صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۰۹۴۳
از بین هفت فیلم پرفروش، پنج فیلم کمدی هستند. طی سال های اخیر، جریان هایی که گاه از آن ها به عنوان مافیای اکران یاد می شود، فضای بسیار گسترده ای برای نمایش این گونه فیلم ها فراهم کردند. مثل فیلم «گشت 2» که در اکران نوروز امسال 27 سالن سینمایی در خدمتش قرار گرفت! این رقم را با تعداد سینماهای اختصاص یافته به «نبرد خلیج فارس 2» که تنها یک سالن است مقایسه کنید تا به عمق فاجعه و بی عدالتی حاکم بر اکران سینما پی برد!
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/آرش فهیم

اتفاق بحث برانگیزی است؛ فیلم «گشت 2» به کارگردانی سعید سهیلی رکورد فروش را در سینمای ایران شکست! این فیلم با فروش 17 میلیارد تومان (تا میانه اردیبهشت امسال) از میزان فروش فیلم «فروشنده» عبور کرد و لقب پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به دست آورد. دلیل بحث برانگیز بودن این مسئله را شاید بتوان در معکوس بودن کیفیت این فیلم با رقم فروش آن دانست. در روزگاری نه چندان دور، فیلم های پرفروش سینماها حتی اگر محتوا یا کیفیت هنری خوبی هم نداشتند، حداقل از شاخصه هایی چون جذابیت، موضوع بکر یا حرکت روی خط قرمزها برخوردار بودند. به طور مثال، فیلم های «عقاب ها» و «کانی مانگا» که از آن ها به عنوان پرتماشاگرترین فیلم های تاریخ سینمای ایران یاد می شود، علاوه بر اینکه از نظر محتوایی آثاری مهم و فاخر هستند، برای مخاطب دهه 60 نیز جاذبه و هیجان بسیار زیادی داشتند. همچنین فیلم «اخراجی ها» که جزو آثار پرفروش و یکی از فیلم های پرتماشاگر تاریخ سینمای ایران لقب یافته نیز علاوه بر موضوع بکر و حرف جدید، محتوایی جسور داشت و بر لبه خطوط قرمز رایج در زمان خودش حرکت می کرد. اما فیلم «گشت 2» نه تنها از هنر، محتوا و تکنیک خالی است که حتی جاذبه، تازگی و جسارتی هم ندارد! پس چرا این فیلم به چنین رکوردی داست یافته است؟


با بررسی آثاری که در صدر جدول فروش سینمای ایران قرار دارند، می توان به نتایج قابل تأملی رسید. در حال حاضر، فیلم های «گشت 2»، «فروشنده»، «خوب، بد، جلف»،«من سالوادور نیستم»، «محمد رسول الله(ص)»، «سلام بمبئی» و «50 کیلو آلبالو» به ترتیب، رتبه های اول تا هفتم جدول پرفروش های سینما را در اختیار دارند.  اگر «فروشنده» و فیلم اخیر مجید مجیدی را از این جمع جدا کنیم، سایر فیلم ها رتبه ضعیف و بسیار ضعیف را از همه منتقدان سینما دریافت کرده اند. ضمن اینکه به زعم اکثر منتقدان سینما فیلم «فروشنده» ضعیف ترین فیلم کارنامه اصغر فرهادی محسوب می شود. شرایط فیلم «محمد رسول الله(ص)» نیز بسیار خاص است. استقبال از این فیلم بیش از آنکه به خود فیلم مربوط باشد، به خاطر تقدس نام آن است و مردم به خاطر پیامبر اعظم(ص) به دیدن این فیلم رفتند. 
اما درباره سایر فیلم ها، چند عامل، منجر به قرار گرفتن آن ها در صدر جدول پرفروش های تاریخ سنیمای ایران شد. 


عامل اول، هزینه بلیت سینماست. اگر تا چند سال قبل، کسب چنین عنوانی یک موضوع مهم و کم نظیر محسوب می شد، اما امروز و به مدد بالا رفتن قیمت بلیت سینماها، فروش گیشه، لزوما به معنی پرمخاطب بودن یک فیلم نیست. چنان که بسیاری از آثاری که به عنوان پرفروش ترین فیلم های سینما شناخته می شوند، از نظر تعداد تماشاگر، حتی جزو 50 فیلم اول هم قرار نمی گیرند. در مقابل، فیلم هایی چون «عقاب ها» ، «کانی مانگا» و «اخراجی ها» که در صدر سه فیلم اول، از لحاظ تعداد مخاطب قرار دارند، با قیمت کنونی بلیت، شاید به رقم فروش بیش از 40 ، 50 میلیارد تومان می رسیدند.   
با این اوصاف، پرفروش ترین فیلم های دو، سه سال اخیر، حتی یک سوم فیلم های پرمخاطب تاریخ سینمای کشور نیز تماشاگر نداشته اند. حتی اگر نخواهیم به سال های خیلی دور هم برویم، فیلم های پرفروش در یک سال گذشته، با افزایش چهار برابری قیمت بلیت سینما نسبت به زمان اکران اخراجی ها، به این رکورد دست یافته اند. 


عامل دوم، نحوه مدیریت اکران فیلم هاست. اگر دقت کنید، از بین هفت فیلم پرفروش، پنج فیلم کمدی هستند. طی سال های اخیر، جریان هایی که گاه از آن ها به عنوان مافیای اکران یاد می شود، فضای بسیار گسترده ای برای نمایش این گونه فیلم ها فراهم کردند. مثل فیلم «گشت 2» که در اکران نوروز امسال 27 سالن سینمایی در خدمتش قرار گرفت! این رقم را با تعداد سینماهای اختصاص یافته به «نبرد خلیج فارس 2» که تنها یک سالن است مقایسه کنید تا به عمق فاجعه و بی عدالتی حاکم بر اکران سینما پی برد! 
«گشت 2» که به تازگی لقب پرفروش ترین فیلم سینمای ایران را کسب کرده است، مصداق بارز یک فیلم ضعیف و در عین حال مبتذل است. این فیلم، همچنان که از اسم آن پیداست، ادامه قسمت اول این فیلم است. فیلمی که پنج سال قبل با نام «گشت ارشاد» روی پرده رفت. اما به واقع، قسمت دوم، چند گام عقب تر است. تولید آثار دنباله دار، یک سنت رایج در سینمای جهان محسوب می شود که در ایران هم چند سالی است باب شده است. جذابیت و فروش بالا نمی توانند دلیلی برای ساخت قسمت های بعدی برای یک فیلم باشد. بلکه یک فیلم باید ظرفیت لازم برای ادامه پیدا کردن داشته باشد که «گشت» فاقد چنین ظرفیتی است. نتیجه این شده که ما با فیلمی مواجه هستیم که از کنار هم قرار گرفتن چند موقعیت کاریکاتوری و یک مشت دیالوگ لوده و پیش پا افتاده شکل گرفته است. 
داستان «گشت 2» در ادامه قسمت قبل این فیلم، درباره همراهی سه شخصیت خلافکار است. آن ها با ظاهرسازی و جا زدن خود در نقش های مختلف، در پی سود هستند. اما آنچه فیلم را از واقعیت دور کرده، تکیه بر توان ذهنی یکی از آن ها در غیب گویی است. چون مشخص نیست که این توانایی چگونه در ذهن او ایجاد شده است. 


اما به جز ساختار ضعیف، باید به استفاده از الفاظ رکیک در این فیلم هم اشاره کرد. تکیه اصلی «گشت 2» برای ایجاد کمدی، استفاده از تعابیر دوپهلو با معنای ضداخلاقی است. البته به کار رفتن محدود چنین تعابیری در فیلم های کمدی به امری عادی و معمول تبدیل شده است. تقریبا در همه فیلم های کمدی سینمای کشورمان می توان دو سه عبارت یا کلمه که تاحدودی رکیک هستند را دید. اما اینکه کل فضای کمدی یک فیلم را بیان حرف های مستهجن در بر گیرد، از آن اتفاقات نادر است. معلوم نیست که چرا دستگاه نظارت سازمان سینمایی هیچ فشاری برای کاهش این حجم از لودگی زبانی در فیلم نیاورده اند؟! احتمالا هیچ فیلمنامه ای در کار نبوده که کسی بخواهد نظارت یا سانسوری روی آن انجام دهد و همه دیالوگ های فیلم، موقع تصویربرداری شکل گرفته اند.
یکی از دلایل ساخته شدن فیلم هایی چون «گشت 2» از بین رفتن جایگاه و اهمیت کمدی در سینماست. کمدی، یکی از گونه های مهم در تاریخ سینمای ایران و جهان بوده است که خیلی از حرف های فلسفی، اجتماعی و سیاسی از طریق آن به انسان ها ابلاغ شده اند. مصداق روشن این نوع فیلم ها، آثار چارلی چاپلین هستند. این نوع فیلم ها می توانند انتظارات اصلی ما از سینما را برآورده کند. هم نیازهای تفریحی و سرگرمی مردم را تأمین کند و از این مسیر چرخ های اقتصادی سینما را به گردش درآورد. همچنین با بهره از ظرفیت و قدرت نفوذ و تأثیرگذاری این ژانر جذاب و پرطرفدار، می توان بسیاری از مفاهیم و پیام های ارزشمند فرهنگی و اجتماعی را به طور غیرمستقیم در سطح جامعه منتشر کرد. اما تعریف و جایگاه کمدی در سینمای ما تغییر کرده است. یعنی در سینمای سال های اخیر ما، هر کس صرفا قصد کار تجاری دارد و می خواهد مردم را به سینما بکشاند و حرف یا هنر تازه ای ندارد، سراغ ساخت فیلم کمدی می رود! البته در فیلم «گشت 2» هم چند کنایه و شعار سیاسی و اقتصادی هم پراکنده می شود. اما واقعیت این است که اگر در فیلم، یکی از آدم ها فریاد برآورد که چرا اختلاس گرها و مفسدان اقتصادی را دستگیر نمی کنند، طرح و نمایش مسئله نیست. این نوع کارها، سطحی و پیش پا افتاده هستند و نمی توانند تأثیری بر تماشاگر بگذارند. نهایت کارکرد این شعارپراکنی ها این است که سازندگان این گونه فیلم ها می توانند خود را از اتهام ساخت فیلم بی محتوا تبرئه کنند و بگویند که فیلم درباره مسائل اقتصادی ساخته اند!الف/ی

نام:
ایمیل:
نظر: