صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

سیاسی >>  امنیتی - دفاعی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۴  ، 
شناسه خبر : ۳۱۳۳۹۷
در ماجراي مربوط به دانشگاه آزاد و تلاش ضدانقلاب براي تبديل آن به يک آشوب و فتنه اي امنيتي، سه ضلع قابل مشاهده است که هر کدام نقش خود را بازي کرده و البته مکمل يکديگرند
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / بهروز یحیی

سانحه دلخراش در يکي از واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي منجر به فوت 10 دانشجو شد. اتوبوس حمل و نقل دانشجويان به دليل نقص فني در شيب تند جاده اين دانشگاه از کنترل خارج شده و منجر به رخدادي غمبار شد که دل همگان را به در آورد. همان روز مقام معظم رهبري با صدور پيامي ضمن اين سانحه را «بسيار دردآور و تأسف‌بار» خوانده و در ادامه افزودند؛ «اينجانب ضمن ابراز همدردي با مصيبت‌ديدگان و عموم جامعه‌ي دانشگاهي، به همه‌ي بازماندگان اين عزيزان تسليت عرض مي‌کنم و شفاي مجروحان را از خداوند متعال مسألت مينمايم و از خداوند صبر و اجر براي خانواده‌هاي داغدار طلب مي‌کنم.»

در حالي که مسئولان دانشگاه آزاد و دستگاه هاي مربوطه از ابتداي ماجرا بطور جدي پيگير بررسي علت ماجرا و برخورد با عوامل دخيل و مقصر در آن بودند و در سريع ترين فرصت پنج تن از مديران متخلف را برکنار کرده و پرونده ميزان تخلف آنان در اين ماجرا را در دستور کار قرار دادند، دو روز پياپي تجمعاتي در محل حادثه برپا شد که در آنها دانشجويان خواستار برخورد جدي با عوامل حادثه و مديران تقصيرکار شدند اما در اين ميان عده اي مانند هميشه فضا را براي جنجال آفريني و جوسازي مناسب ديده و سعي کردند از احساسات دانشجويان سواستفاده کرده و ماجرا را به سمت و سوي مورد دلخواه خود سوق دهند. اولين جرقه دروغ پردازي و التهاب آفريني در اين زمينه با انتشار خبر جعلي زير گرفتن 2 دانشجو توسط خودروي حامل رئيس دانشگاه آزاد در واحد علوم و تحقيقات شکل گرفت. وقتي دکتر طهرانچي براي حضور در جمع دانشجويان، دلجويي از آنان و پاسخ به سوالات و اعتراضات آنها به واحد مذکور رفته بود، ناگهان خبري جنجالي در فضاي مجازي دست به دست شده و فراگير شد؛ خودروري دکتر طهرانچي براي فرار از جمع دانشجويان خشمگين دو تن را زير گرفته است! ويديويي جعلي نيز در اين زمينه منتشر شد که نه نشان مي داد خودرو متعلق به کيست و کجاست و نه اساساً کسي را زير مي گرفت!

با تکيه بر چنين اخباري ساختگي و موج سواري بر احساسات و مطالبات بحق دانشجويان، برخي منابع خبري بي هويت و شبکه هاي اجتماعي براي تجمع مقابل دانشگاه تهران در روز دوشنبه (10 دي) اعلام فراخوان کردند. در حالي که در اين روز اتفاق خاصي در مقابل دانشگاه تهران رخ نداد و حداکثر جمعي 20 تا 30 نفره شکل گرفت که هيچ برخوردي با آنان نيز نشده و قائله ساختگي مورد اقبال دانشجويان و مردم عادي واقع نشد، رسانه هاي ضدانقلاب و شبکه هاي اجتماعي چنان دروغ پراکني هاي خاصي انجام دادند که مخاطب آنان گمان مي کرد طوفاني در تهران رخ داده و انقلابي در شرف وقوع است!

رسانه‌هاي ضدانقلاب که اين روزها بشدت دلتنگ اشوب هاي دي ماه سال گذشته هستند و در تحليل ها و اخبار خود سعي مي‌کنند بار ديگر به هر نحو ممکن آتشي برپا کنند، عمليات رواني و دروغ پراکني را به حد اعلا رسانده و با انتشار تصاوير آرشيوي از سال گذشته، مدعي شدند تهران دستخوش آشوب شده است! در سناريوي ساختگي ضدانقلاب، حادثه دانشگاه آزاد جرقه‌اي بوده که مردم خشمگين را به خيابان کشانده و اعتراض‌ها از ماجراي فوت دانشجويان فراتر رفته و به درگيري و خشونت کشيده شده و فضا بشدت امنيتي است. برخي از اين رسانه‌ها پا را از اين نيز فراتر گذاشته و مدعي شدند تجمع خيالي در سالگرد اشوب هاي دي ماه سال گذشته است!

اين اخبار جعلي و کذب براي آن بود که باکه بتوانند چند صد نفري را به ميدان کشانده و آتش فتنه و آشوبي جديد را برپا کنند و وقتي فهميدند تيرشان به سنگ خورده و جعل ماجرا فايده اي نداشته است، بي بي سي که در ميان اين رسانه‌ها از بقيه موذي‌تر است، براي حفظ آبروي نداشته خود اعتراف کرد که آنچه منتشر کرده دروغين بوده است و البته تقصير را بر گردن مخاطبين انداخت و در وبسايت خود نوشت؛ «در نسخه اوليه اين خبر به محتواي تصاويري استناد شده بود که پيشتر از سوي مخاطبان براي بي‌بي‌سي و ساير رسانه‌ها ارسال کرده بودند. بي‌بي‌سي دريافته است که اين تصاوير مربوط به تجمعي بوده که دي‌ماه سال ۱۳۹۶ در مقابل دانشگاه تهران برپا شده بود. به همين دليل ضمن پوزش، اين تصاوير را از سايت و شبکه‌هاي اجتماعي حذف مي‌کنيم.»

در تحليل رخدادهاي پس از سانحه دلخراش دانشگاه آزاد يک خط اصلي قابل تشخيص است و آن هم اينکه دشمن مي کوشد از هر فرصت و بهانه اي براي ضربه زدن به نظام استفاده کند و مدتهاست اين فرصت را در ايجاد اشوب و ناامني مي بيند. يک روز بايد به بهانه مشکلات اقتصادي مردم را تحريک کرد و به خيابان کشاند و زمينه اشوب را فراهم کرد و روز ديگر به بهانه خونخواهي دانشجوياني که در يک حادثه جان خود را از دست داده اند. براي اين خط قيمت دلار و مشکل معيشتي مردم و خون دانشجو و امثال اينها بهانه است و اصل نظام نشانه است.

در ماجراي مربوط به دانشگاه آزاد و تلاش ضدانقلاب براي تبديل آن به يک اشوب و فتنه اي امنيتي، سه ضلع قابل مشاهده است که هر کدام نقش خود را بازي کرده و البته مکمل يکديگرند؛

1- يک جريان خاص سياسي داخلي

2- دشمن خارجي يا همان ضدانقلاب

3- فضاي مجازي و رسانه هاي ظاهراً بي صاحب!

ضلع اول جرياني است که به دلايل سياسي با مديريت جديد دانشگاه آزاد سر ناسازگاري دارد. اين جريان که تا چند سال پيش اين دانشگاه را سهم و ارث خود مي دانست با تغييرات جديد، دستش از اين اموال کلان عمومي کوتاه شده و جان باختن دانشجويان را فرصتي مغتنم براي تسويه حساب‌هاي خود با مديريت دانشگاه آزاد مي‌بيند. اين جريان توجه ندارد و البته تجاهل مي کند که اساسا اگر اقدام غيرقانوني و با زور و فشار آنها نبود، اين واحد دانشگاهي در محلي مرتفع (بيش از 1800 متر ارتفاع) و غيرقانوني و ناايمن ساخته نمي شد تا زمينه ساز چنين حادثه تلخي شود. پس اگر بنا به پاسخگويي باشد، اول از همه خود اين جريان که 3 دهه مديريت دانشگاه آزاد را درست داشته بايد پاسخگوي اين مسئله و مسائلي از اين دست باشد. اين جريان داخلي از ابزارهاي متعدد رسانه اي نيز برخوردار است و سرنخ بسياري از تحريکات و اخبار جعلي مانند زيرگرفتن دانشجويان توسط خودروي رئيس دانشگاه آزاد - به رسانه هاي همين جريان بازمي گردد.

ضلع دوم جنجال سازي دشمن و ضدانقلاب است که همانطور که اشاره شد، هر اتفاق ريز و درشتي را فرصت مي بيند؛ تجمعات صنفي، مطالبات اقتصادي، اعتراضات اجتماعي و... از نظر اين ضلع بايد اين جزاير پراکنده را به هم وصل کرده و بسوي ساختارشکني و اشوب سوق داد.

ضلع سوم ماجرا فضاي مجازي و شبکه هاي اجتماعي هستند که بعنوان ابزار اصلي ضلع دوم عمل مي‌کنند. شبکه‌هاي اجتماعي ظاهري فريبنده دارند. اخبار را آزادانه و به سرعت منتشر مي کنند و هر کس مي تواند خود يک رسانه باشد. اما مشکلي در اين ميان وجود دارد. کاربري در تل آويو يا تيرانا پشت ميز کارش نشسته و در حالي که قهوه مي‌نوشد توئيت مي‌کند؛ جو خيابان انقلاب بشدت امنيتي است اما دانشجويان شجاعانه عليه رژيم شعار مي دهند و مردم در حال پيوستن به آنها هستند!

دشمن، دشمن است و از او توقعي نيست. فضاي مجازي نيز دنيايي بي در و پيکر است که در جمهوري اسلامي با شعار دروغين آزادي بيان از هرگونه نظارتي مي گريزد و مسئولان مربوطه گويا خيال اقدامي در اين زمينه ندارند. اما روي سخن با ضلع نخست ماجراست. 10 سال پيش کشور به دليل يک دروغ و لجاجت و اصرار به ادامه آن، گرفتار فتنه اي بزرگ شد که شايد برخي تبعات و خسارات آن هرگز قابل جبران نباشد. ايا آن فتنه نبايد مايه عبرت شود؟ تسويه حساب هاي سياسي از طريق جنجال آفريني و اشوب طلبي، سرآغاز فتنه اي است که شايد آغازش در اختيار سياسي بازان باشد اما ادامه و پايانش در اختيار آنان نخواهد بود و از جايي به بعد دشمن سوار ماجرا شده و قضيه را هدايت خواهد کرد.


نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
علی اصغر حبیبیان
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
سلام.این جریان خاص که متأسفانه نفوذ در قوای نظام هم کردند،بجای رعایت "سیاست در دیانت"به تعبیر آیت الله جوادی دچار"سیاست در دیاست"شدند!! فاعتبروا یا اولی الأبصار...
نام:
ایمیل:
نظر: