رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره) در سخنان خود همواره مردم را به پیروی و حمایت از روحانیون به عنوان پشتوانه های حکومت اسلامی فرا میخواندند. از سوی دیگر، امام راحل (ره) خود به عنوان یک روحانی مبارز و وارسته همواره وظایف و نقش حساس روحانیون را در جامعه اسلامی گوشزد میکردند و آنان را به انحراف از سیره انبیا و ائمه اطهار هشدار میدادند. *** منزلت روحانیت وحوزه های علمیه * نظر روحانیت جز اصلاح حال ملت و بقاء استقلال مملکت نیست. * روحانیین پدر ملتند، به فرزندانشان علاقه دارند. * خواسته های روحانیت عمل به قوانین اسلام است. * اگر علوم اسلامی مردانی متخصص نداشت، تا کنون آثار دیانت محو شده بود و اگر پس از این نداشته باشد، این سد عظیم مقابل اجانب منهدم می شود و راه برای استثمارگران، هر چه بیشتر باز میشود. * اگر فقهای عزیز نبودند معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت- علیهم السلام -به خورد تودهها داده بودند. * اسلام به استثنای روحانیت مثل طب به استثنای طبیب است. * اینها مظهر اسلامند، اینها مبین قرآنند، اینها مظهر نبی اکرمند. * روحانیون که مربی انسانها هستند، به جای انبیا نشسته اند، مبعوت از طرف انبیا هستند. * تردیدی نیست که حوزه های علمیه علمای متعهد، در طول تاریخ اسلام و تشیع، مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجرویها بوده اند *روحانیون هستند که بر اساس دریافتهای اسلامی خود، همیشه در حرکتهای اجتماعی و مبارزات سیاسی پیشتاز بوده اند. * علمای مبارز اسلام همیشه هدف تیرهای زهرآگین جهانخواران بودهاند و اولین تیرهای حادثه قلب آنان را نشانه رفته است. * افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت، که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحت و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکباران به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر سرودند. * سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت، که رساله علمیه و عملیه خود را به "دم شهادت" و مرکب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساخته اند. * آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک کرده اند، در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده اند. * روحانیت قدرت بزرگی است که با از دست دادن آن- خدای نخواسته - پایه های اسلام فرو میریزد و قدرت جبار دشمن بیمعارض میشود. * این قدرت روحانیت را که یک قدرت الهی است از دست ندهید. * اسلام با کوشش روحانیت به اینجا رسیده است. * من با یقین شهادت میدهم که اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند، امروز جز ننک و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی، چیزی برایمان نمانده بود. * در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بوده اند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است. * کدام انقلاب مردمی اسلامی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیشکسوت شهادت نبودهاند و بر بالای دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهای حوادت خونین به شهادت نایستاده است؟ * مردم را نمیشود به چیزی توجه داد مگر توسط روحانیون، و در طول تاریخ هر چه بوده از روحانیون و مردم بوده است و هر وقت این دو را از صحنه کنار گذاشتهاند همهاش فساد بوده است. * حقا از روحانیت راستین اسلام و تشیع، جز این انتظاری نمیرود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد. * روحانیت همیشه مخالف با قدرتمندها بوده است. * روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت. * مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعا تبلیغاتی که علیه روحانیت انجام میپذیرد، به منظور نابودی روحانیت انقلاب است. * هدف اجانب ,نابودیج قرآن و روحانیت است. * جرم علمای اسلام و سایر مسلمین آن است که دفاع از قرآن و ناموس اسلام و استقلال مملکت مینمایند و با استعمار مخالفت دارند. * اگر روحانیت نباشد، اسلام را هیچ کس نمیتواند نگه دارد. * شکست روحانیت شکست اسلام است. * روحانیت اگر شکسته بشود اسلام شکسته شده است. * اگر روحانیون شکست بخورند جمهوری اسلامی شکست میخورد. * شما بخواهید مملکتتان را اصلاح کنیدف منهای آخوند اصلاح بردار نیست. * اسلام به استثنای آخوند و روحانی، معنایش این است که اسلام ,راج ما نمی خواهیم. * بر طبقات جوان است که در حفظ روحانیت و روحانیون معظم کوشا باشند. * سعی کنید اسلامتان از روحانیت جدا نشود. * اسلام تا آخر احتیاج دارد به این علما، این علما اگر نباشند اسلام از بین میرود. * تکلیف ملت است که تبعیت از روحانیون بکند و حرفها و تبلیغاتی که بر ضد روحانیت میشود، گوش به آن ندهد. * حوزه های روحانیت جزئی از جامعه و مردم است. * حوزه علمیه اگر درست بشود، ایران درست میشود. * مدعیان فضیلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دین بسیار بودهاند و هستند، لکن صاحبان فضایل و مجاهده و تعهد به حق و حقیقت در اقلیتند. *** تحجرگرایان و روحانی نمایان * خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است، هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است. * آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است از هیچ قشر دیگری نخورده است، نمونه بارز آن: مظلومیت و غربت امیرالمومنین -علیه السلام -که در تاریخ روشن است. * خطر تحجر گرایان و مقدس نمایان احمق درحوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال غفلت نکنند. * گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بیدینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز !ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، بمراتب کاری تر از اغیار بوده و هست. * آن مقداری که اسلام از عالم های بیتقوا صدمه دیده است، معلوم نیست از مردم عادی دیده باشد. * آخوندهای جیره خوار و ملی گرایان بیخبر از اسلام و مصالح مسلمین را از خود برانید، که ضرر اینان بر اسلام از ضرر جهانخواران کمتر نیست. * در این مقابله ما بین اسلام و کفر همه ملت مسئولند. همه مسئولند لکن روحانیت بیشتر مسئول است. * علمای اسلام وظیفه دارند هر وقت برای اسلام و قرآن احساس خطر کردند، به مردم مسلم گوشزد کنند، تا در پیشگاه خداوند متعال مسئول نباشند. * علمای اسلام موظفند با انحصار طلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر برند. * فقها باید با جهاد خود و با امر به معروف و نهی از منکر، حکام جائر را رسوا و متزلزل و مردم را بیدار گردانند، تا نهضت عمومی مسلمانان بیدار حکومت جائر را سرنگون و حکومت اسلامی را برقرار سازد. * همه ما، همه روحانیون، همه ملتها، همه ستمدیده های تاریخ باید قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. * حوزهها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادت، مهیای عکس العمل مناسب باشند. * یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرک اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شان مجتهد است، واقعا مدیر و مدبر باشند. * در حوزهها باید اشخاص متقی و اشخاص آشنای به حقایق اسلام، طلبهها را تربیت کنند. * اساتیدی که در حوزهها هستند کوشش کنند که حوزهها مهذب باشد. * اگر بخواهید که آینده کشور شما یک آینده نورانی باشد، تربیت کنید اینهایی که وارد حوزهها شده اند. * اگر حوزه های علمیه مهذب باشند و متعهد باشند، یک کشور را میتوانند نجات بدهند. * راجع به مدرسهها و حوزهها کرارا عرض کرده ام که علم بیتقوا اگر مضر نباشد مفید هم نیست. * شما آقایانی که میخواهید مردم را دعوت کنید به آخرت، دعوت کنید به "صفات کذا"، باید قدم اول را خودتان بردارید تا دعوتتان دعوت حق باشد. * من گاهی، شاید بسیاری از اوقات، خوف این را دارم- و از این خوف هم گاهی ناراحتم -که نبادا مردم برای خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم. * من خوفم این است که ما نتوانیم، روحانیت نتواند آن چیزی که به عهده اوست صحیح انجام بدهد. * مبادا- خدای نخواسته -یک وقت از این زی طلبگی خارج بشوند، و خروج آنها موجب تزلزل عقیدتی در مورد مردم بشود. * اگر چنانچه ما از زی متعارف روحانیت خارج بشویم و- خدای نخواسته - توجه به مادیات بکنیم، در صورتی که خودمان را با اسم روحانی معرفی می کنیم، این ممکن است منتهی بشود به این که روحانیت شکست بخورد. * شما صنف روحانیت همه- ایدهم الله تعالی -اگر چنانچه کارهایی- خدای نخواسته-انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید، ولو در دراز مدت، آن روز است که فانتوم لازم نیست دیگر، خود ملت شما را کنار میزند. * این طور نباشد که امام جمعه ای وقتی در خیابان میآید، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند، این طور چیزها حیثیتشان را در جامعه ساقط می کند. * اگر- خدای نخواسته -مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر دادهاند عمارت درست کرده اند، و رفت و آمدهایشان مناسب شان روحانیت نیست و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان ! * هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان، بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست. * هیچ چیزی به زشتی دنیا گرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. * وقتی تشریفات زیاد شد محتوا کنار میرود. * آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کرده اند. * آخوندها آن وقت مظلوم بودند، چهره مظلوم چهره محبوب است. شما در آن رژیم هر چه مظلوم تر میشدید مجبوبتر میشدید. * روحانیون باید وضعی ارشادی داشته باشند، نه اینکه بخواهند حکومت کنند. * اگر مردم از ما خطا ببینند و اگر چنانچه انصراف پیدا کنند از روحانیت برای خطاهای بعضی از ما، مسئولیت، مسئولیت شخصی نیست، مسئولیت اسلامی است. * بدبین شدن به روحانیت و شکست روحانیت، شکست اسلام است. * از روحانیون عظیم الشان تقاضا دارم که با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدری نظر کنند. * دشمنان از دیر باز برای اختلاف افکنی میان روحانیون آماده شده اند، غفلت از آن همه چیز را بر باد میدهد. * اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد. * به روحانیون اعلام خطر میکنم که اگر چنانچه- خدای نخواسته -در بین شما کسی است که بر خلاف موازین اسلام عمل میکند، او را نهی کنید و اگر نپذیرفت از جرگه روحانیت اخراج کنید. * آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند- و نباید با تبلیغات دیگران از میدان بدر روند -حمایت از محرومین و پابرهنه هاست. چرا که هر کس از آن عدول کند، از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. * یکی از امور مهم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. * زندگی "صاحب جواهر" را با زندگی روحانیون امروز بسنجیم، خوب میفهمیم که چه ضربه ای به دست خودمان به خودمان میزنیم. *** فقه سنتی و اجتهاد جواهری * این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. * اگر از فقه سنتی منحرف بشویم فقه از بین میرود. * باید به همان صورت و قدرتی که مشایخ ما از ابتدا تا به حال فقه را حفظ کرده اند، حفظ کنید. * من کرارا به همه تاکید کرده ام که درسهای حوزهها باید به همان وجه سنتی خودش محفوظ باشد. فقه باید همان فقهی باشد که در بین ما هست. * طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظرات اجتهادی-فقهی، در زمینه های مختلف- ولو مخالف با یکدیگر -آزادانه عرضه شود. * در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد.