صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۵  ، 
شناسه خبر : ۲۹۱۶۵۵
چنین و چنان صفحه ای است که در آن داستان ها و حکایت های کوتاه با موضوعات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... برای استفاده مخاطبین به صورت روزانه بارگذاری می شود.
حجت الاسلام قرائتي در كتاب خاطرات خود چنين آورده است؛ سال‏هاى اوّل طلبگى ‏ام در قم، خواستم در مدرسه علميه آيةاللَّه گلپايگانى (قدس سره) حجره بگيرم ودرس بخوانم. گفتند: به كسانى كه لباس روحانيّت نپوشيده‏ اند حجره نمى‏ دهند. خودم خدمت ايشان رسيدم، فرمودند: شما كه لباس نداريد معلوم است كم درس خوانده‏ ايد. به ايشان عرض كردم گرچه به من حجره نمى‏ دهيد، ولى اجازه بدهيد يك مثال بزنم! اجازه فرمودند:
عرض كردم: مى‏گويند فردى در كاشان به حمام رفت، وقتى لباس‏هايش را بيرون آورد همه به او گفتند: اه، اه، چه آدم كثيفى! وقتى اين برخورد را ديد دوباره لباسهايش را پوشيد تا از حمام بيرون برود، گفتند: كجا مى‏روى؟ گفت: مى‏روم حمّام تا بيايم حمّام!
حال حكايت شماست كه مى‏گوئيد برو درس بخوان بعد بيا اينجا درس بخوان، برو روحانى شو بعد بيا اينجا روحانى شو. وقتى اين مثال را زدم ايشان خيلى خنديد و فرمود: به شما حجره مى‏دهيم، شما اينجا بمانيد.
خاطرات حجت الاسلام قرائتى(ج‏1)، ص: 34

نام:
ایمیل:
نظر: