صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۲:۱۷  ، 
کد خبر : ۷۸۶۸۲

نقش گزینه «نتانیاهو» در بازتولید هژمونی منطقه‌ای


علی امینی
انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی پس از جنگ 22 روزه در حالی برگزار شد که مقامات دولت صهیونیستی علیرغم جنایات بی شمار ضدحقوق بشر دوستانه ای که در غزه به اجرا گذاشتند نتوانستند به پیروزی قابل توجهی بر رقبای سیاسی خود نایل آیند. بدون تردید یکی از هدف های فوری لشکرکشی دولت صهیونیستی اولمرت به غزه و کشتار زنان و کودکان فلسطینی، ناکام کردن تبلیغات سیاسی رقبای سیاسی و کسب بیشتر آرای صهیونیست های مناطق اشغالی 1948 بود که به دلیل شکست سختی که از رزمندگان حماس خورد عملاً عرصه سیاسی درون رژیمی را به رقیب افراطی تر خود واگذار نمود. نتیجه انتخابات موید این نکته مهم است که شهروندان صهیونیستی، افراطی گری ها و جنایات فزاینده دولت اولمرت در غزه و در قبال سرزمین اشغال شده فلسطین در کرانه باختری را ناکافی ارزیابی کرده و در انتخابات پارلمانی رقبای سیاسی دولت حاکم را ترجیح دادند.
به زعم صهیونیست ها اگرچه دولت به ظاهر میانه رو اولمرت طی چند سال گذشته دو جنگ 33 روزه و 22 روزه در دو جبهه لبنانی و فلسطینی را تجربه کرده ولی این دولت در هیچ کدام از این جنگ ها، نه تنها کوچکترین توفیقی نداشته بلکه هیمنه پوشالی اسرائیل را به نمایش افکار عمومی گذاشته است. از این رو گرایش آنها به رقبای سیاسی اولمرت قابل درک است. در این انتخاب از مجموع 120 کرسی انتخابات پارلمانی، حزب حاکم «کادیما» به رهبری «تزیپی لیونی»، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی 28 کرسی و «حزب کار»، موتلف آن در دولت، به رهبری «ایهود باراک»، 13 کرسی و در مجموع دو حزب حاکم تنها 41 کرسی از 120 کرسی پارلمان را به خود اختصاص داده اند و این در حالی است که سه حزب سیاسی رقیب دولت یعنی حزب لیکود، اسرائیل خانه ما و شاس که به احزاب افراطی تر مشهور هستند مجموعا 53 کرسی و سایر احزاب کوچک با گرایشات مذهبی افراطی گرایانه بیش از 10 کرسی دیگر را به خود اختصاص داده اند. این شرایط حاصله از نتایج انتخابات سبب شده تا شیمون پرز، رئیس جمهور رژیم صهیونیستی، «بنیامین نتانیاهو» سرکرده حزب لیکود را برای تشکیل کابینه مأمور نماید تا وی در یک فرصت چهل روزه و در رایزنی با سایر احزاب دست راستی همچون شاس با 11 کرسی، اسرائیل خانه ما (15 کرسی) و دیگر احزاب مذهبی افراطی کابینه آینده صهیونیستی را انتخاب و معرفی نماید.
به نظر می رسد بنیامین نتانیاهو در انتخاب کابینه آینده رژیم صهیونیستی عجله ای ندارد و انتخاب و معرفی آن را به روزهای آخر مهلت 40 روزه محول خواهد کرد تا در این مدت با استفاده از تبلیغات رسانه های غربی و با نمایش دموکراسی و رایزنی سیاسی با سایر احزاب به ترمیم چهره سیاسی متلاشی شده رژیم صهیونیستی بپردازد. یکی از هدفهای آتی اجرای این نمایشنامه، تحت تأثیر قرار دادن پرونده قضایی مقامات سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی است که در جریان جنگ 22 روزه غزه مرتکب جنایات ضدبشری شده بودند. آیا به درستی جنایت کاران صهیونیستی می توانند با اجرای نمایشنامه دموکراسی در سرزمین های اشغالی فلسطینی بر آن همه جنایات ضدبشری سرپوش بگذارند؟
آنچه مسلم است این است که نتانیاهو سرانجام در پی این نمایشنامه تصنعی که اسم انتخابات و دموکراسی بر آن نهاده شده کابینه آینده رژیم صهیونیستی را تشکیل خواهد داد و این همان چیزی است که صهیونیزم بین الملل، مقامات ارشد آمریکایی و اروپایی و همه حامیان رژیم صهیونیستی خواهان آن هستند. زیرا که گزینه «نتانیاهو» در شرایط آتی منطقه مطلوب ترین گزینه آنها است. مذاکرات سازش رژیم صهیونیستی با ابومازن و «تشکیلات خودگردان» به مرحله حساسی رسیده که در آن بایستی چهار مسئله اساسی، استراتژیک و تعیین کننده یعنی بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین شان، تعیین وضعیت بیت المقدس، تعیین تکلیف شهرک های صهیونیستی مناطق اشغالی 1967 و تعیین حدود کشور آینده فلسطینی به بحث و مذاکره گذاشته شود.
از آنجایی که دولت فعلی ایهود اولمرت و از جمله تزیپی لیونی، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و سرکرده حزب کادیما طی چند سال گذشته درگیر این مذاکرات و توافقات ناشی از آن بوده اند در صورت تداوم حاکمیت آنها در تل آویو طبیعتاً بایستی پیرامون موضوعات چهارگانه مذکور وارد مذاکره شوند و این در حالی است که مذاکره پیرامون آنها جزو خط قرمزهای رژیم صهیونیستی محسوب می شود. فلذا با انتخاب نتانیاهو به عنوان نخست وزیر، رژیم صهیونیستی عملاً تمام توافقات گذشته خود با ابومازن و تشکیلات خودگردان را نادیده می گیرد و به جای پیگیری توافقات گذشته و آغاز مذاکرات سیاسی از نقطه متوقف شده بدون عجله و با گرفتن زمان به ارائه پیشنهادات جدید و با محتوای جدید روی می آورد و این همان چیزی است که رژیم صهیونیستی را از فشارهای سیاسی خارجی مصون نگه می دارد. در این شرایط کشورهای عربی نیز به جای آنکه فشارهای خود را به رژیم صهیونیستی وارد کنند در چارچوب ابتکارات و مدیریت دولت جدید آمریکا به حل و فصل اختلافات داخلی خود روی می آورند و عملاً مسئله فلسطین به حاشیه تحرکات سیاسی قدرت های بزرگ فرامنطقه ای و دولتمردان عربی سوق داده می شود.
نکته مهم دیگر در بررسی گزینه نتانیاهو برای روزهای آتی رژیم صهیونیستی آن است که ابتکار صلح مورد نظر دولت جدید آمریکا برای مسائل خاورمیانه به جای آنکه به مسائل سرزمین های اشغالی فلسطین معطوف شود به مسائل دیگری از جمله حل مسائل مربوط به آمریکا - ایران و سوریه، فتح - حماس و حل مسائل اختلافی کشورهای عربی اهتمام خواهد داشت. از این رو به نظر می رسد یک انحراف بزرگ در مسائل سیاسی استراتژیک منطقه با مدیریت آمریکا در حال شکل گیری است و آن این است که جای متن و حاشیه در تحولات آینده عوض می شود. مسئله فلسطین اشغال شده که کانون اصلی تحولات خاورمیانه و تاثیرگذار بر مواضع قدرت های بزرگ طی 6 دهه اخیر بوده است جای خود را به موضوعات جدید از جمله صلح آمریکا - ایران، آمریکا - سوریه، فتح - حماس و حل مسائل دولتمردان عربی می دهد.
در این شرایط نتانیاهو، نخست وزیر آتی رژیم صهیونیستی بدون اینکه اجازه دخالت سایر کشورها در مهمترین بحران منطقه یعنی تداوم اشغال سرزمین فلسطین را بدهد با کنترل تحولات داخلی سرزمین های اشغالی، موضوع فلسطین را در چارچوب منازعات درون سرزمین فلسطینی : اسرائیلی دنبال می کند تا با فشارها و تهدیدات سیاسی و اقتصادی و فرسایشی کردن این فشارها و تهدیدات، مقاومت فلسطینی را تضعیف و مشروعیت استمرار حیات سیاسی آن را ابتدا در میان فلسطینی های مناطق غزه و کرانه باختری و سپس در سطح منطقه ای و بین المللی مخدوش نماید.
به این ترتیب انتخاب «نتانیاهو» برای تشکیل کابینه آتی رژیم صهیونیستی تامین کننده بخشی از نیازهای استراتژیک اسرائیل و حامیان غربی آن است.
نکته آخر اینکه گزینه نتانیاهو در چارچوب برنامه ها و سیاست های استراتژیک آمریکا طرح ریزی شده و دولت فعلی آمریکا از آن به عنوان برگ برنده ای برای باز تولید قدرت سیاسی آمریکا در منطقه و جهان و تأمین منافع راهبردی خود استفاده خواهد کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات