علی بمان اقبالی زارچ در یادداشتی مینویسد: بطور کلی اشتیاق امریکا برای حضور در شرق اروپا و خصوصا منطقه بالکان راهبردی حساب شده در راستای جهانی شدن و تسلط بر شاهراه مراسلاتی و ترانزیتی انرژی و کالا ارزیابی میشود چرا که یک نظریه سیاسی از دیرباز مطرح بود که اروپای شرقی قلب مهمترین نقطه حساس جهان است و کشوری که بر آن حاکم شود، بر جهان نیز تسلط خواهد یافت.
«در حالی که روحانی به دنبال حل مناقشه و بحران کشورش با غرب به ویژه با آمریکا بود، رئیسی بر حرکت به سمت شرق و به طور مشخص روسیه و چین تمرکز دارد».
نگاهی به سفر نخست وزیر ارمنستان به تهران
در حالی که آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان به شدت می کوشند همسایگان ایران را با تهدید و تطمیع وارد بازی ضدایرانی خود کنند، تاکید نخست وزیر ارمنستان بر عدم مشارکت کشورش در هیچ اقدام ضدایرانی، نشانگر بلوغ سیاسی این کشور است و دورنمایی روشن از روابط دو کشور را در آینده ترسیم می کند.
نگاهی به ابعاد توافق 5 کشور ساحلی دریای خزر
دریای خزر 50 میلیارد بشکه نفت دارد که آن را بالاتر از آمریکا و نیجریه قرار می دهد و منابع گازی آن به اندازه عربستان سعودی است. این میزان عظیم از نفت و گاز در این منطقه، خزر را به منبعی ارزشمند برای کشورهای منطقه تبدیل کرده و حتی طمع برخی کشورها و قدرت های فرامنطقه ای را نیز برانگیخته است. مسئله مهم دیگر آنکه خزر آسیای میانه را به خاورمیانه و سپس افغانستان متصل می کند و از این جهت موقعیتی خاص و ژئوپلتیک دارد.
از اهدافی که بهطورجدی در دستور کار رژیم صهیونیستی در ارتباط با جمهوری آذربایجان قرارگرفته است، اقدام به «لابی سازی»باهدف سازماندهی یهودیان جمهوری آذربایجان برای تسلط بر ساختارهای مختلف این کشور است.
نظریه پردازان و استراتژیست های آمریکایی بارها به مقامات کاخ سفید اعم از دموکرات یا جمهوریخواه اعلام کرده اند که واشنگتن در راستای اعمال سیاست ها و راهبردهای سیاسی و فرهنگی خود در جهان اسلام نیاز به «عوامل بر هم زننده» دارند. عوامل بازدارنده، گروه ها یا افرادی هستند که ماحصل و برآورد نهایی بازی آنها باید به سود غرب در منطقه و جهان اسلام باشد.
مسکو می داند در صورتی که دولت سوریه تحت حمایت محور مقاومت روی کار نباشد، مسکو نیز حیات خلوت خود در سواحل دریای مدیترانه را از دست خواهد داد.
روسیه به عنوان قدرت بین المللی و یا قدرت فرامنطقه ای ملزومات راهبردی خود را دنبال خواهد کرد و در تنگنای فشارهای هیچ بازیگر منطقه ای از جمله رژیم صهیونیستی قرار نخواهد گرفت. روسیه در نهایت با رویکرد چند جانبه گرایی، روابط خود با بازیگران متعارض منطقه ای را همزمان تنظیم خواهد کرد در این چارچوب می تواند سطحی از محدودیت ها را برای ترکیه، ایران، رژیم صهیونیستی و عربستان ایجاد کند.
تلآویو مجبور شده با واقعیتی مواجه شود که کم کم در افکار فرماندهان ارتش اسرائیل ریشه میدواند. این واقعیت مبتنی بر این موضوع است که ایران خود را به مرزهای اسرائیل رسانده است.
درپی امضای قرارداد 5 میلیارد دلاری خرید تسلیحاتی، جمهوری آذربایجان سامانههای موشکی «گنبد آهنین» از رژیم صهیونیستی خریداری میکند.
اتخاذ یک رویکرد باثبات و روشن در عرصه سیاست خارجی، از جمله چالشهای جدی جانشین اسلام کریماف خواهد بود و طرفهای روسی، چینی و آمريكايی با دقت و حساسیت این موضوع را دنبال خواهند کرد. اگر تحولی در رویکرد سیاست خارجی ازبکستان بوجود آيد، فرصت ارزشمندي برای بازتعریف روابط تهران و تاشکند نیز محسوب خواهد شد که طی دو دهه گذشته از سطح چندان مطلوبی برخوردار نبوده است.
منطقه اوراسیای مرکزی (آسیای مرکزی و قفقاز) مکمل ژئوپلیتیکی ایران محسوب می شود و اگر دستگاه سیاست خارجی ایران فعالانه و مبتکرانه عمل نکند، این بستر ژئوپلیتیکی را نه تنها به نفع رقبا از دست می دهد، بلکه این فرصت ژئواستراتژیکی به حیطه نفوذ رقبا و دشمنان جمهوری اسلامی ایران تبدبل خواهد شد.