بسیج برای رهاییبخشی مستضعفین و مردم تحت ستم و انقیاد جهان از ظلم و سلطه مستکبران و یاران شیطان تشکیل شد و گام اول آن نیز دفاع از انقلاب نوپایی بود که حالا یک نظام شیطانی آهنین در پهنه جهانی دشمن آن بود. این رهاییبخشی انقلاب اسلامی منبعث از اسلام بوده و به طور کامل در مکتب اسلام عینیت یافته است، ولی با این حال هر گروه و ملت مستضعفی که به دنبال رهایی از سلطه مستکبرین عالم باشد ولو مسلمان نباشد، ولی معتقد به این رهاییبخشی بوده و خود را در نقطه مقابل جبهه ظلم، کفر و الحاد ببیند و قائل به مبارزه با این جبهه باشد در ذیل بسیج و هستههای جهانی مقاومت میگنجد. انقلاب اسلامی نیز نقطه آغاز این رهاییبخشی به دست ملتی بود که حاکمانش تحت سلطه نظام سلطه قرار گرفته و مجری برنامههای آنان بودند و این بسیج بود که توانست تمام توطئهها را خنثی کند و این انقلاب ناتمام را استمرار بخشد.
نظم کنونی جهان، ماحصل تقابل مستکبران عالم و غلبه آنان بر ملتهای محروم و مستضعف است. انقلاب اسلامی برای تغییر این مناسبات ظالمانه مبتنی بر نگاهی انسانی برگرفته از تعالیم الهی انبیا و اولیا به وجود آمد و از این رو استکبارستیزی و نفی سلطه، یکی از مهمترین ویژگیهای این انقلاب است. از این رو هرجا که ظلمی هست، نیروی رهاییبخش انقلاب اسلامی که همان بسیج تودههای مردم و تشکیل هستههای مقاومت است قابلیت تحقق و اثرگذاری دارد. به همین دلیل است که در وهله اول، هستههای مقاومت در کشورهای مختلف منطقه که به لحاظ اسلامی بودن نزدیکی بیشتری به انقلاب ایران دارند تشکیل شده و مهمترین مانع پیشبرد اهداف امریکا و صهیونیسم به عنوان مغز و ستونهای اصلی نظام سلطه هستند. پس استکبارستیزی یکی از مهمترین ویژگیها و نیز اصول تشکیل هستههای مقاومت به عنوان وجه مبارزاتی و نهضتی بسیج است. از این رو نوک پیکان تقابل هستههای مقاومت که از تفکر بسیج نشئت گرفته نیز به سمت جبهه استکبار که در امریکا و صهیونیسم و یاران آنها تعین یافته هدفگیری شده است.
بسیج از دل ملت ایران جوشید و خروشید و وجهی خودانگیخته و برآمده از تودههای مردم ایران داشت. این ویژگی امروز نیز در هستههای مقاومت منطقه به وضوح قابل مشاهده است. امروز اعضای حزبالله لبنان همان مردم لبنان هستند که در طول روز به کارهای خود مشغول هستند، ولی آماده جانفشانی در راه مقابله با ظلم و استکبار و دفاع از مردم هستند. مقاومت فلسطین همان جوانان فلسطین هستند که برای دفاع از آرمانهای خود و نفی ظلم و سلطه، تفنگ به دست گرفته و جانفشانی میکنند ودقیقاً به همین خاطر است که باوجود فشار سنگین و بیسابقه صهیونیستها و جنایات هولناک و ظلم بیپایان آنها در جنگ غزه، هیچ کدام از مردم غزه زبان به شکایت از گروههای مقاومت نگشودند، چون که مقاومت فلسطین امروز همان مردم فلسطین است و نمیتوان تفکیکی بین آنان قائل شد.
تشکیل بسیج و نگرش ویژه بنیانگذار انقلاب اسلامی به آن، برهم زننده همه توطئهها و تمهیدی برای شکست برنامههای استکبار جهانی و رهایی همه ملل جهان از نظام جهانی سلطه است. یکی از تلاشهایی که از سوی نظام سلطه انجام شد، ساخت نسخههای تقلبی برای گمراه کردن ملل منطقه و جهان برای شکست الگوی بسیج و تقابل با جبهه مقاومت بود. نسخههایی، چون جریانات تکفیری که نه خودانگیخته بودند، نه استکبارستیز و نه رهایی بخش که تلاش شد به ملل منطقه به عنوان یک نسخه مبارزاتی غالب شود، ولی شکست خورد. جریاناتی که دستساز نظام سلطه، ضد مردم و ضد ملل منطقه بوده و به دنبال انقیاد و سلطه بر ملل و اقوام محروم بودند و به جای مبارزه با نظام سلطه به ظلم و جنایت علیه مردم منطقه پرداختند و این دقیقاً به خاطر مقابله با گسترش تفکر بسیج و مقاومت بود. بسیجی که به فرموده امام خمینی (ره) میقات پابرهنگان و لشکر مخلص خداست و امروز در میان برخی ملل منطقه الگوی عمل شده و هستههای مقاومت را به وجود آورده که تاکنون ثمرات بزرگی در پی داشته و مهمترین مانع در برابر سلطه و رهاییبخشی ملل منطقه بوده است. شجره طیبهای که تداوم تسری مکتب آن در میان ملل جهان، مهمترین عنصر شکل دهنده نظم آینده جهان خواهد بود. آیندهای که از آن تودههای محروم و مستضعف جهان بوده و به حاکمیت مستضعفین با بسیج جهانی آنان ختم خواهد شد.
شکست تمار عیار آمریکا
حنیف غفاری
درست در ایامی که بایدن و نتانیاهو تحت تاثیر شکست در عرصه متنی و فرامتنی جنگ غزه ناچار به پذیرش آتشبس شدهاند، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا به اوکراین سفر کرد. این سفر بهدلیل نگرانیهای امنیتی بهطور رسمی از پیش اعلام نشده بود. آستین به مقامهای اوکراین اطمینان داد واشنگتن به حمایت خود از این کشور در برابر تجاوز روسیه ادامه خواهد داد.
او همچنین بر تعهد مستمر آمریکا به ارائه کمکهای امنیتی به اوکراین برای دفاع از خود تاکید کرد. این دومین سفر وزیر دفاع آمریکا به کییف از شروع عملیات نظامی روسیه علیه اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ است. گرچه آستین از ادبیات مشابهی (نسبت به سفر قبلی) استفاده کرده و از حمایت همه جانبه کشورش از دولت زلنسکی و ارتش اوکراین سخن به میان آورده است، اما استراتژیستها و تحلیلگران غربی متفقالقولند رویکرد واقعی واشنگتن در قبال جنگ اوکراین (آن هم در برهه زمانی کنونی) با گذشته تفاوت پیدا کرده و دیگر امیدی نسبت به پیروزی اوکراین در نبرد نظامی با روسیه باقی نمانده است.
چندی پیش، رسانههای غربی فاش کردند که دولت آمریکا از زلنسکی خواسته است برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع در میدان و تاثیر آن بر فرامتن جنگ، هر چه سریعتر مقدمات مذاکرات دیپلماتیک با روسیه را برای پایان دادن به جنگ (در ازای از دست رفتن بخشهایی از اوکراین) ساماندهی کند! این همان ایده کیسینجر است که میگوید، اوکراین برای پایان دادن به جنگ باید بخشی از خاک خود را به روسیه بدهد. این ایده ماهها قبل مطرح شد، اما سران ناتو تصور میکردند با فرسایشی شدن نبرد، قدرت مدیریت آنها بر صحنه افزایش خواهد یافت! این همان توهمی بود که به افزایش دامنه و عمق شکست اوکراین در جنگ با روسیه منجر شده است. اکنون لوید آستین، وعده پوچ دیگری به زلنسکی داده است. واشنگتن بزرگترین حامی کمکهای نظامی به کییف بوده و قطع این کمکها میتواند ضربه بزرگی به اوکراین وارد کند، آنهم در شرایطی که این کشور برای دومین زمستان در جنگ آماده میشود. آمریکا دهها میلیارد دلار کمک امنیتی در اختیار اوکراین قرار داده و مکررا متعهد شده تا زمانی که لازم باشد از کییف حمایت کند، اما مخالفت نمایندگان جمهوریخواه باعث ایجاد تردیدهایی در مورد آینده کمکهای آمریکا به اوکراین شده است. حتی اخیرا بایدن ناچار شد با هدف نجات دولت فدرال از تعطیلی، بودجه عمومی را بدون در نظر گرفتن مؤلفه کمکهای مالی به اوکراین مورد تایید قرار دهد. سال آینده (۲۰۲۴ میلادی) نیز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود و بایدن میداند در صورت استمرار نبرد تا آن زمان، وی قدرت دفاع از هزینه کرد واشنگتن در قبال این جنگ را نخواهد داشت. در چنین شرایطی ترامپ بهسادگی خواهد توانست از جنگ اوکراین بهمثابه نقطه ضعف دولت بایدن در عرصه سیاست خارجی استفاده کند.
واشنگتن در حالی سخن از حمایت خود از اوکراین به میان آورده که هنوز تکلیف کمکهای مالی وعده داده شده به دولت زلنسکی مشخص نیست. آستین و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در جلسه استماع کنگره در ماه اکتبر از نمایندگان خواستند حمایت خود را از اوکراین ادامه دهند، زیرا بدون حمایت آمریکا، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه پیروز خواهد شد. اعضای اروپایی ناتو نیز در ملاقاتها و پیامهای رسمی و غیررسمی خود به زلنسکی تاکید کردهاند که دیگر جنگ اوکراین اهمیت خود را برای افکار عمومی اروپا از دست داده و اصرار دولتها بر حمایت از کییف، نتیجهای عکس برای آنها به همراه خواهد داشت.
علی دارابی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اعضای شورای نگهبان، برگزاری انتخابات پر شور در اسفند ماه سال جاری را وظیفه همگان برشمردند. اینکه رهبری همواره انتخابات پرشور، رقابتی، مشارکتی، سلامت و با امنیت در لوای قانون رامی خواهد، امری دائمى در هر انتخابات است. نکته اساسی یافتن مرجع برای ضمیر پرشور است که رهبری خطاب به شورای نگهبان تأکید می کند.
پرشور بودن انتخابات در سایه تحقق نکات زیر است:
۱) مردم اعتماد به صندوق و آرای خود داشته باشند.
۲) مردم بدانند با رأی آنان اوضاع تغییر می کند.
۳) امید در میان جامعه جایگزین یأس و ناامیدی شود.
۴) رقابت سالم، سازنده میان جریانات مختلف سیاسی به رسمیت شناخته شود
۵) هر رفتار، روش و شیوه شخصی باید کنار گذاشته شود و قانون فصل الخطاب باشد.
۶) میدان رقابت در سراسر کشور هر چه بیشتر وسعت یابد و نیروهای با صلاحیت بیشتری را در بر گیرد
۷) امکان گزینش نمایندگانی که کارآمدی، تجربه، تخصص بیشتر و شایستگى دارند برای خانه ملت و خبرگان رهبری فراهم گردد.
۸) هرگونه بهره برداری و خدای ناکرده سوء استفاده از امکانات بیت المال، دولتی، … به نفع افراد یا جریان سیاسی خاصی ممنوع باشد و متخلفان به اشد مجازات روبرو شوند.
۹) وزارت کشور، استانداری ها، فرمانداری ها، بخشداری ها در قالب هیأت های اجرایی و شورای نگهبان در قالب هیأت های نظارت بر انتخابات مدارا و سعه صدر را بالا ببرند و دایره رد صلاحیت ها را کم و کم تر نمایند.
۱۰) قوای سه گانه، نهادهای انقلابی، رسانه ها و … همه خود را صف اول مخاطبان رهبری برای « انتخابات پر شور » بدانند و لوازم آن را به سهم خود فراهم سازند. قبول کنیم باید حال جامعه را خوب کرد، فضاى انفتاح بجاى انقباض در مدیریت و حکمرانى را حاکم کرد و بدانیم مردم سالارى دینى یعنى آنکه امام خمینى ره بنیانگذار جمهورى اسلامى و رهبر فقید انقلاب فرمود که «میزان راى ملت است.»
الف- ابهام در نقش. برخی از دانشجویان اطلاع کمی از نقش دانشجو دارند. با برخی از آنها که صحبت کردم، میگفتند در دوران مدرسه فقط به آنها گفته شده که درس بخوانند تا به دانشگاه برسند و تصویر روشنی از چگونهبودن در دانشگاه و نقش دانشجوبودن ندارند یا تصور آرمانیشان اینگونه بوده است که در دانشگاه سختگیریهای خواندن و مطالعهکردن وجود ندارد. ب- بیعلاقگی به رشته تحصیلی. برای من تعجبآور است که حتی در دوران تحصیلات تکمیلی هم دانشجویانی هستند که به رشته خود بیعلاقه هستند. برای برخی از آنها این تصور وجود دارد که اگر در رشته دیگری تحصیل میکردند، به این فاصلهگرفتن از نقش دانشجو مبتلا نمیشدند. ج) اجبار به تحصیل. گروه دیگری از دانشجویان فاصله بسیاری از نقش دانشجوبودن دارند، آنها کسانی هستند که هیچ علاقهای به میدان علم و دانشگاه ندارند و علایق و ترجیحاتشان در محیط دانشگاه نیست اما اجبارهای والدین یا فشار اجتماعی باعث شده که در یک رشته تحصیلی که قبول شدهاند، مشغول تحصیل شوند، درحالیکه چنین نقشی را با نقش اصلی خود در تعارض میبینند. عجیب است که گروهی دیگر دلیل فاصله نقشی از دانشجوبودن را نرفتن و بهعقبانداختن خدمت سربازی میدانند. تعدادی هم شیوه تدریس استاد را دلیل بیعلاقگی میدانند. نکته عجیب این است که هیچکدام از این افراد برای حل این مسئله، عملی و حرکتی انجام نمیدهند و سالها در همین وضعیت باقی میمانند...
نه کسی که در نقش دانشجوبودن ابهام دارد و نه کسی که نسبت به رشته خود بیعلاقه است، فعالیتی برای کاهش این فاصله انجام نمیدهد. نه ابهامداشتن را با دانشگاه در میان میگذارد و نه حرکتی برای عوضکردن رشته خود و... انجام میدهند. در چنین وضعیتی زمان، منابع و استعدادهای زیادی هدر میرود. علاوهبراین حضور زیاد دانشجویانی که از نقش دانشجوبودن فاصله گرفتهاند، در محیط دانشگاه و کلاس درس، دیگر دانشجویانی را که با عشق و علاقه وارد میدان آکادمی شدهاند نیز متأثر میکند. به قول معروف «افسردهدلی افسرده کند انجمنی را». در کلاس درس گروهی از دانشجویان که نقش دانشجویی را خوب میشناسند و در کلاس علاقه و توجه نشان میدهند، کنار دانشجویانی نشستهاند که هیچکدام از این ویژگیها را ندارند. چنین دانشجویانی فضای دانشگاه را درگیر فعالیتهای دیگری میکنند که سنخیتی با محیط دانشگاهی ندارد. استاد متبحر میتواند با توجهکردن به این مباحث و شیوه تدریس تعداد بیشتر ی را به جمع علاقهمندان به نقش دانشجویی اضافه کند اما کافی نیست. اصلاح سازوکارهای دیگر مانند شیوه جذب دانشجو برای کاهش فاصلهگیری از نقش لازم است. نکته مهم این است که آنچه برای تصمیمگیران و مدیران اهمیت بیشتری دارد، نه چارهاندیشی برای مسئله فاصلهگیری از نقش بلکه چالش فاصلهگیری افراد از قواعد نمود و شیوه بودن است. بهعبارتی مسئله مهمتر برای برخی مدیران فاصلهگیری افراد از قواعد بروز و نمایش خود است؛ یعنی چگونگی رؤیتپذیری و آشکارشدگی افراد چالشبرانگیزتر است تا فاصلهگیری از نقش.
محمدکاظم انبارلویی
۱- نزدیک به ۵۰ روز است از جنگ رژیم صهیونیستی علیه ملت مظلوم فلسطین در غزه میگذرد. دهها نشست مجمع عمومی و نیز شورای امنیت سازمان بهاصطلاح ملل متحد برگزارشده است اما نتوانسته ، جلوی جنگ و خونریزی ، نسلکشی و جنایات جنگی در غزه را بگیرد.
سازمان ملل متحد یک دروغ بزرگ در سپهر سیاست جهانی و حقوق بینالملل است. نه «سازمانی» در کار است نه «مللی» و نه «اتحادی»!
اگر سازمان ملل متحدی در کار بود باید فورا رژیم صهیونیستی را بهعنوان یاغی و محور «شرارت» در جهان که دهها قطعنامه شورای امنیت را در منع شهرسازیها به سخره گرفته و زانوی خود را روی گردن ملت فلسطین نهاده و با تداوم اشغالگری مرتکب جنایات جنگی شده ، ذیل ماده ۴۱ و ۴۲ فصل هفتم منشور ملل متحد ببرد و با یک اجماع جهانی به حیات ننگین چنین رژیمی پایان میداد.
۲- آنچه امروز بشریت در آرایش سیاسی جهان تجربه میکند شکلگیری یک سازمان ملل متحدی است که مقر آن نه در شهر نیویورک بلکه در کف خیابانهای کشورهای پنج قاره جهان است. ملل متحدی که فارغ از گرایش سیاسی دولتهای خود بر اساس فطرت و پاسخ به ندای وجدان خود خواهان آتشبس ، محاکمه سران رژیم صهیونیستی و پایان دادن به اشغالگری و ارتکاب جنایات علیه بشریت هستند.
رژیم صهیونیستی امروز ازیکطرف با «طوفان» یک نبرد نظامی بر اساس حق دفاع مشروع یک ملت روبهرو است و از طرف دیگر با یک «زلزله» سیاسی در افکار عمومی جهان ، که شبانهروز حکام غاصب و قصاب اشغالگران قدس را لعن و نفرین میکنند.
بدون شک آن «طوفان» و این «زلزله» به حیات ننگین تروریستهای صهیونیست در قدس شریف پایان خواهد داد. اسرائیل نمیتواند نسبت به رفراندوم جهانی علیه مشروعیت خود ساکت باشد!
۳- مقام معظم رهبری در بازدید از نمایشگاه هوافضای سپاه خطاب به ملتها فرمودند: «ملتها با ادامه تجمعات و تظاهرات نگذارند مظلومیت ملت فلسطین فراموش شود.»
صدای شیون زنان و نعره کودکان بیدفاع زیر خروارها خانههای ویران و بیمارستانها، مساجد و مدارس بمبارانشده از طریق «انسان رسانهها» در فضای مجازی به اقصی نقاط دنیا میرسد. صهیونیستها نمیتوانند از طریق کتمان کردن جنایات خود و سانسور فجایعی که در غزه میگذرد از بیداری وجدان و آگاهی ملتها فرار کنند.
مقام معظم رهبری نیز خطاب به دولتهای اسلامی فرمودند :
– دولتهای اسلامی حداقل به یک مدت محدود ، روابط سیاسی خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنند.
– دولتهای اسلامی مانع رسیدن انرژی و کالا به اسرائیل شوند.
این دو پیشنهاد برای دولتهای اسلامی که مدعی هستند جنایات اسرائیل را محکوم کردند عملی است. چرا به آن عمل نمیکنند؟! دولت ترکیه ۸ میلیارد دلار با دولت نامشروع اسرائیل مبادله اقتصادی دارد. ترکها ۶ میلیارد دلار صادرات به اسرائیل دارند و ۲ میلیارد دلار واردات از اسرائیل ! چرا باید آقای اردوغان که در پی احیای قدرت دولت عثمانی است چنین مراوداتی با اسرائیل داشته باشد؟ صهیونیستها در جنگ اول و دوم جهانی در کشورهای سرمایهداری نقشه تلاشی و تجزیه دولت عثمانی را کشیدند و فراخنای وسعت حکومت ترکها را به ترکیه فعلی فرو کاهیدند. چرا باید ترکها به دنبال «بازیگوشی نظامی» در سوریه و آذربایجان باشند و از خطر صهیونیسم در منطقه غفلت کنند؟ چرا اردوغان بهعنوان یک کشور بزرگ اسلامی همچنان پس از ارتکاب جنایات جنگی صهیونیستها در غزه به رفراندوم جهانی ملتها علیه مشروعیت اسرائیل غاصب بیاعتنایی و روابط سیاسی و اقتصادی خود را با تلآویو حفظ میکند؟! دولتهای بزرگ عربی مثل مصر ، اردن ،عربستان و … باید در روابط خود با اسرائیل تجدیدنظر کنند و در کنار ملتهای خود و ملتهای جهان علیه اسرائیل بایستند. هر نوع رابطه سیاسی و اقتصادی دولتهای جهان با اسرائیل در تأمین سوخت ماشین جنایات جنگی اسرائیل،خیانت و جنایت علیه بشریت است. این سابقه در حافظه تاریخ ملتها محو نخواهد شد.
۴- دولتهای یمن ، سوریه ، لبنان و عراق مستقیم و غیرمستقیم وارد جنگ با جلادان و قصابان صهیونیست شدهاند و از پشتیبانی کامل ملتهای خود برخوردارند. دیگر دولتهای عربی و اسلامی باید به محور مقاومت بپیوندند و به جنایت علیه بشریت در غزه پایان دهند.
نتانیاهو به تعبیر هاآرتص همانند مردهای است که روی دوپا راه میرود. راهبرد کودککشی نتانیاهو به فروپاشی و سرنگونی رژیم صهیونیستی منجر میشود. نباید حکام عربی و اسلامی پسازاین فروپاشی و سرنگونی تازه به ملتهای خود بپیوندند و از روابط با صهیونیستها تبری بجویند. دولت و ملت یمن با توقیف کشتی رژیم صهیونیستی، اولین گام را برای اجرای ماده ۴۱ و ۴۲ فصل هفتم منشور ملل متحد برداشت. حکم این توقیف از سوی شورای امنیت «سامانه ملل متحد» در تظاهرات میلیارد نفری در ۵ قاره جهان صادرشده است و مشروعیت اجرای این حکم مستند به رأی وجدان بشریت برای پایان دادن به جنگ و خونریزی و جنایات جنگی است. دیر یا زود دولتها خواهند فهمید که اسرائیل غاصب یک تهدید جدی برای صلح جهانی است.