بصیرت:یکی از مهمترین خواستههای ملت ایران که سرانجام تلاش برای تحقق آن به آغاز نهضت مبارزاتی ملت و شکل گیری نظام اسلامی انجامید، از بین رفتن استبداد و خودکامگی و شکل گیری نظامی مبتنی بر اراده ملت بود. نظام خودکامه سلطنت که در تاریخ 2500 ساله خود بجز مقاطع محدود تاریخی بر این سرزمین سیطره انداخته بود به دیو مهیبی مبدل گشته بود که شکستناپذیر جلوه میداد و حتی نهضت عظیم مشروطیت نیز نتوانسته بود شاخ آن را شکسته و شاه خودکامه را به زیر کشاند. اما نهضت اسلامی ملت ایران که سرآغاز آن را میتوان قیام 15 خرداد دانست حرکتی بود که طومار نظام استبدادی را به هم پیچید و حاکمیت مردم را جایگزین آن ساخت.
با مروری بر داستان انقلاب اسلامی و نگاهی به وضعیت نظام مقدس جمهوری اسلامی در پایان دهه سوم میتوان جلوههای متنوعی از حاکمیت مردمسالاری دینی را مشاهده نمود که آن را به نظامی بیبدیل در آغاز دهه چهارم عمر خویش مبدل ساخته است. بدون شک چنین دستاورد باعظمتی را میتوان در صدر مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی قرار داد و ابعاد مختلف آن را بررسی و مطالعه نمود.
نقش مردم در شکل گیری انقلاب اسلامی
اولین نشانه مردمسالار بودن انقلاب اسلامی حضور همه جانبه اقشار مختلف مردم در انقلاب بود. انقلاب اسلامی برخلاف بسیاری از انقلابات مشهور قرون جدید که یا مبتنی بر منافع طبقاتی شکل گرفته اند و یا توسط بخش خاصی از جامعه هدایت و حمایت شدهاند و اهداف خاص قشری، طبقاتی و فرقهای را هدف قرار دادهاند، نهضتی بود که اهداف خود را منافع همه اقشار و طبقات و توده های ملت با همه اعتقادات و گرایشهای مذهبی قرار داده و بدنبال شکل گیری نظامی بود که همه مردم ایران زمین در آن از حقوق اولیه انسانی برخوردار باشند. انقلاب اسلامی با این اهداف توانسته بود همه اقشار جامعه را به صحنه مبارزه با رژیم کشانده و پیر و جوان، شهری و روستایی، باسواد و بی سواد، و همه و همه را در این "اعتراض بزرگ" همراه نماید. بهمین خاطر انقلاب اسلامی را بیشک می توان بزرگترین انقلاب مردمی عصر حاضر نماید.
نقش مردم در شکلگیری نظام سیاسی
با پیروزی انقلاب اسلامی مردم به خانههای خود باز نگشتند و زمام امور را به نخبگان و سیاسیون نسپردند تا آنها برایشان تصمیم سازی نمایند و مردم تنها در وضعیتی انفعالی نظارهگر مسائل باشند. از سویی دیگر خیل توده های ملت، جمعی بدونشعور و مهر شده در خدمت "رهبران پوپولیست پرور" نبودند که توانشان در خدمت صاحبان قدرت قرار گرفته و به ابزاری در خدمت حاکمین جدید قرار گیرد؛ آفاتی که پیش از این اغلب انقلابهای "عصر انقلابها" را به انحراف کشانده بود. بلکه انقلاب اسلامی حرکتی بود که مردم بعد از پیروزی انقلاب همچنان در صحنه ماندند تا ایدئولوژیهای تنگ نظر "نخبه سالار"، "تبارسالار"، "اریستوکرات" و "الیگارشیک" را از صحنه رانده و گام به گام با هدایت "رهبری مردمی" و مبتنی بر آموزه های "دینی - الهی" نظام سیاسی جدید را شکل دهند.
این جهتگیری برخاسته از نگاه رهبری الهی بود که در راس این نهضت قرار داشت و او با تمام وجود به ملت خویش باور داشت. به همین خاطر از روز اول پیروزی نهضت از مردم خواست تا در گام به گام فرآیند شکل گیری نظام رای خود را اعلام نمایند. رفراندوم جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، رفراندوم قانون اساسی، انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخابات ریاست جمهوری، انتخاباتی بود که در دو سال ابتدایی شکل گیری این نظام سیاسی با حضور پرشکوه مردم برگزار گردید و نظام سیاسی مبتنی بر خواست و رای ملت قانونی شد.
آنچه با ورق زدن در برگهای زرین تاریخ ماههای ابتدایی انقلاب اسلامی به چشم میخورد و نشان از ایمان واقعی حضرت امام(ره) به "جمهوری اسلامی" بود، اعتماد بالایی است که ایشان به مردم دارند و در عوض بیاعتمادی نمایانی که به گروهها و احزاب سیاسی از خود نشان میدهند. این نکته قابل تأملی است که شاگرد فرزانه ایشان که خود از فعالان آن دوران به شمار میروند با دقت به آن اشاره میکند :
«امام به مردم اعتماد داشتند، انقلاب که پیروز شد امام میتوانستند اعلان کنند که نظام ما یک نظام جمهوری اسلامی است، از مردم هم هیچ نظری نخواهند، هیچکس هم اعتراضی نمیکرد، اما این کار را نکردند. درباره اصل نظام و کیفیت نظام، رفراندوم راه انداختند و از مردم نظر خواستند، مردم هم گفتند «جمهوری اسلامی» و این نظام تحکیم شد. برای تعیین قانون اساسی امام میتوانست یک قانون اساسی مطرح کند، همه مردم یا یک اکثریت قاطعی از مردم هم یقیناً قبول میکردند. میتوانست عدهای را معین کند و بگوید اینها بروند قانون اساسی بنویسند، هیچکس هم اعتراض نمیکرد، اما امام این کار را نکرد. امام انتخابات خبرگان را به راه انداختند، حتی عجله داشتند که این کار هرچه زودتر انجام بگیرد. امام دو ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که اولین انتخاب یعنی همان رفراندوم جمهوری اسلامی را به راه انداخت. یکی، دو ماه بعد انتخابات خبرگان قانون اساسی بود، چند ماه بعد انتخابات ریاست جمهوری بود. در یک سال که همان سال 58 باشد، امام چهار بار از آرای مردم برای چیزهای گوناگون استفسار کرد. برای اصل نظام، برای قانون اساسی نظام - که قانون اساسی یک بار خبرگانش انتخاب شدند، یک بار خود قانون اساسی به رأی گذاشته شد - برای ریاست جمهوری، برای تشکیل مجلس شورای اسلامی. امام به معنای واقعی کلمه معتقد به آرای مردم بود. یعنی آنچه را که مردم میخواهند و آرایشان بر آن متمرکز میشود. البته در این کارها هیچ وقت سررشته کار را هم به دست سیاستبازان نمیداد. مردم غیر از سیاستبازهایند، غیر از مدعیان سیاستند، غیر از مدعیان طرفداری مردمند. امام به مردم اعتماد داشت. خیلی از گروهها و احزاب و داعیهداران و سیاستبازها و حزببازها و امثال اینها بودند، امام به اینها کاری نداشت، میدان هم به اینها نمیداد که بیایند زیادهطلبی کنند، به نام مردم حرف بزنند و عوض مردم تصمیم بگیرند، لیکن به آرای مردم احترام میگذاشت» (14/3/78)
نقش مردم در انتخاب مسئولین
این روند در طی سه دهه از عمر این شجره طیبه ادامه یافته و تقریبا هر سال شاهد برگزاری انتخابات و حضور باشکوه مردم در صحنه انتخابات بودهایم و همه ارکان نظام بطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق رای ملت برگزیده شدهاند. در این میان جایگاهی نیست که مردم در قدرتیابی آن نقشی نداشته و از نظارت و کنترل مردمی به دور بوده باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی به این حقیقت چنین اشاره دارند:
«نظام جمهوری اسلامی به معنای حقیقی کلمه، نظام مردمسالار و متکی به مردم است. شما ببینید؛ هر سالی تقریباً یک انتخابات. کشوری با شصت، هفتاد میلیون جمعیت، هر سال یک انتخابات در همهی شؤون، از رهبری نظام گرفته تا رئیس جمهور، تا نمایندگان و تا شوراها. مردم اینها را انتخاب میکنند و اینها با انتخاب مردم سرِ کار میآیند.»(22/2/82)
مکلف بودن مسئولین در برابر مردم
از دیگر نمادهای مردم سالار بودن نظام اسلامی نگاه خدمتگزار بودن مسئولین در برابر مردم است. نظام اسلامی مسئول را خادم و وکیل ملت دانسته و برای آن نوعی تفوق و برتری قائل نیست، لذا مسئولین باید در برابر مردم پاسخگو بوده و با "عمل صالح" خویش در جایگاه مسئولیت رضایت مردم را به همراه داشته باشند. این پاسخگویی در برابر ملت کلید مهار قدرت و خودکامگی است که یکی از مولفههای اساسی در آموزههای حضرت امام(ره) نیز به شمار میآید. حضرت آیت الله خامنه ای به این عنصر در اندیشه سیاسی اسلام چنین اشاره میدارد:
«عرصهی دیگر، عرصهی تکلیف مسئولان در قبال مردم است. وقتی ما میگوییم «مردم»، معنایش این نیست که مردم بیایند رأی بدهند و مسئول یا نمایندهیی را انتخاب کنند؛ بعد دیگر برای آن مردم هیچ مسئولیتی وجود نداشته باشد؛ صرفاً همین باشد که اگر کسی میخواهد برای مردم کاری بکند، به این خاطر باشد که مردم بار دیگر به او رأی دهند؛ مسئله این نیست. در اسلام و نظام جمهوری اسلامی، فلسفهی مسئولیت پیدا کردنِ مسئولان در کشور این است که برای مردم کار کنند. مسئولان برای مردمند و خدمتگزار و مدیون و امانتدار آنها هستند. مردم، محورند. کسی که در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی به دست میآورد، باید همهی همّ و غمّش برای مردم باشد؛ هم برای دنیای مردم، هم برای مادیت مردم، هم برای معنویت مردم، هم برای ایجاد عدالت در میان مردم، هم برای احیای شأن انسانی مردم، هم برای آزادی مردم؛ اینها جزو وظایف اصلی حکومت است. البته وقتی میگوییم «مردم»، منظور همهی طبقات مردمند؛ لیکن بدیهی است که آن کسانی از مردم باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند که بیشتر مورد محرومیت قرار گرفتهاند؛ لذا امام دایماً روی طبقات محروم و پابرهنگان کشور تکیه میکردند. این فریب است که کسی ادعا کند برای مردم کار میکند؛ اما در عمل، کار او برای طبقات مرفه باشد، نه برای طبقات مستضعف و محروم. نه اینکه نباید برای طبقات مرفه کار کرد؛ آنها هم از حقوق عمومی کشور باید بهرهمند شوند؛ اما به آن کسی که محرومیت دارد و دستش از حقوق خود خالی مانده است، باید بیشترِ توجه و همت و تلاش را اختصاص داد؛ لذا امام به طور دائم بر حقوق مستضعفان و محرومان و پابرهنگان تکیه میکردند. عملاً هم در تمام مدت پیروزی انقلاب تا امروز و قبل از آن، کسانی که بیش از همه سینه سپر کردند، از نظام دفاع کردند، سختیهای نظام را به جان خریدند و در مقابل دشمنان ایستادند، طبقات محروم و پابرهنه و مستضعفان جامعه بودهاند؛ اینها باید بیش از دیگران مورد توجه قرار گیرند...» (14/3/80)
بهرهبرداری از فکر و عمل مردم در اعتلای کشور
مشورت با مردم و بهرهبرداری از فکر و عمل مردم در اعتلای کشور نیز نماد دیگری از جلوه های مردمسالاری در نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بدین معنا که مردم در عرصه های ساختن کشور بازیگر اصلی محسوب شده و علم و توان و استعداد آنهاست که قرار است نظام اسلامی را شکل دهد. نظام سیاسی که مبتنی بر استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شکل گرفته باشد و هرگونه استیلا و وابستگی به بیگانگان را نفی نماید بی شک با رویگرداندن به مردم، تلاش خواهد نمود که برای حل معضلات و مشکلات به استعدادهای درونی خویش بنگرد و چنین است که مردم در امور محوریت خواهند یافت. انقلاب اسلامی نیز مبتنی بر این باور ساختارمند گردیده است. رهبری معظم انقلاب اسلامی این حقیقت را چنین تشریح مینماید:
«عرصه دیگری که باز بر محور مردم حرکت میکند عبارت است از بهرهبرداری از فکر و عمل مردم در راه اعتلای کشور؛ یعنی استعدادها را شکوفا کردن و معطل نگذاشتن. از اوایل انقلاب، همیشه امام خطاب به جوانان، دانشجویان، متفکران کشور و کسانی که داری استعداد بودند، میگفت که به خودتان ایمان بیاورید؛ نیروی خودتان را باور کنید و بدانید که میتوانید. این درست در مقابل تعالیمی بود که در دوران طولانی استبداد در این کشور، تلقین میشد که مردم ایران نمیتوانند. ما در دوران انقلاب هم دیدیم همان کسانی که اسلام را به معنای حقیقی خود باور نداشتند، به این معنا هم باور نداشتند؛ همیشه چشم آنها به بیرون مرزهای کشور بود و به مردم و تواناییهای آنها اعتقاد نداشتند. این فکر و این توجه را هم امام در این نظام نهادینه کرد، که استعدادهای جوان این کشور، احساس توانایی کنند؛ و شما بعد از انقلاب هرچه از نشانههای علم و پیشرفت علمی و صنعتی در کشور مشاهده میکنید، ناشی از این است. هرجا که نشانههای وابستگی مشاهده میشود - که به معنای تحقیر ملت ایران و استعدادهای اوست - ناشی از نقطهی مقابل این تفکر است...» (14/3/80)
لزوم آگاه سازی دائمی مردم
عنصر دیگری که از جایگاه رفیع مردم در نظام مردمسالاری دینی حکایت دارد، اهمیت آگاه سازی دائمی مردم از حوادث و تحولات سیاسی – اجتماعی و تصمیم گیریها و اتفاقات نظام سیاسی است. اغلب نظامهای سیاسی مدعی دموکراسی امروزه ترجیح می دهند تا با نوعی غفلت زایی مردم را از روند حوادث و اتفاقات کشورشان بی اطلاع نگه دارند و در سایه این بی خبری منافع فردی، حزبی و طبقاتی خود را پیگیری نمایند. امروز حتی شعار مذموم "سیاست را باید به سیاسیون سپرد" به مولفه مترقی توسعه سیاسی در این رژیمها مبدل گردیده و تئوریسینها و ایدئولوگهای این نظامها عدم حضور مردم در عرصه انتخابات و بی اطلاعی اغلب مردم جامعه از تصمیم گیریهای سیاسی کشور را نماد توسعه یافتگی و تفکیک و تقسیم صحیح امور در این کشور معرفی می نمایند. این در حالی است که بنیانهای فکری انقلاب اسلامی برخلاف این نگرش بر اطلاع سازی و آگاهی بخشی دائم مردم به عنوان رکن اصلی جامعه اسلامی بنا نهاده شده است. حضرت آیت الله خامنهای به این مهم در اندیشه سیاسی تئوریسین انقلاب اسلامی - حضرت امام خمینی(ره) - چنین اشاره می فرمایند:«... عرصهی دیگر در خصوص توجه امام به مردم، عبارت است از لزوم آگاهسازی دائمی مردم. خود امام در سنین بالای عمر - با حال پیرمردی - از هر فرصتی استفاده کرد برای اینکه حقایق را برای مردم بیان کند. در دستگاههای تبلیغاتی جهانی، نقش تحریف و گمراهسازی، نقش فوقالعاده خطرناکی است، که امام به آن توجه داشت. وسایل ارتباطی فکری نامطمئن و وابستهی به دشمنان کشور و ملت، امام را وادار میکرد که هم خود او به طور دائم در موضع تبیین و ارشاد و هدایت مردم قرار گیرد و هم به دیگران دایماً توصیه کند که حقایق را به مردم بگویند و افکار آنها را نسبت به حقایقی که دشمن سعی میکند آنها را مکتوم نگهدارد، آشنا کنند. اینکه ما دایماً به صاحبان بیان و قلم و تریبونهای مختلف توصیه میکنیم که هدف و همت خود را بر تبیین صحیح حقایق قرار دهند، برای این است...»(14/3/80)