صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۳۵۳۷۱۸

برادری در عین اختلاف سلیقه 

عباس شمسعلی
در میان نکات برجسته بیانات دیروز رهبر انقلاب در جمع هزاران نفر از بسیجیان که به موضوعات مهم ملی، منطقه‌ای و جهانی اختصاص داشت، نکته بسیار مهمی مطرح شد که می‌تواند در بسیاری از بزنگاه‌ها و در پیمودن صحیح مسیر انقلاب و کشور گره‌گشا باشد.
رهبر انقلاب در دیدار دیروز با تاکید بر‌ پرهیز از دوقطبی‌های کاذب، خطاب به بسیجیان فرمودند: «برخی اظهارات در فضای مجازی و جدا کردن مردم تحت عناوینی مانند «طرفدار این یا آن»، واقعا جای گله دارد؛ کسانی که دین و مبانی و انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارند، با هر اختلاف سلیقه برادرهای شما هستند و نباید دچار دودستگی شد.»
این بخش از سخنان رهبری، به نوعی آسیب‌شناسی برخی رفتارها و موضع‌گیری‌هایی است که گاه از سوی افراد و گروه‌های مختلف و حتی ناخواسته در بین نیروهای دلسوز انقلابی بروز می‌کند و منجر به دور شدن دل‌ها و تفرقه می‌شود. این نقطه دقیقاً جایی است که بدخواهان و دشمنان مردم و نظام بر روی ذره‌ذره آن حساب باز کرده و به آن امید بسته‌اند. اما وقتی همه با درک شرایط و در نظر گرفتن اهمیت وحدت و برادری، متوجه لغزش‌گاه‌های وحدت‌سوز باشند، هم نظام و کشور و همگان از برکات و نتایج این درایت و توجه بهره‌مند خواهند شد و هم اینکه مسیری بسیار مهم برای نفوذ بر روی دشمن بسته می‌شود.
همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند، چاره مصون ماندن از دام اصرار بر اختلاف سلیقه‌ها، تاکید بر اشتراکات کلیدی و با اهمیت است.
اگر اساس را بر گشتن و پیدا کردن اختلاف سلیقه‌ها و پافشاری بر روی آنها بگذاریم، آن‌قدر دایره وحدت و برادری تنگ می‌شود که کسانی هم که بر مفاهیم و اصول مهمی همچون دین و مبانی و انقلاب و ولایت فقیه اشتراک نظر دارند نیز ممکن است دچار تشتت و دوری از یکدیگر شوند اما برعکس اگر بنا را بر روی اشتراکات با اهمیت قرار دهیم، اندک اختلاف سلیقه‌ها نیز یا به چشم نمی‌آیند یا زمینه برای رفع و گفت‌و‌گوی دوستانه و منطقی حول آنها فراهم می‌شود بدون آنکه آسیبی به وحدت جامعه وارد آید. نکته مهم این است که تاکید بر روی حفظ وحدت و برادری حول اشتراکات به معنی نپذیرفتن اختلاف سلیقه‌ها نیست چرا که بسیار طبیعی است که در یک جامعه پویا و زنده در بین افراد اختلافات سلیقه‌ای نسبت به موضوعات مختلف وجود داشته باشد اما مادامی که اشتراکات قابل اتکا و متعددی برای رسیدن به نقطه وحدت، برادری و گفت‌و‌گو وجود داشته باشد در عین احترام به اختلاف سلیقه‌ها، وظیفه همه توجه به مشترکات و حفظ کشور و جامعه از ورود به میدان اختلاف و چنددستگی است.
تذکر دیروز رهبر انقلاب البته موضوعی است که ایشان هوشمندانه بارها به آن پرداخته و نسبت به خطرات کم‌توجهی به آن هشدار داده‌اند. از جمله ایشان سال‌ها قبل در خطبه‌های نماز جمعه (۰۱/۰۹/۱۳۸۱) فرموده‌اند: «شکاف‌هایی که بین بدنه یکپارچه مردم به‌وجود می‌آید، راه را برای دشمن باز می‌کند و دشمن با این اختلاف‌ها می‌تواند در داخل یک جامعه و یک کشور نفوذ کند و سیاست‌های خود را دنبال نماید. همه باید خیلی مراقب باشند... امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاهًْ والسّلام به ما می‌فرمایند: «صلاح ذات بینکم»؛ دل‌ها را با هم صاف و به هم نزدیک کنید. اختلاف سلیقه‌ها را به معنای دشمنی تلقّی نکنید. اختلاف نظر و اختلاف سلیقه، حتّی اختلاف عقاید سیاسی و دینی و غیره، تا آنجایی که به مبانی عملی نظام ارتباطی ندارد، می‌تواند موجب دشمنی و جدایی و خصومت با یکدیگر نشود.»
شاید بتوان گفت علت اینکه رهبری در دیدار دیروز، بسیجیان را مخاطب توصیه به حفظ وحدت و برادری و تکیه بر اشتراکات و مبانی مشترک به جای اختلاف سلیقه‌ها قرار دادند، این باشد که اولاً بسیج به عنوان یک تفکر و فرهنگ و نه الزاماً به عنوان یک سازمان و تشکل، خود مظهر تاکید بر اشتراکات و دربرگیرنده طیف گسترده‌ای از مردم جامعه است تا آنجا که به بیان رهبر انقلاب، «هر فردِ صاحب فرهنگ و تفکر بسیجی ولو در سازمان بسیج نباشد،‌ یک بسیجی است و جمع کثیری از ملت بسیجی هستند بدون اینکه در سازمان بسیج عضو باشند». یعنی مخاطب کلام رهبری همه مردمی هستند که با تأسی از فرهنگ و تفکر بسیج، دل در گرو عزت و سربلندی این کشور داشته و قطعاً به اهمیت ناکام گذاشتن دشمن در نفوذ و شکستن وحدت و برادری‌ها ایمان دارند. از سوی دیگر بسیج از دوران دفاع مقدس تا عرصه‌های جهادی خدمت، در کرونا، بلایای طبیعی و هر گرفتاری و مشکلی که برای کشور و هموطنان ایجاد شده است بدون خط‌کشی‌ها و بی‌اعتنا به اختلاف سلیقه‌ها یا تفکرات گوناگون، برادرانه در دفاع از کشور و امداد‌رسانی به همه مردم پای کار بوده است و تذکر و توجه به حفظ این گوهر بی‌نظیر تعهد، احساس مسئولیت و دلسوزی از سوی بسیجیان واجب و پر اهمیت است.
رهبر انقلاب در سخنان دیروز خود در خصوص این گوهر ارزشمند وحدت‌آفرینِ نشأت گرفته از تفکر بسیجی فرمودند: «فرهنگ بسیجی خدمت به همه است؛ همه! آنجایی که سیل آمد بسیجی تا زانو در گل رفت برای اینکه خانه‌ سیل‌زده را پاک کند تمیز کند از صاحبخانه نپرسید شما اسمت چیست، دینت چیست، مذهبت چیست، قومیتت چیست، سلیقه‌ سیاسی‌ات چیست. نپرسید، رفت خدمت کرد، هر چه هست هر که هست.»
به جرأت می‌توان سردار بسیجی و بزرگ قهرمان میهن شهید حاج قاسم سلیمانی را نمونه‌ای بارز و مثال‌زدنی از توجه به اشتراکات و تلاش برای جذب مهربانانه و صادقانه طیف‌های مختلف فکری و سلیقه‌ای دانست. در تشییع تاریخی و با شکوه پیکر مطهر این سردار شهید آنچه بیش از همه خودنمایی می‌کرد حضور اقشار مختلف مردم با سلیقه‌ها و ظاهر و تفکرات مختلف بود که عاشقانه برای بدرقه سرباز قهرمان وطن آمده بودند. حتی کسانی که شاید برخی تصور حضور آنها را نیز نداشتند، اما آیا می‌توان گفت حاج قاسم عزیز با همه آنهائی که با وجود سلیقه‌ها و ظاهر و تفکرات خاص خود در آن مراسم با شکوه شرکت کرده بودند در همه موضوعات صد در صد همفکر و هم‌سلیقه بوده است؟ قطعاً چنین نیست؛ اما تاکید هنرمندانه آن مرد آسمانی بر نقاط اشتراک همچون حفظ امنیت همه مردم و حفظ ایران متعلق به همه و ناکامی دشمن مشترک و... و پرهیز از پرداختن و دامن زدن به اختلاف سلیقه‌ها در ضمن ایستادگی روی اصول و تفکرات اسلامی و انقلابی کار خود را در ربودن آن دل‌ها کرده بود. دل‌هایی که داغدار ابرمردی بودند که صادقانه جان خود را برای حفظ امنیت و میهن همه ایرانیان و شکست دشمن همه ایرانیان فدا کرده بود.
اکنون نیز باید توجه داشت که آن‌قدر نقطه اشتراک وحدت‌آفرین وجود دارد که نباید نوبت به اختلاف سلیقه‌ها برسد. 
دست برتر مقاومت در منطقه
  مصطفی منتظر  
 سازمان ملل متحد همزمان با پنجمین روز از توقف موقت درگیری‌ها در غزه دو نشست یکی در مجمع عمومی درباره جنگ اسرائیل و حماس و دیگری در شورای امنیت درباره وضعیت غرب آسیا و سوریه تشکیل داد که در این نشست ها درباره گسترش درگیری ها در منطقه و ضرورت برقراری آتش بس دایمی تاکید شد.تشکیل این دو نشست در سازمان ملل در سطح مجمع عمومی و شورای امنیت در واقع  نشانگر دغدغه جامعه جهانی درباره وضعیت متزلزل و مبهم نوار غزه و احتمال از سرگیری جنگ در این منطقه از سوی رژیم صهیونیستی از یک سو و نگرانی درباره گسترش دامنه این جنگ به دیگر کشورهای غرب آسیا از سوی دیگر است.رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی که واکنشی به تداوم اقدامات ضد انسانی و غاصبانه تل آویو علیه فلسطینی ها بود، فرصت را مغتنم شمرده و به خیال خود با بمباران بی سابقه نوار غزه و کشتار ده ها هزار نفر از مردم مظلوم غزه درصدد نابودی حماس و دیگر گروه های مقاومت در این منطقه برآمد.با این حال صهیونیست ها در هفته گذشته با آتش بس چهار روزه و سپس تداوم دو  روزه آن موافقت کردند.واقعیت این است که برای پیدا کردن طرفی که دست بالاتر را در وضعیت کنونی دارد، باید به اهداف اعلامی از روزهای آغازین مراجعه کرد. صهیونیست‌ها  نابودی حماس را به عنوان هدف اصلی و بازگرداندن اسرا را هدف بعدی جنگ اعلام کردند. ماشین جنگی صهیون با کمک مستشاران و بهترین کماندوهای بلوک غرب در غزه جنگیدند تا در قدم‌های اول اسرا را نجات دهند. سه هفته جنگ شهری با تخریب نیمی از خانه‌های شمال غزه، نتوانست دشمن را به این هدف اعلامی برساند، واقعیت‌ها و پیچیدگی‌های میدانی باعث شد پس از 48 روز جنگ جز نفوذ و اشغال برخی مناطق در شمال نوار غزه بخش عمده آن همچنان تحت کنترل حماس باشد و فشارهای شدید روزهای آخر منتهی به آتش بس نیز برای گرفتن جبالیا، الدرج و سیطره بر غزه و مناطق دیگر در شمال مثمر ثمر واقع نشود .همچنین  در کنار هزینه‌های جنگ اعم از انسانی (تلفات روزانه)، اقتصادی (برآورد حدود 60 میلیارد دلار) و اجتماعی (کوچ اجباری ساکنان شهرک‌های اطراف غزه و برخی شهرک‌های شمالی به مرکز و مشکلات ناشی از آن) و نیز تغییر ماهوی تصویر و ذهنیت مردم جهان در قبال اسرائیل و جایگزین شدن آن با تصویر مظلومیت مردم فلسطین منجر به  پذیرش آتش‌بس و ردوبدل کردن اسرا شد. این بدین معنا بود  که از ماشین جنگی اسرائیل کاری برنیامده است و باز باید پشت میزنشین‌ها کار را انجام دهند. از یاد نبریم که دولت نتانیاهو در سه هفته گذشته، انواع مذاکرات برای تبادل زندانیان حتی با فشار آمریکا را رد می‌کرد، اما با دیدن ناتوانی ارتش به آن رضایت داد. اما در طرف مقابل، حماس خواهان تبادل اسرا بود که البته از موضع آزادی تمام زندانیان کوتاه آمد، اما در مقابل به جای آزادی تمام اسرای صهیونیست، حالا فقط زنان و کودکان را آزاد می‌کند. همچنین، توقف جنگ و ورود کمک‌ها به غزه امری است که توسط اضلاع مقاومت به عنوان هدف اعلام شده بود و اتفاقا در این توافق موجود است و اجرایی شده است با این حساب باید گفت که تا به این جا، حماس موفقیت بیشتری در نزدیک شدن به اهداف اعلامی را داشته؛ به ویژه آن که ضربه‌ اول متعلق به حماس بوده و صهیونیست‌ها نتوانسته‌اند از لحاظ استراتژیک، پاسخ یکسان به آن بدهند، اما باید دقت داشت که جنگ بعد به احتمال زیاد ادامه خواهد یافت. اگرچه موفقیت صهیونیست‌ها در اشغال بخشی از شهر غزه پیش چشم ماست، اما باید توجه داشت که ارتش رژیم، ضربات جدی در عرصه تسلیحات خورده و نمی‌تواند برای مدت طولانی بجنگد. رهبر انقلاب نیز دیروز در دیدار با بسیجیان بیان کردند:«جغرافیای سیاسی منطقه در حال دگرگونی هست، اما نه به نفع آمریکا؛ به نفع جبهه‌ مقاومت.  بله، غرب آسیا نقشه‌ جغرافیای سیاسی‌اش عوض شد، اما به نفع مقاومت،‌مقاومت پیروز شد...امروز سیاست و جهت‌گیری در این منطقه آمریکازدایی است. یکی از نشانه‌های واضح و بارزی که امروز جلوی چشم هاست همین طوفان الاقصی است؛ این طوفان‌الاقصی بله، علیه رژیم صهیونیستی است، اما آمریکازدایی است.این حادثه‌ تاریخ‌ساز، به معنای واقعی کلمه حادثه‌ طوفان‌الاقصی یک حادثه‌ تاریخ‌ساز بود، توانست جدول سیاست های آمریکا در این منطقه را به هم بریزد. ان‌شاءا... ادامه پیدا بکند این طوفان، جدول را محو خواهد کرد، جدول سیاست آمریکا را در منطقه محو خواهد کرد.»
 
امریکازدایی از غرب آسیا چگونه ممکن شد
حمیدرضا شاه‌نظری

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دیروز بسیجیان با ایشان از امریکازدایی از منطقه غرب آسیا سخن گفته و آن را سرنوشت محتوم حضور آمریکا در منطقه دانستند. غرب آسیا از نظر ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک اهمیت ویژ‌های برای قدرت‌های بزرگ دارد و هر قدرتی در این منطقه مسلط باشد بیشترین اثرگذاری در معادلات جهانی را خواهد داشت.
قریب به چهار دهه است که امریکایی‌ها بعد از فروپاشی شوروی و یکه‌تاز شدن در عرصه بین‌المللی، سودای قبضه کامل منطقه غرب آسیا و برقراری نظم امریکایی با محوریت رژیم صهیونیستی به عنوان پادگان و ستون اصلی سلطه غرب در این منطقه را در سر دارد و برای تحقق آن تاکنون اقدامات زیادی انجام داده است. از جنگ تحمیلی علیه ملت ایران که انقلاب اسلامی این ملت، نویدبخش پایان دوران سلطه امریکا در این منطقه بود تا جنگ‌های متعدد علیه ملت‌های منطقه در عراق و افغانستان به بهانه تروریسمی که مولود و دست‌ساز سرویس‌های امنیتی خود امریکایی‌ها بودند تا تهاجمات رژیم صهیونیستی به لبنان، سوریه و مناطق مختلف فلسطین.
امریکایی‌ها زمانی سخن از خاورمیانه بزرگ می‌کردند. بعد از حادثه مشکوک یازده سپتامبر در امریکا، آن‌ها با هدف تغییر ژئوپلتیک منطقه با بهانه درست شده یازده سپتامبر به کشور‌های افغانستان و عراق حمله کردند. برنامه این بود که با بالکانیزه کردن منطقه و تشکیل کشور‌های موزائیکی به استقرار نظم جدید امریکایی که از آن به عنوان «خاورمیانه بزرگ» یاد می‌کردند بپردازند. نقشه‌ای که با مقاومت ملت‌های منطقه با شکست مواجه شده و نه تنها به اهدافش نرسید بلکه سبب حذف عنصری مانند صدام شده و با بازیگری هوشمندانه ایران به قدرت یافتن محور مقاومت منتهی شد. بعد‌ها طرح «خاورمیانه بزرگ» به طرح «خاورمیانه جدید» تغییر نام داد. در سال ۲۰۰۶ وقتی رژیم صهیونیستی به نیابت از امریکا وارد جنگ ۳۳ روزه با لبنان شد و همه جهان شاهد تجاوزات این رژیم به لبنان بودند وقتی خبرنگاران از خانم کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت امریکا سؤال کردند که این وضعیت تا کجا ادامه خواهد داشت جواب داد: «اتفاق این زاییدن خاورمیانه جدید است و وضعیت آنجا نیز درد این زایمان است.» و همین اظهارات نشان می‌داد که این جنگ در واقع یک جنگ امریکایی برای استقرار نظم مورد نظر امریکا در منطقه غرب آسیا بود. جنگی که با شکست خفت‌بار اسرائیل همراه شد و سبب افزایش پرستیژ بین‌المللی و قدرت حزب‌الله لبنان گردید. چند سال بعد در پرتو تحولاتی که بر اثر نارضایتی مردم از رژیم‌های ارتجاعی وابسته در برخی کشور‌های منطقه رخ داد، غربی‌ها با گسیل تروریست‌های بین‌المللی به برخی کشور‌ها و کمک به تشکیل گروه‌های متعدد نیابتی، تلاش کردند تا با ساقط نمودن دولت‌های همراه با محور مقاومت، به آرزوی دیرینه خود که همان از بین بردن قدرت‌های مقاوم و استقرار نظم امریکایی در منطقه بود برسند که این بار نیز با جانفشانی جوانان مقاوم این کشورها، نه تنها این نقشه شوم شکست خورد، بلکه باعث شد محور مقاومت به رشد و بالندگی رسیده و تجربیات ارزشمندی کسب کند.
با شکست امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در راه‌اندازی جنگ نیابتی علیه محور مقاومت و شکست پروژه‌هایی، چون داعش و جبهه‌النصره امریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند که در عرصه نظامی، توان مقابله با محور مقاومت را ندارند. از این رو تلاش نمودند تا با پیگیری بحث «عادی‌سازی» که شامل ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی بود، بتوانند به هدف خود برسند. قرار بود در این طرح، رژیم صهیونیستی محور منطقه شود و با عادی‌سازی روابط اعراب و سایر دولت‌ها با این رژیم و پاک کردن صورت مسئله فلسطین، اصل مبارزه با این رژیم نامشروع زیر سؤال برود. همه این‌ها در زمانی است که محور مقاومت در اوج بالندگی خود به سر می‌برد، حزب‌الله لبنان توانسته در پس تحولات سوریه از یک گروه چریکی کوچک تبدیل به یک ارتش قدرتمند شود، انصارالله یمن توانسته معادلات منطقه را تغییر و عربستان و امارات را در یک جنگ نابرابر شکست دهد و همچون یک ققنوس از خاکستر جنگ یمن برخیزد. مقاومت عراق بالنده شده و مقاومت فلسطین در شرایطی بی‌نظیر به سر می‌برد و جمهوری اسلامی ایران در یک موقعیت تاریخی از حیث قدرت سیاسی، نظامی قرار دارد به گونه‌ای که اثرگذاری آن از حوزه منطقه نیز فراتر رفته و به معادلات فرامنطقه‌ای تسری یافته است.
واقعیت‌های امروز منطقه غرب آسیا نشان می‌دهد که نظم جدیدی در این منطقه در حال تحقق است، ولی این نظم نه تنها نظم امریکایی نیست، بلکه امریکا چنان کم اعتبار شده که عربستان به عنوان یک عنصر وابسته سابق نیز مانند قبل به آن اعتمادی ندارد و دست دوستی به سمت دشمنان امریکا دراز می‌کند. عملیات طوفان‌الاقصی و تحولات بعد از آن، از عملیات‌های حزب‌الله لبنان تا مقاومت عراق و عملیات‌های انصارالله یمن علیه رژیم صهیونیستی، هم یک نشانه و هم یک مرحله از تحقق نظمی جدید است. عملیات طوفان‌الاقصی نشانه پایان دوره امریکا و آغاز تحقق خاورمیانه اسلامی است؛ خاورمیانه جدید اسلامی با محوریت نظریه مقاومت و با نظم مورد نظر ملل منطقه.

سقوط قطار فریب

سینا واحد

در دهه۹۰میلادی در انگلستان فیلمی سینمایی ساخته شد به نام «قطار سریع‌السیر شرق». دراین فیلم داستانی، یک جوان انگلیسی از «لندن» به شهر بندری «استانبول» «ترکیه» می‌آید تا مواد مخدر ارزان بخرد....

این قهرمان قصه، هنگامی که می‌خواهد در فرودگاه «استانبول»، سوار هواپیما شود به‌دلیل همراه داشتن چندکیلو حشیش، بازداشت و سپس روانه زندان می‌شود. تمامی فیلم در زندان و تاریکی اذیت و شکنجه، سپری می‌شود و این قهرمان لندنی و مظلوم تمدن غربی در زندان مخوف استانبول در دایره خفه‌کننده شکنجه و آزار و تحقیر و نیز همراهی صوتی تلاوت قرآن و صدای بلند و کوتاه «اذان»، رفته‌رفته، به سمت مرگ یا از دست دادن «شخصیت تمدنی خویش» حرکت می‌کند که ناگاه...: در پی یک حادثه عجیب این شخصیت ذلیل شده توسط سیستم زندان مسلمانان به قهرمان مقاومت در برابر ارزش‌های تحمیلی ــ دینی و اسلامی مبدل می‌شود و با بازآفرینی توان مقاومتی خویش، بر همه شکنجه‌ها و صدا‌های کشنده و تحمیلی، غالب می‌گردد و در پایان با کشتن عوامل شکنجه و رئیس ترسناک و خوف‌آور این زندان ضدبشری، نجات می‌یابد و به وطن غربی، بازمی‌گردد. اگر، در دایره صد‌ها فیلم و سریال‌های سینمایی و تلویزیونی که با هدف «اسلام‌هراسی» یا «تحقیر ایدئولوژی مذهبی و دینی» در این ۴۰ سال گذشته از انقلاب «امام»، ساخته شده... بگوییم این فیلم ــ یکی از اثرگذارترین فیلم‌ها در نبرد جهانی ارزش‌ها و روایت‌هاست، ناحق و ناصواب، نگفته‌ایم! چرا که پشت این فیلم سینمایی بلند، نام یکی از برجستگان و خبرگان این هنر جادویی ــ حک شده است: «آلن پارکر»! ... «پارکر»، همان فیلمسازی هست که براساس یکی از آثار موسیقی الکترونیک «پینک فلوید» «فیلم آنارشیستی» «دیوار» را ساخت و نسل دهه ۹۰ تمدن غربی را تحت تاثیر شدید آن قرار داد و نمایش همزمان آن با فروپاشی «دیوار برلین» و پیوست دو آلمان شرقی و غربی، حیرت‌آفرین و کاملا سؤال‌برانگیز شد! هم‌اکنون که بیش از ۳۰ سال از ساخت فیلم «قطار سریع‌السیر شرق» می‌گذرد، آیا نباید پرسش کرد: این «قطار سریع‌السیر شرق‌ستیزی» و نبرد بی‌توقف تمدن ترکیبی مسیحیت صلیبی و صهیونیسم صلیبی، با خاورمیانه و دین اسلام و انقلاب امام و ایران انقلابی، چه دستاورد! و چه سودی برای فرهنگ و تمدن غربی تولید کرده است؟! حقیقت شگفت‌آوری که امروزه در سراسر شهر‌های اروپایی و آمریکایی به نمایش درآمده‌است و همه حجم خیابان‌ها را در تصرف بی‌امان قدم‌ها و شعار‌های خویش درآورده است، چه می‌گوید و چگونه باید معنی و تفسیر گردد. آیا کسی که «زنده‌باد فلسطین» می‌گوید و از «اسرائیل» به عنوان یک حکومت شیطانی و ضدبشری، یاد می‌کند به معنی زنده‌باد شرق ــ و زنده‌باد اسلام، نیست؛ و اگر چنین هست، معنی آشکارای آن، این حقیقت نیست که: قطار پردود و پرسوت و پرفریب رسانه‌ای تمدن لیبرال دموکراسی، تنها و تنها، یک قطار سریع‌السیر نقاشی شده فریبکاری و دروغ‌سازی جهانی بوده‌است و دربرابر فوران آتشفشان مظلومیت جنگ غزه، به دره بزرگ سیه‌سازان تاریخ شیطانی، سقوط کرده است و به حجم انبوه دروغ‌ها و تحریف‌های همیشه «بازنشسته» شده، پیوسته است.

چرایی خرید بالگرد از روسیه

علیرضاتقوی نیا

جانشین وزیر دفاع از خرید قطعی بالگردهای تهاجمی میل ۲۸ از روسیه خبر داد. در خصوص چرایی خرید این بالگرد قدرتمند چند نکته باید ذکر شود. با وقوع تحولات مرزی ایران در شرق (شامل طالبان و گروهک‌های تروریست تجزیه طلب در بلوچستان پاکستان) و غرب (تروریست‌هایی مانند دموکرات، کومله و پژاک) فرماندهی نیروهای مسلح متوجه ضعف دسترسی به مناطق کوهستانی و پشتیبانی نزدیک از نیروهای پیاده گردید و نیازسنجی برای خرید بالگردی پیشرفته متناسب با نبردهای قرن ۲۱ انجام شد.  با وقوع جنگ سوریه و تهدیدات وسیع گروههای تروریستی و عملکرد موفق بالگردهای روسی مانند کاموف ۵۲ و میل ۲۸ در نبردهای آن کشور، نیروی زمینی سپاه پاسداران بر خرید بالگردهای رزمی،کاموف ۵۲ و میل ۲۸ تمرکز یافت.  بالگرد میل ۲۸ احتمالا از سوی وزارت دفاع به این دلیل انتخاب شده که متعلق به شرکت میل است و متخصصان و مهندسان ایرانی سپاه و فراجا با هلیکوپترهای این شرکت آشنایی دارند و سالها تعمیر و نگهداری از بالگرد میل ۱۷ را انجام داده اند.

میل ۲۸ ویژگی های بسیار بارزی دارد که از جمله آن می توان به سطح حفاظت بالای آن اشاره کرد؛ ملخ این بالگرد ۵ پره بوده و به دلیل ساختار کامپوزیتی و تیتانیومی آن در برابر گلوله توپ های ۳۰ میلی متری نیز مقاومت می کند؛ یا بدنه آن نیز در برابر کالیبر یاد شده ایمنی دارد و حتی شیشه آن می تواند ضربه گلوله های ۱۲/۷ میلی متری (مانند دوشکا) را تحمل کند. به طور کلی روسها به حفاظت هلیکوپترهایشان توجه ویژه ای دارند و به همین دلیل این هلیکوپتر به چف و فلر نیز مجهز است و این توانایی را دارد که موشک های دوش پرتاب حرارتی را منحرف کند. به دلیل استحکام ملخ ، دارابودن لندینگ گیر مخصوص و کابینی ویژه که دارد میتواند، عمل فرود سخت را در هنگام درگیری به سهولت انجام داده و جان خدمه را حفظ نماید. همچنین سلاح مهم و تاثیرگذار این هواگرد موشک ضدتانک اتکا است که در هر سورت، میتواند ۱۶ فروند از آن را حمل و شلیک کند.

نکته مهم دیگر این که حمل و قابلیت شلیک موشک هوا به هوای ایگلا نیز در این هلیکوپتر  موجود است. این هواگرد مناسب شکار تانک و زرهپوش و نابودی سنگرها و استحکامات زمینی حریف بوده و از اساس برای تاثیر بر نبرد زمینی از آسمان طراحی شده است.   بالگرد میل ۲۸ در هر شرایط هوایی و شب و روز توانایی پرواز دارد و ملخ اصلی آن به گونه ای طراحی شده که صدای بسیار کمی تولید می کند و در در نتیجه به متغیری تعیین کننده در ماموریت های غافلگیرانه و ارتفاع پایین تبدیل می شود.

 در میل ۲۸ رادارها و سامانه های پیشرفته مسافت یاب لیزری و دید در شب و ایضا سیستم پیشرفته کشف هدف وجود دارد و با توجه به پیشرفته بودن کابین خلبان و نمایشگرهای دیجیتالی، توانایی شناسایی دشمن و رهگیری آن در صحنه نبرد بسیار بالاست‌. کشورهایی مانند الجزایر و عراق از این بالگرد در سازمان رزم خود بهره می برند و با توجه به رابطه حسنه ایران با آنها، قطعا در زمینه اشتراک تجربیات، تامین قطعات و تعمیر و نگهداری می توانند با یکدیگر همکاری نمایند. میل ۲۸ یک هلیکوپتر تهاجمی در سطح آپاچی آمریکا است که توان نیروی زمینی ارتش و سپاه را به نحو قابل توجهی ارتقا می دهد و می تواند به عنوان یک حامی و پشتیبان نزدیک از آسمان، نیروهای زمینی را هنگام نبردهای احتمالی در مرزهای شرقی، غربی و شمالی یاری دهد.

هابرماس نه، حق با فوکو بود

حمزه نوذری
هرکسی باید بتواند در مواجهه با رخدادها موضع خودش را اعلام کند و برای دفاع از آن استدلال بیاورد. به‌تازگی موضع‌گیری هابرماس، یکی از نظریه‌پردازان صاحب‌نام علوم اجتماعی، درباره حوادث و رویدادهای این روزهای فلسطین به شکل امضای بیانیه، مجادله‌برانگیز شده است. در این نگاه، این تصور وجود دارد که نظریه‌پردازی موضعی را اعلام کرده است که ممکن است با موضعی که ما توقع داریم فاصله داشته باشد؛ اما اگر از زاویه دیگری بنگریم، مسئله متفاوت می‌شود. دیدگاهی که هابرماس در قالب بیانیه اعلام کرده است، با نظریه مشهور ایشان نه‌تنها همسو نیست؛ بلکه متضاد است. تضاد نظریه عقلانیت ارتباطی هابرماس با موضع‌گیری فعلی ایشان مورد بحث است. اندیشمندی که از کنش ارتباطی و اجماع و توافق بین افراد از رهگذر شنیدن برابر و آزادانه همه صداها بدون هرگونه مشروع‌سازی پیشین سخن به میان آورده است، در موضع‌گیری اخیر گرفتار تک‌صدایی شده و فقط صدای قدرت را شنیده است. گویی او وضعیت و صدای فرودستان را ندیده و نشنیده است. وقتی هابرماس از فضای آزاد و برابر گفت‌وگو سخن به میان می‌آورد و اینکه زیست جهان آدمیان با گفت‌وگوی برابر همه افراد ساخته می‌شود، فوکو از قدرت سخن گفت و اینکه قدرت در همه رابطه‌ها و کنش‌ها وجود دارد. قدرت شبکه‌ای از روابط است و نمی‌توان از گفت‌وگو بر اصل مساوات و آزادی بیرون از شبکه قدرت بحث کرد. خلاصه اینکه در هر کنش و رابطه‌ای قدرت نهفته است. امضای بیانیه اخیر از طرف هابرماس نشان می‌دهد که حق با فوکو بود. البته نمی‌دانیم موضع فوکو درباره مسئله فلسطین چه بوده است (به جز نقل قولی از ادوارد سعید که اگر درست باشد، همین نقد به فوکو هم وارد است) یا دست‌کم او موضع رسمی اعلام نکرده است.                                               

منظور ما در اینجا از این جمله که حق با فوکو بود، نظریه ایشان است. نظریه‌پرداز کنش ارتباطی در شبکه‌ای از روابط قدرت (قدرت رسانه، قدرت فرهنگ حاکم بر آلمان، قدرت گفتمان متفکران و نخبگان آلمان، قدرت صاحبان تریبون و...) موضع‌‌گیری کرده است؛ یعنی بیانیه مورد تأیید او نه از طریق شنیدن همه صداها و گفت‌وگو با همه طرف‌ها؛ بلکه تابع گفتمان قدرت تهیه شده است. در بیانیه‌ای که هابرماس امضا کرده، نه صدای مسلمان عرب فلسطینی وجود دارد و نه تفاوت صهیونیسم با یهود روشن شده است. از همبستگی در جامعه آلمان سخن گفته است که برای تحقق آن باید از یهودی‌ستیزی به دور باشد؛ اما اشاره‌ای نکرده که همبستگی در آلمان به سرزنش و تقبیح اسلام‌هراسی و رنگین‌ستیزی هم مربوط است. هابرماس از یهودی‌ستیزی نگران است؛ اما از قوم‌مداری صهیونیسم و آوارگی میلیون‌ها فلسطینی و رنگین‌ستیزی نگرانی ندارد. هابرماس بزرگوار! به ما گفتی که حوزه عمومی، زیست‌جهان آدمیان و منطبق با گفت‌وگوی آزاد و برابر است که باید مدنیت را به رسمیت شناخت؛ اما صهیونیسم زندگانی مردم را سلسه‌مراتبی کرده است، مانند کاستی که در بالای آن یهودی معتقد به صهیونیسم قرار دارد و در پایین آن عرب مسلمان قرار دارد که جان او ذره‌ای ارزش ندارد؛ اما همه چیز باید فدای جان و امنیت قوم برگزیده یهود شود. برای صورت‌بندی نظریه کنش ارتباطی پای مارکس، وبر، دورکیم، پارسونز، مید، شوتز، آدورنو و... را به میان کشیدی و سهم هریک در علوم اجتماعی و نظریه کنش را مطرح کردی؛ اما در بیانه اخیر فقط یک طرف ماجرا را دیدی. در علوم اجتماعی برای بحث و گفت‌وگو زمینه‌های تاریخی هر مسئله مهم است؛ اما در نوشتن و امضا‌کردن بیانیه یادشده آیا تاریخ فلسطین و صهیونیسم را خواندی؟ شما اسیر گفتمان قدرت شدی. بله، حق با فوکو بود. در نظریه کنش ارتباطی به مسئله قدرت توجه نکردی و در موضع اخیرت نیز چنین بودی. شما فقط صدا و گفتار مسلط را شنیدی. هابرماس بزرگوار! کاش از مارکس بیشتر می‌آموختی که گفت پدیدارها آن‌گونه که نشان می‌دهند، نیستند. نظریه‌پرداز محترم علوم اجتماعی! گفتی نباید اقدام اخیر اسرائیل را مصداق نسل‌کشی دانست. اگر همه مانند شما با این حادثه مواجه شوند، صهیونیسم هزاران کودک و زن و مردم بی‌دفاع را به خاک و خون می‌کشد، همان‌گونه که در حال انجام‌دادن آن است و اگر فقط نگران یهودی‌ستیزی باشی، ممکن است هر روز صدها و هزاران کودک دیگر فلسطینی هم کشته شوند. صهیونیسم به‌راحتی می‌کُشد؛ چون خود را ارباب و برگزیده می‌پندارد. در کتاب‌هایت از بحران مشروعیت دولت‌های مدرن سخن گفتی؛ اما از بحران دولت‌هایی که سرزمین و کشور را متعلق به یک قوم و گروه برگزیده می‌دانند، سخنی به میان نیاوردی. شاید در فضای گفتمانی زیست می‌کنی که تا پای یهودی به میان کشیده می‌شود، خلأ اندیشه شکل می‌گیرد و انگار جز سرزنش یهودی‌ستیزی چیز دیگری برای تقبیح وجود ندارد. فوکو می‌گوید هر جامعه‌ای گفتمان حقیقت و قدرت خود را دارد و شما نیز در چارچوب رژیم قدرت و حقیقتِ جامعه خود سخن می‌گویی. هابرماس عزیز! در کتاب‌هایت از برابری و مدنیت سخن گفتی؛ اما در بیانیه‌ات نه از کشتار و نه از ویرانی غزه چیزی نوشتی و نه دست‌کم برابری صداها را پاس داشتی. 

 

پشت پای حامیان مالی حزب جمهوری‌خواه به ترامپ و دسانتیس
شانس نیکی‌ هیلی بیشتر شد
ثمانه اکوان
 شبکه سیاسی شرکت کوک (koch) که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های چند منظوره صنعتی در ایالات متحده است، روز سه‌شنبه گذشته، به صورت رسمی اعلام کرد برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2024 و انتخابات درون‌حزبی جمهوری‌خواهان، از نیکی هیلی (سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل و یکی از رقبای اصلی ترامپ در این انتخابات) حمایت می‌کند. این خبر شوک بزرگی را به فضای سیاسی آمریکا بویژه کمپین انتخاباتی نامزدهای جمهوری‌خواه وارد کرد. بر اساس نظرسنجی‌هایی تا پیش از این انجام شده بود، دونالد ترامپ در بالاترین میزان محبوبیت در بین رای‌دهندگان جمهوری‌خواه قرار دارد و پس از او ران دسانتیس، فرمانده فلوریدا با فاصله زیادی در رتبه دوم قرار دارد. نیکی هیلی اما در شرایطی مورد حمایت یکی از بزرگ‌ترین اهدا‌کنندگان منابع مالی حزب جمهوری‌خواه قرار گرفته که به نظر می‌رسد در صورت حذف ترامپ از جریان انتخابات، از شانس بیشتری نسبت به دسانتیس برای رویارویی با بایدن و شکست دادن او برخوردار است. 
برادران کوک که صاحب مجموعه شرکت‌های کوک هستند، اعلام کرده‌اند با توجه به رقابت‌های انتخاباتی و همچنین مناظره‌های انتخاباتی در حزب جمهوری‌خواه، نیکی هیلی، از نظر آنها بعد از ترامپ بالاترین میزان آرای مردمی را در اختیار دارد و برخلاف آنچه برخی نظرسنجی‌ها اعلام می‌کنند، ران دسانتیس آنقدرها هم نمی‌تواند در رقابت‌های انتخاباتی در مقابل ترامپ یا بایدن دوام بیاورد. اشاره آنها به عملکرد بسیار خوب و قوی ظاهر شدن نیکی هیلی در مناظره‌های انتخاباتی حزب جمهوری‌خواه است؛ جایی که او نشان داد از قدرت بیان بسیار بالایی برخوردار است و توان رقابت با افرادی مانند بایدن و ترامپ را دارد. 
دلیل اهمیت این تصمیم کمپانی بزرگ کوک، تلاش آنها برای از دور رقابت خارج کردن ترامپ با اهدای منابع مالی بیشتر به یکی از رقبای مطرح او است. بر اساس آنچه رسانه‌های آمریکایی منتشر کرده‌اند، شرکت‌ کوک توانسته ‌است تا به حال 70 میلیون دلار برای کمک‌های انتخاباتی به نامزد جمهوری‌خواه، پول جمع‌آوری کند. این شرکت همچنین شبکه گسترده‌ای از مبلغان سیاسی را در اختیار دارد که به صورت خانه به خانه وارد میدان تبلیغات انتخاباتی شده و مردم را به سمت رای دادن به نامزد مورد نظر خود رهنمون می‌کنند. 
اعلان سرازیر شدن کمک‌های مالی شرکت کوک به سمت کمپین انتخاباتی نیکی هیلی، همان‌طور که او و رئیس ستاد انتخاباتی‌اش را به شدت خوشحال کرد، باعث عصبانیت ران دسانتیس و نگرانی روسای کمپین انتخاباتی ترامپ شد. دسانتیس از ابتدای کار معتقد بود رقابت در این دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، رقابت تن به تن میان مردان خواهد بود. او می‌دانست در وهله اول باید با ترامپ رقابت کند و در مرحله بعد با بایدن. حالا اما سرازیر شدن کمک‌های مالی به سمت کمپین انتخاباتی هیلی، تا حد زیادی می‌تواند موجب ناامید شدن کمپین انتخاباتی دسانتیس شود. با این حال مسؤولان سیاسی شرکت کوک بر این عقیده‌اند نیکی هیلی توانایی بیشتری برای رقابت با بایدن و ترامپ دارد و می‌تواند هر ۲ مرد را در عرصه رقابت کنار بزند. البته شرکت کوک از نظر مسائل مرتبط با سیاست خارجی، تفاوت نظر بسیار آشکاری با نیکی هیلی دارد. در شرایطی که به نظر می‌رسد هیلی بشدت جنگ‌طلب بوده و به عنوان مثال آشکارا اعلام کرده بود نیروهای آمریکایی نباید از افغانستان خارج می‌شدند یا اینکه باید آمریکا به صورت مستقیم در جنگ غزه درگیر می‌شد، شرکت کوک در طول سالیان اخیر به سازمان‌هایی کمک مالی کرده است که مخالف جنگ بوده یا خواهان محدود کردن عملیات‌های نظامی آمریکا در خارج از مرزهای این کشور بوده‌اند. این شرکت همچنین موافق شعار « اول آمریکا»ی ترامپ بوده و به انزواگرایی آمریکایی اعتقاد دارد و کمیته ملی حزب دموکرات نیز بیان کرده است به دلیل نزدیکی سیاست‌های هیلی با ترامپ، احتمالا این شرکت‌ها به همین دلیل هیلی را به عنوان نامزد نهایی خود پذیرفته‌اند که راه او برای به قدرت رسیدن به جای ترامپ را هموار کنند. 
این شرکت ضد‌ترامپ که بارها او را به دلیل تضعیف دموکراسی آمریکایی در انتخابات 2020 زیر سوال برده‌اند، حالا تلاش دارد به عنوان اهدا‌کنند مالی‌ای شناخته شود که  مانع حضور ترامپ در انتخابات 2024 شده است. با این حال برخی تحلیل‌ها نیز حکایت از این دارد که تا آخر رقابت‌های انتخاباتی، اگر زمانی مشخص شود ترامپ رای بیشتری نسبت به هیلی دارد، نیکی هیلی به نفع او کناره‌گیری می‌کند و همه منابع مالی کمپینش را در اختیار ترامپ می‌گذارد تا به عنوان معاون او وارد عرصه رقابت با بایدن شود. در این صورت باید گفت شرکت کوک اشتباه بزرگی در حمایت از هیلی مرتکب شده است. با این حال باید دید رقابت‌های همراه با شگفتی زیاد انتخاباتی در آمریکا در نهایت به چه سمت و سویی می‌رود و از حزب جمهوری‌خواه، در نهایت چه کسی میدان‌دار اصلی رقابت با بایدن می‌شود.
 

به بهانه ساخت ناوشکن دیلمان!

محمدکاظم انبارلویی

۱- خداوند متعال در قرآن دستور آماده‌باش همه‌جانبه به مسلمانان در برابر دشمنان و تهیه سلاح‌ها و امکانات مختلف را داده است.
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ … (انفال ۶۰)روایت داریم پیامبر اسلام (ص) وقتی باخبر شد که در یمن اسلحه‌ جدیدی ساخته‌شده شخصی را برای تهیه آن به یمن فرستاد. از آن حضرت نقل‌شده که با یک تیر سه نفر به بهشت می‌روند: «سازنده آن، آماده‌کننده و تیرانداز»
هم‌زمان با سالروز شهادت شهید فخری‌زاده، ناوشکن نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به نام «دیلمان» که توسط متخصصان صنایع دریایی وزارت دفاع طراحی و تولید شده است در دریای خزر به ناوگان شمال و منطقه چهارم دریایی امام رضا (ع) نداجا ملحق شد.
۱۲۰ مرکز دانشگاهی با هزار متخصص با صرف یک میلیون و دویست هزار ساعت تحت مدیریت نیروی دریایی ارتش دست‌اندرکار بزرگ‌ترین پروژه دفاعی کشور برای ساخت ناوشکن دیلمان بودند.
خدا رحمت کند شهید قاسم سلیمانی را که می‌فرمود:«ما شبی را به صبح نمی‌رسانیم و صبحی را به شب سر نمی‌کنیم مگر این‌که به دشمن فکر می‌کنیم.»
خوشبختانه روز یا هفته‌ای نیست که اخبار پیشرفت‌های دفاعی کشور در رسانه‌ها از صدر اخبار کشور فروافتد. همین هفته گذشته بود که رهبر معظم انقلاب با حضور در دانشگاه علوم و فنون هوافضای عاشورا آخرین دستاوردهای هوافضای سپاه را در یک نمایشگاه بازدید فرمودند. هم‌زمان از موشک کروز هایپرسونیک فتاح۲، سامانه پدافندی متحرک مهران و سامانه ارتقاء یافته ۹ دی و همچنین پهپاد شاهد ۱۴۷ رونمایی شد.
در پایان این بازدید فرمانده کل قوا در یک کلمه پیشرفت‌های دفاعی کشور را «عالی» توصیف کردند و از روند روبه‌جلوی آن اظهار رضایت فرمودند.
۲- دورتادور مرزهای ایران و حتی دورتر از آن «ناتو» خیمه زده است. ناتو در هوا، دریا و زمین در اطراف ایران حضور دارد. علاوه بر آن ارتش رژیم صهیونیستی به‌عنوان دشمن اصلی مسلمانان جهان به‌طور اعم و ایران به‌طور اخص بزرگ‌ترین تهدید امنیت ملی ما محسوب می‌شود.
همین چند سال پیش «داعش» که ساخته‌وپرداخته ناتو بود به جان کشورهای اسلامی افتاد و باهدف فتح تهران یکی از اهداف بزرگ ناتو که تجزیه کشورهای اسلامی بود را داشت عملیاتی می‌کرد.
سردار سلیمانی از «تهدید» داعش یک «فرصت» ساخت و سازه‌های نیرومند مقاومت اسلامی را در یک ارتش چند ملیتی در عراق، سوریه، لبنان و بالاخره نیروهای پای کار مبارزه با اشغالگری در سرزمین‌های اشغالی فلسطین را پدید آورد. امروز نیروهای مقاومت در غرب آسیا در برابر گسترش ناتو در منطقه سینه سپر کرده و در عملیات محیرالعقول طوفان‌الاقصی ضربه‌ای کاری و کشنده به ساختار نظامی ناتو زده‌اند.
ناتو امروز مشغول چانه‌زنی برای آزادی اسرای خود است و بارها اعلام کرده که حاضر به گسترش جنگ نیست!
دشمن می‌داند ایران و نیروی مقاومت در منطقه از مرز «بازدارندگی» عبور کرده و در مقام و موقف «اقدام پیشدستانه» ایستاده‌اند.
۳- وسعت و جغرافیای طبیعی ایران امروز، یک‌سوم ایران دویست سال گذشته است. شاهان قاجار با بی‌عرضگی در برابر توطئه‌های نظامی دشمنان اسلام، مملکت را تجزیه کردند!
آن‌ها در برابر خطر روسیه امیدشان به توپخانه انگلیسی و تخصص فرانسوی‌ها برای سامان دادن ارتش بود. قاجار با عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای تن به تجزیه ایران دادند.
دولتمردان آن روز نوید پیروزی را در دستان قدرت‌های خارجی و مذاکرات جستجو می‌کردند.
از مفهوم «قوه»، «قدرت» و «استطاعت» هیچ نظریه و تئوری واقعی در دست نداشتند و نفوذ دشمن در ارکان حکومت اجازه نمی‌داد آن‌ها به این مفاهیم فکر کنند و همین روند تجزیه ایران، در دوران پهلوی هم  ادامه یافت!
۴- طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی ولایت‌فقیه، فرمانده کل قوا و مسئول حفظ امنیت کشور در برابر توطئه‌های دشمن و مسئولیت جنگ و صلح به عهده اوست.
طی چهار دهه گذشته که نظام سیاسی ایران تغییر کرد و در رأس نظام، فردی شجاع، مدیر، فقیه و عالم به مسائل روز قرار گرفت، اقتدار کشور متکی به ملت، توطئه تجزیه و تضعیف ایران توسط قدرت‌های جهان را متوقف کرد. اکنون ایران در جایگاهی نشسته است که معادلات قدرت در منطقه و جهان را تعیین می‌کند.
متأسفانه در اوج توطئه‌های دشمن در جنگ نرم و جنگ سخت گاهی از دستگاه دیپلماسی صداهایی بیرون می‌آمد، از این قبیل که من مفهومی به نام دشمن را قبول ندارم! یا این‌که تکلیف امنیت ملی در مذاکرات و گفت‌وگو رقم می‌خورد نه در میدان! این حرف‌ها همان حرف‌های میرزا ابوالحسن خان شیرازی، اولین سفیر ایران در انگلیس است. که او را در مقام عاقد قرارداد ننگین ترکمانچای نشاند! این جماعت با همین ذهنیت متوهم رفتند برجام را که خسارت محض بود امضا کردند.
نظیر همین صداها در برخی محافل روشنفکری و دانشگاهی شنیده شد که اسرائیل آخرین محصول تمدن و تجدد و هم‌آغوشی تفکر لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی است.
اسرائیل باطن جهان جدید و تمدن غربی است. لذا جنایات و خشونت محض غاصبان قدس را در جنگ اخیر نادیده گرفتند و حاضر نشدند هم‌صدا با ملت ایران و ملت‌های جهان آن را محکوم کنند!
آن‌ها بیانیه هابرماس را که به‌مثابه قرائت فاتحه برای جان‌باختگان و معدومین ارتش اسرائیل صادر شد را دلیل این سکوت خود می‌دانند!
جریان غرب‌گرا که تفکرات منحط لیبرال دموکراسی و سوسیال‌دموکراسی را در ایران نمایندگی می‌کند حاضر نیست شمشیر کشیدن علیه اسرائیل را به رسمیت بشناسد. این‌ها بزرگ‌ترین تهدید برای امنیت ملی در جنگ سخت و نرم علیه دشمنان اسلام هستند