صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۸  ، 
شناسه خبر : ۲۹۰۹۳۹
چنین و چنان صفحه ای است که در آن داستان ها و حکایت های کوتا با موضوعات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... برای استفاده مخاطبین به صورت روزانه بارگذاری می شود.
چنين آورده اند كه؛ «تيمور گوركاني» در هر پيش‌آمدي آنقدر ثبات قدم داشت كه هيچ مشگلي سد راه او نمي شد. علت را از او سؤال كردند،‌گفت:‌ وقتي از دشمن فرار كرده و به ويرانه اي پناه برده بودم،‌ در عاقبت كار خويش فكر مي كردم. ناگاه نظرم به موري ضعيف افتاد كه دانه غله‌اي بزرگ‌تر از خود را برداشته و از ديوار بالا مي رود. چون دقيق نظر كردم و شمارش نمودم،‌ ديدم آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمين افتاد و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر ديوار برد. از ديدن اين كردار مورچه چنان قدرتي در من پديد آمد كه هيچ گاه آن را فراموش نمي كنم. با خود گفتم: اي تيمور! تو از اين مور كمتر نيستي،‌ برخيز و در پي كار خود باش،‌ سپس برخاستم و همت گماشتم تا به اين پايه از سلطنت رسيدم.

نام:
ایمیل:
نظر: