صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

فرهنگی >>  فرهنگی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۲  ، 
شناسه خبر : ۲۹۲۸۰۶
گفت و گو با علیرضا قزوه
حمید سبزواری همیشه درد دل می‌کرد و حرف‌هایش را با صراحت می‌زد؛ او همواره گله می‌کرد که بسیاری خودشان را از انقلاب بیگانه می‌دانند و از این فضای بسیار شکوهمند فاصله می‌گیرند. دل‌آزرده می‌شد وقتی می‌دید برخی از مسئولان در خط امام حرکت نمی‌کنند و از مردم فاصله گرفته‌اند. مشکلات مردم همیشه برای او مهم بود. همیشه انقلاب‌مدارانه در برابر آمریکا مواضع بسیار محکمی از خود نشان می‌داد و در مسائل عبادی و اعتقادی نیز الگویی بلامنازع بود.
پایگاه بصیرت / گفت و گو با علیرضا قزوه
 حسین‌‌آقا ممتحنی مشهور به حمید سبزواری از سن ۱۴سالگی شروع به سرودن شعر کرد و اشعارش را در دفتری با نام «فریاد‌نامه» می‌نوشت؛ اشعاری که بیشتر مضمون اجتماعی داشت و این به علت جریان‌های سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران و مشکلات اقتصادی و معیشتی بود. وی ابتدا به سرودن تصنیف پرداخت که در آن زمان معمول و مرسوم بود و آنها را در کتابفروشی می‌فروخت. سبزواری در سال ۱۳۳۱ ازدواج کرد و یک سال پس از ازدواج، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای او گرفتاری‌هایی به وجود آورد، به طوری که تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی متواری و در اسفراین مخفی شد. مدت زمانی را در شرکت سنگ معدن در اطراف سبزوار و شاهرود کار کرد و مدتی را نیز با اجاره حمام در سبزوار گذراند. او برای مدتی در بانک بازرگانی مشغول به کار و سپس به تهران منتقل شد و در شعبه‌های مختلف آن مثل دروازه دولت و محمودیه تجریش و مدتی هم در روابط عمومی بانک و نشریه داخلی آن فعالیت کرد. حمید پس از انقلاب، ضمن کار در بانک، برای انقلاب شعر می‌سرود و شعار می‌ساخت که در راه‌پیمایی‌ها و نماز جمعه خوانده می‌شد. یکی از این سروده‌ها «آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو» بود. وی بعدها احساس کرد که باید کاملاً در خدمت انقلاب باشد و از طریق شعر و سرود به انقلاب خدمت کند، به همین دلیل خود را بازنشسته کرد و به صدا‌و‌سیما رفت و از آن زمان در شورای شعر مشغول خدمت شد. شعر حمید، شناسنامه زمان‌مند انقلاب است؛ زیرا که کمتر حادثه یا رویدادی است که انعکاسی از آن در شعر او نباشد. هفته گذشته جامعه ادبی و فرهنگی و مردم انقلابی ایران با پدر شعر انقلاب وداع کردند و ما به منظور تشریح بیشتر ابعاد شخصیتی وی به سراغ علیرضا قزوه نویسنده و شاعر انقلابی کشورمان رفتیم. او در این‌ گفت‌وگو استاد سبزواری را بزرگ جماعت شاعران انقلاب خواند و گفت: «روزهای بزرگ انقلاب با اشعار حمید گره خورده است. در این روزگار که ما به نوعی از سال‌های اول انقلاب دور شده‌ایم، اشعار این بزرگمرد هر زمان که مناسبت‌هایی همچون 22 بهمن یا سالگرد ورود امام خمینی(ره) پیش می‌آید، فضای نوستالژیک ایجاد می‌کند. حقیقتاً اگر امروز اشعار انقلابی می‌درخشد به دلیل وجود مردانی چون استاد سبزواری است.» در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید.
 حمید سبزواری چه ویژگی‌هایی داشت که او را شاعر انقلابی و پدر شعر انقلاب می‌خوانند؟
حمید سبزواری با داشتن 91 سال سن، پیشکسوت و بزرگ شاعران و ادبای معاصر ما بود. وقتی انقلاب شد حمید 51 سال سن داشت و یک شاعر پخته و معروف در کشور بود. از سویی استمرار شاعری‌اش هم بیش از همه شاعران بود؛ چراکه از کودکی شعر گفتن را آغاز کرده بود و طبع شعری داشت؛ چرا‌که او دستِ کم 80 سال سابقه سرودن شعر را در کارنامه درخشان خود دارد. حمید در فضای انقلابی و دینی بزرگ شده بود؛ با اتفاقاتی همچون جریان کشف حجاب و 28 مرداد سال 32  آشنایی کامل داشت. به هر حال شاعر با تجربه‌ای بود و از شروع انقلاب هم بیش از دیگر شاعران برای انقلاب شعر سرود. به همین دلیل است که همگان او را شاعر انقلاب اسلامی می‌شناسند.  
 
 حضرت آقا دو تعبیر فنی ادبی و انقلابی‌گری درباره ایشان داشتند که در جمع ادبا و شاعران مطرح کردند؛ یکی همان جمله معروف- «ایشان شاعر خوبی هستند؛ هم قریحه شعری خوبی دارند و هم مضمون‌ساز هستند...» یا پیام با مفهوم و تأثیرگذار معظم‌له که در تحسین انقلابی‌گری سبزواری دارد و این طور آورده‌اند که ایشان در شرایط گوناگون پای انقلاب ایستاده‌اند و برای روزهای حسّاس همواره موضع ادبی داشته‌اند. در جایگاه یکی از شاعران و اصحاب ادبی کشور تحلیل شما از این دو تعبیر چیست؟
حمید سبزواری برای تمام مناسبت‌های مهم انقلاب شعر دارد. این نکته حائز اهمیتی است. کمتر شاعری داریم که  تمام مناسبت‌های مهم انقلاب را از سر گذرانده و به موقع واکنش نشان داده باشد. حمید سبزواری بیش از 200، 300 ترانه خوب برای مناسبت‌های مختلف انقلاب سرود. این رکوردی است که هیچ یک از شعرا و ادبای ما ندارند. به علاوه اینکه حمید سبزواری از نظر فنی هم شاعری پخته و بزرگ در سبک‌های مختلف بود. قصاید بی‌نظیر و محکم خراسانی و اشعار تأثیرگذار او در فضای عراقی و سبک هندی را علاقه‌مندان به حوزه ادبیات فراموش نخواهند کرد. او شاعری بود که در همه زمینه‌ها (غزل، مثنوی، قصیده و سرود) حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت.  
به هر حال سبزواری تا وقتی که توان جسمی داشت در همه مناسبت‌ها، شعر سرود و در اعتلای نام انقلاب گام‌های تأثیرگذاری برداشت. یادمان نمی‌رود که برای حضور در همایش‌های کشوری به مناطق دور و برای ادای احترام به شهدا و رزمندگان دفاع مقدس به مناطق جنگی می‌رفت. بنده حمید سبزواری را یک بسیجی واقعی دیدم که با قلم هوشمندانه و اندیشمندانه خود اقتدار فضای انقلاب را به رخ جهانیان کشید و تا سال‌های آخر و تا همین سال گذشته، دیدار با رهبر معظم انقلاب را به مثابه یک توفیق ارزشمند مغتنم شمرد و همیشه هم حضور جدی داشت.  
 
 حمید سبزواری سال گذشته در حضور رهبر معظم انقلاب شعری را خواند که معظم‌له فرمودند «شعر حمید، جوانانه بود...» به نظر شما میزان تأثیرگذاری وی بر روی شاعران جوان چه اندازه بود؟

واقعاً حمید بر روی قشر جوان ما تأثیر بسیاری گذاشت. شاعران نسل جدید ما سبزواری را پیر شاعران انقلاب و پیشکسوت ادبیات کشور می‌دانند. شعری که حمید در محضر رهبر معظم انقلاب خواند جزء سروده‌های جدید او نبود، اما چون با مضمون بود و با آن لحن و آوای زیبا قرائت شد تأثیر خودش را گذاشت.  
 
  امروز افرادی پرورش یافته‌اند که جایگزین این شاعر بزرگ شوند؛ به نظر شما این امر تحقق خواهد یافت؟

بله، یک تعدادی از جوانان ما در همین خط قدم برمی‌دارند. خوشبختانه شعر در جامعه ما یک ثروت ملی است و همیشه جایگزین‌های خوبی داشته است. زیرا بحمدالله شعر جلوتر از دیگر بخش‌های عرصه فرهنگ و هنر است و سبزواری هم یکی از بهترین تلاشگران ادبی ما بود و شاگردان خوبی هم داشت؛ خیلی‌ها سبک شعری حمید سبزواری را به مثابه یک الگوی بلامنازع ادامه می‌دهند. بسیار خرسندم که بگویم تعداد زیادی از شاعران جوان ما هوشمندانه پا جای پای ایشان گذاشته و می‌گذارند.
 
 مرحوم سبزواری شاعری پای رکاب ولایت بود؛ شاید اصلی‌ترین مصداق آن تعصب انقلاب در سروده‌ها‌یش و ساده‌زیستی وی باشد، ضمن اشاره به این موضوع بفرمایید از نشست‌هایی که با حضرت آقا داشتند، خاطره‌ای دارید؟
در طول بیش از دو دهه‌ که رهبر معظم انقلاب با شاعران و بزرگان ادبیات کشور جلسات ادبی و شعری دارند همیشه سبزواری را  پای ثابت دیدم. حمید تنها یک سال آن هم به علت بیماری نیامد و حتی سال بعد هم یکسره گفت چرا به من نگفتید به این جلسه بیایم و ما به او می‌گفتیم شما حال مساعدی نداشتید. همیشه جزء اولین نفراتی بود که شعر می‌خواند.  
زندگی‌ او هم زندگی بسیار ساده‌ای با تفکر انقلابی و بسیجی بود. اینکه؛ در مقام یک شاعر پیشکسوت و بزرگ تا دورترین دعوت‌ها را هم می‌پذیرفت و بدون هیچ‌ چشمداشتی قدم برمی‌داشت. حقیقتاً سبزواری یک عمر مجاهدت ادبی کرد.  
 چه نکته یا ویژگی خاصی از حمید سبزواری مد نظر دارید که پیامی باشد برای جامعه ادبی کشور و نسل جوان شاعر ما که از آن برای تقویت بسترهای انقلابی‌گری در شعر معاصر بهره ببرند؟
حمید سبزواری همیشه درد دل می‌کرد و حرف‌هایش را با صراحت می‌زد؛ او همواره گله می‌کرد که بسیاری خودشان را از انقلاب بیگانه می‌دانند و از این فضای بسیار شکوهمند فاصله می‌گیرند. دل‌آزرده می‌شد وقتی می‌دید برخی از مسئولان در خط امام حرکت نمی‌کنند و از مردم فاصله گرفته‌اند. مشکلات مردم همیشه برای او مهم بود. همیشه انقلاب‌مدارانه در برابر آمریکا مواضع بسیار محکمی از خود نشان می‌داد و در مسائل عبادی و اعتقادی نیز الگویی بلامنازع بود. نماز اول وقتش ترک نمی‌شد. برای تمام ائمه شعر داشت. جامعه ادبیات کشور به او افتخار می‌کند. حمید در مقام یک شاعر بزرگ همواره در خاطره مردم ما خواهد ‌ماند. در صد سال اخیر کسی به اندازه حمید سبزواری با اشعار و سروده‌هایش در مردم نفوذ نداشت. به هر حال یک چهره بزرگی را از دست دادیم و حمید سبزواری افتخار فرامو‌ش‌نشدنی همه علاقه‌مندان عرصه ادبیات و حوزه شعر است.
 
 کدام سروده حمید سبزواری را بیش از دیگر سروده‌هایش دوست دارید؟
«آمریکا، آمریکا مرگ به نیرنگ تو» و «خمینی ای امام» ایشان دو اثر ارزشمند از گنجینه‌های شعری گرانبهای حمید سبزواری است؛ سروده‌هایی که برای نام در حافظه مردم باقی خواهد ماند. نام حمید در مقام مرد شماره یک ادبیات انقلابی کشور برای همیشه در تاریخ خواهد درخشید.
*نویسنده و شاعر
مصاحبه از مجتبی برزگر
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
مجید
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۹
مجید دست اورنجن؛
قطعه شعری تقدیم به مرحوم سبزواری
یار سید علی و روح خدا بود و رفت

در مسیر انقلاب واژه ها با ولیش بود و رفت

گاهی از پیر جماران به سخن لب باز کرد

او همیشه سخن از عشق ولیش گفت ورفت

واژه های بیت بیت شعر او در مسیر انقلاب

در نبرد شعر کشور چون مجاهد بود ورفت

از نیام دفترش گشت بیرون خاطرات انقلاب

رونق بازار ایثاروشهادت بود ورفت

پدر شعر سلاحش، جوهر خودکار وکاغد بود وبس

سرخی ابیات او خون شهیدان بود ورفت

او که استاده در این ره چه بسان الوند

شوری از شعر وادب در نفش بود و رفت

روزهای انقلاب اندر نگاهش بود گرم

بیت بیت حرف هایش ای امام وای مجاهد بود ورفت

راد مردی که خمینی به وجودش بالید

روزگاری در بیت شعر راه ما جنگید ورفت

واژه هایم ناقص و کم آورد در وصف او

می توان تنها بگویم سبزواری بود و رفت



شاعر؛ مجید دست اورنجن
نام:
ایمیل:
نظر: