۱۳ دی ماه سالروز شهادت سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی است؛ حاج قاسمی که ذکر شجاعت و ولایت مداریش زبانزد بود، مردم دار بود و در راه وطن آنچه داشت فدا کرد. به مناسبت شهادت این فرمانده شجاع با ابوالفضل ظهرهوند، کارشناس سیاسی گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانیم.
*جناب ظهرهوند! تاثیر زندگی و مرام و مکتب حاج قاسم در جامعه چطور بوده است؟ آیا ما توانستیم گامهای موثری در گفتمان حاج قاسمی و شناساندن این شخصیت بزرگ و تاثیرگذار چه در عرصه بینالملل و چه در عرصه مقاومت و دیگر حوزهها برداریم؟
** حاج قاسم به صورت بالقوه، تاثیراتش را داشته است، اما من گفتمان حاج قاسم را نمیبینم و مطالبهگری بر اساس مؤلفههایی که عرض کردم که حاج قاسم به آنها متعهد بود نمیبینم. با توجیهگری و این جور موارد حاج قاسم تکرار نمیشود. حاج قاسم، آدم شجاعی بود. مصالح را خیلی خوب میدید و تعامل اجتماعی بسیار بالایی داشت. حاج قاسم دست یافتنی بود و دست یافتنی بودن حاج قاسم مهم است و در دسترس بودنش مهم است. برای همین میبینیم هر جا که سیل آمده حاج قاسم هست و هر جا که اتفاق مهمی بود حاج قاسم هست. در شهرستانش و محلهاش حاج قاسم هست.
حاج قاسم در بین مردم میگشت. حاج قاسم در تراز ملی بود. نقشهای ملی داشت. مسئولیتهای ملی داشت. ما باید ببینیم که مسئولین ما چقدر شبیه حاج قاسم هستند؟ چنانچه افرادی را انتخاب کنید که منش آنها بوی حاج قاسم را بدهد موفق بودید. حاج قاسمی را تعریف کنید که دست نیافتنی باشد که درست نیست.
همه باید در مسیر حاج قاسم باشیم و نشان دهیم که از دل مکتب علوی بیرون میآییم. این مکتب، این گفتمان و این دعوت جهانی قابل تداوم است. ما باید افرادی، چون حاج قاسمها را شناسایی کنیم و کسانی که آمادگی و تعهدش را دارند را معرفی کنیم. افرادی که در این تراز باشند باید التماسشان کنید که در پست و مقام بنشینند. کسی که دنبال پست و مقام است ارزش ندارد. حاج قاسم همیشه نگران بود که آیا من میتوانم پاسخگوی شهدا باشم؟ آیا میتوانم این کار را به سرانجام برسانم؟ آیا میتوانم پاسخگوی شهدا باشم؟ آیا میتوانم پاسخگوی خداوند باشم؟ آیا میتوانم پاسخگوی پیامبر (ص) باشم؟
آیا این نگرانی در مسؤولین هست یا بخاطر رسیدن به پست و مقام دارند از روی هم رد میشوند؟ اگر ساده زیست بودید و به چرب و شیرین دنیا خودتان را آغشته نکردید معلوم میشود که حاج قاسمی هستید. شهید بهشتی یک نمونه است. شهید رجایی یک نمونه است. شهید چمران یک نمونه است و حاج قاسم هم، این نمونهها باید تکثیر شود. اما وقتی دنبال حقوق و رانت و از این دسته موارد میروند هیچ نسبتی با حاج قاسم ندارند. سیره و شیوه حکمرانی ما باید حاج قاسمی شود و کسانی که میتوانند مثل حاج قاسم صریح و شجاع باشند و موضع بگیرند و موضعشان را عملیاتی کنند و در عمل و میدان باورهایشان را نشان دهند اینها حاج قاسم شدند.
آیا چنین چیزی اکنون هست؟! مردم نباید با وجود حاج قاسمها نگران باشند و در فشار باشند و سرد باشند! مردم باید امیدوار باشند. آیا این اتفاقات افتاده یا میافتد؟ یا بله قربانگوها را دور و بر خودمان جمع میکنیم که رفتار ما را توجیه کنند؟! با حاج قاسم خیلی صریح میتوانستی حرف بزنی. هم پاسخگو و هم نقدپذیر بود. آیا اینها (کسانی که میخواهیم به آنها رأی بدهیم) نقدپذیر هستند؟!
*گفتید حاج قاسم تکرار شدنی است! چطور میشود؟ چطور باید این افراد را شناسایی کرد؟
** ابعاد شخصیتی حاج قاسم برخاسته از یک تجربه میدانی و برخاسته از سیره و شیوه مردمی است. حاج قاسم از جنس مردم و از کف جامعه بود. کسانی که از کف جامعه باشند و به این سیره متوسل و مؤمن باشند موفق هستند.
بچه پولدار که سرد و گرم زندگی را نچشیده، نمیتواند حاج قاسم بشود و این یک واقعیت است. از مدارس آنچنانی حاج قاسم بیرون نمیآید. حاج قاسم و شهید چمران و شهید رجایی از کف جامعه و از میان مردم عادی بودند.
باید به این مؤلفهها توجه کنیم و دنبال این مؤلفهها برویم. اما اگر دنبال نظام طبقاتی برویم که حاج قاسمی وجود ندارد بلکه ضد حاج قاسم میشوند، چون میخواهند مناسبات قدرت را حفظ کنند.
حاج قاسم با آرمانهای انقلاب سازگار بود. حاج قاسم شایسته بود که پرچم مطالبهگری انقلاب و محرومین را در دست بگیرد. حاج قاسم در کنار محرومین بود. آیا دنبال این مؤلفهها هستیم؟
*حاج قاسم چطور ماندگار شد؟
** میخواهم بگویم که حاج قاسم نشان داد راه انقلاب، راه نجات کشور است حتی اگر یک نفر باشید. حاج قاسم نشان داد که با اتکا و اتکال به خداوند میشود کارهای بزرگ از جمله شکست داعش انجام داد که پروزه جهانی و صهیونیستی علیه انقلاب اسلامی بود.
حاج قاسم نشان داد که خدا و خرما با هم جمع نمیشود. یا باید بروی دنبال الواتی و عیاشی و پول جمع کردن و یا اینکه بند چکمهات را ببندی و شب و روز برای انقلاب کار کنی و به قول حاج قاسم، تا شهید نباشی شهید نمیشوی. حاج قاسم ابتدا شهادت را در قامت خودش میپوشاند و بعد شهید میشود. آیا این مؤلفه در اکثر آقایان هست؟! این مهم را باید بررسی کرد.
کلماتی که حاج قاسم گفته است لق لقه زبانش نبوده است بلکه آن چیزی بود که در حوزه میدانی و تجربه زندگی کاریاش فهم کرد و نسبت به آن معرفت داشت. وقتی که معرفت پیدا میکنی و برایت عینالیقین میشود ذوب در ولایت شدی. این اتفاق برای شهید سلیمانی میافتد و بعد به درجهای میرسد که شایستهاش بود.
حاج قاسمها و همسر حاج قاسمها باید معرفی شوند. این شخصیتها نباید گمنام باقی بمانند. مرام و عشق و وابستگی این شخصیتهای گمنام مکتب و سیره علوی است که باید معرفی شود و کسی که این سیره را داشته باشد میتواند مکتب حضرت امام (ره) را هم بفهمد، چون حضرت امام خمینی (ره) از خودش که چیزی نگفت همان چیزی بود گه گمنام شده بود و امام (ره) گفت اگر میخواهی امام علی (ع) را بشناسی یعنی این و سیره علوی را معرفی کرد و تا انقلاب درونی اتفاق نیفتد اتفاق بیرونی انتفاق نمیافتد. حاج قاسم مجموعه قشنگی بود، قهرمانی که باز هم میتواند تکرار شود اگر درست عمل کنیم. انشاءالله که از پیروان حاج قاسم و حاج قاسمها باشیم.