چنین مى آید که دولت ازبکستان قصد دارد به تدریج از همکارى با اتحاد دولت هاى مستقل مشترک المنافع، پیمان امنیت جمعى، سازمان همکارى شانگ هاى فاصله بگیرد و براى نزدیکى بیشتر با آمریکا گام بردارد.
«اوکراین در آسیاى مرکزى»
پس از آنکه اسلام کریم اف رئیس جمهورى ازبکستان از شرکت در نشست سران کشورهاى عضو یک ساختار مهم در قلمرو پساشوروى خوددارى کرد، یکى از نمایندگان دبیرخانه جامعه همسود گفته بود: «ازبکستان در آسیاى مرکزى همان نقشى را ایفا مى کند که اوکراین براى روسیه دارد. در ظاهر میان ازبکستان و جمهورى هاى همسایه مشترکات زیادى وجود دارد و برادر یکدیگر هستند. اما دولت تاشکند همواره تلاش مى کند که با همسایه هاى خود برخورد مبتکرانه داشته باشد. تاشکند در روند فعالیت ساختارهاى منطقه اى همواره کارشکنى مى کند و در برخى موارد با کشورهایى که از مواضع ازبکستان دفاع نکنند وارد جنجال هاى سیاسى نیز مى شود.» البته نمى شود میان رفتارهاى سران اوکراین و ازبکستان خط موازى کشید و برخورد این دو کشور را با مسایل همکارى منطقه اى یکسان دانست. اما این واقعیتى عینى است که تاشکند نه به طور عمومى و آشکار بلکه با برنامه ریزى منطقى و بلندمدت قصد فاصله گرفتن از همکارى با همسایه هاى خویش را دارد. دولت ازبکستان براى همکارى منطقه اى تمایل نشان نمى دهد. در یک بررسى کوتاه در مثال عضویت ازبکستان در ساختارها و سازمان هاى منطقه اى نظیر جامعه همسود، مجمع اقتصادى اورآسیا و پیمان امنیت جمعى مى شود چنین نتیجه گیرى کرد که تاشکند در چارچوب این نهادها نه براى همگرایى واقعى و تأمین رشد و پیشرفت کشورهاى آسیاى مرکزى بلکه صرفاً از نگاه منافع خود و درک واقعیات فعالیت مى کند. زمانى که در سال ۲۰۰۵ حوادث اندیجان اتفاق افتاد، تاشکند براى نزدیکى با روسیه و ساختارهاى پساشوروى کاملاً حساب شده اقدام کرد.
و در زمانى که روابطش با آمریکا و اتحادیه اروپا رو به سردى نهاد، درصدد ترمیم مناسبات خویش با روسیه و همسایه ها برآمد. در آن مقطع هم ازبکستان به هیچ وجه، خواستار همکارى واقعى با جمهورى هاى شوروى سابق نبود.بلکه این حرکت تاکتیکى دولت تاشکند کاملاً مقطعى و حساب شده بود که مى خواست واکنش واشنگتن و بروکسل را به وجود آورد. این شرایط کمتر از سه سال ادامه یافت و دولت ازبکستان از سوى اتحادیه اروپا و آمریکا علالم و اشاراتى درمورد ازسرگیرى روابط نزدیک با غرب دریافت کرد.علایمى که در تاشکند منتظر دریافت آن بودند. به محض اینکه اتحادیه اروپا تصمیم خویش مبنى بر لغو تحریم ها علیه ازبکستان را اعلام کرد، دولت تاشکند نیز اقدام به کارشکنى در فعالیت ساختارهاى موجود در قلمرو جامعه همسود کرد. به طور رسمى از مجمع همکارى هاى اقتصادى اوراسیا خارج شد و در قبال سایر ساختارها و نهادهاى همکارى منطقه اى نیز زمزمه احتمال خروج خویش را به صدا درآورد. درمورد پیمان امنیت جمعى نیز باید این واقعیت را درنظر گرفت که ازبکستان پس از عضویت مجدد در این نهاد امنیتى منطقه اى در فعالیت این پیمان عملاً شرکت نمى کرد و حتى سازشنامه عضویت دولت تاشکند در پیمان امنیت جمعى نیز به طور ناقص امضا شده است. از نگاه دولت تاشکند حضور مجدد این کشور در پیمان امنیت جمعى یک ژست سیاسى بود که باید آمریکا و اتحادیه اروپایى با درک این علامت ازبکستان، امید به برقرارى روابط مجدد با دولت تاشکند را حفظ مى کردند. ازبکستان از اینکه در مجمع همکارى هاى اقتصادى اوراسیا، روسیه و قزاقستان حرف اول را مى زدند ناراحت بود. همچنین در اتحاد واحد گمرکى که در آن مسکو، آستانه و مینسک کشورهاى کلیدى به حساب مى آمدندو براى ازبکستان جایگاه مناسبى در نظر نگرفته بودند.
این درحالى است که پس از فروپاشى اتحاد شوروى و کسب استقلال خویش در سال ۱۹۹۱ ازبکستان چنین وانمود مى کرد که یک کشور مستقل و خودکفا است و به هیچ دولت دیگرى نیاز ندارد. ازبکستان تمامى طرح هاى همگرایى منطقه اى را که از جانب قزاقستان مطرح مى شد به عنوان یک نوع وابستگى تلقى مى کرد و تلاش داشت چنین وانمود کند که فعالیت این ساختار با منافع ملى این کشور سازگارى ندارد. از سوى دیگر تاشکند معتقد بود که اگر هم قرار باشد با کشورهاى آسیاى مرکزى و روسیه روابط دوستانه داشته باشد، باید این مناسبات براساس مدنظر قرار دادن منافع دیگر قدرت ها ازجمله آمریکا و اتحادیه اروپایى باشد. دولت ازبکستان ادعا داشت که اگر هم هر اقدامى در زمینه آزسادى بیان، رعایت حقوق بشر و امثال این معیارها که «زاده و پرورده تفکر دموکراسى غربى هستند» انجام ندهد و مورد نکوهش آمریکا، اروپا و حتى روسیه قرار نگیرد تمامى این قدرت ها نیازمند همکارى با ازبکستان در آسیاى مرکزى هستند. این نوع نگرش دولت ازبکستان پس از دو سال وقوع حوادث اندیجان درست از آب درآمد به طورى که ما مى بینیم آمریکا و اروپا از ادعاهاى اولیه خویش در زمینه نقض حقوق بشر و آزادى هاى شهروندى در ازبکستان دست برداشتند. اگر در واشنگتن و بروکسل قبلاً ادعا مى کردند که مسایل آزادى اجتماعى شهروندان ازبکستان با معیارهاى دموکراسى سازگار نیست، امروزه این مدعیان حقوق بشر به راحتى دروغ بودن این ارزش ها را در قبال ازبکستان اثبات کردند.
براى غرب در آسیاى مرکزى قزاقستان اهمیت دارد یا ازبکستان؟
اکثر کارشناسان و تحلیلگران آمریکا هرازگاهى از قزاقستان به عنوان مهمترین شریک آمریکا در منطقه آسیاى مرکزى یاد مى کنند. از نگاه کارشناسان آمریکایى قزاقستان به دلیل وسعت قلمرو جغرافیایى و داشتن ذخایر عظیم انرژى و معادین و اتخاذ سیاست دوستانه با ایالات متحده آمریکا در منطقه از جایگاه ویژه اى برخوردار است. اما در تاشکند معتقدند که ادعاى آمریکا و اروپا مبنى بر اینکه «قزاقستان شریک راهبردى، کلیدى و دوست غرب» به حساب مى آید درست نیست و ازبکستان با چنین مواضع آمریکا و غرب در قبال قزاقستان موافق نیست. در همین حال یک دیپلمات ارشد ازبکستان که خواست نامش افشا نشود مدعى شد که: «من نمى فهمم به چه دلیل آمریکایى ها معتقدند که براى تقویت جایگاه خویش در آسیاى مرکزى باید به قزاقستان اتکاء کنند. ما مى گوییم که نیازى به این کار وجود ندارد و ما خود در صورت ضرورت به آمریکا و اروپا اتکا خواهیم کرد.» در تاشکند مدعى هستند که ازبکستان باید براى آمریکا و اروپا در آسیاى مرکزى کشور کلیدى باشد و نه قزاقستان. مقامات سیاسى ازبکستان با اشاره به سفرهاى متعدد رهبران کشورهاى مختلف غربى از این پدیده به عنوان توجه جهان به اهمیت این کشور در سیاست خارجى کشورهاى مختلف غرب و شرق یاد مى کنند. حال آنکه دلیل اساسى توجه غرب به ازبکستان وجود ذخایر زیاد منابع انرژى و اهمیت دولت تاشکند براى ادامه جنگ آمریکا در افغانستان به حساب مى آید. اما درمورد ذخایر انرژى در ازبکستان باید گفت که هر نوع طرح ساخت خطوط لوله هاى جدید انتقال گاز این کشور به سوى چین و یا روسیه و یا ترانس خزر بدون مد نظر قرار دادن سایر کشورهاى منطقه بى معنى خواهد بود. اما دولت ازبکستان در زمینه مشارکت خویش در این طرح ها به طور مشخصى ابراز تمایل نشان نمى دهد و با دقت مشغول بررسى این طرح ها است. در این میان دولت ازبکستان موفق شد که ترانزیت گاز ترکمنستان به چین را از قلمرو خویش عبور دهد. البته این خط لوله با عبور از قلمرو ازبکستان و قزاقستان به چین خواهد رسید. مشارکت دادن ازبکستان در مسیر خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به چین به این معنى است که دولت تاشکند ابزار تأثیرگذارى به جریان ترانزیت گاز ترکمنستان را به چین در دست خواهد داشت. در زمینه رقابت غرب با روسیه درمورد انتقال گاز ازبکستان از مسیر روسیه و یا راه هاى مورد نظر آمریکا و اروپا نیز دولت تاشکند نوعى بازى را در پیش گرفته است و قصد بهره بردارى از این شرایط از مهمترین اهداف سیاست خارجى ازبکستان به حساب مى آید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات