صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۰  ، 
کد خبر : ۹۸۴۹۲

رویش و پالایش یاران انقلاب اسلامی

رویش هاى همطراز انقلاب اسلامی آماده اند پرچم را از خستگان، توابین، پشیمانان، خود بزرگ بینان و دگردیسان بگیرند و مسیر انقلاب اسلامی را با قدرت ادامه دهند و این اتفاق در حال انجام است.

بصیرت:وقتى امیر المؤمنین (ع) به حکومت رسید بسیارى از صحابه رسول الله و خلفاى پیشین، حاضر به همرا با وى نشدند؛ البته بسیارى از آنان ابتدا به ساکن مخالفت را شروع نکردند.مشى، شروط، ملاک هاى تقدم امیر المؤمنین (ع) و ... مواردى بود که آرایش جدیدى از صحابه به نمایش گذاشت. به طورى که امیر المؤمنین(ع) براى اقناع آنان به قرآن مراجعه نکردند زیرا آنان خود را همطراز امیر المؤمنین (ع) در درک وحى دانستند و در عرصه تفسیر نیز مدعى بودند.امیر المؤمنین در نهروان به ابن عباس گفت: براى آنان قرآن نخوان بلکه از پیامبر(ص) حدیث بیاور. احادیث پیامبر(ص) نیز کارگر نشد و شد آنچه نباید شد. (و چه زیبا در روزهاى اخیر ملت ما جملات امام را در مقابل قانون گریزان بالاى دست گرفتند) و ... امیر المؤمنین (ع) از آنان مایوس شد و به سراغ «رویش هاى اسلام» رفت. مقام معظم رهبرى بعد از صدور حکم محکومیت عبدالله نورى، در نماز جمعه تهران فرمودند:امیر المؤمنین (ع) هرقع شمشیر می خواست مالک، هر موقع زبان می خواست ابن عباس و ... بنابراین مالک، ابن عباس، محمد ابن ابوبکر، ابن حاتم طائى و ... کسانى بودند که پیامبر را درک نکرده بودند اما با همه وجود و بدون هیچ چشمداشتى در خدمت امیر المؤمنین (ع) بودند و جزء رویش هاى اسلام به شمار آمدند. در زمان امام حسن (ع) نیز این چنین بود، تنها صحابى بازمانده از زمان پیامبر اسلام در این عصر سعدابن ابى وقاص بود. او بیشترین خون را به دل امام حسن (ع) کرد و چون از صحابه بود، مردمی که پیامبر را درک نکرده بودند وى را داراى مرجعیت دانستند و این چنین او مقابل امام زمان خویش قرار گرفت. و پسر او نیز (عمرابن سعد) در کربلا آن کرد که نباید کرد. عبیداله ابن عباس نیز چرب و شیرین دنیاى معاویه را برگزید و این چنین بود که حسن بن على(ع) تنها ماند و ... و زمینه ذبح ذبیح الله در کربلا فراهم شد. در انقلاب اسلامی ایران نیز همه کسانى که از گردنه بهمن 57 عبور کردند، همطراز با تفکر امام نبودند اما فضا را براى شخصیت سازى و ماندگارى تاریخى مفید دانستند، اما در فرداى انقلاب اسلامی نتوانستند استمرار آن را همراه شوند و در خوش بینانه ترین حال به «جمهورى اسلامی» یا «جمهورى» دل خوش داشتند و به زودى در مقابل انقلابیون سبز گردیدند. انقلاب اسلامی ایران با شاقول امام به پیش می رود؛ شمشه و تراز از آن امام است و به حکم قانون و شرع، قرائت ولى حى از اندیشه و راه امام مسیر اصلى و صحیح انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی در مسیر تکامل و رشد عمقى و طولى خویش با پالایش هاى متعددى همراه بوده است که هر کدام از این پالایش ها منجر به سرعت انقلاب و افزایش ضریب دقت آن شده است.

پالایش اول: لیبرال ها و ملى گراها
اولین پالایش در سال اول انقلاب اتفاق افتاد و کسانى که به تعبیر امام راحل «عقیده خاص و واقعى به انقلاب نداشتند» پس از رو شدن اسناد همکارى شان در لانه جاسوسى امریکا، از قدرت خارج و در نقطه رهایى نظام اسلامی قرار گرفتند. همکارى آنان با دشمن بعثی، ضربه به آنان در پاسخ امام به نامه محتشمی پور و روآورى شفاف به عرصه مبارزه فرعى با نظام، بعد از خرداد 1376 نشان داد که این پالایش به درستى صورت گرفته است و اگر آنان در قدرت باقى مانده بودند باز به تعبیر امام راحل «اکنون ملت ما زیر پاى آمریکا دست و پا زد». اگر چه اصلاح طلبان تلاش کردند مرزهاى نظام را بعد از سال 76 و 1377به هم بریزند و این افراد نیز در صفوف انتهایى آنان قرار گرفتند، اما هم مردم و هم نخبگان واقعى انقلاب دست رد به سینه آنان زدند. آنان مدعى مردم بودند. مردم نیز در دور دوم انتخابات شوراها تکلیف آنان را مشخص کردند.

پالایش دوم: بنى صدر و منافقین
پالایش دوم جریان «التقاط» بود؛ آنان که با معجونى از سوسیالیسم، مائوئیسم و اسلام ممهور شده بودند، بالاخره چهره عریان خود را مقابل امام (ره) به نمایش گذاشتند. بنى صدر در روحیه استکبارى و عجب و خود بزرگ بینى گرفتار آمد و منافقین در انقلاب ایدئولوژیک خود نتوانستند «انقلاب اسلامی» انجام دهند. لذا در 30 خرداد 1360 دست به اسلحه بردند، هزینه هاى انسانى زیادى تحمیل کردند، خون هاى زیادى را ریختند، مردان بزرگى را به شهادت رساندند اما ماحصل آن جمله هاى معروف امام شد که «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می شود»، «ملتى که شهادت دارد اسارت ندارد» و ... نیشتر انقلاب این غده سرطانى را نیز از جا کند و آنان براى اثبات حماقت خویش به دامن صدام پناه بردند و صدام نیز آنان را به قربانگاه «مرصاد» فرستاد تا ملت غیرتمند ایران، همکارى عریان آنان با دشمن را به قضاوت بنشینند و تنفر ابدى خویش را نثار آنان نمایند. خروج آنان از خانواده انقلاب باعث «سلامت مکتب» در عرصه سیاسى شد و اسلام ناب دامن خود را از «اسلام التقاط» پاک کرد و مردم راه امام (ره) را برگزیدند و حرکت کردند.

پالایش سوم: جریان انحرافى مهدى هاشمی
باند آدمکش مهدى هاشمی که در مرکزیت جغرافیایى کشور، حزب الله را با دستى آلوده به مردم نشان می داد توانست حریم قائم مقام رهبرى را نیز آلوده نماید. امام براى اصلاح حاصل عمر «سال ها خون دل خورد اما فایده نداشت» لذا «با دلى پرخون حاصل عمرش را براى مصلحت نظام و انقلاب» کنار گذاشت و مهدى هاشمی و باند مخوف آن نیز به درک واصل شدند. حذف این جریان توسط امام راحل از معجزات حقیقى انقلاب اسلامی است زیرا از عزل منتظرى به عنوان قائم مقام رهبرى تا لحظه فوت امام (ره) دو ماه و 14 روز بیشتر باقى نبود و اگر امام آنگونه عمل نمی کرد امروز...

پالایش چهارم: سکولارهاى درون حاکمیت بعد از دوم خرداد
از حماسه دوم خرداد در کشور سه تفسیر اساسى صورت گرفت؛1- حماسه بزرگ (نظر رهبرى) 2-نه به یک جناح 3-نه به جمهورى اسلامی. کسانى که بر مبناى بند اخیر به تحلیل راى مردم پرداختند براى استحاله یا سرنگونى نظام اسلامی دست به کار شدند. از عاشورا شروع کردند عصمت را به سخره گرفتند، ولایت فقیه را دیکتاتورى صالحان خواندند، حاکمیت را دوگانه خواندند و به ارائه مدل هاى حکومتى جدید دست یازیدند. حوادث پس از دوم خرداد 1376 و استقامت مردم و رهبرى باعث غربال این جریان شد، برخى به خارج گریختند تا مردم بفهمند خانه اول اینها کجاست و برخى هم پس از آن همه ناکامی، شیطان صفت به گوشه اى خزیدند تا روز دیگرى فرا رسد. اکبر گنجی، سروش،محسن کدیور، عطاءالله مهاجرانى، على افشارى، عطرى، منوچهر محمدى، باطبى، سازگارا و شیرین عبادى ... جزء دسته اول بودند، دسته سوم در اتاق انتظار نشسته بودند. آنان منتظر بودند تا دوباره «افکار عمومی براى حرکت هاى اجتماعى» آماده شود و از طریق شورش هاى اجتماعى عقده هاى سرکوب شده خویش بعد از مجلس هفتم، دولت نهم و شوراهاى سوم را احیا نمایند.

پالایش پنجم: نفاق جدید
نفاق جدید یک تفاوت اساسى با گروه قبل دارد؛ این جریان داراى «سر» است که این «سر» مدعى سینه زنى در زیر پرچم امام است، اگر چه او نیز می داند که امام «ملاک را حال افراد»می دانستند. نفاق جدید سه ویژگى دارد: 1-یا ما یا هیچ کس 2-عبور از توصیه ها و فرامین رهبرى 3-عبور از قانون و بى اعتبار دانستن نهادهاى قانونى. شباهت نفاق جدید با نفاق قدیم (مجاهدین خلق یا منافقین) این است که مطالبات خود را دیکتاتور مآبانه طرح می کنند. نمادهاى خیابانى آنان شبیه حرکت هاى ما قبل خرداد 1360 است وهواداران را بیشتر از بین جوانان زیر 30 سال که عمدتادر شمال شهر زندگى می کنند انتخاب می کنند که تحلیل اجتماعى آن در این مجال نمی گنجد. تا نماز جمعه روز 29 خرداد 1388 باید با قدرى تساهل لفظ نفاق براى آنان به کار برده می شد، اما هرگونه حرکتى بعد از خطبه نماز جمعه رهبرى، نیروهاى مؤمن به انقلاب را از تردید خارج خواهد کرد. «بحران تحلیل» پایان خواهد یافت و همه به سمت عمل به تکلیف خودخواهند رفت. بی نظیرترین نماز جمعه تاریخ انقلاب اسلامی ایران نشان داد که ظرفیت انجام تکلیف انقلابى اکنون در اوج قرار دارد، اما اندکى دیگر باید صبر کرد. اگر بخواهیم همه دلایل این جماعت را دریک دلیل خلاصه کنیم باید به سخنان فائزه هاشمی مراجعه کنیم. او با صراحت اعتراف می کند که از نظر ما «رهبرى در زمان هاشمی (بابا) و خاتمی رهبر نبود، در چهار سال گذشته واقعاً رهبر بود» اگر چه باید منتظر توضیح هاشمی و خاتمی در این زمینه باشیم اما اگر براى جمله فائزه هاشمی صدها کتاب تحلیل هم بنویسیم تمام نخواهد شد. آنان که رهبر مقتدر و مظلوم را در 16 سال از رهبرى اش در حاشیه می خواستند، چرا امروز به میدان آمده اند؟ نیامده اند که بگویند باز هم رهبر نباش؟ سرّ حرکت نفاق جدید اینجاست. امید است تا دیر نشده است پرونده دست نویس این جماعت مهر «ثبت تاریخى» نخورد که فردا دیر است. اینجا «اولین اشتباه، آخرین اشتباه» است. جریان اصولگرا بحمدالله بعد از خرداد1376 داراى رویش بوده است و این رویش به سمت «درون نظام» است. این نسل از راست عبور کرده است و فارغ بال به پیش می رود، جریان تجدید نظر طلب فاقد رویش نسلى است و رویش هاى اندک آن نیز «رویش هاى برونگرا» هستند. ادوار تحکیم وحدت (نسل جوان تجدید نظر طلبان) مصداق عینى آن است، بنابراین رویش هاى همطراز انقلاب اسلامی آماده اند پرچم را از خستگان، توابین، پشیمانان، خود بزرگ بینان و دگردیسان بگیرند و مسیر انقلاب اسلامی را با قدرت ادامه دهند و این اتفاق در حال انجام است.

 

 

برچسب ها: خواص
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات