صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۰  ، 
کد خبر : ۳۵۴۵۳۲

یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۴ دی

هر بشری حقوق ندارد! 

عباس شمسعلی

چند روزی از اعلام حکم دادگاه تجدید‌نظر سوئد مبنی بر محکومیت«حمید نوری» تبعه ایرانی به حبس ابد می‌گذرد. این پرونده چهار سال قبل با خباثت و میدان‌داری اعضای گروهک تروریستی منافقین به بهانه مسئولیت قضائی حمید نوری در بیش از سه دهه قبل تشکیل شد و یک شهروند ایرانی تنها به علت اظهارات بی‌سند یک گروه تروریستی بیش از چهار سال است در سلول انفرادی به سر می‌برد. جدای از اینکه اساساً کشور سوئد حق طرح دعوی و تشکیل پرونده در یک موضوع داخلی ایران را دارد یا خیر؛ نحوه رسیدگی به این پرونده و مرور انواع و اقسام محدودیت‌ها و محرومیت‌های ایجاد شده برای فردی بی‌گناه، ویترینی رسوا‌کننده از ذبح حقوق بشر پای یک دادگاه سیاسی را پیش چشم همگان قرار داده است.
مسئله حقوق بشر تابلو و بهانه ایست که کشورهای غربی هرگاه بخواهند آن را علیه کشوری غیرهمسو با اهداف و منافع و خط‌مشی خود عَلَم می‌کنند و با پروپاگاندا و تبلیغات غیرواقعی پرحجم،کوچک‌ترین مسئله در آن کشور ناهمسو را به مسئله‌ای جهانی تبدیل می‌کنند؛ حال آنکه پشت این نقاب مدعی حمایت از حقوق بشر، کارنامه‌ای سیاه از انواع و اقسام جنایت‌ها علیه بشریت یا سکوت در مقابل فجیع‌ترین خباثت‌های ضد بشری خودنمایی می‌کند.
در همین پرونده حمید نوری که اتفاقاً به بهانه دروغین حقوق بشری تشکیل شده است، نکات فراوان مغایر با ابتدائی‌ترین ملزومات رسیدگی عادلانه و انسانی و مطابق با حقوق بشر وجود دارد که هر انسان منصفی با دیدن آنها دروغ بودن ادعاهای این مدعیان را تایید خواهد کرد.
حمید نوری در حالی چهار سال است در سوئد در سخت‌ترین شرایط در سلول انفرادی گرفتار است که از زمان دستگیری یعنی آبان 1398 تا خرداد 1399 خانواده وی اجازه تماس با او را نداشتند. دومین تماس نوری با خانواده‌اش در اسفند ۱۳۹۹ انجام شد. در طول بیش از چهار سال گذشته مقامات سوئدی همواره بدون هیچ دلیل موجه یا ثابتی در تماس‌ها و ملاقات‌های حمید نوری با خانواده‌اش اخلال ایجاد کرده‌اند و گاه تماس‌های تلفنی او با خانواده را تا چندین ماه قطع می‌کنند.
حمید نوری مدتی پس از بازداشت در زندان سوئد به مقام‎های زندان از مشکل بینایی خود گزارش داده و درخواست معالجه از سوی چشم‌پزشک را کرد. این درخواست در سال‌های اخیر تاکنون چندین بار از سوی حمید نوری و وکلای وی مطرح شده، اما اکنون که بیش از چهار سال از بازداشت حمید نوری در زندان می‌گذرد مقامات سوئدی با این درخواست موافقت نکرده‌اند تا جایی که وی به دادگاه اعلام کرده است به علت ضعف چشم امکان مطالعه و تنظیم درست اوراق و در نتیجه دفاع مناسب را ندارد.
در جریان دادگاه بدوی ۹۲ جلسه برگزار شد که از این ۹۲ جلسه تنها ۷ جلسه به حمید نوری برای بیان دفاعیاتش اختصاص داده شده است.
قطع ارتباط با وکیل ایرانی یکی دیگر از ایرادات دستگاه قضائی سوئد در رسیدگی به پرونده حمید نوری است؛ چون این پرونده درباره حوادثی بوده که در ایران روی داده، بنابراین وکیل سوئدی آشنایی چندانی ندارد.
مهرماه گذشته پس از درخواست و اصرار وکلای حمید نوری، دادگاه سوئد پذیرفت که شهود حمید نوری می‌توانند در دادگاه شهادت دهند اما در کمال تعجب دادستان هشدار داد که اگر شهود حمید نوری بخواهند در دادگاه حاضر شوند ممکن است دستگیر شوند. تعلل در همکاری برای فراهم کردن شهادت ویدئوکنفرانسی و گزینشی بودن شهود به سلیقه دادگاه نیز از دیگر ایرادات این دادگاه ناعادلانه و یک طرفه است.
یورش‌های پلیس سوئد به سلول حمید نوری و ضبط و از بین بردن اوراق دفاعیاتی که او به زحمت برای ارائه در جلسات دادگاه آماده کرده بود هم از موارد مضحک اما تلخ روند رسیدگی به این پرونده است؛ همچنین قرار دادن یک هم سلولی مبتلا به بیماری روانی در کنار نوری در برخی ایام و ایجاد مزاحمت‌های روحی، بهداشتی و...
این‌ها گوشه‌ای از نحوه رسیدگی ناعادلانه و یک طرفه به یک پرونده در کشوری است که در ذهن غرب زده بسیاری از افراد، کشوری با فرهنگ، بی‌طرف و مدافع حقوق بشر است، حال آنکه برپایی چنین بی‌دادگاه‌هایی آن هم برپایه شهادت و دروغ‌های اعضای یکی از جنایتکارترین گروهک‌های تروریستی معاصر یعنی منافقینی که در کارنامه ننگین خود علاوه ‌بر ترور مسئولان رده بالای کشورمان و اذعان و اعتراف به آن، دستشان به خون هزاران نفر از مردم کوچه و بازار و زنان و کودکان بی‌گناه آلوده است. گروهکی که به جرأت می‌توان گفت به واسطه جنایت‌ها و خیانت‌هایشان منفورترین گروه و مجموعه در حافظه تاریخی مردم ایران با هر گرایش و تفکری در بیش از چهار دهه گذشته هستند.
حال سؤال اینجاست؛ آیا دستگاه قضائی کشوری مثل سوئد که خود را این چنین داعیه‌دار حقوق بشر می‌داند و بر اساس اظهارات اعضای یک گروه تروریستی علیه کارمند سابق قوه قضائیه ایران تشکیل پرونده می‌دهد؛ حاضر است اعضای اصلی و سران این گروهک تروریستی که برای آنها از سوی کشورمان به علت ارتکاب مسلم جنایت‌های مکرر و قتل و ترور هزاران شهروند بی‌گناه، اعلان قرمز پلیس بین‌الملل ثبت شده است را محاکمه کند یا آنها را برای محاکمه در اختیار ایران بگذارد؟
یا مثلاً این کشور حاضر است عوامل تجهیز رژیم بعثی عراق به سلاح‌های ممنوعه شیمیایی و استفاده از آن علیه مردم و رزمندگان ایرانی را محاکمه کند؟ عوامل فروش خون‌های آلوده به ایران را چطور؟
آیا دستگاه قضائی و دولت به ظاهر بی‌طرف سوئد حاضر است شرکت سوئدی «مونلیکه» که تولید‌کننده پانسمان‌های ضروری بیماران پروانه‌ای است اما با تبعیت از تحریم‌های بی‌رحمانه آمریکا علیه ایران از فروش این پانسمان‌های حیاتی به شرکت‌های وارد‌کننده ایرانی خودداری کرده و باعث جان باختن چندین نفر از کودکان معصوم و مظلوم مبتلا به این بیماری در کشورمان یا قطع عضو و گذران سخت و دردناک زندگی بسیاری دیگر از آنها شده است را بنا به حکم انسانیت و دفاع از حقوق بشر محاکمه یا مجبور به فروش این محصولات کند؟
البته دولت سوئد سال گذشته پاسخ این سؤال را داده است؛ آنجا که نهاد ملی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی دولت پادشاهی سوئد در اقدامی عجیب دادخواست وکیل خانواده‌های بیماران پروانه‌ای ایرانی برای الزام شرکت سوئدی «مونلیکه» به ارسال پانسمان‌های مخصوص برای بیماران ایرانی را رد کرد آن هم در شرایطی که در آن مقطع «آلنا دوهان»، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مصاحبه با هفته نامه فرانسوی لوپوئن اذعان کرده بود «تحریم‌های یکجانبه آمریکا منجر به مرگ ۱۵ بیمار پروانه‌ای به دلیل عدم دسترسی به پانسمان‌های مخصوص شده است».
در روزهای اخیر جلسات محاکمه «یوهان فلودروس» تبعه سوئدی متهم به همکاری اطلاعاتی با رژیم صهیونیستی در کشورمان در حالی برگزار شده است که در این جلسات علاوه‌بر وکلای متهم و مترجم رسمی، کاردار سفارت سوئد هم رسماً حضور دارند، آیا دولت سوئد حاضر به رعایت شرایط مشابه برای دادگاه حمید نوری است؟
همه این‌ها نشان می‌دهد، این ادعاهای دفاع از حقوق بشر از سوی کشورهای مدعی غربی تا چه حد غیر واقعی، منطبق بر استانداردهای دوگانه و نمایشی است. هرچند بسیاری از مردم و اهل فن زودتر از این‌ها متوجه این تناقض‌ها و ریاکاری‌های کشورهای غربی شده بودند؛ باید از آنهائی که هنوز از غرب تصور نماد توجه به حقوق بشر و دلسوز مردم ما را دارند پرسید وقت بیدار شدن از این رؤیا نشده است؟!
مدعیان غربی حقوق بشر در حالی کشورمان را متهم به نقض حقوق زندانیان و ناعادلانه خواندن محاکمه متهمان امنیتی و... می‌کنند که چند مثال برای پاسخ آنها کافیست.
این روزها در روندی استاندارد و با رعایت اصول برپایی یک دادگاه، پس از دو بار فراخوان رسمی و احضاریه خطاب به سازمان منافقین و بیش از 100 نفر از سران و کادر اصلی آن برای معرفی وکیل و حضور در دادگاه، جلسات محاکمه علنی و البته غیابی این افراد در دستگاه قضائی کشورمان در حال برگزاری است و حتی پنج وکیل تسخیری وظیفه دفاع از این متهمان را بر عهده ‌دارند.
از سوی دیگر برخی زندانیان و محکومان امنیتی در ایران به طرق مختلف و البته قابل تامل! امکان مصاحبه با رسانه‌های خارجی و صدور بیانیه و... را دارند، حتی این روزها نامه‌ای منتسب به یکی از آنها به نخست‌وزیر سوئد برای تشدید برخورد با حمید نوری هم ارسال شده است که خود گویای این است که زندانیان در ایران تحت فشارند یا در غرب؟ یا مواردی همچون امکاناتی همچون برخورداری زندانیان از سیستم‌های درمانی داخل یا خارج از زندان. اما باز سیستم قضائی ایران از سوی غربی‌ها متهم به نقض حقوق بشر می‌شود و کشوری که از یک معاینه چشم زندانی خود و رعایت ابتدائی‌ترین حقوق یک متهم دربند خودداری می‌کند می‌شود مدافع حقوق بشر!
این تناقضات و رفتارهای ریاکارانه سران کشورهای غربی‌ها در بحث حقوق بشر عیان‌تر از آن است که نتوان آن را دید. کشورهایی که وقتی پای سرکوب معترضان، یا تضییع حقوق زندانیان و نقض حقوق گروه‌های اقلیت می‌رسد خود کارنامه‌ای سیاه دارند و به نوعی با رفتار خود می‌گویند که از دید آنها «هر بشری، حقوق ندارد» و حقوق بشر به کسانی تعلق می‌گیرد که در مسیر اهداف آنها باشند.
عیان‌تر از همه موارد؛ این روزها، حمایت علنی از رژیم صهیونیستی در ارتکاب جنایات وحشتناک علیه مردم غزه و گرفتن جان بیش از 20 هزار انسان بی‌گناه و غیر نظامی در مدتی کوتاه که بخش عمده آنها را زنان و کودکان و نوزادان تشکیل می‌دهند؛ یا سکوت حمایت‌گونه در قبال این جنایات پرده از چهره دغل‌باز سران کشورهای غربی‌ در ادعای حمایت از حقوق بشر انداخته است به طوری که شاهد صدای اعتراض و تجمعات عظیم اعتراضی مردم در اقصی نقاط عالم به ویژه در خود این کشورهای حامی تروریسم هستیم.
نکته پایانی اینکه، وقتی مقامات قضائی و دولت سوئد بنابر ادعاهای دروغین اعضای شبکه جنایتکار و تروریستی منافقین در یک روند ناعادلانه و به دور از ابتدایی‌ترین موازین حقوق بشر، حمید نوری را به حبس ابد محکوم کرده‌اند‌، فراموش نکنند در پایان رسیدگی به اتهامات تبعه سوئدی متهم به همکاری اطلاعاتی با رژیم صهیونیستی که نماینده دولت این کشور هم بر روند دادگاه نظارت دارد، در صورت اثبات اتهام و جرم همکاری با رژیم جنایتکار ، کودک‌کش و سفاکی که این روزها دنیا به عرصه اظهار تنفر از آن تبدیل شده، می‌تواند طبق قوانین داخلی و بین‌المللی محکومیت سنگین و پشیمان‌کننده‌ای در انتظار تبعه اهل این کشور باشد.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۴ دی

بستر خارجی رشد اقتصاد ایران
مهدی حسن زاده 
حدود یک ماه قبل، چهارشنبه 8 آذر در همین ستون در یادداشتی با تیتر «مانع مهم تداوم رشد اقتصاد مثبت» به نقش محدودساز کمبود انرژی و آب در تداوم رشد اقتصادی بالا اشاره کردیم. در آن یادداشت بحث این بود که رشد اقتصادی 7.5 درصدی در نیمه نخست امسال، ناشی از جهش درآمد نفت و خروج کامل از رکود کرونایی بوده است و عوامل محدودسازی وجود دارد که اجازه تداوم این رشد در فصل ها و سال های بعدی را فعلا نمی دهد. از جمله این عوامل محدودساز، کمبود انرژی (برق در تابستان و گاز در زمستان) و محدودیت منابع آبی بود.چند روز قبل بود که بانک جهانی گزارشی از وضعیت اقتصاد ایران منتشر کرد، گزارشی که همزمان هم دستاوردها و هم چالش های پیش روی اقتصاد ایران را نشان می داد. براساس این گزارش، چشم انداز اقتصادی ایران در معرض ریسک های فزاینده ای قرار دارد. از جمله این ریسک ها می توان به کمبود بیشتر آب و انرژی و تشدید شوک های تغییرات آب و هوایی اشاره کرد. اعمال تحریم‌های بیشتر و اجرای سخت‌گیرانه‌تر تحریم های فعلی ممکن است تجارت را مختل و انتظارات تورمی بیشتر را تقویت کند. کاهش قابل توجه تحریم ها یا دستیابی به یک توافق هسته ای موقت می تواند چشم انداز اقتصادی ایران را به طور قابل توجهی بهبود بخشد.در حقیقت اقتصاد ایران هر مقدار جلوتر می رود محدودیت های ناشی از انرژی بیشتر آن را آزار می دهد. با این حال کیست که نداند اقتصاد ایران بر بلندای بیشترین مجموع منابع نفت و گاز جهان نشسته است و با چنین ذخایر غنی نباید معضل کمبود انرژی را داشته باشد. سوال این است که مشکل کجاست؟ مروری بر آمارهای اقتصاد کلان کشور نشان می دهد که در دهه 90 که متوسط رشد سالانه اقتصاد ایران نزدیک به صفر بود، اقتصاد کشور با کاهش شدید سرمایه گذاری مواجه شد. به گونه ای که در برخی سال ها استهلاک از سرمایه گذاری جدید بیشتر بود و باعث کاهش سرمایه فیزیکی در اقتصاد ایران شد. مهم ترین بسترهای سرمایه پذیری در اقتصاد ایران توسعه زیرساخت های تولید انرژی شامل توسعه میادین نفت و گاز، به روز رسانی پالایشگاه ها و نیروگاه ها و تکمیل زیرساخت های آب رسانی است. حلقه مفقودشده مهم علاوه بر تغییر سیاست های داخلی برای جذب سرمایه های داخلی به رشد تولید، افزایش منابع ارزی است. از این منظر ضرورت رفع تحریم ها کاملا احساس می شود اما آن چه می تواند به رفع تحریم ها کمک کند، بازتعریف نقش ایران در اقتصاد جهانی است. شاید بازگشت به دوران قبل از تحریم برای صادرات نفت ایران ممکن نباشد چرا که بخشی از بازار صادرات نفت ایران توسط رقبایی از جمله آمریکا اشغال شده است. این جاست که در کنار رفع تحریم ها با هدف افزایش صادرات نفت، تعریف بسترهای جدید برای درآمدزایی ارزی ضروری به نظر می رسد. این تعریف باید مبتنی بر ظرفیت های اقتصادی و ژئوپلیتیک ایران باشد.صادرات گاز، صادرات پتروشیمی، افزایش ترانزیت و نقش آفرینی در کریدورهای منطقه ای و بین المللی، بسترهایی است که می تواند منابع ارزی جدید به اقتصاد ایران تزریق کند. منابع لازم برای طراحی پروژه های افزایش تولید گاز، تکمیل زنجیره ارزش پتروشیمی و طرح های بهینه سازی مصرف سوخت نیز با مشارکت سرمایه های کشورهای خریدار گاز و پتروشیمی و بهره مند از تکمیل مسیرهای ترانزیتی ایران، فراهم می شود. قبل از این موارد باید دانست که جهان امروز با جهان در دوره ای که تحریم نبودیم و راحت بیش از 2.5 میلیون بشکه در روز نفت صادر می کردیم، تفاوت کرده است و امروز نمی توان به اتکای داشته های آن دوره به اقتصاد جهانی پیوند خورد بلکه باید ظرفیت های امروز خودمان برای پیوند خوردن به اقتصاد جهان را بیابیم
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۴ دی
 
عزم جناح‌های سیاسی برای رقابت واقعی
حسین عبداللهی فر

در حالی که یک طیف از اصلاح‌طلبان تندرو برای تئوریزه‌سازی «عدم مشارکت» به عنوان یک کنش انتخاباتی به تکاپوی ذهنی افتاده و از زشت و زیبای قبل و بعد از انتخابات سخن می‌گوید، طیف‌های دیگری از این جریان عزم خود را برای رقابت واقعی نشان داده و برای رسیدن به لیست واحد تلاش می‌­کنند.
شواهد میدانی از حوزه‌های انتخابیه سراسر کشور نیز نشان می‌دهد تعداد زیادی از چهره‌های منتسب به اصلاحات بدون استفاده از عنوان این جریان ثبت نام کرده و جلساتی نیز برای دستیابی به وحدت تشکیل داده‌اند که نه تنها نشان می‌دهد که این جریان زمینه رقابت واقعی و برگزاری یک مسابقه جدی را مساعد می‌بیند بلکه امید به موفقیت هم دارد.
پرسشی که در این خصوص مطرح می‌شود این است که دلیل رفتار دوگانه اصلاحاتی‌ها در قبال انتخابات چیست. به عبارت روشن‌تر وقتی تعداد زیادی از اصلاح‌طلبان برای ورود به انتخابات تلاش می‌کنند، چرا عده‌ای دیگر از تحریم سخن گفته و به صراحت از عدم مشارکت سخن می‌گویند؟ در مقام پاسخ به این سؤال به چند نکته می‌توان اشاره کرد:
تعدادی از اصلاح‌طلبان که از تحریم انتخابات سخن می‌گویند، علت اصلی عدم مشارکت خود را نگرانی از گرم کردن تنوری می‌دانند که از بردن نان آن مطمئن نیستند. این بهانه در چند انتخابات قبل نیز مطرح شده، اما تأثیر عملی در اراده طیف‌های دیگر نداشته و در کاهش رأی هم مؤثر نبوده است. چراکه این گونه دلایل با عقلانیت سیاسی و اساس دموکراسی همخوانی ندارد. چراکه در همه دنیا عده زیادی در رقابت‌های انتخاباتی شرکت و میدان را به طرف مقابل واگذار نموده‌اند. برای نمونه احزابی در امریکا در انتخابات‌ها شرکت می‌کنند که حتی یکبار هم سابقه برنده شدن ندارند. چنانکه در عرصه ورزش هم هیچ تیمی برای لاپوشانی نقاط ضعف خود، راهکار عدم مشارکت در مسابقات را انتخاب نمی‌کند.
‌یکی دیگر از دلایلی که برخی از اصلاح‌طلبان عنوان می‌کنند و به بخشی از عوام جامعه نیز سرایت کرده و مطرح می‌شود، بحث نامساعد بودن شرایط است که منظورشان عدم تأیید صلاحیت توسط شورای نگهبان است. این در حالی است که این ادعا نیز بهانه‌ای بیش نیست. چراکه اولاً در همه انتخابات‌ها تعداد زیادی از اصلاح‌طلبان تأیید شده و تعداد زیادی از اصولگرایان رد صلاحیت شده‌اند. ثانیاً در برخی انتخابات‌ها که احراز صلاحیت‌ها به دست خود جریان اصلاحات بوده، باز هم با اقبال مواجه نشده‌اند. ضمن آنکه دلیل عدم احراز صلاحیت‌ها گرایش فکری نبوده است. نظام اسلامی همیشه از وجود جناح‌های متعدد استقبال کرده و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در دیدار اخیرشان با مردم کرمان و خوزستان با تأکید بر رقابت واقعی فرمودند: «رقابت یعنی جناح‌های سیاسی برای شرکت در انتخابات با هم مسابقه بگذارند؛ گرایش‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی، در انتخابات با هم مسابقه بگذارند؛ میدان باز باشد برای مسابقه جناح‌های سیاسی و نگاه‌های سیاسی و نظرات سیاسی، همچنین اقتصادی، همچنین فرهنگی؛ این معنای رقابت است.»
یکی از اصلی‌ترین دلایل پشت کردن برخی از اصلاح‌طلبان به انتخابات در نومیدی از اقبال عمومی به این جریان ریشه دارد. بسیاری از اصلاح‌طلبان معتقدند مشارکت در انتخابات پیش رو پایین بوده و برای مستند‌سازی مدعای خود به نظرسنجی‌ها اشاره می‌کنند. بر اساس باور این عده رأی آوری در شرایط مشارکت پایین کاری دشوار بوده و نیاز به ادبیات تازه و گفتمان دیگری است که ساخت آن در شرایط کنونی ممکن نیست. این در حالی است که هنوز قضاوت در مورد میزان مشارکت زود است و فضای کشور انتخاباتی نشده است. به ویژه آنکه موضوع غزه بر همه مسائل داخل و خارج کشور سنگینی می‌کند؛ لذا باید منتظر نظرسنجی‌ها در ایام نزدیک به انتخابات ماند.
دلیل دیگری که رفتار دوگانه اصلاح‌طلبان افراطی را تحلیل می‌کند، عدم رسیدن به راهبردی واحد در قبال انتخابات است. واقعیت این است که در یک طرف این جریان، طیفی نزدیک به غرب وجود دارد که امکان اتخاذ راهبردی بر خلاف منافع غرب را ندارند و در طرف دیگر آن، اصلاح‌طلبان زیادی قرار دارند که سال‌ها با این عنوان و در چارچوب قوانین کشور به سیاست ورزی پرداخته و به قدرت راه یافته‌اند.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز دوشنبه ۴ دی

دریوزگی آمریکا برای تشکیل ائتلاف
حسن هانی‌زاده
بعد از طولانی شدن جنگ غزه و کشتار مردم بی‌دفا‌ع فلسطین توسط رژیم صهیونیستی، انصارا... و ارتش ملی یمن به عنوان دو بازوی قدرتمند محور مقاومت برای کمک به ملت مظلوم فلسطین و به طور مشخص مردم غزه، وارد عرصه عملیات طوفان الاقصی شدند.
در طول ۷۷روز گذشته، آمریکا تمام امکانات لجستیکی، مالی و تسلیحاتی خود را برای کشتار مردم غزه در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده و همین امر باعث شهادت بیش از ۲۰هزار نفر از مردم غزه و مجروح شدن بیش از ۵۴هزار نفر از مردم مظلوم این منطقه شده است. با توجه به این مساله، طبیعی است که انصارا... و ارتش ملی یمن، از منظر اسلامی، عربی و اخلاقی وارد عمل شدند و با بهره‌گیری از تسلطی که بر تنگه استراتژیک باب‌المندب دارند کشتی‌های حامل سلاح‌های کشتار جمعی برای رژیم صهیونیستی را متوقف کردند. مقاومت یمن درحالی اقدام به این عملیات کرده است که این موضوع به لحاظ حقوق بین‌المللی کاملا مشروع است و در چارچوب حق قانونی و مشروع مردم یمن می‌گنجد. دلیل آن هم این است که انصارا... و ارتش ملی یمن بخشی از حاکمیت کشور یمن هستند و تنگه استراتژیک باب‌المندب نیز بخشی از قلمرو دریایی یمن است و این حق مسلم مردم این کشور است که از هر ابزاری برای کمک به مردم فلسطین استفاده کند؛ همچنان‌که آمریکا و اروپا تمام توان نظامی و لجستیک خود را در اختیار ارتش اسرائیل قرار دادند تا دست به کشتار مردم فلسطین بزند و از هرگونه اقدام برای توقف جنایات رژیم صهیونیستی نیز جلوگیری می‌کنند. برهمین اساس توقیف چند کشتی و پرتاب موشک به سوی بندر ایلات در اراضی اشغالی، بخشی از سیاست بازدارندگی انصارا... برای کاهش فشار بر مردم غزه بود که در این مدت از سوی مقاومت یمن انجام شد. بعد از این عملیات و کاهش توان ارتش رژیم صهیونیستی به دلیل ممانعت یمنی‌ها از ورود کشتی‌های حامل سلاح به بندر ایلات، آمریکا وارد عمل شد و تلاش کرد ائتلافی منطقه‌ای علیه نیرو‌های مسلح یمن ایجاد کند. تلاش‌های آمریکا درحالی صورت گرفت که کشور‌های عرب منطقه مخصوصا مصر، عربستان و امارات، امکان حضور در این ائتلاف را ندارند و درخواست آمریکا برای عضویت در ائتلاف را رد کرده و اعلام کردند تمایلی به حضور در این چارچوب ندارند، زیرا عضویت این کشور‌ها در ائتلاف آمریکایی علیه یمن، پیامد‌های بسیار خطرناکی برای امنیت منطقه خواهد داشت. پس از شکست طرح آمریکا برای تشکیل ائتلاف منطقه‌ای، واشنگتن به فکر ایجاد ائتلاف جهانی علیه مقاومت یمن افتادکه این ائتلاف هم با بی‌توجهی و بی‌میلی اکثر کشور‌های غربی مواجه شده است و حتی برخی کشور‌ها که نام‌شان به عنوان اعضای این ائتلاف منتشر شده بود، این مسأله را تکذیب کردند. این اتفاقات و دریوزگی آمریکا برای تشکیل ائتلاف، نشانه ضعف ساختاری آمریکا و رژیم صهیونیستی است و طبیعی است اگر آمریکایی‌ها بازهم برای تشکیل این ائتلاف تلاش کنند و این ائتلاف در آینده شکل بگیرد، قطعا منطقه شاهد تنش‌های بسیار زیادی خواهد بود و امنیت آب‌های منطقه دچار آسیب خواهد شد و البته در این صورت، آمریکا آسیب‌پذیرترین کشور جهان به لحاظ امنیت دریانوردی است و مقاومت یمن از هر ابزاری برای هدف قرار دادن اهداف آمریکایی بهره خواهد گرفت. 
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز دوشنبه ۴ دی

«میدان باز» و مشارکت انتخاباتی حداکثری

هوشمند سفیدی

مقام معظم رهبری دیروز در سخنان مهمی درباره انتخابات “رقابت” را لازمه یک انتخابات گره‌گشا و تحول آفرین ارزیابی کردند و در تعریف رقابت، آن را “میدان باز مسابقه جناح های مختلف سیاسی” توصیف کردند.

بی تردید این راهبرد در صورت اجرای کامل، می تواند انتخابات پرشور را به عنوان پیامد خود رقم بزند و یک نقطه عطف برای انتخابات پیش رو ارزیابی شود.

گرچه در حال حاضر قطار انتخابات در ایستگاه سوم خود پس از پیش ثبت نام و ثبت نام قطعی و غربالگری در هیئت های اجرایی قرار دارد، اما اینکه در طی مسیر باقیمانده “میدان باز” شود، حائز اهمیت است، میدان بازی شانس رقابت برابر را برای همه گروه های سیاسی در پی داشته داشته فی‌نفسه یک دستاورد تلقی می شود، به شرطی که باید همه گروه های سیاسی بتوانند نامزدهای خود را داشته باشند و احساس کنند که قاعده بازی و رقابت به شکل واقعی و متوازن رعایت شده است.

این رویکرد، رسالت سنگینی را پیش روی هیئت های نظارت و شورای نگهبان قرار می دهد که از یکسو باید بدون توجه به گرایش افراد، شایستگی آنان را احراز کنند و از سوی دیگر، با درک واقع گرایانه از وضعیت کشور و حیاتی بودن مشارکت حداکثری در این دوره از انتخابات، راه را در مرحله اول برای حضور و در مرحله دوم مسابقه عادلانه برای گروههای مختلف سیاسی باز کنند. اگر این اتفاق در عالم واقع حادث شود، هم از سهم آرای باطله و سفید، در رفتار رأی‌دهی کاسته خواهد شد و هم اقشار مختلف مردم از همه گروه ها در صحنه حاضر خواهند شد. روزهای پیش رو، گواه میزان عمل دست اندرکاران انتخابات به رویکرد مهم “میدان باز” انتخاباتی خواهد بود. یک نکته مهم دیگر در این رابطه، فرصت های تبلیغاتی است که آن هم باید از قاعده میدان باز الهام بگیرد و عمل کند و در بقیه زمینه ها هم، رعایت این راهبرد ضروری است.

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز دوشنبه ۴ دی

سیاست دیرین روسیه به‌سادگی تغییر نمی‌کند

احسان هوشمند
اگرچه بارها مقامات مختلف کشور اعلام کرده‌اند که تمامیت ارضی خط قرمز است و درباره حفظ تمامیت ارضی تعارفی در میان نیست؛ اما در کمتر از یک سال روسیه برای بار دوم حمایت خود را از موضع امارات و برخی کشورهای عربی در‌باره جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج فارس ابراز کرد. روسیه یک بار در تیرماه سال جاری با امارات و کشورهای عربی همسو بیانیه‌ای علیه ایران امضا کرد و برای بار دوم نیز در آخرین روزهای آذرماه پای بیانیه ضد تمامیت ارضی ایران را امضا کرد. در چند سال گذشته از تریبون‌های مختلف بر همسویی روسیه با ایران و امضای موافقت‌نامه جامع همکاری 20‌ساله میان ایران و روسیه تأکید شده و حتی گفته شده توافق مشارکت راهبردی روسیه با ایران در دست کار و بررسی است؛ اما با وجود چنین ادعاهایی یکی از بدیهی‌ترین اصول همکاری جامع یا توافق مشارکت راهبردی دفاع از تمامیت ارضی ایران و مخالفت با هر اقدام ضد ایرانی در‌این‌باره است؛ اما برخلاف این باور روسیه گویی در حال پیشبرد بازی خود در منطقه است و حاضر نیست در بدیهی‌ترین موضوع یعنی حفظ تمامیت ارضی ایران با کشور ما همراهی کند! و در عمل طرف موضعی را می‌گیرد که خواهان تجزیه ایران و الحاق بخشی از کشور به اماراتی است که عمر تأسیس آن کمتر از عمر بخش بزرگی از ایرانیان زنده امروزی است! اینکه چرا روسیه چنین موضعی اتخاذ کرده، موضوع این یادداشت نیست. روسیه کشور پیچیده‌ای است که مطابق منافع ملی تعریف‌شده روابط خود را با دیگر کشورها تعریف می‌کند و حتی در بدترین شرایط مانند شرایط پس از حمله به اوکراین و انضمام بخشی از اواکراین به روسیه نیز در پی تنوع‌بخشی به کشورهای دوست خود است؛ کمااینکه راهبرد‌های بلند‌مدت روسیه نیز تحت تأثیر تحولات سیاسی معمول نیست و در‌باره ایران نیز مطابق منافع خود عمل می‌کند.

1-حفظ تمامیت ارضی کشور و دفاع از مرزهای تغییر‌ناپذیر ایران یکی از مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین وظایف دولت‌ها است. واکنش جدی و چند‌وجهی به امضای بیانیه روسیه که در این بیانیه به صورت جدی و ما‌بازای عینی می‌تواند هشدار جدی به روسیه باشد که بابت خطای فاحش روی‌داده از ملت ایران به صورت رسمی عذر‌خواهی کند. احضار سفیر روسیه به وزارت خارجه و صدور بیانیه رسمی و اعلام هشدار جدی به روسیه هم از اقدامات متعارف دیپلماتیک است که باید فوری در دستور کار قرار گیرد.

2-روسیه کشور بد‌سابقه‌ای در تاریخ سیاسی ایران در 220 سال گذشته است. فرقی هم نمی‌کند روسیه به دست تزارها اداره شده یا کمونیست‌ها بر روسیه حاکم بوده‌اند یا اینکه جمهوری یلتسینی و پوتینی بر روسیه حکمفرما باشد. در دوره تزاری بخش بزرگی از ایران جدا و به روسیه ضمیمه شد. در انقلاب مشروطه روس‌ها و حتی در دوره نصب شوستر فجایع بزرگی در ایران آفریدند و مردم رشت و تبریز و قزوین را با خشونتی وصف‌ناپذیر روبه‌رو کردند. در دوره کمونیستی هم به‌ویژه با اشغال ایران در جنگ دوم جهانی فرقه‌های تجزیه‌طلبی را در تبریز و مهاباد تأسیس کردند و بر آن بودند تا شمال ایران را به بهانه دریافت امتیاز نفت شمال ایران به تجزیه‌طلبان بسپارند. در دوره جنگ هشت‌ساله تحمیل‌شده به مردم ایران نیز شوروی بزرگ‌ترین و مهم‌ترین منبع تأمین‌کننده اسلحه برای رژیم عراق به رهبری صدام حسین بود. در زمان یلتسین نیز روسیه ضعیف اجازه ابتکار عمل ایران در قفقاز را گرفت و حتی در مناسبات ایران و ارمنستان و خطوط انتقال انرژی به ارمنستان با بازی‌های روشن و شفاف مانع از تقویت نفوذ ایران شد. در دوره پوتین نیز روسیه پای هر پنج قطع‌نامه علیه ایران را امضا کرد و در نتیجه تحریم‌های سنگینی بر ایران تحمیل شد. ملت ایران در این ایام اگرچه شاهد حذف بخشی از این تاریخ جفای روسیه به کشورمان در کتاب‌های درسی بوده است که روسیه با امضای بیانیه‌های پی‌در‌پی ضد ایرانی منافع خود را دنبال می‌کند. تنوع‌بخشی روسیه به دوستان خود در گستره جهانی، بخشی از سیاست‌های معمول روس‌ها است و تنگ‌تر‌کردن حلقه دوستان سیاست سال‌های سال ایران؛ در نتیجه کشوری که در مناسبات جهانی تنها است، نیازمند روسیه است که شاید در شرایط سخت به کار آید!

3-بازبینی تجارب سیاست خارجی کشور نیازمند بهره‌گیری از خرد جمعی و استفاده از ظرفیت‌های کشور است. این مهم نیازمند بازبینی موانع توسعه روابط با دیگر کشورها به‌ویژه کشورهای غربی و اروپایی بر پایه منافع ملی است. روسیه نشان داده که کشوری نیست که در روزهای سخت بر پیمان خود استوار باشد و از ایران دفاع کند. تنوع‌بخشی به کانون‌های قدرت جهانی که دارای روابط دوستانه با ایران هستند، به کشور قابلیت مانور بیشتری در سطح بین‌المللی می‌دهد و در نتیجه قدرت بیشتری می‌دهد. در غیر‌این‌صورت کشور‌مان همچنان نیازمند کمک از کشورهای پیمان‌شکنی است که در روزهای دشوار، منافع خود را حتی به قیمت قربانی‌کردن دیگر کشورها ترجیح می‌دهند. سیاست‌مداران و روسیه‌پژوهان و آشنایان با تاریخ معاصر ایران، این را به‌خوبی می‌دانند که سیاست دیرین روسیه درباره دیگر کشورها از‌جمله ایران به‌سادگی تغییر نمی‌کند؛ مگر آنکه در عمل روسیه نشان دهد که چنین نیست. درباره ایران، روسیه به‌عنوان گام نخست در ترمیم اشتباهات خود باید از ملت ایران بابت امضای بیانیه ضد ایرانی به صورت رسمی پوزش‌خواهی کند. وزارت خارجه نیز به شیوه‌های مختلف باید به صورت جدی منافع ملی را مدنظر قرار داده و اقدام کند

روزنامه وطن امروز

حماسه یمن در دریای سرخ

مهدی گرگانی
به دنبال عملیات سهمگین توفان الاقصی به دست رزمندگان فلسطینی در اراضی اشغالی، جبهه مقاومت برگ برنده جدیدی رو کرده که کمتر کسی انتظار آن را داشت. انصارالله یمن که از بدو جنگ ارتش رژیم تروریست صهیونیستی در غزه به سران آن رژیم و کشورهای حامی آن درباره هرگونه کمک تجاری به این رژیم هشدار داده بود، هشدارهای خود را صراحتا و بدون هیچ پنهانکاری‌ای عملی کرد و مخمصه جدیدی را برای رژیم جعلی و حامیانش به وجود آورد. 
سیدعبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله چند روز پس از حملات رژیم صهیونیستی به غیرنظامیان در غزه گفت: هر حمایتی از فلسطینی‌ها ضروری است و نباید امت اسلام صرفا نظاره‌گر باشد، در حالی که کشورهای غربی به دشمن جنایتکار کمک می‌کنند. رهبران نظامی یمن پس از این سخنرانی اعلام کردند از عبور و مرور هرگونه کشتی‌ای که عازم بنادر اشغالی باشد جلوگیری خواهند کرد و این کشتی‌ها را هدفی مشروع برای نیروهای مسلح یمن در نظر خواهند گرفت. 
نیروهای مسلح یمن تاکنون چندین کشتی وابسته به رژیم صهیونیستی یا کشتی‌هایی که در حال انتقال محموله‌های تجاری به سواحل فلسطین اشغالی بوده را توقیف و به چندین کشتی تجاری دیگر با موشک و پهپاد حمله کرده‌اند؛ حملاتی که دریای سرخ را به طور کلی تحت تاثیر قرار داده است و طبق گزارش‌ها به کاهش 53 درصدی حجم تجارت در این دریا منجر شده است. 
1- عملیات‌های موشکی و پهپادی یمن در دریای سرخ بیش از هر چیز باعث هراس رژیم صهیونیستی و حامیان غربی این رژیم شده است. انفعال و استیصال ایالات متحده در برابر حملات یمنی‌ها انتقادات زیادی را از این کشور موجب شده است تا جایی که «پاتریک رایدر» سخنگوی وزارت دفاع آمریکا در واکنش به این انتقادات تلاش کرد بار مسؤولیت را از دوش آمریکا بردارد و تاکید کرد مشکل دریای سرخ، آمریکایی نیست بلکه بین‌المللی است و نیازمند راه‌حل بین‌المللی است. به باور ناظران سیاسی، واشنگتن با این دیدگاه که به تنهایی نمی‌تواند از پس ارتش مردمی یمن برآید درصدد کمک گرفتن از شرکای خود برآمده است. 
2- در همین راستا آمریکا از چند هفته پیش تلاش کرد کشورهای هم‌پیمان خود و همچنین کشورهای ذی‌نفع در حمل‌و‌نقل دریایی را به خط کند و ائتلافی برای مقابله با یمن در دریای سرخ تشکیل دهد که آن هم با ناکامی بزرگی مواجه شده است. برخلاف ادعای وزیر دفاع آمریکا در زمینه مشارکت چندین کشور در این ائتلاف آمریکایی، خبرگزاری رویترز گزارش داد  دست کم ۳ متحد ایالات متحده یعنی فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پس از موافقت اولیه با شرکت در این ائتلاف، از این اقدام منصرف شده‌اند. پیش از این استرالیا نیز حضور در این ائتلاف را رد کرده بود. 
3- تهدیدات و حملات یمن علیه اهداف دریایی اسرائیل در همین زمان کوتاه کاملا موثر واقع شده و ضربه سنگینی بر تجارت و اقتصاد رژیم صهیونیستی وارد کرده است. آمارهای  منابع کشتیرانی نشان می‌دهد تهدیدات انصارالله، سطح ریسک‌های پیش روی تجارت خارجی اسرائیل را افزایش داده و با بالا رفتن سطح تهدیدات، این تجارت بویژه با کشورهای آسیایی و همچنین با کشورهای آفریقایی و خلیج ‌فارس در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. 
اغلب شرکت‌های کشتیرانی بزرگ جهان عبور و مرور کشتی‌های خود از دریای سرخ را متوقف کرده‌اند و هر روز شرکت‌های بیشتری به این لیست اضافه می‌شوند که می‌تواند نشانه‌ای از بی‌اعتمادی کامل به قدرت آمریکا در منطقه برای مقابله با یمن باشد. 
کناره‌گیری شرکت‌های کشتیرانی به تنهایی اقتصاد و تجارت رژیم صهیونیستی که واردکننده مواد خام، کالاهای مصرفی، سوخت و کالاهای سرمایه‌گذاری است را شدیدا تحت تاثیر قرار داده و هزینه‌های جنگ را برای این رژیم به صورت تصاعدی بالا برده است. 
4- در حالی که برخی رسانه‌های غربی و گروه‌های ضدمقاومت از آغاز جنگ غزه تلاش کردند محور مقاومت را در حمایت از مقاومت فلسطین منفعل نشان دهند، حملات موشکی و پهپادی یمن نشان داد محور مقاومت در هر لحظه و در هر موقعیت می‌تواند با ابتکارات خود، دشمن صهیونیست و حامیانش را در منطقه غافلگیر کند؛ چه لبنان، چه عراق یا یمن و سوریه.
حملات مقاومت یمن به اهداف صهیونیستی از سوی دیگر باعث افزایش محبوبیت انصارالله در منطقه شده است. روزنامه نیویورک‌‌تایمز اخیرا با اشاره به همین مساله نوشت: تقابل‌های هفته‌های اخیر انصارالله یمن با رژیم صهیونیستی جایگاه این گروه مقاومت را در غرب آسیا و داخل کشورشان تقویت کرده و محبوبیت آن را افزایش داده است
 
روزنامه رسالت

ماندگارترین پاسدار جمهوری اسلامی

محمدکاظم انبارلویی
۱- یک پرسش کلیدی درذهن مردم ایران ، شیفتگان انقلاب اسلامی و آشنایان با تاریخ جنگ‌های ۲۰۰ سال اخیر در ایران و منطقه وجود دارد و آن اینکه اگر شهید قاسم سلیمانی به عنوان یک سردار در شمار شهدای انقلاب اسلامی نبود چه اتفاقی می‌افتاد؟!
سرزمین ایران، یکی از آسمانی‌ترین و نورانی‌ترین نقاط زمین است. در این سرزمین طی ۴۰ سال گذشته مردانی رخ در نقاب خاک کشیدند که از نظر شرافت ذاتی در اندازه شهدای بدر، احد و حنین زمان رسول الله (ص) هستند.
یکی از درخشانترین چهره‌ها و ماندگارترین آنها در عرصه جهاد و شهادت شهید قاسم سلیمانی است.
۲- اگر قاسم سلیمانی نبود یک قطعه مهم از تاریخ دفاع مقدس در جورچین مبارزات رزمندگان اسلام ، ناقص می‌بود. چهره او و یاد او یادآور تأسیس مکتب نظامی در دفاع از امنیت ملی و مصالح ملی بود که یاد تمامی سرداران شهید از باقری‌ها ، باکری‌ها ، همت‌ها و صیاد شیرازی‌ها و … را دربرمی‌گیرد.
۳- خدا خواست او را در میان طوفان‌ها و عملیات نظامی در دفاع مقدس حفظ کند تا یک نقش ویژه در شکل‌گیری محورمقاومت و بنیانگذاری ارتش رهایی‌بخش چندملیتی در منطقه ایفا کند تا شجاعانه سینه به سینه ناتو و ارتش خونخوار رژیم صهیونیستی بایستد. نام او به عنوان سردار فاتح سرنگونی داعش در تاریخ معاصر ثبت است اگر قاسم سلیمانی نبود ، داعش بخش عظیمی از کشورهای اسلامی را فتح و به نمایندگی از آمریکا و اسرائیل سال‌ها در منطقه حکمرانی می‌کرد.
۴- اگر قاسم سلیمانی نبود ، گفتمان فرهنگ شهادت در جامعه ما ناقص می‌ماند. او در بازتولید و بازخوانی مفهوم شهادت در نظام ما جایگاه ویژه دارد. او نماد و الگوی  یک سرباز واقعی اسلام و ولایت بود و هست. او تمامی عمر و جوانی‌اش را تا آخرین لحظات حیات وقف جمهوری اسلامی کرد و روزی نبود که از اندیشیدن به دشمن و دفاع از ملت ایران غفلت کند.
۵- جمهوری اسلامی در نگاه شهید قاسم سلیمانی مرکز اسلام و تشیع و قرارگاه حسین‌بن‌علی است و از نگاه او جمهوری اسلامی حرم است . اگر این حرم بماند دیگر حرم‌ها هم خواهند ماند.
امروز چنین نگاهی به ایران، یک فرهنگ شده است. او در تئوریزه کردن این نگاه نقش اول را بازی می‌کند.
۶- شهید سلیمانی معتقد بود اساس دشمنی اشرار جهان با جمهوری اسلامی ویران کردن خیمه ولایت است. لذا می فرمود ، ایرانیان از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولایت فقیه! لذا براساس همین فهم تأکید می‌کرد ؛ دور از هر اختلاف برای نجات اسلام ، خیمه ولایت را رها نکنید!
۷- امام خامنه‌ای در پیام اولیه خود به مناسبت شهادت سردار شهید سلیمانی این گونه از شخصیت او تجلیل کرد؛
– شهید سلیمانی نمونه برجسته از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام بود.
– شهید سلیمانی همه عمر خود را در جهاد در راه خدا گذراند.
– شهید سلیمانی چهره بین المللی مقاومت است.
میلیون‌ها ایرانی و عراقی که در ایام شهادت او شانه خود را به علامت تجلیل از یک عمر مجاهدت، زیر تابوت او دادند. به این ادراک رسیده بودند اگر شهید سلیمانی نبود چه سرنوشتی در انتظار ملت ایران و ملت‌های منطقه بود.
شهادت شهید سلیمانی آغاز پایان هژمونی آمریکا در منطقه و جهان است.
این حقیقت را می‌توان در قاب عملیات محیرالعقول طوفان‌الاقصی در غزه و زلزله افکار عمومی جهان علیه نظام آمریکا و رژیم صهیونیستی به خوبی دید.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات