صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۵۴۶۵۷

در ستایش جنگ 

سید محمدعماد اعرابی

جنگ شروع شد اما نه از 7 اکتبر 2023 و نه حتی از 31 شهریور 1359 یا 22 بهمن 1357. جنگ شروع شد از زمانی که انسان خلق شد. جنگی ازلی و ابدی که از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی گرفته تا آخرین رسول خدا و اصحاب آخرالزمانی‌اش هست و خواهد بود. و مگر برای ما مرزنشینان وجود و عدم، چیزی جز رویارویی همیشگی «هست» و «نیست» متصور است! جنگ هست تا ما را بیازماید، تا برای اهل حق دروازه‌ای از زمین به آسمان باز کند.
چه خوب گفت امام شهیدان که: «جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نيست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد.» پس همه جا کربلاست و هر روز عاشورا. جنگ ما جلوه‌ای کوچک از این جهاد بزرگ است که هر روز پرده‌ای تازه از آن نمایان می‌شود. دیروز زخم و زجر جلادان پهلوی و گازهای اعصاب و خردل نظامیان بعثی راه نفس مبارزان حق را می‌بست و امروز بمب‌های فسفری رژیم صهیونیستی تن آنان را می‌سوزاند.
چشم عافیت‌بین دنیاطلبان در این سوختن و ساختن، چیزی جز تباهی نمی‌بیند و زبان بلندشان جز به طعنه‌های راحت‌طلبانه نمی‌چرخد که حاصل این همه جنگ و خشونت چه شد؟ عقل کوتاهشان برای حمایت از مبارزان راه حق چرتکه هزینه-فایده می‌اندازد و در نزاع حق و باطل جز به نشستن در کنج عافیت، نصیحت نمی‌کند. آنها بذر یأس می‌کارند و خرمن ترس می‌فروشند. پس اگر یأس و ترس از جنود شیطان است، اینان سربازان شیطان‌اند. خمینی عزیز، به حال این شیطان‌صفتان تأسف می‌خورد و در برابر لشکر شیطانی‌شان از سپاه رحمانی جهان اسلام می‌گفت: «ما بايد در جنگ اعتقادى‏مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم. بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند! بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى‏تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند!»
باید دختر علی(ع) باشی که حجاب غبارآلود مادی جنگ را کنار بزنی و ساحت قدسی آن را به تماشا بنشینی و در این افق، مگر چیزی جز زیبایی می‌توان دید؟ تن زخمی و تکه‌تکه سید‌الشهدا(ع) قلب تاریخ است که تا ابد خون را در کالبد حق‌طلبان به جریان انداخته و چه کوته‌بینند آنان که خون‌های دشت نینوا را خشکیده دیدند و چه ناجوانمردند آنها که در اوج قیام از سید روح‌الله خمینی پرسیدند «جواب این خون‌ها را چه کسی می‌دهد؟». سید روح‌الله اما وارث کربلا بود و راز خون را می‌دانست. راز خون در حیات جاویدان حق‌طلبان و حق‌خواهان است و سید روح‌الله در آتش جنگ، گلستان پیروزی ابدی را می‌دید: «ملت ايران تجربه پيروزى بر كفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر كودكان در خواب به دست آورده و با فداكاري‌ها و مجاهدات، انقلاب و كشور خود را بيمه نموده است. و ما به تمام جهان تجربه‌هاي‌مان را صادر مى‏كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچك‌ترين چشم‌داشتى، به مبارزان راه حق انتقال مى‏دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه‏ها، جز شكوفه‏هاى پيروزى و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براى ملت‌هاى دربند نيست.»
خمینی نیست تا ببیند شکوفه‌های پیروزی در لبنان و عراق و شام به ثمر نشسته است. نیست تا ببیند یمن به یُمن چراغی که او برافروخت، مشعل‌دار غیرت و شجاعت در جهان عرب شده است. و مظلومان غزه، این پابرهنگان مغضوب دیکتاتورها، جهان را با صبر و استقامت خود به لرزه درآورده‌اند. خمینی نیست اما انگار در همان آخرین سال حیات خویش با نگاه قدسی‌اش از زمان و مکان گذر کرده بود و این روزها را می‌دید: «معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايه‏هاى بالقوه انقلاب خود تلقى مى‏كنيم و هم آنهايى كه با مركّب خون طومار حمايت از ما را امضا مى‏كنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مى‏گويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت.»
آوینی کجاست تا این بار به جای تن مجروح و سوخته بسیجیان خمینی، دوربینش را روی پیکر غرق خون مجاهدان فلسطینی، این وارثان نورسیده راه خمینی بگیرد و برایمان زمزمه کند پروانه‌های عاشق نور از سوختن پروا ندارند: «ما از سوختن نمی‌ترسیم، که پروانه‌های عاشق نوریم و هر جا که نور ولایت است گرد آن حلقه می‌زنیم. پیام ما استقامت است و این همان نوری است که فراتر از زمان و مکان از خزائن معنوی آیه مبارکه «فاستقم کما امرت و من تاب معک» بر ما تابیده است و اینچنین آینده از آن ماست؛ العاقبه‌ للمتقین.» آوینی کجاست تا باز با چشم سیرت‌بینش از صورت سیاه جنگ بگذرد و مثل خرمشهر در قاب ویرانی‌های غزه هم شکوه فتح را روایت کند: «ویرانه‌های شهر را قفسی درهم‌شكسته بدان كه راه به آزادی پرندگانِ روح گشوده است... پس اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر.‌پرستویی كه مقصد را در كوچ می‌بیند، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد.»
غزه امروز تماشایی‌ترین جای جهان است. جلوه‌ای است از تجلیات الهی که باید از ظاهر سرخ و خاک‌آلودش به باطن روشن و اسرارآمیزش سفر کرد. زمین امروز در غزه دهان باز کرده تا قارون و قارونیان را فروببلعد و جوانه آزادی را به‌جای آن بنشاند. چه چیز جز جنگ یارای آن را داشت تا از بطن تاریک بردگی، طفل شاداب زندگی را بیرون بکشد؟ زندگی در ترک ماندن است و جنگ راه رفتن و رهایی از تعلقات ماندن را نشان‌مان می‌دهد. جنگ به ما وارستگی می‌آموزد. جنگ ما را از مرداب عادات روزمره به هجرت مدام خداخواهی می‌کشاند. چه کسی از جنگ خسته می‌شود وقتی این جنگ است که در ظلمات جاهلیت ثانی، هنگامی که کودکان را دسته‌دسته در گور می‌کنند، ما را از خواب سنگین بی‌تفاوتی و راحت‌طلبی بیدار می‌کند.
جنگ یعنی شب‌بیداری تا روز حساب و چه خوش گفت سید شهیدان اهل قلم: «عقل معاش می‌گوید که شب هنگام خفتن است... اما عشق می‌گوید: چگونه می‌توان خفت وقتی جهان ظلمت‌کده‌ کفرآبادی است که در آن احکام حق مورد غفلت است؟... چگونه می‌توان خفت و جهان را در کف جهال و قد‌اره‌بندها رها کرد؟ نه، شب هنگام خفتن نیست.» حاج قاسم سرباز سپاه عاشقان بود که برای فرزندش نوشت: «من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند... چه کنم برای آن دختر بی‌پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل‌گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است... سی سال است نخوابیده‌ام اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند.»
در این شب ظلم و ستم، وظیفه ما شب‌شکنی است و چاره‌ای جز بیداری نیست. پرده سیاه این شب جز با سرخی خون کنار نمی‌رود و کیست که نداند قوام نهضت ما و شرط دوامش تا قیام موعود در این خون‌هاست. پس بگذار تا آوینی بار دیگر در گوش‌مان نجوا کند: «ماييم كه بار تاريخ را بر دوش گرفته‌ايم تا جهان را به سرنوشت محتوم خويش برسانيم. خون سرخ ما فلقي است كه پيش از طلوع خورشيد عدالت بر آسمان تقدير نشسته است. يا فالق الاصباح! ما را در راهي كه اينچنين عاشقانه در پيش گرفته‌ايم ياري فرما.»

به وقت تاوان

سیدعلی علوی 

دوست و یار دیرین حاج قاسم در جریان عملیات ترور رژیم صهیونیستی در منطقه زینبیه در حومه دمشق به شهادت رسید؛ سیدرضی موسوی معروف به سیدرضی، از مستشاران باسابقه سپاه پاسداران در سوریه که از دهه ۷۰ شمسی مسئول پشتیبانی و لجستیک نیروی قدس سپاه در سوریه بود. او را می توان به عنوان عالی ترین مقام نظامی شهید شده بعد از حاج قاسم در منطقه ، فرمانده کل پشتیبانی نیروهای مسلح منطقه شامات، مسئول کریدور پشتیبانی در محور مقاومت و مستشار ارشد و مسئول پیگیری امور دفاعی با دولت ها در محور مقاومت شناخت؛ اما او را بهتر است با حاج قاسم شناخت. از او به عنوان امین حاج قاسم یاد می کنند،  می گویند هیچ کس به غیر او از ساعت رفت و آمد حاج قاسم خبر نداشت، می گویند حاج قاسم به او هم گفته بود «پیر شدی و وقت شهادتت است». به روایت خودش قبل از سالگرد حاج قاسم منتظر شهادت بوده اما حالا چند روز مانده به چهارمین سالروز شهادت حاج قاسم به دیدار رفقای شهیدش شتافت.   چند نکته درباره شهادت سید رضی که «رضی ا... عنه» شد 1. توان مقابله و دست بالای جریان مقاومت، از حزب ا... در لبنان تا حماس در غزه، مرهون مجاهدت مجاهدانی گمنام همچون سید رضی است؛ اگر امروز حزب ا... به صورت نقطه زن سامانه موشکی گنبد آهنین رژیم را می زند، اگر امروز رژیم صهیونیستی مجبور به ایجاد یک منطقه حائل در طول مرز 150 کیلومتری خود در شمال با لبنان شده است، اگر یک سوم توان نظامی رژیم زمین گیر در مرزهای شمالی سرزمین اشغالی است، اگر حماس 82 روز مقاومت می کند و تسلیم نمی شود، اگر امروز یحیی السنوار گزارش می دهد که بیش از 5 هزار نظامی اسرائیلی را هدف قرارداده اند که بیش از هزار نفرشان کشته شده اند و 750 دستگاه از ادوات نظامی رژیم را منهدم و زمین گیر کرده اند، اگر مرکاوا پیشرفته ترین تانک جهان در غزه و مرز لبنان منهدم می شوند، اگر پهپادهای مقاومت چشم عقاب بر سر صهیونیست ها شده اند، اگر حماس در کمتر از یک ساعت توانست بیش از 5 هزار موشک و راکت بر سر صهیونیست ها بریزد، اگر دیگر هیچ نقطه از سرزمین های اشغالی در امان نیست، این نیست مگر به خاطر سال ها مجاهدت مجاهدانی  همچون شهید سید رضی که سال هاست در مرز مرگ و زندگی گمنام برای تجهیز جبهه مقاومت شهید  گونه زندگی می کنند. 2.ترور شهید سید رضی موسوی را بی شک باید واکنش دیوانه وار رژیم صهیونیستی به شکست های میدانی اش پس از عملیات طوفان الاقصی دانست؛ در واقع اگرچه رژیم صهیونیستی سال هاست که برای توقف مسیر تامین و تجهیز و پشتیبانی جبهه مقاومت، اقدام عملیاتی و اطلاعاتی مستمر دارد اما هیچ گاه به خود جرئت اقدام مستقیم و ترور مقام رسمی مستشاری جمهوری اسلامی را در سوریه یا لبنان نداده بود. ترور شهید سید رضی به عنوان کاردار دوم سفارت جمهوری اسلامی در سوریه رویدادی است که از یک سو نقض صریح کنوانسیون های بین المللی است که می بایست توسط دستگاه دیپلماسی در مجامع حقوقی بین المللی برای ثبت و محکومیت آن اقدام شود اما از سوی دیگر به خودی خود می تواند تقابل غیرمتقارن جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی را وارد برهه جدید و حتی مستقیم کند. 3. ترور شهید سید رضی موسوی به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر در حوزه تجهیز جبهه مقاومت در این مقطع که جنگ غزه هشتادمین روز خود را پشت سر گذاشته و وارد مراحل فرسایشی خود شده، از این منظر قابل تامل است که طبیعتا شناسایی فرد سرشناسی همچون شهید سید رضی که بیش از 25 سال در منطقه سوریه و لبنان فعالیت دارد، برای رژیم صهیونیستی کار پیچیده ای نبوده و نیست. چهره ای که حتی در رسانه های صهیونیستی در اوایل امسال از او نام برده شده است؛ لذا مسئله شهادت شهید موسوی شناسایی او توسط رژیم صهیونیستی نیست بلکه مسئله تصمیم رژیم صهیونیستی به ترور شهید سید رضی است. این که در چنین مقطع زمانی که جنگ غزه در شمال و جنوب وارد مرحله فرسایشی خود شده با وجود احتمال بالای پاسخ ایران ،رژیم صهیونیستی پذیرفته که اقدام به این ترور کند، بر این اساس مهم است که در نظر داشته باشیم اگرچه یکی از سناریوهای رژیم صهیونیستی حذف اصلی ترین مهره لجستیکی جریان مقاومت در منطقه شامات قبل از آتش بس و در بحبوحه جنگ است یا کاهش فشار افکار عمومی و داخلی یا کاهش فشار افکار عمومی جهانی با باز کردن جبهه جدید خارج از مرزهای سرزمین های اشغالی است اما آن چه مهم است این که هر سناریویی در پاسخ به این ترور باید واجد دو ویژگی باشد؛ نخست این که در زمین طراحی شده رژیم صهیونیستی نباشد و دیگر این که هوشمندانه ، قاطع و بازدارنده باشد. باید در نظر گرفت که در ترور شهید موسوی رخدادی کم سابقه رقم خورده که در حداقل ترین سناریو نیازمند اقدام متقابلی است که بازدارندگی لازم را برای طرف اسرائیلی ایجاد کند وگرنه ماشین ترور رژیم این جرئت را برای عملیات های بعدی  به خود خواهد داد

انتخابات باشکوه و حداکثری مقدمه تحول
سيد عبدالله متوليان

کلیدواژه تحول و تشویق به تحول‌آفرینی به شکل مستمر و پررنگ در فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، پس از انتخابات ۱۴۰۰ و فعالیت‌های امیدآفرین و اعتمادساز دولت سیزدهم به کار گرفته شده و رنگ و بوی مطالبه رهبری از مسئولان به خود گرفته است. توجه ویژه مقام معظم رهبری به این مسئله، بیانگر توجه به امر تحول‌آفرینی در گام دوم انقلاب است، به طوری که گویی گام دوم انقلاب، تازه از سال ۱۴۰۰ (و نه از سال ۱۳۹۸) آغاز شده است.
با نزدیک شدن به زمان انتخابات مجالس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، رهبر معظم انقلاب مردم را به میدان انتخابات برای تحول آفرینی فراخوانده و شخصاً ترتیب توالی فرایند تحول را بر پایه حرکت و حضور پرشور مردم در صحنه انتخابات بیان فرمودند. شکی نیست که انتخابات مهم‌ترین و مؤثرترین راه و روش اعمال اراده مردم در اداره امور کشور و نظارت بر کار مسئولان و کارگزاران برای تحقق مطالبات و حل مشکلات بوده و مبدأ و معبر تحول آفرینی در کشور است. نظام جمهوری اسلامی ایران در ۴۵ سال گذشته کارنامه درخشانی در حراست از ارکان اصلی انتخابات خوب «سلامت حقیقی»، «امنیت کامل»، «رقابت واقعی» و «مشارکت پرشور و حداکثری» از خود به جا گذاشته و بر خلاف برخی کشور‌ها که با کوچک‌ترین مسئله‌ای برگزاری انتخابات را لغو یا به زمان دیگری موکول می‌کنند، جمهوری اسلامی ایران در اوج ناامنی‌های دفاعی و سخت‌ترین شرایط نظیر جنگ تحمیلی هم انتخابات رقابتی را در نهایت سلامت، امنیت و با مشارکت گسترده مردم برگزار کرده است.
از دشمنان و بدخواهان ملت ایران که از حضور پرشور مردم در انتخابات به شدت عصبانی هستند، جز این انتظار نیست که در ایام منتهی به برگزاری انتخابات، همه ظرفیت رسانه‌ای خود را برای «سیاه نمایی»، «بن‌بست نمایی»، «ناامید کردن» و «بی اعتمادسازی» مردم و از رونق انداختن انتخابات (و در واقع انتقام گرفتن از ملت به دست خود ملت) به میدان بیاورند، اما از برخی افراد حقیقی و حقوقی که در مقاطع مختلف انتخابات گذشته با رأی همین ملت، بر جایگاه‌های مسئولیتی نظام تکیه زده‌اند، به هیچ وجه پذیرفته نیست که ناجوانمردانه به باور‌های مردم خنجر زده و با برجسته کردن و بزرگنمایی مشکلات (که عمدتاً سوءمدیریت خود آنان علت تامه آن مشکلات بوده است) مردم را از حضور در صحنه انتخابات ناامید کنند که در این صورت همه (علاوه بر مردم و نظام، خود آنان نیز) آسیب دیده و جدول دشمن را تکمیل و به اهداف دشمن در ضربه زدن به وحدت، امنیت و قدرت ملی کمک می‌کنند.
بدخواهان ملت ایران خوب می‌دانند که حضور پرشور و حداکثری مردم در صحنه انتخابات، مثل همیشه صحنه‌های باشکوه وحدت ملی را به نمایش می‌گذارد و از آنجا که در نظام جمهوری اسلامی مردم صاحب اصلی کشور هستند، وحدت ملی سبب تولید قدرت معنوی ملی (از اصلی‌ترین منابع قدرت) می‌شود و قدرت و اقتدار ملی، تضمین کننده امنیت ملی و سبب خنثی شدن توطئه‌ها و فروریختن کاخ آرزو‌های دشمن برای ناامن کردن و ضربه زدن به منافع ملی می‌شود. تردیدی نیست که امنیت متکی به حضور گسترده و فراگیر مردم، زمینه را برای پیشرفت همه جانبه و شکوفایی کشور در حوزه‌های اقتصادی، علمی، فرهنگی و... فراهم می‌کند.
بنابراین انتخابات مقدمه تحول در کشور است و کشوری که پیشرفت، غلبه بر مشکلات، خنثی‌سازی توطئه‌ها و فتنه‌های دشمنان بیرونی، و رفع و دفع موانع را از مسیر حمایت دلگرم کننده و حضور آگاهانه و حداکثری ملت در انتخابات دنبال کند پا در مسیر تحول گذاشته و کارآمدی نظام در حوزه اجرا را تضمین می‌کند. از همین رو است که امپراتوری رسانه‌ای دشمن، دلسرد کردن، ناامیدی و عدم حضور مردم را به عنوان استراتژی و نقطه هدف خود در انتخابات برگزیده است.
لازمه تحقق موارد فوق به عنوان منظومه مردمی در انتخابات (از ایجاد وحدت ملی تا تحول و کارآمدی) مسئولیت پذیری حداکثری و همگانی است: مسئولان و قوای کشوری و لشکری باید برای برگزاری انتخابات سالم، امن و رقابتی سنگ تمام بگذارند. مسئولان اجرایی با به نمایش گذاشتن کارنامه فعالیت‌های مؤثر در زمینه رفع و حل مشکلات، دلگرمی مردم را افزایش دهند. احزاب و جناح‌های سیاسی با پرهیز جدی از حاشیه‌سازی و ناامید کننده، مردم را به حضور گسترده دلگرم و تنور انتخابات را گرم‌تر کنند. اصحاب رسانه و قلم به ویژه رسانه ملی تمام توان خود را به بصیرت افزایی و افزایش امید اختصاص دهند. سربازان و افسران جنگ نرم علاوه بر حضور پرقدرت در عرصه جهاد عظیم تبیین و روشنگری در دنیای مجازی، در صحنه اجتماع نیز به صورت چهره به چهره به تبیین ضرورت مشارکت در انتخابات و رفع ابهامات و تردید احتمالی افراد در سطح جامعه همت بگمارند. در چنین شرایطی تردید نداریم که از باب «لا مؤثر فی الوجود الا الله» نصرت و یاری خداوند نیز شامل حال شده و شاهد انتخاباتی پرشور و دشمن شکن خواهیم بود.

وقتی نظرسنجی‌ها سخن می‌گویند
حنیف غفاری
از ابتدای وقوع جنگ غزه، یکی از اصلی‌ترین و وقیحانه‌ترین تلاش‌های غرب و رژیم اشغالگر قدس، معطوف به انحراف افکار عمومی دنیا نسبت به واقعیات جنگ غزه، شکل گرفت.
استفاده رسانه‌های غربی از تکنیک‌هایی مانند سانسور، اغراق، دروغ‌پردازی و تحریف در طول۸۰روز اخیر شدت گرفته و سیاستمداران پرادعا در کاخ سفید و اتحادیه اروپا نیز کماکان درصدد تنفس مصنوعی به تل‌آویو بر آمده‌اند، اما نتیجه این عملیات روانی و تبلیغاتی گسترده آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، چیزی جز تشدید نفرت عمومی نسبت به صهیونیست‌ها و فراتر از آن، اثبات شکست میدانی و فرامتنی دشمنان بشریت در این آوردگاه نبوده است. پس از گذشت ۸۰ روز از جنگ غزه، حتی ساکنان اراضی اشغالی نیز کمترین امیدی نسبت به تحقق اهداف اعلامی نتانیاهو و همراهانش در غزه نداشته و آن‌ها را بازنده‌ای مطلق در این نبرد تمام عیار تلقی می‌کنند. نتایج نظرسنجی جدید روزنامه معاریو در سرزمین‌های اشغالی فلسطین نشان داد ۶۷درصد صهیونیست‌ها از توافق جدید برای آزادی اسرای صهیونیست که در نوار غزه در بازداشت جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) قرار دارند در ازای آتش‌بس حمایت می‌کنند. تجمیع این نظرسنجی با نظرسنجی کانال۱۲ رژیم صهیونیستی، وخامت اوضاع در تل‌آویو را بیشتر نشان می‌دهد. این نظرسنجی اثبات می‌سازد اگر انتخابات سراسری در اراضی اشغالی برگزار شود، احزاب ائتلاف محافظه کار (وابسته به نتانیاهو) فقط ۴۴کرسی کنست را به خود اختصاص خواهند داد و بنی گانتز، رهبر حزب وحدت ملی، مسیری هموار برای ائتلاف حکومتی خواهد داشت. همچنین حزب متبوع اسموتریج (حزب صهیونیسم مذهبی)، اساسا آرای لازم را برای ورود به کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) کسب نخواهد کرد. حزب متبوع نتانیاهو (لیکود) نیز فقط ۱۸کرسی از ۱۲۰کرسی کنست، یعنی حدودا نیمی از آرای سال گذشته را کسب خواهد کرد. تلاش رسانه‌ها و سیاستمداران غربی، مبتنی بر عادی شدن نسل‌کشی غزه و کاهش حساسیت افکار عمومی جوامع گوناگون شکل گرفته است. با این حال، تجمیع نظرسنجی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد گذشت زمان نه‌فقط به کاتالیزوری برای عادی سازی جنگ تبدیل نشده، بلکه هزینه‌های فرسایشی شدن جنگ را برای غرب و رژیم اشغالگر قدس افزایش داده است. امروز در کنار شکست میدانی صهیونیست‌ها وآمریکا در نوار غزه، شاهد شکست فرامتنی آن‌ها در مواجهه با مردم غزه و رزمندگان مقاومت هستیم. پروسه تنظیم عوامل فرامتنی به سود تل‌آویو و واشنگتن درجنگ غزه، نه‌فقط طبق نقشه نهاد‌های اطلاعاتی و نظامی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس پیش نرفته، بلکه شاهد تحقق معکوس آن‌ها هستیم. این روند تا زمان تحقق شکست نهایی کاخ سفید و رژیم صهیونیستی ادامه خواهد داشت. حماس با مقاومتی خلاقانه، قاطعانه و هوشمندانه توانسته دشمنان را در غزه و خان یونس زمینگیر کند و موجودیت و هویت صهیونیسم و لیبرال دموکراسی ادعایی غرب را نیز در سطح فرامنطقه‌ای و بین‌المللی به چالش بکشد. انهدام منظومه رسانه‌ای غرب، یکی از پیامد‌ها و تبعات آشکار جنگ غزه بوده است. 

سابقه شیطنت‌های روسیه

علی مرادی مراغه ای

این روزها بیشتر پی برده شده که بر دوستی روس‌ها اعتمادی نیست، ایران از هیچ کشوری به اندازه روسیه ضربه نخورده، آنها بارها به دوستانشان خیانت کرده اند. در «نشست وزرای خارجه مجمع همکاری…» که در ۲۹ آذر برگزار شد، دیدید که روسیه (نزدیکترین و استراتژیک ترین دوست ایران) یکبار دیگر، تمامیت ارضی ما را نشانه گرفت اما حتی سفیرش نیز برای اعتراض احضار نشد!  و ما به اسناد تاریخی متوسل می‌گردیم تا به نزدیک‌ترین دوست، ثابت کنیم که آن جزایر مال ماست…!  هنگامی‌که میرزاکوچک خان با کمک روس‌ها«جمهوری شورایی سوسیالیستی ایران» را بوجود آورد هرگز از نیات روس‌ها خبر نداشت، وقتی روس‌ها با کودتای خیانت‌آمیز احسان الله خان کنارش زدند، او فکر می‌کرد مقامات بالای روسی از این خیانت بی خبرند، پس، نامه‌هایِ شکایت به سران شوروی نوشت اما آنها شکوائیه های میرزا را میخواندند و به سادگی او می‌خندیدند!

پیروزی‌های اولیه در انزلی، روس‌ها را مشتبه ساخت که ایران آماده انقلاب سوسیالیستی و پیوستن به اقمار شوروی است!

 ارجونیکیدزه، رئیس دفتر قفقاز نوشت«… با کمک کوچک خان و کمونیست‌های ایرانی باید قدرت شوروی را اعلام کرده، شهرهای ایران را یکی پس از دیگری تصرف کنیم»

و ترویانوسکی نوشت که «برای توفیق انقلاب در شرق،  شوروی باید اولین کشوری را که تسخیر کند ایران است، ایران باید از آن ما باشد»

اما اوضاع بر وفق پندار روس‌ها نرفت، پس در۱۹۲۱ پیمان دوستی با ایران بستند و پایان دردناک نهضت جنگل و میرزا و احسان الله خان و تصفیه و اعدامش به همراه تمامی رهبران حزب کمونیست ایران بدست استالین…!

در تحریم نفتی مصدق، روسها در کنار انگلستان قرار گرفتند تا کمر مصدق را بشکنند و شکستند، چون روس‌ها مصدق را بانی سیاست موازنه منفی در مجلس ۱۴ میدانستند که مانع واگذاری نفت شمال به روسها شده…

در حساس‌ترین زمان نزدیک به کودتا، خلیل ملکی از روسها انتقاد کرد که چرا بجای اقدام موثر در شکست قطعی محاصره فروش نفت ایران، به تحریم کمک میکنند؟!

اما ستون پنجم روس‌ها در ایران یعنی حزب توده، خلیل ملکی را «مبتلا به صرع دانست که هذیان میگوید و جاسوس آمریکا نامیدنش»!

روسها نه تنها نفت ایران را با ۵۰درصد تخفیف نخریدند بلکه نگذاشتند کشورهای پیرو خود نیز بخرند!

وقتی ایران با تخفیف، ژاپن را موافق خرید نفتش کرد، ناگهان، شوروی با پیشنهاد تخفیف بیشتر به ژاپن، داد وستد نفتی ایران و ژاپن را برهم زد.

روس‌ها به صدام هر نوع سلاح فروختند اما از فروش سیم خاردار هم به ایران به عنوان اینکه سلاح جنگی است خودداری کردند…!

شیطنت مخصوص روسی در مورد جزایر سه گانه ایرانی، نه اولین بوده و نه آخرین خواهد بود. آنها می دانند که ایران در میان کشورهای قدرتمند تنهاست پس هر شیطنتی بکنند باز مقامات ایرانی مجبور خواهند شد که به آن ها رو آورند

در میانه قیمومیت و مردم‌سالاری

محمدرضا یوسفی شیخ‌رباط
هنگامی که در اواخر دهه 1980، پایه‌های کشورهای وابسته به اردوگاه شرق لرزید و در دهه 1990 مانند یک دومینو، یکی پس از دیگری سقوط کردند؛ دوران جنگ سرد به پایان رسید. برخی از متفکران «پایان تاریخ» و پیروزی جهانی سرمایه‌داری، بازار آزاد و دموکراسی را ادعا کردند. به اعتقاد آنان بشر در یک دوراهی تقابلی قرار گرفته بود که با اعلام بن‌بست‌‌بودن یک راه، تنها یک مسیر برای او باقی ماند. از منظر دیگر در دنیای معاصر دو نوع حکومت اقتداگرا که در اردوگاه شرق تجلی یافته و حکومت‌های مبتنی بر دموکراسی تشریح شد که با به‌پایان‌رسیدن حکومت‌های اقتدارگرای جهان شرق، دموکراسی گزینه دیگر در دسترس تلقی می‌شد؛ اما این امر حداقل در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای شوروی سابق اتفاق نیفتاد. در مطالعه‌ای که در 135 کشور دارای سابقه اقتدارگرایی در بازه زمانی 1975- 2000 انجام شد، این نتیجه به دست آمد که این کشورها از وضعیت تک‌حزبی حاکم به چندحزبی و گاه ده‌ها حزبی تغییر یافته‌اند و انتخاباتی با وجود احزاب برگزار می‌کنند اما معمولا تنها یک حزب، حزب حاکم بوده و قدرت را در دست داشته و سایر احزاب تا زمانی فعال خواهند بود که خطری برای قدرت حاکم نداشته باشند. این نشان می‌دهد که گرچه حکومت‌های جدید از اقتدارگرایی پیشین فاصله گرفته‌ بودند اما دموکراسی در این کشورها رخ نداده است. به عبارت دیگر عناصری ترکیبی از دو نظام سیاسی در این نوع از حکومت‌ها یافت می‌شود، ماهیتی اقتدارگرا با پوششی از عناصر دموکراسی به نمایش درآمده است. در دنیای جدید، شرط پایداری مردم‌سالاری محدودشدن قدرت اجرائی و دوره‌ای‌بودن آن است که برای دستیابی به آن به چهار عنصر اساسی نیاز است. اولین عنصر احزاب مستقل و قوی است.

 احزاب مستقل کارکردهای متعددی دارند. در این احزاب، کادرهایی تربیت می‌شوند که توانایی اداره حکومت را در سطوح مختلف پیدا می‌کنند. پشتوانه‌های علمی برای تبیین وضع موجود و ارائه سیاست‌ها شکل می‌گیرد و از پوپولیسم تا حد زیادی فاصله می‌گیرد و در زمانی که قدرت را در دست ندارند، دولت مستقر را ارزیابی کرده و از این طریق روند مدیریت جامعه اصلاح می‌شود. دومین عنصر، وجود نهادهای مدنی و صنفی است که هرکدام در زمینه‌ای خاص در ارزیابی وضع موجود و برای ارائه راه‌حل‌ها تلاش می‌کنند. سومین عنصر، رسانه‌های آزاد است که رفتار حکومت را زیر ذره‌بین می‌برند. چهارمین عنصر که پس از عناصر یادشده، جایگاه دارد، انتخابات است. در واقع انتخابات عنصر چهارم و تکمیل‌کننده این حلقه است. احزاب مستقل قوی یا وجود ندارند یا امکان حضور ندارند، نهادهای مدنی مستقل کنترل و تضعیف می‌شوند و در نهایت رسانه‌ها نیز با محدودیت بسیار مواجه هستند.  اسفندماه سال جاری دو انتخابات مجلس دوازدهم و مجلس خبرگان ششم در کشور برگزار خواهد شد و در شرایطی که شاید ایران در پیچیده‌ترین دوران تاریخی خود به سر می‌برد و با ابرچالش‌هایی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، بین‌المللی و زیست‌محیطی مواجه است، اما افول سرمایه اجتماعی امکان مشارکت را کاهش داده است. فائق‌آمدن بر مشکلات بزرگ نیازمند عزم ملی است و این امر در شرایط کنونی فقط با اصلاح نگاه و عمل ممکن است

از طلاییه تا عمق اقیانوس‌ها
محمدمهدی یزدی
 در آغازین روزهای زمستان در سواحل زیبای مکران و بندر کنارک، دستاوردهای جدید نیروی دریایی ارتش با حضور امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش و امیر دریادار شهرام ایرانی، فرمانده نیروی دریایی ارتش رونمایی و برخی محصولات دفاعی نیز به منطقه سوم نبوت نداجا ملحق شد. در همین راستا سامانه موشکی کروز راهبردی طلاییه، سامانه موشک کروز نصیر، نخستین بالگرد جنگ الکترونیک (جنگال)، نخستین بالگرد اطلاعاتی، سامانه‌های موشکی سطح به سطح ۸ فروندی ناوشکن جماران، پهپاد هوشمند پرسه‌زن و انتحاری سنجر ناوشکن جماران، سامانه چندمنظوره پهپادی جنگالی و اطلاعاتی نیما، سامانه غواص‌یاب و یدک‌کش بندرگاهی و لنگرگاهی سیروان از جمله تجهیزات و دستاوردهایی بود که برخی رونمایی و برخی به ناوگان جنوب نیروی دریایی ارتش ملحق شد. برای مرور این دستاوردها از موشک کروز طلاییه با برد 1000 کیلومتر شروع می‌کنیم. نخستین بار خردادماه سال ۹۹ بود که امیر خانزادی فرمانده وقت نیروی دریایی ارتش از تجهیز این نیرو به موشک‌ کروز برد بلند به نام «طلاییه» خبر داد.
این موشک‌ به نام یکی از مناطق عملیاتی ۸ سال دفاع ‌مقدس نام‌گذاری شد که با شهادت ابومهدی المهندس فرمانده نامدار عراقی در کنار شهید حاج‌قاسم سلیمانی، نام موشک طلاییه به نام این فرمانده شهید تغییر کرد و مرداد ۹۹ این موشک با نام شهید «ابومهدی» رونمایی شد.
در آن زمان همچنین تصاویری از تست این موشک منتشر شد و نام «طلاییه» روی آن نوشته شده بود که نشان می‌داد موشک ابومهدی همان موشک طلاییه است و تغییر نام داده است.
موشک ابومهدی ضمن بهره‌مندی از فناوری هوش مصنوعی و تغییر جهت حمله به هدف، دست فرمانده را برای انتخاب هدف جدید در مسیر حرکت موشک و قابلیت حمله به یک هدف با چند موشک از جهات مختلف باز گذاشته است.
درباره ویژگی‌های سامانه موشکی طلاییه نیز گفته شده به عنوان یک موشک کاملا هوشمند در طول عملیات پروازی خود امکان این را دارد که به صورت هوشمند و از طریق سامانه مادر، اهداف جدیدی برای آن تعریف شود، یعنی امکان تغییر هدف اولیه پیش‌بینی‌شده برای موشک هنگام عملیات پروازی وجود دارد و طلاییه در طول مسیر می‌تواند برنامه پرواز پیچیده‌ای را انتخاب و به سمت هدف حرکت کند، به نحوی که غافلگیری را در بالاترین سطح ممکن انجام دهد و با دشمن درگیر شود.
اما مهم‌ترین ویژگی‌ این موشک، قابلیت شلیک آن از عمق کشور به سمت اهداف دریایی به دلیل برد 1000 کیلومتری آن است و آسیب‌پذیری آن را در مقابل دشمن تا حد زیادی کاهش می‌دهد.
در گذشته موشک‌های کروز دریایی نیروهای مسلح کشورمان تنها قادر به پرواز در سطح دریا بودند و باید از نزدیک‌ترین نقطه به ساحل شلیک می‌شدند اما حالا نیروهای دریایی ارتش و سپاه با موشک‌های ابومهدی و طلاییه قادر خواهند بود اهداف خود را از عمق خاک کشور و از جهات مختلف هدف قرار دهند.
اوایل مرداد وزارت دفاع سامانه سلاح راهبردی برد بلند کروز دریایی «ابومهدی» را به نیروهای دریایی ارتش و سپاه تحویل داد و به نظر می‌رسد الحاق اخیر موشک کروز طلاییه نیز در همین راستا باشد. سامانه موشکی دیگری که در این مراسم ملحق شد، موشک کروز دریایی «نصیر» بود. این موشک نیز با برد بیش از ۱۰۰ کیلومتر یک موشک کاملا هوشمند به حساب می‌آید و قدرت بالایی در تخریب و توانمندی بسیار خوبی در عملیات‌های انهدامی دارد و می‌تواند علیه شناورهای 1500 تنی به‌کارگیری شود. 
این موشک قابلیت شلیک از روی شناورهای سبک، هواناو و سکوهای ساحلی علیه اهداف با سطح مقطع راداری پایین را دارد و در این مراسم یک فروند از آن روی ناو موشک‌انداز نیروی دریایی در بندر کنارک نصب شده بود.
یکی دیگر از موضوعاتی که در این مراسم جلب توجه می‌کرد، ارتقای توان موشکی ناوشکن جماران بود و تصاویری که منتشر شد نشان می‌داد این ناوشکن که در گذشته مجهز به 4 فروند موشک کروز ضدکشتی بود اکنون توان حمل و شلیک 8 فروند موشک کروز دریایی را دارد و توان موشکی آن ۲ برابر شده است.
پیش از این نیز فرماندهان نیروی دریایی ارتش از بالا بردن توان موشکی شناورهای این نیرو خبر داده بودند و در همین راستا ناوشکن سبلان نیز به 12 موشک کروز مجهز شده است. نکته دیگر مراسم رونمایی و الحاق دستاوردهای نداجا، ۲ فروند بالگرد با ویژگی‌های جنگ الکترونیک و فناوری‌های اطلاعاتی بود که طبق مشاهدات ۲ فروند بالگرد SH-3 سی‌کینگ در مراسم شرکت داشتند و به تجهیزات نوین مجهز شده بودند.
با توجه به اینکه در بخش خودحفاظتی هر دستگاهی قطعا سامانه‌های جنگ الکترونیک بیشترین نقش و تاثیر را دارند تاکنون بالگردهای نیروی دریایی ارتش چنین چیزی در اختیار نداشتند که صنایع دفاعی کشورمان برای نخستین بار موفق شدند تجهیزات مناسب و به‌روز را در ابعاد مختلف برای این کار آماده و روی بالگرد نصب کنند که به گفته فرمانده نیروی دریایی ارتش بزودی این سامانه‌ها روی همه بالگردها نصب خواهد شد، بنابراین بر روی بالگرد مذکور در حوزه فریب و مقابله با انواع موشک‌ها، حساسه‌های مختلف نصب شده است.
بالگرد اطلاعاتی ملحق‌شده نیز نقش بسزایی در حوزه تامین امنیت و ایمنی دریانوردان در عمق اقیانوس‌ها دارد.
فرمانده نیروی دریایی ارتش هم با توجه به ویژگی‌های این بالگردها گفت: به وسیله آنها ما از فواصل دورتر امکان شناسایی و رهگیری را در اختیار خواهیم داشت و در عملیات‌های مختلف و به طور تخصصی در حوزه رزم دریایی در عمق دریا می‌تواند بیشترین کمک را به ما کند و اطلاعات را در ۳ حوزه چشمی، سامانه‌ای و تشخیص دوست از دشمن دریافت کند.
دستاورد دیگری که به نمایش درآمد پهپادهای کابلی نیما در مدل‌های 102 و 305 بود که می‌توانند با ارتفاع پروازی 100 و 200 متر به پایش محیطی و جنگالی و شناسایی انواع شناورهای سطحی و زیرسطحی بپردازند.
پهپاد هوشمند، پرسه‌زن و انتحاری سنجر نیز از دیگر دستاوردهای ارتش بود که در قالب پرتابگر ۶ فروندی روی ناوشکن جماران قرار گرفت.
این پهپاد با شمایل مدرن و ویژه خود نخستین بار در مراسم الحاق ناوشکن دیلمان در آب‌های شمال کشور به نمایش درآمده بود.
یدک‌کش پشتیبانی سیروان که توسط ارتش تولید شده نیز به سازمان رزم منطقه سوم نبوت ملحق شد.
اینها مواردی بود که در مراسم الحاق دستاوردهای جدید نیروی دریایی ارتش اعلام شد تا بتواند توان این نیرو را در بعد تهاجمی، دفاعی، اطلاعاتی و پشتیبانی ارتقا دهد.
قطعا این گوشه‌ای از توانمندی نیروهای مسلح و بویژه دریایی کشورمان است که در حفاظت و حراست از آب‌های ایران به خدمت مشغول است؛ نیرویی که دیگر محدوده عملیاتی برایش معنا ندارد و با توجه به گردش ناوگروه ۸۶ به دور زمین و تشکیل چندین فرماندهی اقیانوسی در این نیرو باید منتظر حضور فراگیر و گسترده شناورهای دریایی کشورمان در آب‌های دوردست باشیم
 

طوفان کار خود را کرده است

سیدمحمد بحرینیان 

یک. روز گذشته، رژیم صهیونیستی در حمله موشکی به دمشق، سردار سیدرضی موسوی که از مؤثرترین چهره‌های جریان مقاومت در سوریه و از هم‌رزمان حاج قاسم سلیمانی بود را به شهادت رساند. چند روز قبل هم در عملیاتی سایبری به جایگاه‌های سوخت در ایران، تلاش شد مردم به‌زحمت بیفتند و جریان سوخت‌رسانی در کشور دچار اختلال شود. این در حالی است که از ۱۵ مهرماه یعنی روز شروع عملیات طوفان الاقصی تا حداقل دو ماه، رژیم صهیونیستی به خود و چالش‌های امنیتی مشغول بود و خبری از اقدام علیه ایران نبود.

دو. باید دقت کرد که تغییر رویکرد اسرائیل در مواجهه با ایران غلط تفسیر نشود. این تغییر راهبرد از سوی رژیم اشغالگر می‌تواند از دو منظر تحلیل شود: نخست آن‌که «آغاز کمپین عملیات‌های اطلاعاتی از جانب صهیونیست‌ها علیه ایران در شرایطی که هنوز جنگ غزه در جریان است، نشان از دستیابی به یک الگوی محاسباتی از رفتار ایران در تل آویو است» و باید هرچه سریع‌تر این الگوی محاسباتی را برهم زد. درواقع در این تحلیل، پذیرفته‌ایم که رژیم صهیونیستی بر حماس غالب گشته و با فراغت از غزه و سایر نقاط سرزمین‌های اشغالی، توان خود را بازیافته و مشغول پدرخوانده‌های جریان مقاومت شده است. درواقع در این سطح از تحلیل، دلیل تغییر رویکرد اسرائیل، تغییر موازنه در میدان به سود این رژیم اشغالگر تلقی شده است.
سه. واقعیات صحنه، این را نشان نمی‌دهد و تحلیل اول را نمی‌پذیرد. ۸۰ روز از جنگ وحشیانه اسرائیل علیه باریکه غزه گذشته و هیچ‌چیز تغییر نکرده و حتی موازنه به ضرر اسرائیل در حال تغییر است. در طوفان الاقصی، هیمنه و ادعای شکست‌ناپذیری صهیونیست‌ها در هم شکست و نوع عملیات وحشیانه صهیونیست‌ها در بمباران بیمارستان‌ها و مراکز آموزشی، دینی و درمانی هم نقاب مظلوم‌نمایی را از چهره صهیونیست‌ها برانداخت. آن‌ها همان ابتدا حمله به غزه را برای خود حیثیتی کرده و دو هدف مشخص اعلام کردند: محو کامل حماس و کوچ اجباری مردم حداقل از شمال غزه. امروز پس از ۸۰ روز، هنوز شاخه نظامی حماس به شهرک‌های صهیونیست موشک شلیک می‌کند، در جنگ زمینی نیروهای اشغالگر را به کمین می‌اندازد و در فضای رسانه علیه اشغالگران عملیات روانی می‌کند.

در همین چند روز، ۱۴ افسر اسرائیلی به دست رزمندگان حماس در نوار غزه هلاک شده‌اند و این یعنی نه‌تنها حماس نابود نشده، بلکه گسترش‌یافته و شاید به تعبیری در عرض پهن‌شده و امروز هر جوان ساکن غزه خود را عضوی از حماس می‌داند. علاوه بر این، جریان مقاومت این توفیق یا قدرت هماهنگی را داشته که جبهه درگیری خود را از غزه فراتر برده و امروز عملا جبهه‌های پنج‌گانه را علیه اسرائیل فعال کرده است. علاوه بر غزه، عملیات‌های متعدد جوانان فلسطینی در کرانه باختری که از هر منظر بی‌سابقه است، جبهه فعال حزب‌الله لبنان در شمال، جبهه یمن در جنوب و دریا و حمله به اهداف آمریکا در منطقه، پنج جبهه فعال امروز است. این بی‌سابقه است که جوانان فلسطینی در کرانه باختری در ۲۰ و ۲۲ ماه دسامبر، بیش از د۱۰حمله علیه صهیونیست‌ها کرده‌اند و بر اساس گزارش‌های خبری، به‌صورت میانگین روزانه ۸ درگیری میان فلسطینی‌های کرانه غربی رود اردن با ارتش اسرائیل و شهرک‌نشینان رخ می‌دهد. آتش جبهه شمال از سوی حزب‌الله گرم است و حداقل یک‌سوم توان ارتش اشغالگر را متوجه خودساخته و تلفات قابل‌توجهی هم به آن تحمیل کرده است. در اثر طوفان الاقصی در جنوب و اقدامات حزب‌الله در شمال، شهرها و شهرک‌های جنوبی موسوم به غلاف غزه و شهرهای شمالی تا شعاع چند ۱۰ کیلومتری همه تخلیه‌شده‌اند و جمعیت در بخش میانی فشرده‌شده است. از سوی دیگر اولین بار در تاریخ ۷۵ ساله منحوس اسرائیل است که یمن به عرصه مبارزه با صهیونیست‌ها پا گذاشته است. رژیم اشغالگر پیش‌ازاین با بسیاری از کشورها ازجمله فلسطین، لبنان، اردن، سوریه، مصر، عراق و حتی ایران درگیری نظامی گسترده یا محدود داشته اما ورود یمن، نشان از تغییر جغرافیا و معماری جنگ است. یمنی‌ها در همین مدت محدود هم مستقیما به سرزمین‌های اشغالی موشک شلیک کرده‌اند و هم با تسلط به دومین آبراه مهم دنیا و هدف‌گیری کشتی‌های اعزامی به سرزمین‌های اشغالی، هزینه همکاری با رژیم اشغالگر را به‌شدت افزایش داده‌اند. به همه این موارد، ضربات متعدد علیه مواضع آمریکا در منطقه و به‌ویژه عراق را هم باید اضافه کرد.

چهار. درواقع محاصره علیه اسرائیل هرروز در حال تنگ‌تر شدن است و امکان ندارد ناظران صحنه این واقعیات را متوجه نشده باشند. اسرائیل اکنون تلاش می‌کند تا با اقداماتی همچون ترور مستشاران نظامی ایران، تغییر موازنه علیه خود را بر هم زند و به خیال این‌که شاید ایران واکنش شدیدی نشان دهد، پای آمریکا را به‌صورت رسمی‌تر و جدی‌تر به جنگ در منطقه غرب آسیا باز کند. اقتصاد، توریسم، امنیت و ارتش اسرائیل همه با سرعت در حال آب رفتن است و اسرائیل از پس همان باریکه غزه هم برنیامده و حال‌آنکه جبهه هرروز گسترده‌تر می‌شود. اسرائیل تازه دریافته که هرروز که از جنگ می‌گذرد، احتمال پیروزی و دست‌یابی به اهداف اعلامی کمتر می‌شود و درواقع تغییر رویکرد اسرائیل در برابر ایران اسلامی، نه‌تنها ناشی از تغییر موازنه به سود او نیست که ناشی از تغییر ادراک صهیونیست‌ها نسبت به واقعیات صحنه است. خلاصه آن‌که اسرائیلی‌ها در هیچ میدانی چیزی را نبرده‌اند بلکه تازه چیزهای بیشتری فهمیده‌اند.

پنج. واکنش ایران می‌تواند تلاش در راستای تشدید همه جبهه‌های پنج‌گانه از یک‌سو و حتی گشایش جبهه‌های جدید باشد. گزینه‌ها هم متعدد است و لزوما نیازی به ورود مستقیم نیست. شاید اولین کابوس جدید صهیونیست‌ها، جوانان باانگیزه سوری در بلندی‌های جولان باشد