صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۳۳۷۶۲۹

روزنامه کیهان**

حرکت ما و برکت خدا/ عباس شمسعلی 

این روزها در اتفاقی جالب و قابل تحلیل، زمزمه لب بسیاری از کودکان و بزرگسالان کشورمان نوای زیبای سرود «سلام فرمانده» است، سرودی که اکنون علاوه‌بر اینکه بر جان و دل پاک کودکان و نوجوانان این مرز و بوم نشسته است و هر روز شاهد حضور انبوهی از آنها در برنامه‌های بازخوانی این سرود در شهرهای مختلف هستیم، در کشورهای دیگر نیز مورد استقبال قرار گرفته است.

استقبال و اثر گذاری این سرود تا حدی بوده است که دشمنان و معاندان را به واکنش‌های توام با عصبانیت و دستپاچگی کشانده است؛ دشمنانی که سال‌هاست با انواع و اقسام ابزار رسانه‌ای از قبیل ماهواره، اینستاگرام و انواع دیگر شبکه‌های اجتماعی، انیمیشن‌های هدفمند، ترانه‌های مبتذل، بازی‌های رایانه‌ای مخرب، تبلیغ سند 2030 و ... از هر آنچه برای اثرگذاری منفی در ذهن و روح فرزندان این سرزمین می‌توانسته‌اند دریغ نکرده‌اند.

این گربه‌های عابد شده، حال که اثر گذاری مثبت و سازنده یک سرود را شاهد هستند، تاب و تحمل از دست داده و با انواع تحلیل‌های سست و بی‌پایه، سرود پیوند دهنده قلب کودکان و نوجوانان با مولای غایبشان را برای آنها مضر می‌خوانند(!)

اما فارغ از همین دغل‌بازی و مخالفت‌های بی‌منطق و لجبازانه دشمن و پادوهای کم مقدارش، موفقیت چشمگیر سرود به عنوان یک کار فرهنگی تراز بالاست و نشان می‌دهد که اگر کاری خالصانه و برای رضای خدا و با هدف خدمت در جبهه مقابله با دشمن انجام شود، قطعاً در اثر‌گذاری و نتیجه، مشمول برکتی باور نکردنی می‌شود.
اما لازمه رسیدن به چنین مرحله‌ای، برداشتن قدم اول و پرهیز از تنبلی و بهانه‌تراشی و ناامیدی‌هاست. تصور کنید اگر شاعری که اولین بار جرقه سرود «سلام فرمانده» به ذهنش خطور کرد یا کسانی که اولین‌بار پیشنهاد اجرای طرح همخوانی این سرود را در جمع خود مطرح کردند، به جای گفتن «یاعلی» و «ان‌شاءالله» و تن دادن به یک کار پر زحمت، مشغول بهانه‌های مختلفی همچون «حوصله ندارم»، «حالا چقدر ممکنه دیده بشه» «حالا بعداً»، «وقت ندارم» و... می‌شدند، اصلاً این سرود و همخوانی که اکنون زمزمه لب همگان شده، تولید و همخوانی نمی‌شد.
اما وقتی برای رضای خدا و برای خدمت به فرزندان این کشور قدمی مثبت برداشته می‌شود و با عنایت و برکت خدا همراه می‌گردد، نتیجه آن می‌شود که امروز می‌بینیم.
اشاره به این سرود یک مثال بود از انبوه مواردی که با وجود اعتقاد به حقانیت و لازم بودن آن، شاید در نگاه اول غیرممکن و بسیار دور دست بنماید، اما وقتی که بندگان خالص خدا برای رضای معبود و با هدف عمل به تکلیف تن به آن می‌دهند نتیجه فوق‌تصور و گاه باور‌ناپذیر می‌شود.
امروز، سوم خرداد ماه، سالروز فتح خرمشهر قهرمان در عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس است. به راستی این فتح بزرگ، از بارزترین مصادیق تحقق نتیجه دور از تصور به واسطه انجام خالصانه تکلیف است.
همچنانکه امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی و عارف روشن‌ضمیر، در بیان پیوند ایمان و اخلاص رزمندگان با نصرت‌الهی فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». همان‌طور که پیروزی ایران در جنگ تحمیلی و سرافرازی مردم و رزمندگان در دفاع مقدس با حفظ تمامیت ارزی کشور و شکست تحقیر‌آمیز رژیم بعثی با پشتوانه جهانی‌اش، نتیجه چنین باوری در انجام خالصانه تکلیف بود.
آن روز که صدام با اعلام آغاز جنگ علیه ایران، مغرورانه ادامه مصاحبه با خبرنگاران را به جلسه چند روز بعد در تهران فتح شده موکول می‌کرد، اساس حرفش پشتوانه عظیم تسلیحات نظامی تامین شده از سوی قدرت‌های شرق و غرب و دلگرمی به چراغ سبز اروپا و آمریکا و جیب پر پول برخی کشورهای عرب منطقه بود و پیش روی خود یک کشور بیرون آمده از بزرگ‌ترین انقلاب قرن و درگیر برخی جنگ‌های پراکنده داخلی و استقلال‌طلبانه و تحریم شده از سوی آمریکا را می‌دید که در تامین سلاح و نیروی انسانی ناموفق خواهد بود،
بنابراین هر احتمالی غیر از پیروزی چند روزه در جنگ علیه ایران را تصور نمی‌کرد. اما چه شد که 8 سال بعد با پوزه‌ای مالیده به خاک و سرخورده از شکست بزرگ در نبرد با دلاور‌مردان این سرزمین دست از پا درازتر مجبور به ترک جنگ با ایران شد؟
این بار نیز اراده الهی بر این تعلق گرفته بود تا ملتی را که به جای تسلیم یا فرار، در عمل به تکلیف و در پاسخ به ندای ولی خود، با دست خالی اما توکل و تکیه بر خدا، ایثارگرانه بهترین فرزندان خود را روانه جبهه‌ها کردند و در راه جهاد علیه دشمن از نثار خون نهراسیدند و تا پای جان ایستادگی کردند، بر دشمنان تا بن‌دندان مسلح پیروز گرداند. چیزی که روزی تحقق آن برای بسیاری از تحلیلگران نا‌ممکن می‌نمود.
این تجربه اما پیش از آن هم در پیروزی ملت انقلابی ایران بر طاغوت مزدور خونخواری مثل رژیم پهلوی عیان شده بود. تا جایی که در ابتدای نهضت الهی انقلاب اسلامی و زمانی که امام(ره) می‌فرمود: «یاران من در گهواره هستند»، و در شرایطی که رژیم سفاک پهلوی، خود را مصون از هر گونه آسیب می‌دید و برای بسیاری از یاران نهضت نیز پیروزی انقلاب اسلامی، تصوری دست نیافتنی بود، قیام سراسری علیه ظلم و خیانت سرزمین دست‌نشانده آمریکا و ایستادگی مردم پشت رهبری که تکیه‌اش به خدا بود، یک بار دیگر وعده نصرت الهی را محقق کرد و حرکت خالصانه، با برکت خدا همراه شد.
نمونه دیگر در این سال‌ها، پیروزی جبهه مقاومت با محوریت ایران بر جرثومه‌های تکفیری و داعش به عنوان جنایتکاران دست‌آموز آمریکا و اسرائیل و اروپا و تغذیه‌شده از دلارهای سعودی بود. داعشی که نه برای نابود شدن بلکه برای تسلط سراسری بر سوریه و عراق و ایران و... ایجاد و تجهیز شده بود اما این‌بار هم عزم جزم و عمل به تکلیف مردان و رزمندگان دلیر ایرانی، عراقی، سوری، افغانستانی، لبنانی و... به فرماندهی سردار آسمانی شهید حاج قاسم سلیمانی و رهبری حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب بود که با توکل به خدا و نترسیدن از نابرابری ظاهری، بر نقشه شیطانی دشمن پیروز شد تا یک‌بار دیگر وعده الهی برای یاری مومنان و مجاهدان محقق شود. 
وحوش تکفیری که با حمایت پنتاگون و سرویس‌های اطلاعاتی غرب، خواب تسلط بر سرزمین‌های اسلامی و تعدی به خاک ایران را می‌دیدند، با رشادت مدافعان حرم، هزاران کیلومتر دورتر از مرزها زمینگیر و نابود شدند.
نمونه‌های فراوانی از موفقیت‌های حاصل‌شده در کشورمان را می‌توان نام برد که شاید در ابتدا، رسیدن به موفقیت و تحقق نتیجه مطلوب، رویایی دست نیافتنی به نظر می‌رسید، اما وقتی با تکیه بر خدا و ایمان به وعده‌های الهی و ایمان به توانمندی‌های موجود، پا در عرصه گذاشته شد، نتیجه چنان شد که دوست و دشمن متحیر شدند.
رسیدن به توان صلح‌آمیز هسته‌ای با همه کاربرد‌های بسیار مفید آن در عرصه‌های مختلف پزشکی، انرژی، خدماتی و... که سال‌هاست دشمن را برای جلوگیری از پیشرفت ایران در این مسیر به انواع سنگ‌اندازی‌ها، تحریم‌ها، ترور دانشمندان و... برانگیخته، یا پیشرفت خیره‌کننده صنایع موشکی و دفاعی که از نیاز به سیم خاردار تحریم شده در جنگ، به طراحی و ساخت انواع موشک‌های نقطه‌زن دور برد و پهپاد و... رسیده، همگی از جمله دستاوردهای اعجاب‌انگیز تفکر تکلیف محور و تکیه به خدا به جای چشم دوختن به دهان کدخداست.
راه دوری نرویم، در شرایطی که تا کمتر از یک سال قبل و در اوج‌گیری کرونا، دستیابی به واکسن، یک نیازی سراسری در دنیا بود و تعداد بسیار محدودی از شرکت‌ها و کشورها به علم تولید این واکسن رسیده بودند، دانشمندان ایرانی در شرایطی که برخی تولید واکسن توسط آنها را یک شوخی می‌پنداشتند در زمانی ‌اندک و با وجود تحریم‌ها و محدودیت‌ها، با توکل به خدا و ایمان راسخ، به توان علمی تولید انواع واکسن‌های موثر کرونا دست یافتند و امروزه کشورمان در کنار مهار چشمگیر این بیماری در بین چند تولید‌کننده محدود واکسن کرونا قرار گرفته و در حال صادرات واکسن است.
این ویژگی تفکر انقلابی است که در برابر مشکلات، برای خود بن‌بست نمی‌بیند و در عمل به تکلیف خود، نه در برابر طاغوت و صدام و آمریکا، یا داعش و کرونا تسلیم می‌شود و نه در مسیر تولید و خودکفایی کشور در صنایع نظامی و دفاعی و رسیدن به قله‌های علم و پیشرفت، برای خود محدودیتی می‌بیند.
متاسفانه تقریباً هر کجا که نقص و کمبودی وجود دارد و یا درجا زده شده، می‌توان رد پای تفکر و مدیریت مادی و غفلت از مدیریت جهادی و تکلیف محور را به وضوح دید. امروز نسخه رسیدن به چرخه کامل پیشرفت و ناکام گذاشتن دشمن در جنگ فرهنگی، اقتصادی، نظامی، سیاسی و...، تحقق نسخه سرفراز عمل به تکلیف با تکیه و باور به توان داخلی و امیدوار به نصرت و هدایت خداست. خدایی که تا‌کنون در هر مرحله سخت و دشواری، به حرکت ما برکت داده است، اکنون هم ما را یاری خواهد کرد، اگر مسیر را درست برویم. 
 
 
***************

روزنامه وطن امروز **

آیه یأس‌خوان‌ها مانع پیشرفت بودند/ محمدعلی صمدی
 
در سال‌های دفاع‌مقدس باید به ۳ مقطع ابتدای جنگ، عملیات‌های آزادسازی با پایان عملیات بیت‌المقدس و مقطع سوم که پایان جنگ است، توجه کرد. ما در هر ۳ مقطع هیچ زمانی در وضعیت برابر با متجاوزان نبودیم. همیشه آنها حداقل نسبت ۳ به یک با ما داشتند و در برخی مقاطع هم 5 به یک بودیم؛ در نیروی هوایی که این نسبت بیش از این حرف‌ها بود. 
بدون تعارف همه دنیا پشت سر آنها بود؛ این عبارت را آنقدر به کار بردیم که حالت شعاری پیدا کرده است اما حقیقتا همه دنیا پشتیبان و حامی آنها بود. حداقل اینگونه بود که بعثی‌ها هیچ لیست خریدی (غیر از تسلیحات مستقیم هسته‌ای) نداشتند که به هر جای دنیا ارائه بدهند و آن لیست خرید برای‌شان آماده نشود، آن هم با پرداخت‌های عجیب و غریب.
یعنی پولش را خودشان نمی‌دادند و کشورهای عربی به جای آنها پرداخت می‌کردند؛ یا اقساط غیرقابل باور بسته می‌شد یا بلاعوض داده می‌شد. در مقابل ما تقریبا هیچ لیستی از خرید تسلیحات نداشتیم که در آن دچار مشکل نباشیم؛ از فشنگ معمولی گرفته تا خمپاره‌های عادی و گلوله‌های توپ. سلاح‌ها از یک سطحی که بالاتر می‌رفت، اصلا امکان خرید آنها را نداشتیم. این حداقل حمایت‌ها از دولت بعث عراق غیر از حمایت‌های دیپلماتیک و مالی بود. 
متحدان عراق، نان شب مردم عراق را هم تأمین می‌کردند و رژیم بعث با خیال راحت از وضعیت معیشت مردم به جنگ مشغول بود. این در حالی است که ما باید برخلاف آنچه گفته می‌شود و به نظرم تبلیغات حقیقی نیست، بخش اعظمی از بودجه کشور در زمان جنگ را صرف معیشت مردم می‌کردیم.
من نمی‌گویم خوب یا بد است، می‌گویم آنچه گفته می‌شود بالعکس است و نمی‌پذیرم. با توجه به اسنادی که دستم بود، جمع‌بندی من این است که این ادعا که درصد کمی از بودجه کشور صرف معیشت می‌شد درست نیست. یک بخش زیادی از بودجه کشور از ابتدا باید برای معیشت مردم کنار گذاشته می‌شد و در نهایت هر چه در ظرف می‌ماند، هزینه جنگ می‌شد. 
در این وضعیت من به خیلی‌ها که بر اساس ظواهر و عقل مادی بررسی می‌کردند حق می‌دهم ناامید باشند. یعنی روی کاغذ و در محاسبات واقعا جای امیدی نبود. در ابتدای جنگ - 31 شهریور که صدام حمله را شروع کرد- تا خودمان را جمع‌و‌جور کنیم، روز پنجم جنگ 20 هزار کیلومترمربع از کشور اشغال شد.
20 هزار کیلومترمربع را با مساحت عمده استان‌های کشور مقایسه کنیم و ببینیم چه اندازه وسیع، بزرگ و ترسناک است. عراقی‌ها به 5 کیلومتری مرکز استان خوزستان رسیده بودند که بین 70 تا 80 درصد درآمد ناخالص کشور از آنجا تأمین می‌شد و هیچ کسی تا روز 7 و 8 جنگ نتوانست مقاومت موثری مقابل آنان انجام دهد. آیا این مساله نباید ناامیدی و ترس ایجاد کند؟! ناامیدی معمولا از سر ترس یا از سر عقلانیت خالی از ایمان و احساسات متعارف انسانی است. 
این وضعیت در ابتدای جنگ وجود داشت و بعد از آزادسازی خرمشهر هم ما یکی - دو عملیات انجام دادیم و بشدت در وضعیت بدی قرار گرفتیم و نتوانستیم فتوحات خرمشهر را تا ۲ سال بعد ادامه دهیم. این اتفاقات ترسناک بود و حالا باید مقابل دشمنی قرار می‌گرفتیم که با ما در یک سطح قرار گرفته بود. روی میز مذاکره هم چیز قابل چانه‌زنی‌ای نداشتیم، به این معنا که نسبت به روز اول جنگ چیزی دست‌مان نبود. همه این مسائل ناامید‌کننده بود. 
تمام این فضای ناامیدی را جوانان شکستند.
من با اطلاع در حوزه دفاع‌مقدس به شما می‌گویم هیچ کجا، هیچ پیرمردی نبود که خط‌شکن باشد. منظورم از خط‌شکن، خط‌شکن فقط در میدان رزم و جنگ نیست، بلکه در میدان تصمیم‌گیری‌ها و ایده‌پردازی‌ها هم فقط و فقط جوانان زیر 30 سال و بعضا زیر 25 سال خط‌شکن بودند؛ امثال حسن باقری که کمی بیشتر از 25 سال داشت یا فرماندهان هم‌سطح ایشان. 
کسی فکر نمی‌کرد بتوان خرمشهر را پس گرفت. وضعیت خرمشهر بسیار خاص بود. کارشناسان نظامی مطرح دنیا می‌آمدند از مناطق اشغال‌شده بازدید می‌کردند و به عراق اطمینان‌خاطر می‌دادند و این بازدیدها رسانه‌ای می‌شد که این شهر تبدیل به یک دژ غیرقابل نفوذ شده و موانع طبیعی و مصنوعی هیچ منفذی را برای ورود باقی نگذاشته است.
بارها این موضوع در رسانه‌های مختلف تکرار می‌شد؛ این مسائل ناامیدی می‌آورد. 
نیروهای کلاسیک مسلح ما - اشاره به نیروی خاصی ندارم - تمام توان مسلح سنتی ما می‌گفت امکان نفوذ وجود ندارد. ما هر تعداد تانک و هواپیما و نیروی انسانی که داریم، طرف مقابل چند برابر ما دارد. وضعیت ما در زمین اینطور است که آنها در خوزستان مستقر شدند و دارند استحکامات روی استحکامات می‌سازند و ما تازه بعد از سقوط بنی‌صدر ۳ - ۲ ماه است داریم خودمان را جمع می‌کنیم.
این موضوع‌ها و مسائل ناامید‌کننده است و باید تا حدی حق داد. ناامیدها حرف اشتباهی نمی‌زدند، منتها امید حقیقی محصول ایمانی است که از اتکا و توکل به پروردگار متولد می‌شود. اطمینان و یقین به اینکه شما می‌توانید مشکل را پشت سر بگذارید -که این شاخه‌ای از ایمان است- هر جا باشد از آن امید بیرون می‌آید. 
این بچه‌ها با راهکارهای خلاقانه این استحکامات را دور زدند. از جاهایی که کسی فکر نمی‌کرد پای انسان روی آن بتواند استوار باشد چه برسد به اینکه آنجا بایستد، به سمت هدفی هدف‌گیری و شلیک کند و آن هدف را زیر فشار بگذارد و کنار بزند اما این بچه‌ها رد شدند و خرمشهر را آزاد کردند. شهری را که فکر می‌کردند باید 25 تا 26 هزار شهید دهیم تا شاید بتوانیم به آن نزدیک شویم، با 6 هزار شهید آزاد کردیم. البته این تعداد شهید کم نیست، ولی نسبت به آنچه تصور و محاسبه می‌شد، کم است. 
محاسبه این بود که اگر کمی توان داشتیم می‌توانستیم از خرمشهر رد شویم و دشمن را در وضعیت بدی قرار دهیم که آنجا هم به نظرم یک جاهایی باز ناامیدان وسط آمدند و ما دچار مشکل شدیم. آنهایی که همیشه آیه یأس می‌خواندند وسط میدان که می‌آمدند، زمان ما را می‌گرفتند و نتوانستیم به برتری کامل برسیم. 
به هر حال تمام ایام جنگ همین بود. ما در تمام مقاطع سه‌گانه جنگ که تشریح کردم، در همین وضعیت بودیم و از جنگ گذشتیم. نیروی مقابل ما که با ما می‌جنگید، امروز وجود خارجی ندارد. ببینید ما با همین بچه‌های 20 تا 30 ساله، با امید و دست خالی کجا ایستادیم.
ما در طول 8 سال جنگ، هیچ وقت و در هیچ یک از مقاطع جنگ نتوانستیم به توازن قوا حتی نزدیک شویم اما آن را با پیروزی پشت سر گذاشتیم و دشمن نیست و نابود شد. امروز هم با تمام مشکلاتی که وجود دارد، با امید فراوان باید بایستیم و پیش برویم.
 

**************

روزنامه خراسان**

اگر خرمشهر آزاد نمی شد/ کورش شجاعی
 
اگر خرمشهر عزیز از چنگال رژیم بعث عراق آزاد نمی‌شد و این پاره تن ایران به آغوش وطن باز نمی‌گشت، فقط خدا می‌داند که چه بر سر کشورمان می‌آمد و بر منطقه چه تاثیراتی می‌گذاشت و در معادلات بین‌المللی چه اتفاقاتی می‌افتاد. 
به یقین درباره آن «پیروزی بزرگ» لااقل می‌توان ده‌ها جلد کتاب تحقیقی، تحلیلی، توصیفی، تبیینی، وقایع‌نگاری،  رمان و کتاب‌هایی مبتنی بر خاطره نگاری و امثال این‌ها نوشت و همچنین می‌توان فیلم‌های سینمایی و سریال‌های فاخر تلویزیونی ساخت که البته کارهای در خوری هم در این زمینه انجام شده، اما به  نظر می‌رسد هنوز برای معرفی شایسته و بایسته آن «فتح سرنوشت ساز» به نسل‌های فعلی و آینده و جهانیان راه‌های نرفته بسیاری داریم و اما آن چه در این سطور به آن اشاره‌ای می‌شود تنها چند پاسخ اجمالی به سوال «اگر خرمشهر آزاد نمی‌شد» است آن هم در حد بضاعت‌اندک نگارنده.
 
1 – پر واضح است که اگر خرمشهر توسط غیورمردان ایران زمین از چنگ صدامیان متجاوز آزاد نمی‌شد و آن پیروزی بزرگ رقم نمی‌خورد احتمال گسترش اشغالگری افزایش می‌یافت کما این که شاهد بودیم شهرهایی مانند آبادان، سوسنگرد و. .. نیز در محاصره و خطر سقوط قرار گرفت.
 
2 – پیروزی فرزندان این سامان بر خصم متجاوز در باز پس گیری خرمشهر باعث افزایش فوق العاده اعتماد به نفس و توان و روحیه نیروهای مدافع اسلام و ایران شد و ادامه مقاومت و نبرد برای بیرون راندن دشمن از وجب به وجب نقاط اشغال شده و محاصره شده مرهون آن فتح بزرگ بود.
 
3 – صدام جنایتکار پس از اشغال خرمشهر، آن قدر به توان نیروها،  استحکاماتی که ایجاد کرده بود و همچنین حمایت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از خود اطمینان داشت که گفته بود اگر ایرانیان بتوانند خرمشهر را (که او محمره می‌خواند) پس بگیرند، کلید بصره را به آنان می‌دهم این نکته نیز نشان دهنده جایگاه ویژه خرمشهر در تعیین سرنوشت جنگ بود.
 
4 – آزادسازی خرمشهر پس از 21 ماه اشغال در عملیات بزرگ و شگفت انگیز و البته خدایی بیت المقدس علاوه بر این که روحیه رزمندگان را مضاعف کرد و مُهر باطل بر رویاهای متجاوزان زد و نشان غیرت ایرانی شد، درعمل و در «میدان» گزینه «ما می‌توانیم» را اثبات کرد  و اگر آن حماسه آفریده نمی‌شد قطعا به خیلی از دستاوردها و موفقیت‌ها در عرصه‌های گوناگون دست نمی‌یافتیم.
 
5 – اگر نمی‌توانستیم پاره تن ایران را به «مام میهن» بازگردانیم و در دفاع مقدس پیروز شویم نه تنها رویای جداسازی خوزستان از ایران و تقسیم کشورمان به پنج کشور امکان تحقق می‌یافت بلکه آن موقع نه فقط عراق که حتی «شیخک نشین های» منطقه شاید برای کندن قطعه‌ای از سرزمین ما دندان تیز می‌کردند، قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی که جای خود دارند.
 
6 – اگر خرمشهری را که متجاوزان خونریز به «خونین شهر» تبدیل  کرده بودند  آزاد نمی‌کردیم، اشرار نیز در خوزستان و دیگر نقاط کشور به طمع شرارت بیشتر و شورش می‌افتادند و با چراغ سبز و کمک بیگانگان به تحرکاتی برای جداسازی مناطقی از کشور اقدام می‌کردند (مروری حتی اجمالی به وقایع سال‌های اول پیروزی انقلاب اثبات کننده این مدعاست) 
و البته که سند روشن دیگر این ادعا پیوستن منافقین به صدام و کمک به او برای شکست کشورمان است.
 
7 – اگر خرمشهر که فقط یک قسمت از خاک کشورمان یا فقط یک شهر نیست بلکه مانند دیگر نقاط وطن هرجا و نقطه و منطقه این سرزمین، «ایران» است در آن حماسه تاریخی و سرنوشت ساز آزاد نمی‌شد، لکه ننگی می‌شد بر تاریخ ایران در حاکمیت جمهوری اسلامی، مانند لکه‌های ننگینی همچون «گلستان» و «ترکمانچای» که در زمان قاجار بر تاریخ این حاکمیت نشست و ثبت شد.
 
8 – اگر رشادت و غیرت و ایمان و شجاعت و جان‌فشانی رزمندگان و در نتیجه فتح خرمشهر نبود، مردم این «کهن بوم و بر» تا همیشه تاریخ دچار سرخوردگی و تحقیر می‌شدند و در عرصه هر «میدان» و «میز و مذاکره ای» مدعیان منطقه‌ای و جهانی به چشم یک ملت خوار و شکست خورده به ایشان می‌نگریستند.
 
9 – اگر خرمشهر عزیز آزاد نمی‌شد رویاهای خام صدامیان و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی اش برای تصمیم ایران و نابودی انقلاب و جمهوری اسلامی به واقعیت بسی نزدیک می‌شد اما زهی خیال باطل که نه تنها ایران و ایرانی در مقابل تجاوز و ظلم ظالمان و تحریم‌های ناجوانمردانه تسلیم نمی‌شود بلکه با توکل به خداوند یکتا و عبرت گرفتن از تاریخ و حفظ وحدت و انسجام و تلاش بیش از پیش برای حفظ امنیت و استقلال و سرافرازی آزادی کشورشان، «تهدیدها» را به «فرصت» تبدیل می‌کنند و با «قدردانستن» الطاف الهی مانند آن چه از آزادسازی خرمشهر به وقوع پیوست، پرچم غیرت و عزت ایرانی را تا ابد همچنان برافراشته و در اهتزاز نگاه می‌دارند.
 

 **************

 روزنامه ایران**

تحکیم پیوند همسایگی/ گروه سیاسی
 
گام دیگری در راستای گسترش سیاست حسن همسایگی، روز گذشته در سفر رئیس جمهور به عمان برداشته شد. قرار بود در بدو ورود رئیس جمهور کشورمان به فرودگاه مسقط، ابتدا وزیر امور خارجه عمان از آیت الله رئیسی استقبال کند و مراسم رسمی استقبال از سوی سلطان عمان در قصر العلم برگزار شود اما در آخرین لحظات «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان نه فقط در فرودگاه، بلکه با حضور در پای پلکان هواپیما از رئیس جمهور کشورمان استقبال کرد. این اتفاق در سفر اسفندماه گذشته آیت‌الله رئیسی به قطر هم افتاد و شیخ تمیم، امیر قطر در پای هواپیما از رئیس جمهور استقبال کرد.
چنین استقبالی نشان دهنده آینده روشن روابط دو کشور و دیدگاه مقام‌های دیگر کشورها نسبت به رئیس جمهور جدید کشورمان است.سفر یک‌روزه روز گذشته آیت‌الله رئیسی به عمان، به دعوت رسمی سلطان این کشور صورت گرفت. روز گذشته پس از پایان مذاکرات دوجانبه، در حضور رئیس جمهور و سلطان عمان، 12 سند همکاری از سوی وزرای دو کشور امضا شد. این توافقنامه‌ها عمدتاً در حوزه‌های اقتصادی است که می‌تواند نویدبخش دوره تازه‌ای از مناسبات اقتصادی دو کشور باشد. این مسأله از این رو اهمیت دارد که عمان با 14 کشور دنیا توافقنامه تجارت آزاد امضا کرده است.
از این رو، این توافقات را می‌توان به منزله بازشدن دروازه‌های تازه‌ای برای کالاها و محصولات ایران به دنیا ارزیابی کرد، فضای تازه‌ای برای رشد مناسبات تجاری ایران که در سایه سیاست گسترش مناسبات همسایگی روی می‌دهد. سفر روز گذشته آیت‌الله رئیسی به مسقط، نخستین سفر رئیس جمهور اسلامی ایران به این کشور در دوره سلطان جدید عمان و پنجمین سفر خارجی رئیس جمهور در ۹ ماه فعالیت دولت سیزدهم است.

سفری برای توسعه روابط همسایگی دولت مردمی
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری، آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی، روز گذشته پیش از ترک تهران، با اشاره به اینکه روابط خوبی بین جمهوری اسلامی ایران و کشور دوست، برادر و همسایه عمان وجود دارد، اظهارکرد: سطح فعلی روابط میان تهران و مسقط برای دو کشور مطلوب نیست و تصمیم و اراده هر دو کشور ارتقای سطح روابط در حوزه‌های تجارت، حمل و نقل، انرژی، گردشگری و بویژه گردشگری سلامت است.
رئیس جمهور با بیان اینکه این سفر در راستای توسعه روابط همسایگی دولت مردمی با کشورهای همسایه و منطقه اهمیت زیادی دارد، افزود: در مذاکرات خود توسعه روابط دوجانبه و منطقه‌ای را پیگیری خواهیم کرد.
وی با بیان اینکه دو کشور در حال حاضر نیز در عرصه‌های مختلف همکاری‌های سازنده‌ای دارند، تصریح کرد: نکته محوری قابل توجه در منطقه آن است که گفت‌وگو و همکاری بین کشورهای منطقه امنیت‌آفرین است. حضور نیروهای خارجی و بیگانه در منطقه به هیچ عنوان امنیت‌ساز نیست و حتی می‌تواند امنیت منطقه را مورد تهدید قرار دهد. آیت‌الله رئیسی ابرازامیدواری کرد که این سفر گامی مؤثر در راستای تحقق سیاست‌ها و اهداف دولت مردمی برای تقویت و تعمیق روابط سازنده با همسایگان باشد.

ورود به مسقط با استقبال سلطان عمان
پس از ورود رئیس جمهور به فرودگاه مسقط، مورد استقبال «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان قرار گرفت و پس از آن، مراسم رسمی استقبال نیز در قصر العلم برگزار شد. در این مراسم به افتخار رئیس جمهور و هیأت عالی رتبه کشورمان ۲۱ گلوله توپ شلیک شد. پس از استقبال رسمی هیثم بن طارق از آیت‌الله رئیسی، ابتدا مذاکرات مشترک هیأت‌های عالیرتبه دو کشور برگزار شد و سپس رئیس جمهور و سلطان عمان به صورت دوجانبه با یکدیگر دیدار و گفت‌وگو کردند.  

هدیه ویژه سلطان عمان به آیت‌الله رئیسی
در سفر روز گذشته رئیس جمهور به عمان، ضیافت رسمی ناهار، به میزبانی سلطان عمان و به افتخار رئیس جمهور کشورمان برگزار شد. همچنین «هیثم بن طارق آل سعید» سلطان عمان شمشیری مطلا به آیت‌الله رئیسی هدیه داد. اعطای هدیه ویژه به میهمانان خاص، یکی از رسوم عمانی‌ها است. آیت‌الله رئیسی در این سفر پس از دیدار دوجانبه با سلطان این کشور و حضور در ضیافت ناهار رسمی وی در کاخ العلم، با «فهد بن محمود آل سعید» معاون نخست‌وزیر عمان هم دیدار کرد.

امضای ۱۲ سند همکاری  
همچنین در پایان مذاکرات، در مراسمی با حضور آیت‌الله رئیسی و سلطان عمان، دو کشور ۱۲ سند همکاری در حوزه‌های سیاسی، انرژی، حمل و نقل، همکاری‌های دیپلماتیک، اقتصادی و گردشگری، محیط زیست و ورزشی امضا کردند. این اسناد از سوی وزرای امور خارجه، صنعت، معدن و تجارت، نفت، راه و شهرسازی و رئیس سازمان توسعه تجارت کشورمان و همتایان عمانی آنان به امضا رسید.
نشست با مسئولان ارشد اقتصادی و تجار عمانی از دیگر برنامه های سفر رئیس جمهور بود که مشروح اخبار آن متعاقباً منتشر خواهد شد.

بیانیه مشترک ایران و عمان منتشر شد
تصمیمات تهران و مسقط برای گشودن باب‌های جدیدی از شراکت اقتصادی
​​​​​​​جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان در پایان سفر آیت‌الله رئیسی به این کشور در بیانیه مشترکی تأکید کردند که این سفر بر‌اساس پیوندهای مستحکم تاریخی میان دو ملت دوست و با هدف تقویت روابط پایدار دوجانبه و احترام متقابل بین سران و ملت‌های دو کشور انجام شد که اصول دینی، برادری و حسن همجواری، آن روابط را مستحکم ساخته است.
در بیانیه مشترک جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان، سلطان عمان از دیدگاه رئیس جمهور و دولت ایشان در اتخاذ سیاست تعامل سازنده، فعال و همه جانبه و گشایش با کلیه کشورهای جهان بویژه همسایگان بر اساس سیاست پایدار ایران تقدیر و این دیدگاه را باعث کمک به روابط مثبت و سازنده بر‌اساس احترام متقابل، همکاری و حسن همسایگی برای توسعه منافع مشترک اقتصادی، تجاری و فرهنگی و تقویت امنیت و ثبات منطقه‌ای عنوان کرده است.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است؛
آیت‌الله دکتر سید ابراهیم رئیسی، رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به دعوت برادرانه عالی جناب هیثم بن طارق سلطان محترم عمان در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۱ مصادف با 21 شوال ۱۴۴۳ و ۲۳ مه‌۲۰۲۲ سفر رسمی به سلطنت عمان انجام دادند.
این سفر بر اساس پیوندهای مستحکم تاریخی میان جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان و دو ملت دوست و با هدف تقویت روابط پایدار دوجانبه و تقدیر و احترام متقابل بین سران و ملت‌های دو کشور انجام شد که اصول دینی، برادری و حسن همجواری، آن روابط را مستحکم ساخته است.
در جلسه مذاکرات رسمی که میان آیت‌الله دکتر سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری اسلامی ایران و عالی جناب هیثم بن طارق سلطان عمان برگزار شد، افق‌های همکاری مشترک و روابط دو جانبه و توسعه آن بویژه در موضوعات مربوط به همکاری تجاری و سرمایه‌گذاری مشترک در زمینه‌های مختلف و هماهنگی در اموری که در راستای منافع دو کشور دوست و ملت‌های آنان می‌باشد، مورد بررسی قرار گرفت.
سران دو کشور از سطح همکاری موجود ابراز خرسندی نمودند و تصمیماتی مبنی بر توسعه این همکاری‌ها و گشودن باب‌های جدیدی از شراکت اقتصادی اتخاذ کردند.
همچنین سران دو کشور از توافقات انجام شده در سطح کمیسیون‌های مشترک جهت همکاری فیمابین در زمینه‌های مختلف ابراز خوشنودی نمودند و برگزاری منظم آنها را ضروری دانستند.
ریاست جمهوری اسلامی ایران و عالی جناب سلطان بر نقش مثبت و سازنده بخش خصوصی دو کشور تأکید کرده و ابراز امیدواری کردند فعالیت‌های بخش خصوصی به افزایش حجم سرمایه‌گذاری و مبادلات تجاری بین دو کشور بینجامد. آنان همچنین از امضای موافقتنامه‌ها و یادداشت‌های تفاهم جهت نهادینه‌سازی همکاری در زمینه سرمایه گذاری، ورزشی، کشاورزی، شیلات، دامپروری، حمل و نقل دریایی، لجستیک، بنادر و نفت و گاز استقبال نمودند.
رئیس جمهوری اسلامی ایران و برادرشان عالی جناب سلطان در خصوص مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی مورد علاقه مشترک بحث و گفت‌و‌گو کرده و از میزان رایزنی و هماهنگی سیاسی موجود بین دو کشور در سطوح مختلف ابراز خرسندی کردند.
سران دو کشور بر اهمیت تلاش و کوشش مضاعف جهت تضمین امنیت و ثبات در منطقه و جهان و هماهنگی و رایزنی میان دو کشور در محافل مختلف منطقه‌ای و بین‌المللی در جهت تأمین امنیت و ثبات منطقه و جهان، تأکید کردند.
عالی جناب سلطان عمان از دیدگاه رئیس جمهوری اسلامی ایران و دولت ایشان در اتخاذ سیاست تعامل سازنده، فعال و همه جانبه و گشایش با کلیه کشورهای جهان بویژه همسایگان بر اساس سیاست پایدار ایران تقدیر نمود.
این دیدگاه به روابط مثبت و سازنده بر اساس احترام متقابل، همکاری و حسن همسایگی برای توسعه منافع مشترک اقتصادی، تجاری و فرهنگی می‌انجامد و به تقویت امنیت و ثبات منطقه‌ای کمک می‌کند. همچنین دو طرف بر اهمیت مبارزه با تمام انواع و اشکال تروریسم و افراط‌گرایی تأکید نمودند.
در پایان این سفر، آیت‌الله دکتر سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری اسلامی ایران از عالی جناب هیثم بن طارق سلطان عمان و دولت و ملت این کشور برای استقبال گرم و میهمان‌نوازی تشکر نمود و از ایشان جهت سفر به جمهوری اسلامی ایران دعوت به عمل آورد که این دعوت برادرانه به گرمی مورد استقبال قرار گرفت.
این بیانیه در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۱ برابر با 21 شوال ۱۴۴۳ مصادف با ۲۳ مه‌۲۰۲۲ میلادی در شهر مسقط صادر گردید.
طرفین همچنین بر لزوم تلاش برای اجرای کامل توافقات گذشته میان دو کشور تأکید کردند.

 

*************

روزنامه شرق**

یک ترور و چند پیام/ مهدی ذاکریان

پس از سفر انریکه مورا و شیخ تمیم به ایران و چراغ سبز تهران برای ازسرگیری مذاکرات وین، این بار بسیاری احیای برجام را جدی‌تر از قبل می‌دانستند. 

در چنین شرایطی یکشنبه شاهد اقدامی تروریستی در تهران بودیم؛ تروری که می‌تواند با هدف تحت‌الشعاع قراردادن مذاکرات وین انجام شده باشد؛ اما به‌واقع تا چه اندازه بین تلاش برای ازسرگیری مذاکرات وین و انجام این ترور ارتباط وجود دارد؟ پاسخ این سؤال، محور گفت‌وگوی «شرق» با مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل اسرائیل است که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

‌ ارزیابی شما از ترور یکشنبه هفته جاری در تهران چیست؟ اساسا این ترور با چه هدف یا اهدافی انجام شده است؟

پیش از اینکه به اهداف این ترور بپردازیم جا دارد که به چند نکته مهم اشاره کنم. اولین نکته به شرایط زمانی و موقعیت سیاسی - اجتماعی کنونی در ایران بازمی‌گردد.

به هر حال کشور در یک بافت معنادار قرار دارد، به همین دلیل انجام این ترور می‌تواند از چند بعد اهمیت داشته باشد. ابتدابه‌ساکن اینکه کشور متأثر از تصمیمات دولت درخصوص حذف ارز ترجیحی با اعتراضات و انتقاداتی مواجه است؛ بنابراین فضای سیاسی قدری حساس و ملتهب است.

در چنین شرایطی ترور یک نیروی قدس سپاه می‌تواند در تشدید فضای امنیتی با هدف ناامن‌کردن کشور عمل کند. از طرف دیگر باید این نکته را هم مدنظر قرار داد که این ترور در شرایط کنونی می‌تواند علاوه بر تغییر معنادار در فضای سیاسی و امنیتی کشور، فضای منطقه را هم تحت‌الشعاع قرار دهد، چراکه عاملان و بازیگران پشت پرده این ترور سعی کرده‌اند با این اقدام خود ایران را در مسیری قرار دهند که جز انجام واکنش سخت در برابر ترور، راهی نداشته باشد. در چنین فضایی قطعا منطقه می‌تواند تحت تأثیر عواقب این ترور قرار گیرد.

 

‌ درخصوص برجام چطور؛ آیا این ترور می‌تواند روی برجام تأثیر بگذارد؟

اتفاقا نکته دوم من که باید در تکمیل سؤال قبلی به آن اشاره کنم، به فضای سیاسی و دیپلماتیکی بازمی‌گردد که بعد از سفر انریکه مورا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و شیخ تمیم بن‌حمد آل‌ثانی، امیر قطر، به ایران با هدف کمک به احیای برجام شکل گرفت.

بعد از این تلاش‌های میانجیگرانه دیپلماتیک شاهد مواضع مثبتی برای ازسرگیری مذاکرات وین از سوی تهران بودیم تا جایی که برخی محافل خبری مطرح کردند که از نیمه خرداد مذاکرات وین از سر گرفته می‌شود.

به همین دلیل اسرائیل یا هر بازیگر دیگری که پشت این ترور نیروی قدس سپاه قرار گرفته است سعی کرده با انجام این ترور، تهران و به‌خصوص کسانی را که از ابتدا با مذاکرات وین و احیای برجام سر ناسازگاری و مخالفت داشته‌اند، به سمت یک فضای رادیکال برای به‌شکست‌کشاندن مذاکرات وین سوق دهند.

در چنین شرایطی کشورهای اروپایی و همچنین دولت بایدن که نیم‌نگاهی جدی به احیای برجام دارند، مجبور خواهند شد در کنار اسرائیل، سنای آمریکا و همچنین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای تقابل با احیای برجام قرار بگیرند.

از طرف دیگر چون تهران با ازسرگیری مذاکرات موافقت کرده بود این احتمال وجود داشت که این دور از مذاکرات به حل‌وفصل اختلافات و کنارگذاشتن خطوط قرمز برای احیای برجام بینجامد؛ بنابراین اسرائیل یا هرکسی که پشت این ترور قرار داشته است، با این احساس نگرانی سعی کرده پیش از آغاز مذاکرات با ترور عملا مذاکرات را با وقفه یا بن‌بست دیگری مواجه کند.

به‌هر‌حال اولین ترور غیرهسته‌ای در شرایطی که برجام هم به مسائل یا بهتر بگوییم خطوط قرمز غیرهسته‌ای با محوریت خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی گره خورده است نشان می‌دهد که بازیگران پشت این ترور با هوشمندی دست به انتخاب این فرد برای حذف وی زده‌اند.

‌ به چه دلیلی اسرائیل یا هر بازیگری که پشت این ترور قرار داشته، حذف نیروهای قدس سپاه پاسداران را کلید زده است؟

این نکته در ادامه تحلیل من برای پاسخ به سؤال قبلی قرار دارد. در واقع ترور نیروی قدس سپاه در تهران یک پیام چندبُعدی است که یک سر آن به دولت بایدن، یک سرش به تهران، سر دیگرش به مخالفان داخلی کابینه بنت و یک سرش هم به جامعه جهانی بازمی‌گردد. به این معنا این ترور نوعی قدرت‌نمایی اسرائیل در برابر ایران بود و در کنارش اتمام حجت برای کاخ سفید.

اگرچه دولت بایدن تلاش دارد درخصوص خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی، مذاکرات وین را به نتیجه برساند، اما این ترور نشان داده است که اسرائیل با ترور یک نیروی سپاه قدس در تهران ضمن قدرت‌نمایی اطلاعاتی و اشراف امنیتی و نظامی خود به دولت بایدن هم این پیام را بدهد که نه‌تنها مانع از این کار خواهد شد، بلکه اهرم‌های دیگری مانند ترور و... را هم در اختیار دارد تا مانع از خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی و اساسا احیای برجام شود.

‌ اسرائیل چگونه با ترور می‌تواند مشروعیت سیاسی برای عدم احیای برجام کسب کند؟

بحث مشروعیت سیاسی نیست. اسرائیل با این ترور سعی دارد این‌گونه القا کند که نیروی قدس و در کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک نیروی تروریستی است و تل‌آویو برای حفظ امنیت ملی و تمامیت ارضی خود استفاده از هر اهرمی برای مقابله با آن را مشروع می‌داند.

‌ حتی ترور؟

حتی ترور. چون اسرائیل سعی دارد با تروریستی جلوه‌دادن سپاه پاسداران و نیروی قدس این‌گونه القا کند که تنها راه مقابله با یک نیروی تروریستی استفاده از ابزار ترور است. اسرائیل با همین منطق اولین ترور غیرهسته‌ای خود را در پایتخت ایران انجام داد.

‌به باور شما بهترین واکنش ایران چه خواهد بود؟

دو راه‌حل برای تقابل با این اقدامات اسرائیل وجود دارد؛ اول استفاده از اهرم دیپلماسی از طریق به‌کارگیری توان دیپلماتیک دیگر کشورها برای محکوم‌کردن اسرائیل و مهم‌تر از آن تلاش برای احیای برجام؛ اگر برجام احیا شود جامعه جهانی توان هسته‌ای ایران را دوباره به رسمیت خواهد شناخت.

در این صورت اسرائیل با یک انزوای دیپلماتیک مواجه خواهد شد که نمی‌تواند دست به ترور، خرابکاری و جاسوسی بزند، چون با واکنش جامعه جهانی مواجه خواهد شد و به دنبالش اسرائیل را بازیگر مخرب قلمداد می‌کنند. به همین دلیل است که اسرائیل بزرگ‌ترین دشمن احیای برجام است و خود را به هر آب و آتشی می‌زند که توافق هسته‌ای احیا نشود.

 

**************************************************************

نام:
ایمیل:
نظر: