صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۲۶۹۰۱۲
تهیه و تنظیم: سیدمهدی حسینی ـ مقدمه: در مباحث گذشته به طرح توطئه‌ها و نقشه‌های شوم استعمارگران به‌ویژه آمریکا اشاره شد و چگونگی فاجعه و سرکوبی قیام مردم ایران برای آزادی امام خمینی(ره) به اختصار توضیح داده شد. رژیم آنچه در توان داشت از زور، قلدری، کشتار، دستگیری، زندانی، اعمال حکومت نظامی و تهدید علیه خواسته‌های مشروع مردم به کار گرفت تا طرح‌های آمریکایی را اجرا کند. دولت ایران به نخست‌وزیری اسدالله علم به مدت دو سال مأموریت داد تا مرحله اول اصلاحات آمریکایی را به نتیجه برساند. اقداماتی از قبیل دستگیری رهبر قیام و نهضت مردم، به خاک و خون کشیدن مردم در شهرها، دستگیری و زندانی کردن افراد روشنفکر و شخصیت‌های علمی و دینی با نفوذ، زندانی و محاکمه و اعدام کردن افراد انقلابی و وفادار به روحانیت، حاکم کردن جو اختناق و سانسور شدید خبری تا اینکه انقلاب سفید شاه به همه‌پرسی گذاشته شود و انتخابات مجلسین برگزار شود و افراد و اسامی مورد نظر آنها و آمریکا از صندوق‌ها بیرون بیاید و تا حد ممکن با ارزش‌های دینی و نفوذ علما و مراجع تقلید به شدت مقابله کنند. مأموریت دولت علم پایان یافته بود، از این مرحله به بعد لازم بود چهره‌ای جدید با طرح و نقشه جدیدتر زمام امور اجرایی کشور را در دست گیرد و آن عنصر صددرصد آمریکایی سازمان‌یافته از پیش حسنعلی منصور بود.

طرح نیرنگ آشتی با روحانیت

علما و روحانیون انقلابی همان خواسته و مطالبات اولیه قیام ۱۵ خرداد را از دولت جدید خواستار بودند و بزرگ‌ترین دغدغه فکری‌شان همان آزادی امام بود. نامه‌ها و تلگراف‌های زیادی بود که متوجه نخست‌وزیر جدید شده بود و اخطار داده می‌شد که حبس و حصر حضرت امام خمینی را نمی‌توانند تحمل کنند. فشارهای علما، مراجع تقلید، مدرسان حوزه علمیه و سایر مجموعه‌ها موجب شد دولت به آزادی حضرت امام تن دهد. نیروهای امنیتی رژیم هم نمی‌خواستند که آزادی امام با استقبال مردم و برپایی مراسم همراه شود. به همین منظور رئیس شهربانی کل دستور داد: «تا رسیدن آقای خمینی به قم احدی نبایستی از این موضوع مطلع شود.»

روز ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ امام از حصر آزاد شد، لحظاتی نگذشته بود که خبر آزادی امام خمینی در شهرها پیچید، عده‌ای بی‌اختیار فریاد آزادی امام را تکرار می‌کردند، عده‌ای با ناباوری این خبر را شایعه می‌دانستند. انبوه جمعیت در تهران و قم بود که به برپایی جشن و شادی و چراغانی پرداختند. با خبر آزادی امام خمینی موجی از احساسات در سراسر ایران به جریان افتاد. همه بی‌صبرانه مشتاق زیارت امام خمینی بودند. طبق گزارش ساواک: «کثرت مسافرین به قدری بوده که بلیت اتوبوس ۳۰۰ ریال به فروش رفته... گاراژهای مسافربری بلیت‌ها را پیش‌فروش کرده‌اند... چهارهزار نفر از آذربایجان و چند هزار نفر از گیلان و مازندران جهت زیارت [امام] خمینی حرکت کرده‌اند.» حسنعلی منصور در روز شانزدهم فروردین در مراسم اعزام اولین کاروان به حج شرکت کرد و به تعریف از روحانیت پرداخت و گفت: «مقام روحانیت برای ما باارزش است. اینجانب مأموریت دارم که مراتب عطوفت خاص شاهنشاه را به مقامات روحانی ابلاغ نمایم...» این حرف و موضع‌گیری در شرایطی زده شد که در تمام بازارها و خیابان‌های تهران و شهرستان‌ها مردم مشغول برپایی مراسم جشن بودند. تصمیم ساواک و شهربانی هم عدم دخالت بود.

افشای طرح تخریب روحانیت و اسلام

در دولت جدید طرح تخریب روحانیت و مسائل اساسی دین به‌شکل جدیدی در دستور کار قرار گرفت. آنها استقبال از آزادی امام را مشاهده کردند. به تعبیر حضرت امام(ره) که فرمودند: «اینها دیدند که با زور و با قلدری و با سرنیزه، با پانزده خرداد فراهم کردن، با مدرسه فیضیه خراب کردن، با مدرسه طالبیه خراب کردن و با اهانت به علمای اسلام کردن، با تبعید کردن، با اخراج کردن، با حبس کردن و اینها، هر چه کردند، گندش بالا آمد.»

آنها طرح جدید دیگری در دستور کار خود قرار دادند؛ اینکه دستگاه حاکمیت خودش را به نوعی به روحانیت بچسباند و به مردم بگویند دولت حسنعلی منصور با روحانیت و مردم همراه است تا مردم از مبارزه با رژیم پهلوی، رژیم اشغالگر قدس و آمریکا دست بردارند تا با خیال راحت هر جنایتی که خواستند انجام دهند. همواره این سوال مطرح بود که چرا رژیم شاه حضرت امام را از زندان آزاد کرد؟ و رژیم شاه هم از این آزاد کردن قصد داشت که به مردم بفهماند روحانیت با دولت جدید همراه است تا این‌گونه به روحیه مبارزاتی و انقلابی پایان دهند. این طرح از طریق مطبوعات و رسانه‌ها منتشر شد و روزنامه اطلاعات در تاریخ (۱۸/۱/۱۳۴۳) در سرمقاله خود با عنوان «اتحاد مقدس» نوشت: «در این تلاش ملی [انقلاب سفید] همه با هم سهیم هستند، هم عطار، هم روحانی و هم روزنامه‌نویس... چقدر جای خوشوقتی است که جامعه روحانیت نیز اکنون با همه مردم همگام در اجرای برنامه انقلاب و شاه و مردم شده است. زیرا این انقلاب بر اساس عالی‌ترین هدف‌های پیشوایان صدر اسلام بنا نهاده شده است و باز هم جای خوشوقتی است که دولت حاضر نیز به این نکته کاملاً متوجه و در موضوع اتحاد ملی به خاطر برنامه عملی ساعی است.»

یعنی مبارزه تمام، با شاه سازش شده است. جمعیت انبوهی که برای ملاقات امام آمده بودند، این روزنامه را در دست امام قرار دادند. امام نسبت به این توطئه عصبانی شدند و با چند سخنرانی واکنش تندی نشان دادند و در یک سخنرانی ۷۵ دقیقه‌ای پرده از این توطئه برداشتند و فرمودند: «لکن نقشه‌ای که مهم‌تر است و اینها دارند، این است که می‌خواهند بین علما و ملت اسلام اختلاف بیندازند. اینها می‌خواهند بگویند علما با انقلاب شاه موافقند؛ تا مردم را برگردانند و سرمایۀ علما را که مردم هستند، از دست‌شان بگیرند...»

این سخنرانی که در تاریخ ۲۶ فروردین انجام گرفت تاروپود رژیم شاهنشاهی را به لرزه درآورد. امام در این سخنرانی طرح تخریب روحانیت و اسلام را افشا نمودند و مردم را آگاه کردند.

رژیم صهیونیستی پشت نقشه آمریکایی‌ها

حسنعلی منصور در شروع کار خود شرط اصلی موفقیتش را اصلاح وضع اداری و استفاده از کارمندان آمریکایی اعلام کرد و برای تأیید سه لایحه برای تشکیل وزارت اطلاعات، وزارت آبادانی و مسکن، وزارت آب و برق به مجلس برد و در فروردین سال ۴۳، سیصدنفر از نیروهای تکنوکرات آمریکایی به پست‌های حساس منصوب کرد تا به حساب خودش بتواند وضعیت وخیم اقتصادی را سامان دهد. طبق نوشته و گزارشی که نویسنده کتاب «سه سال ستیز مرجعیت شیعه» آورده؛ «آمریکایی‌ها برای کمک به منصور در فروردین و اردیبهشت دو فقره وام هشت میلیون دلاری و ۱۸ میلیون دلاری در اختیار منصور گذاشتند، اما طرح‌های بلندپروازانه منصور که فقط در ساختمان‌سازی و طرح توسعه ارتش محقق شد به سرعت با کسری پول مواجه شد و مجبور شد نرخ سوخت را تا دو برابر افزایش دهد. با توجه به وضعیت بد اقتصادی ایران، حمل و نقل به سرعت تعطیل شد و مصرف سوخت به پایین‌ترین شاخص رسید، تورم به شدت فزونی یافت و قدرت خرید مردم تنزل کرد و نتیجه برنامه‌های منصور قفل شدن اقتصاد و بازار ایران شد. علاوه بر این مشکلات نتایج اصلاحات شاه هم در حال خودنمایی بود. ایران در این سال ۱۴۰ هزار تن گندم، ۲۵ هزار تن ذرت از آمریکا و ۶۰ هزار تن گندم از شوروی خریداری کرد. بنابراین دولت منصور مأموریت داشت برای اجرای برنامه‌های اقتصادی با سپردن مناصب دولتی به تکنوکرات‌های آمریکایی راه را برای طرح‌ها و اندیشه‌های آمریکایی بیشتر باز کند. البته این برنامه‌ها به ظاهر از طرف دولت آمریکا اعلام می‌شد، اما در عالم واقع همان است که امام در همان سخنرانی در فروردین ۴۳ خطاب به منصور فرمودند: «برنامه‌های اصلاحی شما را اسرائیل برای‌تان درست می‌کند. شما وقتی می‌خواهید برنامه‌ای هم درست کنید دست‌تان را پیش اسرائیل دراز می‌کنید. شما کارشناس نظامی از اسرائیل به این مملکت می‌آورید... شما محصلین را از اینجا به اسرائیل می‌فرستید.»

طرح توطئه کاپیتولاسیون

طبق اسناد و پرونده‌های موجود بدرفتاری نیروهای آمریکایی نسبت به نظامیان ایران روزبه‌روز افزایش می‌یافت و مردم نسبت به بداخلاقی‌های نظامیان آمریکا معترض می‌شدند و گاه برخوردهایی نیز به وجود می‌آمد، در این زمان دولت علم لایحه‌ای به مجلس برد که «واگذاری حق قضاوت و مجازات اتباع بیگانه به یک دولت بیگانه» یعنی کاپیتولاسیون که در واقع نوعی سلطه کشور بیگانه بر کشور میزبان بود را به طرف آمریکایی می‌داد که طبق آن محاکمه نیروهای آمریکایی به هر جرمی در ایران قابل اجرا نبود! روز ۲۱ مهر ۱۳۴۳ نخست‌وزیر و معاون وزارت امور خارجه در مجلس حاضر شدند و نایب‌رئیس مجلس که در غیبت رئیس مجلس، مجلس را اداره می‌کرد، اعلام کرد: «دو لایحه در دستور مذاکرات مجلس است. یکی مربوط به قرارداد وین و یکی مربوط به شمول مستشاران نظامی آمریکا به مقررات قرارداد وین.» دولت تقاضا کرد که این دو لایحه مقدم بر سایر لوایح در دستور مجلس قرار بگیرد.

رژیم از ترس مخالفان و اطلاعاتی که از مواضع امام خمینی داشت از انتشار مصوبه جلوگیری ‌کرد و این قانون در جراید و رادیو انتشار نیافت. اما یکی از مخالفان لایحه متن مصوب را به دست امام خمینی ‌رساند. حضرت امام برای اطلاع دقیق از لایحه چند نفر را مأمور کردند تا جزئیات موضوع را به دست آورند. پس از اینکه امام از موضوع کاملاً آگاه شدند، با جلسه مشورت، برنامه و تصمیم افشاگری آن را در دستور کار خود قرار دادند و یک سخنرانی تاریخی و افشاگرانه کردند که در طول تاریخ بی‌نظیر بود. دولت حسنعلی منصور با فشار آمریکا و اسرائیل تصمیم گرفت که بار دیگر امام خمینی را دستگیر و به خارج از ایران تبعید کند.

ماجرای تبعید امام و پایان عمر دولت منصور

با هماهنگی حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت با شاه، آمریکا و ساواک در یک برنامه صددرصد پنهان‌کاری طرح دستگیری و تبعید امام به ترکیه صادر می‌شود. آمریکایی‌ها در یک هماهنگی با ترکیه و همین‌طور شاه با نخست‌وزیر توافق کردند تا ساواک بسیار مخفیانه و با محاصره منازل شخصیت‌ها، مأموریت دستگیری امام و تبعید او به مکان تعیین شده از پیش را انجام دهند. براساس گزارش رئیس شهربانی قم «از نظر اهمیت مأموریت، از چهار روز قبل منزل آقای خمینی به وسیله مأمورین اطلاعات در ۲۴ ساعت تحت مراقبت قرار گرفت.» طبق همین گزارش، مأموران عملیات دستگیری امام «تا ساعت ۳ صبح» همان روز از مأموریت مطلع نبودند و آنها را به عنوان ایراد «از نحوه خدمت» و «به منظور مواخذه» از ساعت ۱۲ شب نگه داشتند و ساعت ۳ بامداد موضوع را به آنها ابلاغ کردند. «کلیه ارتباط‌های تلفنی داخلی به علت عیب فنی» تا ساعت ۳۰/۸ از کار افتاده بود و ظاهراً این کار توسط ساواک انجام شده بود تا خبر به بیرون درز نکند. تا اینکه بامداد روز ۱۳ آبان ۱۳۴۳ پاسی از نیمه‌شب گذشته صدها کماندو و چترباز بیت امام را به محاصره درمی‌آورند. امام را مستقیم به فرودگاه می‌برند و سوار بر هواپیمای130 c می‌کنند که از قبل «به فرمان مطاع شاهانه» مقرر بود از تهران به ترکیه پرواز کند.

پس از تبعید امام خمینی، کاردار سفارت آمریکا طی ارسال پیامی به آمریکا اظهار خوشحالی کرد و نوشت: «سرانجام ما توانستیم از شر آن پیرمرد .... که چوب لای چرخ ما می‌گذاشت راحت شویم.»

بازتاب این اقدام بسیار گسترده و پرماجراست. خلاصه اینکه مبارزه ادامه پیدا کرد و نیروهای مذهبی مبارز به این نتیجه رسیدند که شاه و منصور از مهره‌های آمریکا در ایران باید به سزای اعمال‌شان برسند و حسنعلی توسط جوانان انقلابی در اول بهمن ۱۳۴۳ به هلاکت رسید و عمر دولت منصور و خودش هر دو به پایان رسید.

نام:
ایمیل:
نظر: