تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۸۸ - ۰۹:۴۴  ، 
کد خبر : ۹۱۵۰۵

معماری احیای تمدن دینی


نویسنده: حیدر رضا ضابط
واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولا تفرقوا ...(آل عمران 103)
«همگی (به وسیله قرآن) به ریسمان محکم (ایمان به) خداوند چنگ بزنید و دچار تفرقه وپراکندگی نشوید.»
إن الله یحب الذین یقتلون فی سبیله صفاً کأنهم بنیان مرصوص (صف 61).
«همانا خداوند آن کسانی را که صف در صف، (پیوسته به یکدیگر) همچون دیوار در رژی محکم در راه او کارزارمیکنند دوست میدارد.»
إنما المؤمنون اخوة فأصلحوا بین أخویکم واتقوا الله لعلکم ترحمون (الحجرات: 49).([1])
در حال حاضر جمعیت 1.500 میلیونی مسلمانان قریب به 25 درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهد. حدود 1000 میلیون مسلمان در 56 کشور اسلامی زندگی میکنند که اعضای سازمان ملل متحد و سازمان کنفرانس اسلامی (OIC)([2]) هستند. 500 میلیون مسلمان دیگر در کشورهای مختلف پراکنده هستند. کمتر نقطه ای در جهان را میتوان یافت که جمعیتی از مسلمان در آن سکنا نداشته باشند.
جمعیت بزرگی از مسلمانان، یعنی 220 میلیون نفر از آنها، در هندوستان زندگی میکنند. در اروپا وآمریکا، جمعیت مسلمانان گرچه در گذشته چشمگیر بوده اما امروز بشدت چند پاره ومتفرق شده است. مهاجرتهای فراوان در جمیع اقطار عالم سبب شده است مسلمانان به آن بخشهایی از جهان بروند که قرنها از آموزشهای اسلامی بیخبر بوده اند. جمعیت کمّی مسلمانان در کنار موقعیت جغرافیایی آنان به امت اسلامی موقعیتی استراتژیک در جهان امروز داده است.
از نظر ژئو ـ استراتژیک، کشورهای مستقل اسلامی عملاً کنترل یک چهارم از جهان را به عهده دارند؛ که از مراکش تا اندونزی واز قزاقستان تا ترکیه و بوسنی را در بر میگیرد. بلوک اسلامی را میتوان به دو منطقه ی جغرافیایی بزرگ تقسیم کرد: یک زنجیره ی بزرگ که از مراکش و سنگال شروع میشود و از طریق پاکستان به جمهوری های آسیای میانه می پیوندد، ودومی منطقه بسیار مهم بنگلادش، مالزی واندونزی است.
دو منطقه مذکور اهمیتشان به لحاظ استراتژیک از آن جهت است که تمامی راههای دریایی، هوایی وزمینی جهان از آنها عبور میکند. بحر المیت، دریای سرخ، ودریای خزر در مرکز کشورهای اسلامی واقع شده اند. تعدادی از کشورهای اسلامی سواحلی بر کناره ی اقیانوسهای هند و اطلسی دارند. آبراههای مهمی همچون دامیال، تنگه ی سوئز، یورت سعید، جیبوتی وعدن تحت کنترل مسلمانان هستند. جهان اسلام در بردارنده ی منابع اقتصادی مهمی همچون محصولات کشاورزی، نفت، برق، ذغال سنگ، آهن، اورانیوم، قلع، پلاستیک، مس وغیره است.
حدود یک چهارم جهان اسلام به زبان ساده در موقعیتی نیست که بتواند رشد پایدار اقتصادی داشته باشد وتدارک آموزش ودیگر زیرساختهای مورد نیاز اجتماعی را برای شهروندان خود ببیند. با این حال، حتی آن کشورها هم میتوانند نقش مهمی در توسعه ی تکنولوژیک واقتصادی کشورهای برادر اسلامی خود ایفاکنند، و در مقابل کمکهایی در جهت استقلال کسب کنند. برای مثال، ترکیه، مهارت لازم برای ساخت جتهای جنگی F16 را دارد، الجزایر، مصر، ایران، بنگلادش، مالزی وقزاقستان قدرت اقتصادی لازم جهت کمک مالی به دیگر کشورها را دارند، پاکستان، علیرغم مقاومت شدید غرب، با موفقیت برنامه ی صلحآمیز (؟!) هسته یی خود را در مدت زمانی تقریباً نصف دورانی که دیگر کشورها برای تکمیل آن لازم دارند، به پایان رساند؛ وتغییر قیمت نفت در سالهای 1972 و1980 بالانس ترازوی اقتصادی جهان را به نفع کشورهای اسلامی تغییر داد.
در خلأ، میتوان با اطمینان نتیجه گرفت که قدرت و مرکزیتی که امت اسلامی امروز از آن برخوردار است در تاریخ اسلام بی سابقه است (واقعیتی که هرگز نباید از یاد برد، والبته تلخ است، اینکه چرا جهان اسلام نمی تواند استفاده ی کامل از موقعیت قدرتمند امروز خود در صحنه ی شطرنج جهانی بکند؟).
در سراسر تاریخ 1400 ساله ی اسلامی، حتی در دوران افول بی نهایت شدید چند قرن اخیر، راه ورسم اسلامی زندگی نقش تأثیر گذار در شکلده ی به سرنوشت بشریت ایفا نموده است. مکتب اسلام با آموزههای پویا وجذاب خود که از منشأ وحی سرچشمه میگیرد، وبا نیازهای طبیعی بشر همخوانی کامل دارد، برتری کاملی نسبت به تمامی دیگر ادیان وایدئولوژیهای دیگر ساخت بشر دارد.
اوجگیری پردرخشش تمدن اسلامی وقدرت پایدار آن حاصل تولد (خیر أمة) (قرآن مجید، 110: 3)، (امة وسط) (قرآن مجید 142: 2) است، که الله، سبحانه و تعالی برای بشریت پدیده آورده است.
در هر حال، چنان نقش در قرنهای اخیر دچار نقصانهایی شدید شده است، که حاصل غفلت ورکود خود مسلمانان بوده است. بنیان کنترین مرضی که امروز دامنگیر امت اسلامی شده است تفرقه و تشتت حاکم بر آن است، که در حوزههای سیاسی، عقیدتی، طایفهگرایی و قومیتزدگی بحرانآفرین شده است. به این ترتیب، مهمترین و حیاتیترین نیاز امروز امت اسلام وحدت است ـ وحدت در افکار واعمال، وهمچنین وحدت قلوب وایجاد صمیمیت احساسی بین آحاد امت اسلامی. امروز قلبهای مسلمانان در سراسر جهان مالامال از درد برای وحدت از دست رفته ی امت است ـ وحدت عقیدتی، وحدت در آمال وانگیزه ها وآنچه موجب کسب رضایت الله سبحانه وتعالی شود.
وحدت اسلامی چیست؟
چرا امت اسلامی، که معمار قدرتمندترین وقدیمیترین تمدن زنده وپویا در تاریخ بشریت بوده است، آن وحدت ثمر بخش را از دست داده است؟ چگونه میتوان آن را مجدداً بدست آورد، به خصوص در متن عوامل پیچیده داخلی و خارجی که بر جهان اسلام تأثیر گذار است؟
به علاوه، نمونه های منفکی از همکاری، برادری اسلامی، ووحدت گاهگاهی در اوقات نیاز بین مسلمین و رهبران آنها همواره در طول تاریخ سابقه داشته است. ارائه کمک نظامی به سلطان گرانادا از جانب سلطان امپراتوری اسلامی عثمانی در سال 1483 میلادی (تاریخ ترکان عثمانی، ای، اس، کهیی، بیروت، 1961، ص 122)([3]) وکمک بینظیر حاکم افغانستان به مسلمانان هند در 1761 میلادی نمونههایی از همکاریهای متقابل رهبران اسلامی، حتی در دوران افول تاریخی امت اسلام هستند.
چشمگیرترین تلاش برای احیاء وحدت جهانی امت اسلامی در قرن گذشته ی میلادی به رهبری سید جمال الدین اسدآبادی، معروف به افغانی (1897 ـ 1838 میلادی) به عمل آمد. وی رهبری بود با شخصیتی بسیار عظیم حرکت پان ـ اسلامی او موجب ایجاد احساسات سیاسی، وگردبادی روانشناختی در سراسر جهان اسلام شد، که در زمان وی شامل زیر دستان جامعه ی بزرگ جهانی میشدند.
اسدآبادی اسلام را منبعی توانا برای ایجاد وحدت بین مسلمین میدانست که میتوان قدرت سیاسی به امت اسلامی بدهد. وی بیشتر عمر خود را صرف تحقق این اهداف کرد (دائرة المعارف بریتانیکا، جلد 10، چاپ پنجم، 1977، ص 20).([4])
افغانی، رهبری عملگرا بود که دریافته بود در آن برهه ی خاص زمانی، یک دولت واحد برای کل امت میتوانست قابل قبول باشد. خود وی گفته بود: (من خواستار تشکیل دولتی واحد (برای کل جهان اسلام) نیستم چون میدانم یک حاکم، مورد پذیرش همه (این ملتها) نخواهد بود. این بدان خاطر است که انتخاب چنان رهبری احتمالاً بسیار دشوار خواهد بود. اما من قطعاً خواستار حاکمیت قرآن واحکام عالیه ی آن بر کلیه ی این کشورها هستم. کشورهای جهان اسلام باید از اسلام به عنوان وسیله یی جهت دستیابی به وحدت استفاده کنند (العروة الوثقى، جمال الدین افغانى، قاهره 1957، ص72)([5]).
حرکت دیگری که رهبری (بخشی از امت اسلامی) را بعهده گرفت در هند تحت اشغال انگلیس شکل گرفت وخواسته آن تشکیل مجدد خلافت اسلامی در زمانی بود که امپراتوری خلیفه ی عثمانی در 1924 منقرض شده بود. حرکت مذکور، که نهضت خلافت نام گرفت، برمبنای روحیه ی وحدت طلبی اسلامی نضج گرفت و اصلیترین خواسته ی آن تشکیل یک حکومت واحد اسلامی تحت رهبری خلیفه یی مورد قبول کل جهان اسلام بود. حرکت مذکور به لحاظ تاریخی برای مسلمانان هندوستان حائز اهمیت است، اما تأثیر اندکی بر مسلمانان دیگر اقطار عالم داشت.
کنفرانس سال 1962، قاهره، که با شرکت رهبران سیاسی ومذهبی مسلمانان تعدادی از کشورها تشکیل شد. تلاشی بود عاطفی برای احیای خلافت اسلامی. از آنجا که هیأتهای شرکت کننده در کنفرانس مذکور از طرف سازمانهای غیر دولتی (NGOs) اعزام شده بودند، آنها تصمیم به برگزاری یک (اجلاس بزرگ امت اسلامی)([6]) گرفتند.
هیأتهای نماینده ملتهای مختلف اسلامی، در کشورهایی که خود در این اجلاس برخواهند گزید، بار دیگر گردهم خواهند آمده تا تدابیری بیندیشند با این هدف که یک خلافت اسلامی واحد برآن مبنا تشکیل شود، که اساس آن تمامی اصول شریعت اسلام باشد([7]).
در هر صورت، رهبران هوشمند اسلامی تلاشهای سخت خودرا برای شکلدهی به یک پایگاه مشترک برای امت اسلام ادامه دادند. تا آن زمان، فکر تشکیل یک حکومت مستقل ومجزای اسلامی در شبه قاره ی هند کم کم قویتر میشد. اما همچنان که مشهورترین متفکر جهان اسلام در دوران معاصر گفته است، وحدت کامل امت اسلامی از ایده آلهای آن زمان نبود.
جوهر وجود ما محدود به مکان خاصی نیست؛
مستی شراب ما در هیچ خمره یی نمیگنجد؛
از جام ما چینی وهندی یکسان مینوشند؛
گِل خلقت ما، از ترک گرفته تاسوری از یک خاک است؛
قلب ما نیز، نه برای هند میطپد، نه برای سوریه یا روم؛
قلب ما تنها برای اسلام می تپد([8]) (رموز بیخودی).

در هر حال، او واقعیت موقعیت را در شبه قاره ی هند در زمان مورد بحث دریافته بود وبا آب وتاب فراوان به نهضت تشکیل پاکستان پیوسته بود، که در آن (شریعت اسلامی را میشد به مورد اجرا گذاشت).
کارهای جدیدی که برای احیای مجدد امت وسپس تحقق وحدت جهانی اسلامی از طریق بازگشت به اصول خالص اسلامی انجام شدهاند. مبتکرین اولیه ی آنها شخصیتهای بسیار بزرگ اسلامی در سالهای 1928 و1941 بودهاند. در جهان عرب.، شیخ حسن بنا از اخوان المسلمین، در لبنان امام موسی صدر، در عراق آیت الله محمد باقر صدر، در شبه قارهی هند جماعت اسلامی مولانا سید مودودی، وبالاخره، در جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) نقش اساسی در شکلدهی به حیات میلیونها مسلمان در تاریخ معاصر اسلامی داشته اند.
انقلاب شکوهمند اسلامی تحت رهبری پویای حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) موجب تقویت امت اسلامی شده، وبه حرکتهای احیاگر اسلامی در سراسر جهان دامن زده است.
ضرورت وحدت، تنها زمانی رهبران جهان اسلام را به اندیشه واداشت که بیتالمقدس در سال 1967 به اشغال اسرائیل در آمد. خود مسجد الاقصی نیز در سال 1969 به اشغال رژیم صهیونیستی در آمد. یک کنفرانس سران با شرکت رهبران 24 کشور اسلامی در روزهای 22 تا 25 سپتامبر 1969 در مراکش تشکیل شد، که هدف از برگزاری آن (تشویق همکاری نزدیک و روابط متقابل اقتصادی، علمی، فرهنگی بین کشورهای اسلامی و تقویت روابط روحانی، تحت تعالیم عالیه و ابدی اسلامی بین آنها) بود.
کنفرانس مذکور طلایه دار تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی (OIC)([9]) بود، که امروز تعداد اعضای آن افزایش یافته وبه 46 کشور رسیده است. اما گذشته از نقشی که سازمان مذکور به عنوان یک نهاد تشریفاتی داشتهاست، تا به امروز نتوانسته بارقه ی امیدی در جهت شکلدهی به وحدت امت اسلامی پدید آورد، که مسلمانان جهان این چنین مشتاقانه منتظر آن هستند.
لذا، چنانچه ما حقیقتاً خواستار رسیدن به وحدت هستیم، باید ایده ی وحدت را در اذهان خود نیز به خوبی به پرورانیم. ممکن است هرگز به آن سطح بسیار بالا نتوانیم دست یابیم، اما باید حداقل این ایدهآل را به عنوان یک هدف عالیه حفظ کنیم، واین امر را ملاکی بدانیم برای ارزیابی این مطلب که چه قدر به طرف وحدت، نزدیک یا چه قدر از دستیابی به آن دور شده ایم.
ویژگیهای چنان امت واحدی بدین شرح است:
اول: ایمان (اعتقادات اسلامی).
دوم: عبادات (مناسک اسلامی).
سوم: اخلاق (رفتار مبتنی بر اصول اخلاقی اسلام) واین بخش ثمره ی ایمان وعبادات میباشد.
چهارم: دفاع از اسلام.
ونکته ی آخر، وحدت سیاسی است، وپیروی از اولی الامر مسلمین، که بدون تردید، حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنه ای اولی الامر مسلمین جهان هستند.
راه حلّ مشکل تفرقه ی بین امت اسلامی آن خواهد بود که همگی به صراط المستقیم بازگردیم وریسمان الهی چنگ زده، بر آن اساس ومبنا به زندگی ادامه دهیم. صراط مذکور، راه زندگی پیامبر نازنین اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) واهل بیت شریف ایشان (علیهم السلام أجمعین) است.
برای تحقق هدف مذکور باید احساس نیاز به خلق امتی واحد در قلوب مسلمین سراسر جهان به وجود آید. همانطور که اگر یک انگشت انسان بسوزد تمامی بدن به ناراحتی می افتد، میزان حساسیت مسلمین نسبت به آلام یکدیگر نیز باید به همان نسبت بالا باشد. رنجهای فلسطینیان، افاغنه وعراقیها، برای نمونه، باید آنچنان مسلمانان دیگر نقاط جهان را متأثر کند که تمامی آحاد امت فریادی یکصدا برآورند ودر صدد ارائه ی کمکی واقعگرایانه برای حل مشکلات آن ملتها برآیند.
باید برنامه ی عدالت در میان امت اسلامی بر مبنای اصول برادری اسلامی به مورد اجرای گذاشته شود.
قرآن مجید میفرماید:
«إنّ أکرمکم عند الله أتقاکم» (الحجرات: 13:49)
(ای مردم! همانا گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است)([10]).
اما ایران قبلاً با این مسأله کنار آمده است وما نیز میتوانیم چنین کنیم. راه حلی که دولت جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب شکوهمند اسلامی سال 1979 برگزید میتواند در سراسر جهان اسلام کاربرد داشته باشد.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به وضوح وروشنی آمده است که تمامی قوانین کشور بر مبنای فقه جعفری شکل خواهند گرفت، اما پیروان سایر مذاهب اسلامی مجازند در امور شخصی وخصوصی خود از اصول فقهی مذهب خویش پیروی کنند. این برخورد بسیار داهیانه، اما به همان نسبت ساده وفاقد پیچیدگی، درسی واقعاً روشنگر به کل امت اسلامی میدهد.
در سال 1990، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران، آیتالله العظمی سید علی خامنهای، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را تأسیس فرمودند تا وظیفهی سنگین انجام تحقیقات مذهبی با هدف کشف راههایی عملی وتدبیر سیاستهایی جهت تقریب قلوب مسلمین جهان وایجاد تفاهم هرچه بیشتر بین پیروان مذاهب مختلف اسلامی را به عهده بگیرد.
این سازمان بی نظیر، که به امت اسلام تعلق دارد ناشر مجلّهی (رسالة التقریب) به زبان عربی است وتاکنون کتب بسیاری منتشر کرده است که همه در جهت تقریب مذاهب مختلف وبالابردن سطح تفاهم بین آحاد امت اسلامی بوده اند.
(مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی) اقدام به تأسیس (دانشگاه مذاهب اسلامی) در تهران کرده است، که در نوع خود اولین ودرجهان منحصر به فرد میباشد. در دانشگاه مذکور علمای تمام مذاهب عمده ی اسلامی به تدریس فقه به طلاب علوم دینی مذاهب مختلف مشغولند، که از کشورهای مختلف دنیا به ایران آمده اند.
هر سال در سالروز مبارک میلاد پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله)، که تحت عنوان (هفتهی وحدت از جانب مسلمین جهان) جشن گرفته میشود، (12 تا 17 ربیع الاول)، بهطور منظم یک کنفرانس بینالمللی از جانب مجمع در تهران برگزار میشود تا موجب افزایش میزان ادراک همه جانبه بین 1500 میلیون مسلمان امت اسلامی شود.
مشارکت گسترده در امور اجتماعی ـ سیاسی امت اسلامی باید بخشی از اوقات مفید مسلمین جهان را به خود اختصاص دهد. قدرت یک ملت بستگی به اراده وعملکرد تک تک افراد آن ملت دارند.
یک ملّت تنها زمانی سرفراز وقدرتمند خواهد بود که امیدها وآرزوهای آحاد آن با اهداف وسیاستهای رهبران آن ملت همنوا وهمخوان باشند.
امت اسلامی باید تسامح وتساهل خود را برای امور مربوط به کل امت به خرج دهد. این فرمایش پیامبر مکرم اسلام (ص) (اختلاف عقاید بین آحاد ملت من رحمت، وتفرقهی بین آنان موجب مشقت است) باید صمیمانه از جانب آحاد امت اسلام با آزاداندیشی مورد پذیرش عام قرارگیرد. قرآن کریم نیز در این زمینه میفرماید:
... وتعاونوا على البرّ والتقوى ولا تعاونوا على الاثم والعدوان ...
ترجمه ی آیه: (ای کسانی که ایمان آوردهاید ... شما باید در نیکی وپرهیزکاری بایکدیگر همکاری و تعاون داشته باشید، ولی در گناه وتجاوز بایکدیگر همدستی نکنید ...)(مائده: 2: 5).([11])
روح سیاسی نهاد دینی حج لازم است احیاء گردد تا حج عملکرد خود را بهعنوان نهادی که برای بسط وگسترش میزان تفاهم وهمکاری بین گروهها وجوامع مختلف مسلمین را باز یابد وبه نزدیکتر شدن کشورهای اسلامی به یکدیگر کمک کند. در چنان صورتی، روابط جهانی امت اسلامی مستحکمتر خواهد شد ومسلمانان توفیق جهاد علیه جاهلیت مدرن را بدست خواهند آورد.
نهادهای بین حکومتی مانند سازمان کنفرانس اسلامی ودیگر مؤسسات دولتی جهان اسلام، چه در سطح جهان وچه در سطوح مختلف منطقه یی، باید به ابتکار تدابیری جهت تحکیم وحدت اسلامی بپردازند واین مهم را با تعهد بیشتر نسبت به اهداف اعلام شده واساس نامه های خود، عملی سازند. همکاریهای اقتصادی، علمی، وحتی تبادل فنآوری واطلاعات، وهمچنین همکاریهای فرهنگی باید بین کشورهای اسلامی پیش از پیش تقویت گردد.
این گونه امور باید شامل بزرگداشت شخصیتها وایام پراهمیت تاریخ وفرهنگ اسلامی، تحقیقات مشترک دانشگاهی در زمینه های مختلف مورد علاقه ی کشورهای گوناگون، وهمچنین فعالیتهای مربوط به تکنولوژی اطلاعات و امور انسان دوستانه بشود. همکاری در دفاع از حقوق مسلمانان وارزشهای اسلامی در کشورهایی که علما در آنها در اقلیت هستند، میتواند منجر به بالا رفتن میزان تفاهم بین کشورهای اسلامی شود.
نهضتهای اسلامی
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران، اراده وایثار هوشمندترین اقشار امت منجر به شکل گیری طیف گسترده وبسیار ارزشمندی از نهضتهای اسلامی در سراسر جهان گردید.
تهاجم آشکار جبهه ی کفر جهانی علیه مسلمین جهانی، با اتکا بر تسلیحات قدرتمند سیاسی ـ اقتصادی وتبلیغاتیشان، در کنار ارعاب فعالین اسلامی توسط رهبران غربزده جهان اسلام، دست در دست یکدیگر موجب تقویت هر چه بیشتر نهضتهای اسلامی شده است. آنچه شدیداً به آن نیاز داریم این است که این نهضتها استراتژیهایی واقعگرایانه داشته باشند وبه طور مؤثر آن راهکارها را پیاده کنند.
لذا، اولین هدف نهضتهای اسلامی باید تشکیل حکومتی اسلامی باشد که به یاری آن بتوانند در کشورهای خود در جهت وحدت مجدد امت اسلامی به فعالیت بپردازند.
تبلیغات سازمان یافته وهمه جانبه برای اسلام، وظیفه ی قطعی امت اسلامی است، که باید در سطوح فردی وجمعی برای آن قیام کنند.
(ادع الى سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتی هی احسن) (نحل 125:16)
(ای پیامبر) مردم را به وسیله ی منطق الهی وپند واندرز نیکو به راه پروردگار ـ آفریدگارت بخوان وبه بهترین وجه برای آنان استدلال کن.
(ومن أحسن قولاً ممن دعا الى الله وعمل صالحاً وقال إننی من المسلمین) (فصلت 33:41)
وکیست نیکو سخن تر از آن کسی که مردم را به دین توحیدی دعوت میکند، عمل صالح انجام میدهد، ومیگوید: من از مسلمانان هستم.([12])
چنانچه تبلیغات اسلامی وجود نداشته باشد، یا به نحو مؤثر انجام نشود، امت اسلام درونگرا خواهد شد وبتدریج در سطح افشار مختلف جوامع اسلامی در روز مرّگی زندگی مستحیل میشود.
برای اینکه نور الهی، یعنی اسلام عزیز در چار گوشه ی جهان گسترش یابد، اعضای فعال امت اسلامی باید قلوب نورانی خودرا به روی میلیونها بندهی خداوند تعالی، اعم از مسلمانان وغیر مسلمان، بگشایند.
وحدت بیشتر اسلامی نه تنها متضمن تأمین منافع اکثریت مسلمانان جهان، بلکه همچنین موجب بهره مند شدن مردم غیر مسلمانان جهان نیز خواهد شد. از آنجا که جهان اسلام امروز در حال گذار از یک فاز تجزیه و تحلیل خویش وبیداری درونی است. اسلام روز به روز بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، وبعنوان نور هدایت (سراج منیر) بدان نگریسته میشود، که جهت بازسازی حیات فردی واجتماعی امت بدان نیاز است. حقیقت وحدت اسلامی اکنون بستگی به اراده ی مستحکم امت دارد، که باید جامعه یی جهانی را بر اساس مبانی اسلامی بسازند.
روابط برادرانه ی جهانی بین مسلمانان سنگ زیربنای وحدت اسلامی، ومبنای تشکیل نهضت جهانی اسلامی است. اخوت یعنی آحاد امت ملتی واحد را تشکیل میدهند که وجوه اشتراک عمومی آن اعتقاد، برادری، وبرابری است، بدون اینکه حقیقت تفاوتهای بین انسانها وگرایشات آنها را بخواهیم نفی کنیم. منشأ اخوت اسلامی عشق متقابل مسلمانان نسبت به یکدیگر، احترام واحساسات رقیق نسبت به یکدیگر در همان سطحی که در یک خانوادهی متحد مشاهده میشود، میباشد. به یاری اخوت اسلامی نوع بشر بر مبنای عقیده واعتقاد میتواند به وحدت دست یابد. هرکس، از هر نقطه از جهان، صرف نظر از نژاد وفشار زبانی خود، میتواند به خانوادهی مسلمانان بپیوندد وتنها شرط ورود به جرگه ی این اخوت، شهادت دادن به یگانگی خالق و نبوت رسول وی، در کنار تن دادن به اعمالی است که از ضروریات اسلامند.
دستیابی مجدد امت به وحدت جهانی نه افسانه یی است ونه غیر ممکن، آنگونه که نظریه پردازان غربی و رهبران سکولار در جهان اسلام تمایل دارند برای نا امید کردن مسلمانان وانمود کنند، دستیابی به چنان وحدتی یکی از خواسته های الهی است. با این حال، دست یابی به آن نیازمند به تحقق دو شرط است: تأیید الهی وبازگشت امت به اسلام.
به هر تقدیر، علیرغم مصائب سیاسی واعتقادی که امت اسلامی در طی تاریخ پشت سرگذاشته است، توده های مسلمانان همواره آرزومند دستیابی مجدد به وحدت اسلامی وبرقرارشدن اصول ایدهآل اخوت اسلامی بوده اند، هدف عالیه ی وحدتبخشی به امت اسلامی همواره یکی از عوامل راهنمای نهضتهای احیاگر اسلامی که بعدها ظهور کردند باقی ماند.
قرن احیاء اسلام
قرن حاضر را میتوان به حق قرن احیای اسلام نامید، که اسلام سیاسی واقتصاد اسلامی تنها دو جنبه از آن هستند. دشمنان اسلام تصور کرده اند با سلطهی سیاسی بر مسلمانان به تکه تکه کردن امت اسلامی در قالب کشورهایی کوچک با تأکید بر ملیتها وقبایل، تحمیل نظامهای سیاسی سکولار ورهبران غیر دینی، وترویج نظامهای اقتصادی، آموزشی وفرهنگی غرب، امت اسلامی را خواهند توانست تا ابد بیخاصیت وعقیم کنند. اما اراده ی حق تعالی با نقشه های غرب برای مسلمانان مغایرت داشت.
مسأله یی که از اهمیتی برابر با مورد فوق برخورداراست، منطق حاکم بر حرکت جامع احیای اسلامی است. در واقع، همین منطق نیروی محرکه ی لازم برای نهضت را بهوجود میآورد ومهمترین نقش را در تغییر الگوهای ایدئولوژیک وفرهنگی که مسلمانان از آنها در سراسر جهان پیروی میکنند عملاً به عهده دارد. در شبه قارهی هند، حرکتهایی که به رهبری سید احمد شهید، شاه اسماعیل شهید، ودر بنگال حرکت حامی شریعت الله، وسپس تلاشهای الطاف حسین حالی، شبلی نعمانی، مولانا عبدالکلام آزاد، مولانا اشرف ثنوی ومولانا محمد علی جوهر، شکل گرفتند موجب شدند مسلمانان هند حضوری فعال در صحنههای روشنفکری، اخلاقی، فرهنگی، ونهایتاً سیاسی پیدا کنند. حرکت احیاء اسلامی علامه اقبال، کارهای سید عبدالعلا مودودی در زمینههای ادبی وروشنفکری، ورهبری قائد اعظم محمد علی جناح، همگی در چارچوب حرکت سیاسی سران مسلمان هند پدید آمدند ونهایتاً منجر به تشکیل کشور مستقل برای مسلمانان در 1947 شدند.
این حرکت، که هنوز مراحل نوزادی خود را در نیمهی اول قرن بیستم طی میکرد، در همان زمان به قدر کافی قدرتمند بود که منجر به تشکیل حکومت پاکستان شود، ودر نیمهی دوم قرن بیستم به تدریج در سراسر جهان اسلام گسترش یافت. ملتهای مسلمان نبردهای آزادیخواهانه ی خود را آغاز نمودند وعلیه قدرتهای استعمارگر قیام کردند. انگیزهی محرک ملتهای مسلمان در حرکتهای مذکور تقویت هویت اسلامی آنها بود. گاهی چنین به نظر میرسید که ملیگرایی قوهی محرکهی بعضی ملتهای مسلمانان برای جنگهای آزادی خواهاند باشد، با این حال واقعیت پذیرفته شده این است که حتی تنها نیروی محرکه ی نهضتهای ملی گرا نیز ظهور مجدد افکار اسلامی بوده است. کی. اسمیت در کتاب خود به «نام اسلام و تاریخ دوران مدرن»([13]) اعتراف میکند: (مسلمانان هرگز هیچیک از مفاهیم ملیگرایی را که وفاداری نسبت به آنها مغایر با اصول فقهی اسلام باشد نپذیرفته‌اند).
وی میافزاید: (علاوه بر این (تا آنجا که به مسلمانها مربوط میشود) وانگیزه ی آزادیخواهی برای مسلمانان را توانسته پدید بیاورد).
جمال الدین افغانی، محمد عبده، محمد رشید رضا وبنیانگذار اخوان المسلمین شهید شیخ حسن البناء، در لبنان امام موسی صدر، ودر عراق شهید سید محمد باقر صدر، رهبری وپیشبرد نهضتهای احیای اسلامی در جهان عرب را به عهده داشتند.
در ترکیه ی تحت حاکمیت شدید نظامهای سکولار، سعید نورسی، عدنان مندرس، ونجم الدین اربکان حرکت اسلامی را زنده نگاهداشتهاند. در ایران، نهضت مردمی وپرطرفدار امام خمینی (رحمت الله علیه) فصل نخست عصری جدید برای جهان اسلام را پدید آورد.
چشم انداز آینده
امت اسلامی اکنون قدم به قرن بیست ویکم گذاشته است. امروز، هنگامیکه اوضاع سیاسی صد سالهی اخیر مسلمانان را بررسی میکنیم، به نشانههایی از امید در برهههایی که حرکتهای احیاگر اسلام ومبارزات امت اسلامی در همهی جنبه های زندگی اوج گرفتهاند برمیخوریم. برای این قیامها هیچ توضیح دیگری به جز آنچه قرآن کریم میفرماید وجود ندارد:
«ومکروا ومکر الله والله خیر الماکرین» (آل عمران، 53).
«و(یهودیان دشمن حضرت مسیح به قصد کشتن او) مکر ورزیدند، وخداوند در مقابله با آنها تمهیدی به میان آورد، وخداوند آن تمهیدگر بی همتاست.»([14])
قدرتهای استعماری برای نامؤثر کردن توان بالقوهی امت اسلام، برای امر برنامه ریزی گستردهیی کرده بودند. اما به شهادت تاریخ، اگر مسلمانها در یک جبهه عقب نشینی میکردند، به نمایش قدرت امت اسلامی در جبههای دیگر مبادرت ورزیده اند.
این جنبه ی مهم از تاریخ اسلام درگذشتهی نزدیک به فراموشی سپرده شده بود، اما همانطور که پایان شب سیه سپید است، امت اسلام طی پنج دههی اخیر به میزانی بسیار بزرگ، بر شرایط خفّتبار حاکم برخود فائق آمد وگذشته ی تاریک را پشت سرگذاشته، اصلاحات را در سطح جهانی پیگری کرد.
بحران با جاهلیت مدرن
جوهرهی نهضت اسلامی واحیای عمومی اسلام در سطح جهانی نیروهایی واقعی هستند که در حال شکلدهی به آیندهی امت اسلاماند. دوران حاضر را میتوان دوران بحرانها نامید که طلایهدار آغاز عصری نو هستند. اما آنچه حتمی است اینکه نهضتهای اسلامی بر خلاف تلاشهای استعماری، که از جوهرهی حیات برای زنده ماندن در آینده محرومند، در حیات با نشاط خود ادامه خواهند داد. ملتهای غربی ودوستان آنها عمدتاً به همین خاطر اسلام را خطری برای خود به حساب میآورند.
امت اسلام با غرب هیچگونه اختلاف ارزی ندارد. در عوض، مسلمانان در صدد هستند از حق طبیعی خود برای شکلدهی به حیات فردی واجتماعی خود بر اساس دکترین مذهبی خویش، وبهرهمندی از فرهنگ وتاریخی که در آن خانواده بهعنوان سنگ زیر بنای جامعه وپدید آوردن تغییرات، نقش کلیدی دارد کاملاً استفاده کنند. اما این تغییر ذهنیت نیز به نظر غربیها تهدیدی است علیه امنیت آنان.
جاهلیت مدرن امروز رهبر بشریت به سوی هرچه دورتر شدن از حق وحقیقت است. این امر، در عمل، موجب شده تا صلح وامنیت از سطح جهان رخت بر بندد. انسان گوهر وجود خویش را که صبغهی الهی داشته ضایع کرده است وبرای خویش موقعیتی جدید پدیدآورده که شایستهی شخصیت انسانی وی نیست. امروز بشریت از یک بحران هویتی رنج میبرد که ویژگی عمدهی آن عدم توازن میباشد.
رشد سریع و بیتناسب فرهنگ مصرف وصنایع مولد لهو ولعب در حال فرسایش کامل روحیهی پاک و بیآلایش نسل جوان است.
تبلیغات منحط جنسی در اماکن عمومی وانتشار روزنامه ها ومجلات شهوانی جنسی با تیراژ بسیار بالا، ملتهای غربی را دعوت به بیبند وباری وفروریختن آخرین بقایای اخلاقیات میکند. فمینیسم افراطی (نهضت برتریجویی زنان)، استفادهی ابزاری از زن بهعنوان مدل شهوانی نمایشهای مد وغیره، تشویق وترویج روابط جنسی خارج از چارچوب زناشویی وهمجنس بازی تبدیل به ابزار مدرنیسم شده اند. حاصل این بلبشو فرسایش کامل اخلاقیات، فروریختن بنیاد خانواده، سوء استفاده از کودکان ودیگر انواع واقسام امراض اجتماعی بوده است.
علت پدید آوردن چنان اوضاعی، که اتفاقاً برای متکی بر مهارتها وزحماتی بسیار میباشد، این حقیقت است که غرب از هدایت بشریت به سمت وسویی سالم وسعادتمند عاجز است؛ وضمناً این حقیقت که غرب نه تنها اطلاعات وعلم کافی نسبت به اسلام ندارد، بلکه نسبت به این دین نجاتبخش الهی با دیده ی تفرعن ونفرت مینگرد. تجربهی فرهنگ سکولاریستی با شکست نهایی روبرو شده است. به رغم نفوذ کامل غرب بر کل جهان طی 500 سال اخیر، غربیها از پدید آوردن یک سیستم مناسب ومبتنی بر عدالت وحق عاجز بودهاند وبدون تردید پیشرفت صنایع وانباشت ثروت در غرب بینهایت چشمگیر وعظیم بوده است، اما با این حال در تدارک برای زندگی مرفه، برقراری عدالت ومحافظت از صلح برای نوع بشر کاملاً عاجز بوده است.
حتى امروز ¼ جمعیت جهان از گرسنگی رنج میبرد. در خود غرب، 14 الی 15 در صد از جمعیت به شدت فقیراند واین از مشکلاتی است که غرب با آن بیشتر در تماس نزدیک است. نرخ متوسط بیکاری در غرب 10 در صد است.
به رغم دستاوردهای چشمگیر علوم پزشکی، بشریت از امراضی جدید وپیچیده رنج میبرد. ساختار خانواده در غرب کاملاً فروریخته است. تعداد کودکان تک والد (که خارج از چارچوب ازدواج بدنیا آمدهاند) امروز از فرزندان حلالزاده در غرب بیشتر شده است. تعداد خانوادههای تک والد در ایالات متحده به 40 درصد ودر اروپا 30 درصد کل جمعیت رسیده است. رشد بیسابقهی میزان جرائم وجنایات، آزادی جامعه را سلب کرده است ونسل جوان بویژه دچار فساد شدید اخلاقی شده است. رشد مادی، گاهواره ی رشد امراض روانی، وخودکشی فزاینده در غرب شده است. تاریخ نویسان با ترس نظریه پردازی میکنند که فرهنگ زاده ی مادیگری ورشد آن توان رهبری نوع بشر را ندارد. شاعر نامدار اقبال میگوید: (به رغم دستاوردهای چشمگیر در خصوص کهکشانها وکسب قدرت برای کنترل نیروهای طبیعت به یاری پیشرفتهای علمی، غرب از فائق آمدن بر نیروهای شیطانی که همچون طاعون بشریت را تهدید میکند عاجز بوده است.)
در واقع آنچه موجب وحشت غرب از قدرت بالقوهی اسلام شده است ضعف غرب است، والاّ مسلمانان به لحاظ نظامی، سیاسی، یا اقتصادی تهدیدی علیه آن به حساب نمیآیند. بحران اصلی در حوزه های ایدئولوژیک وارزشهای اخلاقی جریان دارد.
آن قلمروها، حوزههایی هستند غرب تمام نیروی خود برای حل مسائل را به خرج داده است ولی نتوانسته هیچ نظام یا پیامی برای بشریت پدید آورد.
درست در همان جا است که اسلام توان ارائه ی نور هدایت وفکر تازه به بشریت را دارد. اسلام برای بشریت یک پیام دارد با پیامی زنده برای زندگی امروز، وعدهای جذاب وسرنوشتساز برای تمدن بشری، وآینده ای درخشان برای نوع بشر. انتشار این پیام نه در گذشته نیازی به توسل به خشونت داشت، ونه امروز نیازمند به چنین نیرویی است. در واقع اسلام توان رفع خلاء دامنگیر بشریت را دارد. این تهدید اصلی است که غرب از آن بیمناک است، وگرنه اسلام برای کل بشریت رحمت است وبرایش شرق وغرب مطرح نیست.
تحت شرایط یاد شده کاملاً واضح است که اسلام تنها نیرویی است که میتواند آیندهی بشریت را بسازد. در واقع، هنوز کارهای زیادی هست که باید انجام شود. امت اسلامی باید به تقویت اصول اخلاقی در درون خود بپردازد، ودر زمینهی تولید فکر وفعالیتهای روشنفکری، از اعتبار کافی برخودار شود تا توان انگیزه دادن به تودهها را پیداکند.
این باور که اسلام در واقع تنها راه حل باقی مانده برای مقابله با مفاسد به ارث مانده از استعمار است وتنها پاسخ قابل ارائه به تهدید نظم نوین جهانی است روز به روز بیشتر مقبولیت پیدا میکند.
نتیجه گیری
وحدت امت اسلامی نه تنها نیاز مسلمانان جهان، بلکه نیاز کل جامعه بشری است. گرچه اسلام، به عنوان یک پیام ویک الگوی عملی برای بشریت 1400 سال پیش کامل شد. وظیفه ی اصلی هدایت کل نوع بشر تحت تعالیم آن هنوز عملی نشده است. وحدت اسلامی گامی عمده به سوی نیل به اخوت اسلامی بین کل انسانها میباشد. صلح وآرامش جهانی بر مبنای احترام به هویت انسانها واصول عدالت تنها در صورتی قابل دستیابی است که امت اسلامی با توسل به زور نقش جهانی خود را در هدایت بشریت بتواند بهعهده بگیرد. به این ترتیب، وحدت امت اسلامی تنها راه ممکن برای معماری (تمدن الهی) در تاریخ بشر است.
دعای من به درگاه الله - جل جلاله - این است که قلوب ما را به یکدیگر پیوند زند و به امت اسلامی این توفیق را ارزانی دارد که بنیانگذار (تمدنی الهی) برای جامعهی بشری باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات