صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

آذربایجان غربی >>  عمومی >> یادداشت سیاسی
تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۹۹ - ۲۳:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۲۷۵۲۱
اصول قرآنی حاکم بر مذاکره در سیاست خارجی ایران (۴)
پایگاه بصیرت / شهرام احمدپور

تعالیم ناب اسلامی، از آن جهت که منطبق بر فطرت خداجوی انسانی هستند، هیچ‌گاه برخلاف مصالح و منافع واقعی انسان، حکمی صادر نمی‌کند و تبعیت از احکام و اصول تجویزی، تنها راه نجات و سعادت خواهد بود؛ لذا در بحث این مقاله، اصولی را که با استناد به آیات قرآن کریم، در زمینه مذاکره و محدودیت‌های آن در عرصه سیاست خارجی، برشمردیم، نه‌تن‌ها لازم‌الاجرا هستند بلکه عدم رعایت آن‌ها، آسیب‌های فراوان و جبران‌ناپذیری را برای جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت. سعی می‌کنیم به برخی از آسیب‌های مذاکره با استکبار، به‌ویژه در شرایط فعلی بپردازیم.


نفس مذاکره یعنی پذیرش مشروعیت مقابل
در بحث از ماهیت شکل‌گیری انقلاب اسلامی و نیز اهداف خاص سیاست خارجی جمهوری اسلامی، بیان کردیم که مسئله استکبارستیزی و تلاش برای باز‌ستاندن حقوق مستضعفان از مستکبران، در سرلوحه اصول موردتوجه جمهوری اسلامی قرار دارد. بر این اساس باید توجه داشت که اگر در تعاملات فراملی نظام اسلامی، شائبه استکبارپذیری و تأیید استکبار (هرچند ضمنی) پیش آید، مطمئناً انقلاب اسلامی از اصول اولیه خود فاصله گرفته است. مذاکره مستقیم و به عبارتی دور یک میز نشستن، دارای چنین بار معنایی است که طرفین تا حدی به هم نزدیک شده و مواضعشان تعدیل شده است و به‌طورکلی این مذاکره به معنای ایجاد تعارض در ماهیت شکل‌گیری انقلاب اسلامی و سیاست خارجی آن خواهد بود.


جدایی مسلمانان از اسلام ناب محمدی
از صدر اسلام، مانع اصلی در راه دستیابی به اهدافِ ضد انسانی و ضد الهی جبهه استکبار، اسلام ناب محمدی بوده است و بر این اساس، جبهه شیطانی تمرکز اصلی‌اش را بر رخنه در بدنه اسلام به قصد تخریب و تضعیف و انحراف آن، قرار داده است. حال در شرایط کنونی نیز گرچه بنی‌امیه‌ای وجود ندارد، اما به‌طورکلی ریشه مستکبرین و خوی استکباری آن‌ها با استدلال به آنچه در تبیین مفهوم استکبار گفتیم، از بین نرفته است. آمریکا به‌عنوان مصداق بارز استکبار جهانی، در همان طیف خاندان بنی‌امیه و مشابه آن، قرار دارد و شیوه برخورد آن با انقلاب اسلامی از همان آغاز نظام اسلامی در ایران، چیزی جز تقابل و تلاش برای براندازی نبوده است. امام خمینی (ره) می‌فرمایند: برادران و خواهران باید بدانند که آمریکا و اسرائیل، با اساس اسلام دشمن‌اند، لذا هیچ‌گاه نمی‌توان به آمریکا به‌عنوان نماد استکبار دل خوش کرد و روی دوستی آن‌ حسابی باز کرد. «در ظلمات سلطه استکبار و ظلم بر جهان امروز، اسلام و قرآن یگانه ملجأ است که می‌تواند ملت‌ها را نجات دهد و به همین جهت قدرت‌های زورگوی جهانی، تا آنجا که بتوانند با اسلام مقابله می‌کنند و در راه حاکمیت آن، مانع می‌تراشند. جمهوری اسلامی به جهت اینکه نخستین تجربه پیروزی و حکومت واقعی اسلام پس دوران کوتاه حکومت معصومین است، مورد بغض و کینه آن سلطه‌جوهاست و با همه توان با آن مبارزه آشکار و پنهان می‌کنند.


شکست قبح استکبارپذیری
همان‌طور که در بررسی آیات قرآن و نیز سیره پیامبر و امیرالمؤمنین علیهم‌السلام تبیین شد، منطق اسلام هیچ‌گاه به استکبار و سلطه‌گری روی خوش نشان نداده و با قاطعیت تمام با آن برخورد کرده است؛ چنانکه پذیرش این جبهه و حتی نرمی در برابر آن، پدیده‌ای زشت و دارای قُبح تلقی می‌شود. در حال حاضر نیز، همان ادبیاتِ ضد انسانی و شیطانی در تفکر جبهه استکبار حضور دارد و حتی تقویت هم شده و در قالب آمریکا بروز یافته است. لاجرم، مذاکره با این نماد استکبار، باعث شکسته شدن زشتی استکبارپذیری خواهد شد. می‌خواهند با تکرار این قضیه – مذاکره و رابطه با امریکا – قضیه‌ای را که در چشم ملت ایران، به دلایلی منطقی، یکی از زشت‌ترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند.


از بین رفتن عامل وحدت در انقلاب اسلامی
ایدئولوژی اسلام ناب محمدی صلی‌الله علیه و آله و سلم همواره به‌عنوان یکی از ارکان اساسی در شکل‌گیری و استمرار حرکت انقلاب اسلامی، مطرح بوده ‌است. (ر. ک به انقلاب اسلامی؛ زمینه‌ها و پیامدها، منوچهر محمدی و نیز ایرانِ دیروز امروز فردا، محسن نصری) این رکن، نه‌تن‌ها در سیاست‌گذاری‌های رهبران انقلاب، عامل اثرگذاری بوده است بلکه عامل حضور پرشور و همیشگی مردم در انقلابشان هم بوده. این رکن درواقع عامل قوام‌بخش دو رکن دیگر انقلاب؛ یعنی رهبری و مردم به‌حساب می‌آید. سلاح ملت ما اسلام بود و وحدت کلمه، شما سلاحی نداشتید، همه سلاح‌ها پیش دشمن شما بود، پیش شما چیزی نبود، سلاح شما ایمان به خدا بود و وحدت کلمه. اسلام را می‌خواهند خلع سلاح کنند، اسلام را از دستتان بگیرند. بر این ‌اساس، اگر خدشه‌ای به آن وارد شود، هیچ تضمینی در بقای دو رکن دیگر در کنار هم و در مسیر انقلاب وجود نخواهد داشت. حال، واضح است که کوتاهی و تن دادن به مذاکره با استکبار جهانی که هدف اصلی‌اش مقابله با تفکر اسلام ناب است، یعنی پا نهادن بر روی ایدئولوژی اسلام و نفی عامل وحدت در درون نظام اسلامی.
اسلام و مبارزه با وحدت کلمه؛ یکی این‌که این‌ها می‌خواهند آن چیزی را که تا امروز وسیله وحدت ملت ایران بوده است، به‌وسیله اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. تابه‌حال آحاد ملت ایران به خاطر این‌که می‌دانستند دولت امریکا دشمن آن‌هاست، در مقابل دشمنی آمریکا، اگر یک وقت اختلافات جزئی هم داشتند، کنار می‌گذاشتند و متّحد می‌شدند. مقابله با آمریکا، یکی از وسایل وحدت این ملت بوده است.


از بین رفتن عامل دلگرمی مستضعفین جهان
همان‌طور که بیان شد، انقلاب اسلامی که مبنای شکل‌گیری خود را در استمرار بر مسیر حرکت تعالیم اسلام ناب محمدی صلی‌الله علیه و آله و سلم قرار داده است، دارای ماهیتی فراملی است که حفظ کیان اسلام، نوعی جهت‌گیری خاص را برای سیاست خارجی ایرانِ پسا انقلابی رقم می‌زند؛ بر این اساس، نگاه انقلاب اسلامی نگاهی است فراتر از مفهوم مرز‌های جغرافیایی، لذا توجه به منافع امت واحده اسلامی و تلاش برای رساندن مستضعفان و آزادی‌خواهان به حقوق ازدست‌رفته‌شان، از اهم برنامه‌های جمهوری‌ اسلامی ‌است؛ ما امروز دورنمای انقلاب ‌اسلامی را در جهان مستضعفان و مظلومان، بیش‌ازپیش می‌بینیم و جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امیدبخش آتیه روشن است و وعده خداوند متعال را نزدیک و نزدیک‌تر می‌نماید. گویی جهان مهیا می‌شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و مستضعفان.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مستضعفان و مسلمانان جهان که در اوج استضعاف و تحت سلطه استکبار جهانی و استعمار بودند، نور امیدی را در مسیر پیش‌روی خود مشاهده کردند. اینک اگر این ملت‌های آزادی‌خواه جهان، عامل دلگرمی خود را، در پای میز مذاکره و سازش با بزرگ‌ترین عامل استکبار و ظلم در جهان مشاهده کنند، آمال خود را در رهایی از سلطه استکبار و ایادی آن، ازدست‌رفته خواهند دید و دچار نومیدی مفرطی خواهند شد. «… اصل مذاکره با ایران، برای امریکا، بسیار مهم است. ممکن است بعضی تعجّب کنند و بگویند مگر ایران چیست که برای امریکای ابرقدرت، مهم است که با ایران پشت میز مذاکره بنشیند؟! بله، بسیار مهم است. اتّفاقاً، چون خود را قدرت اول جهان فرض می‌کند، برایش خیلی مهم است. قدرت اول، یعنی آن قدرتی که از همه‌ی قدرت‌های سیاسی دنیا بالاتر است و می‌تواند اراده‌ی خود را بر آن‌ها تحمیل کند. نکته اول: آنچه که برای آن‌ها خیلی مهم است، مذاکره است. می‌خواهند ایران پشت میز مذاکره بنشیند؛ بعد که مذاکره شروع شد، آن‌وقت سرِ رابطه داستان‌ها و حکایت‌ها دارند.

نتیجه‌گیری
تاریخ زندگی انسان همواره شاهد تقابل جبهه حق و باطل و درواقع تقابل جبهه استضعاف و استکبار بوده‌ و هست. با ظهور دین مبین اسلام، جبهه حق در آیات الهی و سنّت و سیره معصومین علیهم‌السلام تبلور یافت که همواره بر استکبارستیزی و نفی سازش با مستکبرینِ زمان تأکید داشتند. اینک جمهوری اسلامی که حاکمیت خود را بر پیروی از همان تعالیم اسلام ناب محمدی صلی‌الله علیه و آله و سلم قرار داده ‌است، در مسیر اداره حکومت جهان‌شمول خود، از همان حکومت الهی تبعیت می‌نماید؛ لذا در عرصه سیاست خارجی و تعامل با بیگانگان، که بخش با اهمیتی از نظام اداره حکومت است، با تکیه بر همان خط‌مشی الهی، در برخورد با مستکبران زمان و در رأس آن‌ها آمریکا، به‌هیچ‌وجه کوتاه نخواهد آمد و تن به ذلت مذاکره نخواهد داد، چراکه در غیر این صورت و با توجه به آسیب‌های فراوان آن، ازجمله پذیرش ضمنی استکبار، جدایی مسلمانان از اسلام ناب محمدی، شکست قبح استکبارپذیری، از بین رفتن عامل وحدت در انقلاب اسلامی و از بین رفتن عامل دلگرمی مستضعفین جهان، از ماهیت خود که همان تلاش برای دستیابی به تمدن جهان‌شمول اسلامی و رهایی مستضعفان از ظلم مستکبران عالم است، فاصله گرفته و این نقطه شروعِ انحراف انقلاب اسلامی از مسیر مکتب اسلام خواهد بود.

نام:
ایمیل:
نظر: