(روزنامه مردم سالاري – 1396/08/22 – شماره 4462 – صفحه 8)
در حال حاضر سالم سازی و مبارزه با فساد عمده هدف تعریف شده محمد بن سلمان است. استدلالی که توقع دارد سلمان خود تبلور پاکی باشد اگر تکیه بر یک نگاه آرمانی نداشته باشد، سعی دارد با ساده انگاری از درک عمق تحولات در سعودی دور شده و در توهم خودبزرگ بینی، حریف را کوچک بپندارد.
در روند تغییرات پیش رو در عربستان، تیم سلمان با عبور و تضعیف وهابیت، سعی دارد با بازتعریف ساختار سعودی با ورود به سکولاریسم و تقویت عروبیت، هویت و چهره ای نو و منطبق با شرایط روز از عربستان در نزد مردم خود و جهان ایجاد نماید. ظهور داعش و تبعات آن، بزرگترین کمک به عبور سعودی از افراط گرایی سلفی به سکولاریسم میباشد. توجه داشته باشید تقویت عروبیت و سکولاریسم در سعودی، ضمن آنکه از چالش داخلی با شیعیان این کشور خواهد کاست، در روند بلندمدت چالش سعودی با شیعیان منطقه را نیز کاهش خواهد داد. تأثیرات اولیه این رویکرد را در روابط بغداد- ریاض و سفر مقتدا صدر، العبادی به عربستان و ظهور جریان حکمت توسط حکیم شاهد بوده و آثار بیشتر آن را در آینده خواهیم دید. در میدان عمل، عراق متکی بر ناسیونالیسم بعثی در زمان صدام، تجربهای موفق تر از داعش در رویارویی با ایران بوده و همگرایی قویتر میان اعراب ایجاد کرده بود. تجربهای که در شرایط و پوشش دیگری میتواند تکرار گردد.
نگاه مذهبی ریاض به عراق، این کشور را بیشتر به سوی ایران سوق داده و میدهد اما نگاه مبتنی بر عروبیت و سکولاریسم میتواند معادلات جدیدی را ایجاد بنماید. با اسلام میانه و معتدل و بطور کلی رویکرد جدید و تغییرات ساختاری در عربستان، عراق، بحرین، یمن و لبنان نیز میتوانند تحت تأثیرات عمیق قرار بگیرند. وقتی سخن از تغییرات به میان میآید، منظور این سخن به معنای تغییر ماهیت غالب وهابی و اهل سنت سعودی نبوده و نیست، بلکه بیشتر ورود به منطق تدبیر و تعامل با خویش و نقاط پیرامونی است. تغییرات در عربستان به هدف مدیریت این کشور برای خروج از رویکرد سنتی به رویکردی مدرن و قابل پذیرش میباشد. دقت داشته باشیم سکولاریسم و یا دوری از افراطی گرایی را بومیو نه با ذهن و معادل غربی تعریف کرده و با ذهنهای حاکم بر اندیشههای خاورمیانه ای و در این میان در محدوده سعودیها معنا کنیم.
نکته آنکه در کشورهای اسلامیجایگاه اجتماعی – سیاسی زنان و میزان برخوردی آنان از حقوق شهروندی مهمترین شاخص ارزیابی در چگونگی سطح توسعه میباشد. در این راستا اگر اهمیت اعطای بخشی از حقوق شهروندی به زنان سعودی بیشتر از دستگیریهای وسیع اخیر نباشد، کمتر از آن نیست. ریاض با تابوشکنی وارد دوری از تغییرات شده است که اگر شتاب آن همچنان ادامه یابد، میتواند روند تغییراتی که در دیگر کشورها سالها طول کشید، سریعتر طی نماید. این روند تغییر اولویت عربستان است و در آینده چه با سلمان و چه بدون سلمان این راه ادامه داشته و ظهور عربستان جدید حاصل این روند خواهد بود.
و اما در ارتباط با روابط تهران و ریاض باید گفت جنگها به یکباره آغاز نمیشوند و هر آنکه دغدغه ایران را دارد باید برای صلح تلاش نماید. در فضای جنگ و تهدید از صلح گفتن، میتواند برچسب ترس را به همراه داشته باشد اما باید جسارت داشت از ضرورت صلح گفته و تدبیری برای آن اندیشد. نباید با رقص شمشیر و طبل جنگ، همراه شد. داعش تنها از نظر نظامیدر حال شکست نیست، این جریان و تفکر آبشخور آن، در حال به حاشیه رانده شدن است. در روند شکست داعش نباید فقط محاسبات نظامیمدنظر باشد، ملاحظات پیچیده مستتر در قدرت و بازیهای صحنه سیاست را باید در ارزیابیها مد نظر قرار داد. شکست داعش را نباید به تمامیبه نام ایران، روسیه و شیعیان عراق ثبت کرد، عدم حمایت حامیان داعش خود نقش مهمیدر شکست داعش داشته است.
از میان حامیان منطقه ای داعش، بیش از ترکیه باید به عربستان حامیو خاستگاه ایدئولوژیکی داعش، توجه داشت. این تنها داعش نیست که رو به افول است، عربستان مام و بسترساز اندیشه داعش، در تحولی ساختاری در حال تغییرات راهبردی است. ظهور و قدرت گیری محمد بن سلمان تبلور تغییری راهبردی میباشد که با دستگیریهای رخ داده در عربستان، روند آن شتاب گرفته است. سکوت جهان در مقابل دستگیریها و تغییرات ساختاری و استراتژیک سعودی، گویای پذیرش آن از یک سو و هماهنگی قدرتهای بزرگ با ریاض در تحولات رخ داده میباشد. تهران باید عدم ایستادن ریاض به پای داعش و تغییرات رخ داده در عربستان را درک راهبردی نماید. در این تغییرات نقش آمریکا با توجه به نفوذ منطقهای و روابط خاص با ریاض ویژه بوده و خواهد بود.
سلمان در عربستان در آغاز راه بوده و رفتنی نیست. نباید دوره او را، گذرا تلقی کرد. سلمان پیروز درگیریهای داخلی بوده و با پشتیبانی داخلی و از همه مهمتر با حمایت آمریکا بر چالشهای موجود غلبه خواهد کرد. نباید با تحلیلها و نگاههای ساده انگارانه به برخیها فرصت گل زدن به خودی داد.
ادبیات دولت تدبیر و امید نباید شکستن شاخها باشد، بلکه باید شاخههای برخاسته از یک نهال را بهم پیوند دهد. نباید یک بعدی اندیشید. دشمنان و رقیبان ایران اگرچه نتوانستند در سوریه و عراق به اهداف خود برسند اما ایران و جبهه مقاومت قبل از بحران کجا بوده و چه شرایطی داشتند و امروز کجا بوده و چه شرایطی دارند؟ دوستانی که ایران را در سوریه و عراق پیروز دیده و سعودی و ترکیه را شکست خورده میدانند، عراق و سوریه قبل از بحران را مدنظر قرار داده تا بدانند که پیروز واقعی ویرانههای این دو کشور، تل آویو است.
باید تلاش کرد جنگ و بحرانها در جغرافیای کشورهای اسلامیپایان یابد. آسمانها و جغرافیای مسلمانان نباید محل بمبارانهای هوایی و مسیر موشکها باشد. نه یمن و نه دوبی نباید هدف شوند. دشمنان جهان اسلام، جغرافیای مسلمانان را درگیر جنگ داخلی نمودند و همگان میدانند که جنگ داخلی پیروز ندارد. مرزهای جبهه مقاومت از مرزهای برخورد با اسرائیل به مرزهای سوریه و عراق منتقل شده و برای سالها، دشمن آسوده خیال شده است. توجه داشته باشیم سناریوی جنگ میان ایران و سعودی حلقه تکمیلی و آخرین گام جنگ داخلی خواهد بود که تخریبها و ویرانیهای ناشی از آن، برای هیچ کس قابل تصور نیست. نباید به جنگ ایران و عربستان اجازه داد. نباید ریاض و تهران در دام جنگ گرفتار شوند. باید با تلاش مضاعف منطق صلح را بر فریادهای جنگ غلبه داد.
منبع: دیپلماسی ایرانی
http://www.mardomsalari.net/4462/page/8/26283
ش.د9603203